تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833359205
چه شغلهايي افسردگي ميآورد؟
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: BUD18th October 2007, 01:10 AMبسياري از ما چندان آشنايي با علائم افسردگي نداريم، يا حتي اگر هم بدانيم كه افسردهايم، تنها راه را قرص خوردن يا حتي سوختن وساختن مي‌دانيم. اما شايد تعجب كنيد اگر بشنويد شغل ما هم تأثير مستقيمي روي روحيه و بهداشت رواني ما دارد. حالا كه در هفته بهداشت روان هم هستيم، توجه به اين موضوع ميتواند حياتي‌تر باشد. اصولاً در اختلال افسردگي، عوامل بيولوژيك خاصي در بدن تغيير مي‌كند كه ممكن است اين تغيير، چندان ربطي هم به عوامل محيطي نداشته باشد. همچنين عامل وراثت هم ميتواند در ميزان بروز اين اختلال مؤثر باشد، اما به هر حال، نقش مسائل پيراموني را، چه در محيط كار و چه در منزل، نمي‌توان ناديده گرفت. محققان آمريكايي در يك مطالعه ملي كه توسط بنياد بيماري‌هاي رواني و سوءاستفاده مواد، حمايت مالي شده، رابطه افسردگي را در مشاغل مختلف بررسي كرده‌اند و توانسته‌اند فهرستي از مشاغل افسرده‌كننده را تهيه كنند. به گزارش رويترز، در صدر اين فهرست، پرستار بچه‌ها و نظافت‌چي‌هاي منازل قرار دارند. به گفته مجريان اين طرح، مشخص شده كه حدود 8/10درصد از اين مشاغل و چيزي در همين حدود از پيشخدمت‌هاي رستوران‌ها، به افسردگي مبتلا هستند. البته در اين بررسي مشخص شده كه اين افراد پايين‌ترين درآمد را نيز داشته‌اند؛ بنابراين شايد علاوه بر عوامل محيطي، درآمد فرد نيز او را مستعد ابتلا به اين اختلال رواني شايع كند. اما اگر مي‌خواهيد بدانيد كدام يك از مشاغل كمترين ميزان افسردگي را به همراه مي آورد، به اين نتايج توجه كنيد: در ميان مهندسان، به ويژه معماران، كمترين ميزان افسردگي مشاهده شده، بعد از آن مي‌توان به پژوهشگران علمي و مسئولان نصب و نگهداري تأسيسات اشاره كرد. از ديگر نتايج جالب اين مطالعه آن است كه بيكاري، خود عامل مهمي در بالا بردن احتمال افسردگي است، اما برخي شرايط كاري نيز ميتواند احتمال افسردگي ناشي از شغل را بالا ببرد. به‌عنوان مثال، كار نيمه‌وقت، يكي از شرايطي است كه در اين مورد نقش مهمي ايفا مي‌كند. اما به‌نظر مي‌رسد شرايط كار براي افراد تمام‌وقت نيز رضايت‌بخش نيست؛ طوري كه 52 درصد از كساني كه حداقل يك بار در سال گذشته، به حمله‌اي از افسردگي مبتلا شده‌اند، كار تمام‌وقت داشته‌اند. افسردگي علائم ويژه‌اي دارد كه روانپزشكان در حضور آنها تشخيص آن را قطعي مي‌كنند؛ احساس اندوه و عدم احساس لذت، كه بيشتر از 2 هفته طول كشيده باشد، به اضافه 4 علامت مشخصه كه نشان دهد عملكرد فرد در زندگي‌اش مختل شده؛ علائمي همچون كمبود انرژي، كم‌اشتهايي، اختلال در خواب، كاهش تمركز و احساس بد و منفي به خود. مشاهده اين علائم بايد هشداري محسوب شود، براي مراجعه به پزشك، اما بد نيست همزمان و به موازات درمان‌هاي معمول و سنتي، به فكر تغيير شرايط محيطي‌تان باشيد، چرا كه به گواهي اين مطالعات، و نيز مطالعات قبلي، شرايط محيطي هم ميتواند احتمال بروز افسردگي و نيز عدم پاسخ به درمان را بالا ببرد. گلوریا21st October 2007, 12:39 PMفکر کنم بدترین شغل کارکردن با آدمای از دماغ فیل افتاده ای باشه که تصورشون اینکه از آسمون افتادن پایین و اصلا تو این دنیا و این مملکت زندگی نمی کنند . کور و کرند و مشکلات زیردستاشونو نمی تونند بفهمند. اونایی از پله اول پریدند و به بالای نردبون رسیدن فکر می کنند زندگی برای همه به راحتی زندگی خودشونه که همیشه