تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):اى آن كه يادش مايه شرافت و بزرگى ياد كنندگان است و اى آن كه سپاسگزاريش موجب دست يافت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804866266




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

واقعیت‌هایی‌ ساده، ‌اما ‌ترسناك


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: من به هیچ مدرسه سینمایی نرفتم و درس فیلمسازی نخواندم. اولین فیلم‌های كوتاهم را نیز با یك دوربین اسقاط گرفتم. انجام این كار خیلی غریزی بود... «برخوردهایی در پایان دنیا» فیلم جدید ورنر هرتسوگ،‌ فیلمساز تحسین‌شده آلمانی، یك اثر مستند است. او در این فیلم دوربین خود را به آنتاركیتكا می‌برد، جایی كه آدم‌های عجیب و غریبی را ملاقات می‌كند. اهالی این محل (زن و مرد)‌ زندگی‌شان را وقف طبیعت كرده‌اند و در شرایط سخت این محل به زندگی عادی خود ادامه می‌دهند.   آنها با این ‌كه مردمانی عادی هستند، ولی با علوم طبیعی آشنایی خوبی دارند و برای خودشان دانشمند هستند. قصه فیلم هرتسوگ یك مطالعه علمی در زندگی این آدم‌هاست. این آدم‌ها در همه جا حضور دارند، حتی در جاهایی كه زندگی بسیار سخت و غیرممكن است. دوربین هرتسوگ تلاش دارد تا به درونیات و روح این آدم‌ها رسوخ كند. زندگی این آدم‌ها شباهت زیادی به زندگی بقیه مردم ندارد. نوعی جادو زندگی این آدم‌ها را در بر گرفته است. حوادث طبیعی (مثل آتشفشان یك كوه)‌ می‌تواند باعث تغییرات زیادی در زندگی غیرمعمول این مردم شود. هریك از اهالی محل خصوصیات خاص خود را دارند و این باعث می‌شود فیلم، حال و هوای متفاوتی پیدا كند.   هرتسوگ در كنار نمایش زندگی آدم‌های این منطقه، به بررسی وضعیت حیوانات مقیم آنجا نیز می‌پردازد. برای مثال او فراموش نمی‌كند كه از یك جفت پنگوئن هم فیلم بگیرد. آنها از بقیه همراهان خود جدا می‌افتند و راهی كوهستان می‌شوند، در حالی كه خودشان هم نمی‌دانند مرگ در انتظار آنهاست. هرتسوگ در گفتگوی تازه خود درباره برخوردهایی در پایان دنیا و مسائل و مشكلات آن صحبت می‌كند. زندگی در لس‌آنجلس چگونه است؟چندان راحت نیست، ولی یك دهه است كه در این شهر زندگی می‌كنم. اول به نیویورك رفتم، ولی نتوانستم آنجا بمانم. محیط آن بشدت روشنفكری و هنری است و همه دارند درباره فیلم و تئاتر صحبت می‌كنند. صبح كه از خانه بیرون می‌آمدی، بلافاصله در همه جا با گروه‌های فیلمسازی روبه‌رو می‌شدی كه در گوشه و كنار مشغول ساخت فیلم‌های خود هستند. به هر طرف كه می‌رفتی داخل لوكیشن یك فیلم می‌شدی و كار فیلمبرداری‌شان را به‌هم می‌زدی! در سان‌فرانسیسكو هم نتوانستم بمانم.   این شهر بی‌نهایت زیبا فقط به درد گردشگرها می‌خورد؛ البته این مدتی هم كه در لس‌‌آنجلس ساكن بوده‌ام، همیشه در رفت و آمد و سفر بوده‌ام. لس‌آنجلس یك نقطه قوت دارد كه شهرهای دیگر كمتر دارند. این شهر جایی است كه نمی‌توانی آن طور كه دوست داری زندگی كنی و در عین حال مزاحمتی هم برای كسی به وجود نیاوری. در این شهر برای فانتزی ارزش زیادی قائل هستند و این نكته مهمی است. در كل، لس‌آنجلس شهر دلخواه من برای زندگی نیست و یك جورهایی مجبورم در آن زندگی كنم،‌ ولی از آنجا كه به طور مداوم در سفر به قاره‌ها و كشورهای دیگر هستم، خیلی به این نكته فكر نمی‌كنم كه در كجا ساكن اصلی هستم. برای مثال، همین چند روز قبل از سفر از آسیای مركزی برگشتم. پیش از آن در اتیوپی بودم. پیش از آن هم در منطقه نئواورلئان مشغول ساخت یك فیلم بودم. در عین حال، سفر به گویانا، تایلند و آلاسكا را فراموش نكنید. حالا كه نگاه می‌كنم، می‌بینم در یك سال و نیم گذشته من فقط چند روز یا چند هفته در لس‌آنجلس بوده‌ام و بس. به همین علت، بعضی وقت‌ها یادم می‌رود اتاقم چه شكلی است. محل اصلی زندگی من صحنه فیلمبرداری فیلم‌هایم است. من در لوكیشن فیلم‌هایم زندگی می‌كنم. لوكیشن آخرین فیلمتان بشدت عجیب و غریب است. زندگی در این محل چگونه بود؟خیلی سخت، اما در عین حال لذتبخش و جذاب. جنگل‌های دست‌نخورده و مرموز، آتشفشان‌های پرسروصدا و زیبایی‌های بكر. واقعیت‌های بظاهر ساده این محیط، بشدت ترسناك بود. این فیلم یك كار پژوهشگرانه علمی است و بنیاد ملی علوم كمك زیادی به ما كرد تا فیلم ساخته شود. فقط 2 نفر مرا همراهی می‌كردند: یك فیلمبردار و یك مسوول ضبط صدا. به من گفتند قرار بود این فیلم را جیمز كامرون (خالق «تایتانیك)»‌ كارگردانی كند. او 36 نفر همكار برای كارش درخواست كرده بود كه مورد موافقت قرار نگرفت.   خب، تهیه‌كنندگان فیلم حق داشتند. این یك فیلم مستند بود كه شانس فروش آن در گیشه نمایش خیلی كم است و باید چنین فیلم‌هایی را با حداقل قیمت تهیه و تولید كرد. شما باید متوجه باشید هزینه روزانه هر نفری كه به آنتاركتیكا برود، چیزی حدود 10 هزار دلار است. هر قطره آبی كه در آنجا مصرف می‌شود، هزینه گزافی در بر دارد. به همین دلیل، درخواست كامرون كاملا غیرمنطقی به نظر می‌رسد. شما در این فیلم واقعیت‌های سخت محیط و زندگی مردم آن را به شكلی جدید به تصویر كشیده‌اید. از آغاز كار با همین طرح جلو رفتید؟خیر. فیلمی كه ساخته شد دقیقا همان چیزی نبود كه از اول در ذهن داشتم. من با یك شناخت كلی از محل (و اطلاعاتی كه درباره‌اش پیدا كرده بودم)‌ به آنتاركتیكا رفتم. خیلی چیزها را در خود این محل كشف كردم. فلسفه‌ای كه مردم آنجا براساس آن زندگی می‌كنند، روحیه دانشمندانه‌‌شان و نوع آتشفشان آن كوه‌ها، از جمله چیزهایی بود كه در طول ساخت فیلم اضافه شد.   ما در آنجا شناگرانی