و همه چیز براشون آماده و مهیاست. من که دل پری از کارکردن تو این جامعه دارم ، تا زمانی که تو بخش نیمه دولتی بودم فکر می کردم که شاید اینجا اینجوریه، تو بخش خصوصی که اوضاع بدتر بود ( طرف فکر می کرد دور از جون همگی با یه مشت یابو طرفه) نهایت 3 ماه تونستم تحمل کنم ، بخش دولتی هم بودم ، نمی دونم این میز ریاست چیه که تا آدما می رن پشتش می شینند همه چیز و همه کس رو از یاد می برند. الانه تمام مشاغل جز برای از ما بهتران برای همه افسردگی و نا امیدی می آره. Rose 3021st October 2007, 01:11 PMبه نظر من هیچ شغلی افسردگی نمیاره بیکاریه که افسردگی میاره... شكوفه21st October 2007, 01:23 PMبه نظر من ارتباط چنداني با شغل نداره. هركس كارش و دوست داشته باشه حالا هركاري كه مي خواد باشه، بابتش افسرده نمي شه و برعكس. اوني كه گلوريا مي گه هم ربطي به نوع شغل نداره اون مشكل فرهنگ ماست و در تمام مشاغل عموميه. اگر ما آدمها همديگه رو با سمت هامون وزن نكنيم و رئيس و آبدارچي به يه اندازه برامون محترم باشن هيچكس به خاطر نوع شغلش افسردگي نمي گيره. اگر آدمها مي تونستن با توجه به علاقمنديشون شغلشون و انتخاب كنن نه از روي اجبار و به خاطر پول(بله پرستار بچه اي كه به زور پرستار شده افسرده مي شه، حتي رييس جمهوري هم كه به زور رييس جمهور شده افسرده مي شه!!) هيچ كس از كارش ناراضي نبود. darya 521st October 2007, 01:57 PMبه نظر من شغلهايي كه در اونها هيچ تنوع و نوآوري صورت نميگيره افسردگي مياره و اين شغلها جايي رو براي پيشرفت ندارن .sefid.23rd October 2007, 12:57 AMارتباط بین افسردگی با برخی از مشاغل ، بجهت علمی در کتب معتبر روانپزشکی پذیرفته شده است. با مطالعه مطالب زیر، این نکته بیشتر روشن خواهد شد: نشانه هاي فرسودگي شغلي را مي توان به گونه اي ديگر و مطابق آنچه در زير آورده شده طبقه بندي کرد: شاخص هاي هيجاني: بي علاقه شدن نسبت به شغل خود، افسردگي ، احساس به دام افتادن در شغل، احساس درماندگي و ناتواني، احساس مورد تأييد و تشويق قرار نگرفتن، احساس جدايي از ديگران و بيگانگي، احساس بي تفاوتي و ملامت و بيزاري و از دست دادن همدلي نسبت به ديگران. شاخص هاي نگرشي: بدبيني نسبت به ديگران، بي اعتمادي نسبت به مديريت سازمان محل کار خود، گله مند شدن از ديگران، بدگماني نسبت به درستي و نيکويي آدمي... شاخص هاي رفتاري: تحريک پذير و پرخاشگر بودن، کناره جويي از ديگران، کاهش توانايي براي انجام دادن وظايف شغلي، محدود شدن فعاليت هاي اجتماعي و تفريحي، افزايش موارد سوء مصرف دارو، افزايش مشکلات و درگيري ها با مرئوسان، رؤسا، همکاران، همسر و فرزندان. شاخص هاي روان تني: احساس خستگي، ابتلا به دردهاي عضلاني، انواع سردردها، بي نظمي در عادات ماهانه، تغيير در عادات مربوط به خوابيدن (کم خوابي)، ابتلا به اختلال گوارشي و سرماخوردگي هاي مکرر. شاخص هاي سازماني: کاهش رسيدگي به خواسته هاي ارباب رجوع، مشتري يا مصرف کنندگان خدمات سازمان، تنزل ابعاد اخلاقي و معنوي کارکنان، افزايش تعداد موارد خلافکاري، دزدي، غيبت از کار، ترک شغل و سوانح و حوادث در کار. فرسودگي شغلي مي تواند باعث شود فرد تصميم بگيرد شغل يا حرفه خود را تغيير دهد به هر حال، بيشتر قربانيان فرسودگي شغلي يا شغل خود را تغيير مي دهند يا از جهت رواني کناره جويي مي کنند و به انتظار مي نشينند تا بازنشسته شوند. همانطور که در سطور قبلي اشاره شد، به نظر مي آيد که عامل اصلي اختلال فرسودگي شغلي، تحمل فشار رواني ناشي از کار به مدت طولاني و کار زياد باشد. اما اکنون مي دانيم که متغيرهاي ديگري نيز در اين زمينه نقش دارد. مثلاً با شناخت اوضاع و احوال و شرايط متعدد درون سازماني و نيز ويژگي هاي شخصيتي فرد، مي توان مشخص کرد که وي مبتلا به فرسودگي شغلي است يا خير. ضمناً با شناخت اين عوامل مي توان ميزان يا شدت اين اختلال را نيز تعيين کرد. مثلاً وقتي فرد احساس مي کند تلاش هاي او در کاري بي فايده و غير اثربخش است، يا اين احساس را پيدا مي کند که اين نوع تلاش ها مورد توجه و قدرداني ديگران قرار نمي گيرد، ممکن است آمادگي لازم را براي ابتلا به عارضه فرسودگي شغلي پيدا کند. وقتي فرد تحت چنين شرايطي قرار مي گيرد، احساس مي کند پيشرفت شخصي او کم است (و ما نيز مي دانيم که اين عامل با فرسودگي شغلي رابطه مستقيم دارد) علاوه بر آن، فرصت هاي اندک براي ارتقا، وجود قوانين و مقررات خشک و غيرقابل انعطاف، اين احساس را در فرد ايجاد مي کند که در دام يک نظام غير منصف افتاده است و همين احساس باعث مي شود نسبت به شغل خود نقطه نظرهاي منفي پيدا کند. عامل مهم ديگري که مي تواند در فرسودگي شغلي اثر قابل توجه داشته باشد، سبک مديريت و رهبري سرپرست واحد محل کار اوست. مثلاً نتايج بعضي از تحقيقات نشان مي دهد در مواردي که بُعد ملاحظه (يعني توجه نسبت به رفاه افراد و برقراري روابط دوستانه با آنان) در مديريت يک سازمان ضعيف است، درصد بيشتري از کارکنان آن گرفتار نشانه هاي فرسودگي شغلي مي شوند . يکي از عواملي که در بي رمقي، تنيدگي يا فرسودگي شغلي نقش قابل توجهي را به عهده دارد، سبک هايي است که افراد براي کنار آمدن با فشار رواني ناشي از کار زياد، به کار مي گيرند، هر چند بعضي از افراد اصطلاحاً پيش گستر هستند و نيروي زيادي را صرف اثرگذاري بر رويدادها و محرک هاي تنش زايي مي کنند که وقوع آن را پيش بيني کرده اند و اصطلاحاً از روش کنار آمدن با اعمال کنترل استفاده مي کنند، ديگران فقط واکنش نشان داده و اجازه مي دهند تا رويدادها و اتفاقات بر آنان حادث شود و نيز مي کوشند تا از عوارض نتايج چنين رويدادها و حوادثي، اجتناب کنند (کنار آمدن يا فرار کردن). رابطه بين اين شاخص ها معني دار و قابل توجه است. مثلاً مي توان گفت افرادي که براي کنترل مشکلات خود در کار، از راهبردهاي مناسب استفاده مي کنند، کمتر دچار فرسودگي شغلي مي شوند و سنجش آنان از پيشرفت شخصي خود نيز مثبت تر از کساني است که از راهبردهاي مناسب استفاده نمي کنند؛ در مقابل، افرادي که از راهبردهاي «کنار آمدن يا فرار کردن» استفاده مي کنند، بيشتر در معرض فرسودگي هيجاني و نگرش (دگرسان بيني خود) قرار مي گيرند. نتايج بررسي ها نشان مي دهد روش ها و راهبردهايي را که افراد در پاسخ به محرک هاي تنش زاي مربوط به شغل و زندگي مي دهند، نقش مهمي را در احتمال قرباني شدن آنان و گرفتار آمدن در دام فرسودگي به عهده دارد. گلوریا23rd October 2007, 08:57 AMلطفا به من بگید راهبردهای مناسب چیه؟ تو مملکتی که پیدا کردن کار از پیدا کردن گنج قارون سخت تر شده که نمی شه به راحتی نوع کار رو عوض کرد. رئیسی رو هم که نمی فهمه و درک نمی کنه شرایط زیردستاشو و آنچنان حرفایی می زنه و توقعاتی داره که فکر نمی کنه که داره تو این مملکت زندگی کنه، عوض کرد چه راهبردی مناسبه رو شما پیشنهاد می دهید؟ واقعا فکر می کنید چند درصد آدما از کارشون راضی هستند و یا می تونند تو کارشون تنوع و نوع آوری داشته باشند>؟ فرهنگ کار کردن درسته ولی بهرحال جزیی از شغل محسوب می شه و اگه نباشه اطرافیان رو عذاب می ده. BUD28th October 2007, 12:01 AMبه نظر من هیچ شغلی افسردگی نمیاره بیکاریه که افسردگی میاره... حالا شما فکر کن دارای تحصیلات عالیه هستی از بی در پیکری مملکت بیکاری بعد یه رئیس داری که دیپلم شو به زور گرفته فارسی هم درست حسابی بلد نیست حرف بزنه شما هم مستقیما با هاش سر کار داری بعد همیشه به تو گیر میده همین قدر کافی که وقتی میری خونه درب و داغون باشی البته خیلی با از این بدتر هم دارند سر می کنند elada28th October 2007, 12:08 AMلطفا به من بگید راهبردهای مناسب چیه؟ تو مملکتی که پیدا کردن کار از پیدا کردن گنج قارون سخت تر شده که نمی شه به راحتی نوع کار رو عوض کرد. رئیسی رو هم که نمی فهمه و درک نمی کنه شرایط زیردستاشو و آنچنان حرفایی می زنه و توقعاتی داره که فکر نمی کنه که داره تو این مملکت زندگی کنه، عوض کرد چه راهبردی مناسبه رو شما پیشنهاد می دهید؟ واقعا فکر می کنید چند درصد آدما از کارشون راضی هستند و یا می تونند تو کارشون تنوع و نوع آوری داشته باشند>؟ فرهنگ کار کردن درسته ولی بهرحال جزیی از شغل محسوب می شه و اگه نباشه اطرافیان رو عذاب می ده. اردك اهلي ديگر وحشي نخواهد شد. رئيسي موفقه كه كارمندانش را اهلي نكنه. ولي متاسفانه در مملكت ما برعكسه اصلا ديگه خلاقيتي از كارمندان نمي خواهند! اردكي كه زمين گير شد ديگر پرواز نخواهد كرد و به جاي ديگري نخواهد رفت! اين را فراموش نكنيد پس اجازه ندهيد اين اتفاق براتون بي افته. ببينيد الان يكي از اشنايان خود من در شركتي كار ميكنه ميگه ديگه خدا را شكر نه تو ماه رمضان ساعت كاري ما را كم كردند نه تسهيلاتي مي دهند!!! خسته شدم! چي كار كرد؟ شروع كرد در حرفه خودش مطالعه كردن و يادگيري زبان برنامه نويسي جديد تا بتونه تو همان شركت بره يك قسمت بهتر.درست از ابتداي ماه رمضان شروع كرده فقط شكايت نكرد همت كرد. راكد نباشيد. سختي بيشتري را متحمل بشيد اگر از وضع كنوني عاجز شديد. .sefid.1st November 2007, 07:19 PMبا توجه به تحقیقات صورت گرفته در کشور ( که نسبتاً با نُرم جهانی هم مطابقت داره) این مشاغل با درجه استرس بالا، بیشتر در معرض اختلالات شایع روانپزشکی از جمله اضطراب و افسردگی است: - شاغلین در حرفه وکالت و قضاوت - مامورین نیروی انتظامی - گروه های پزشکی(خصوصاً رواندرمانگران،جراحان و پرستاران شاغل در بخش سوختگی و اعصاب و روان) استاد9th August 2008, 03:16 PMبه نظر من هر کار یا شغلی افسردگی میاره که توی اون، قدر و ارزش کار شما شناخته نشه sharoen10th August 2008, 11:52 PMمسلما" مشاغلی که پاسخگوی نیازهای عاطفی و مالی انسان نباشه ... BUD14th August 2008, 11:12 PMبه هر حال اگر کارشما نوآوری و خلاقیت را در شما شکوفا نکنه و در کل هم از شغلتون خوشتون نیاد ولی پول خوبی بده باز میشه یه کاریش کرد connect14th August 2008, 11:30 PMبا توجه به تحقیقات صورت گرفته در کشور ( که نسبتاً با نُرم جهانی هم مطابقت داره) این مشاغل با درجه استرس بالا، بیشتر در معرض اختلالات شایع روانپزشکی از جمله اضطراب و افسردگی است: - شاغلین در حرفه وکالت و قضاوت - مامورین نیروی انتظامی - گروه های پزشکی(خصوصاً رواندرمانگران،جراحان و پرستاران شاغل در بخش سوختگی و اعصاب و روان) من كاري به اين ندارم كه اين سه مورد نتيجه تحقيقات انجام گرفته كجا هست، اما چيزي كه خيلي عجيبه اينكه كه دقيقاً ميخواستم به اين سه مورد اشاره كنم!!!:eek: البته موارد مشابه زيادي برايم اتفاق افتاده. باز هم اين سه مورد در مقابل بيكاري، صفره! سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 435]
-
گوناگون
پربازدیدترینها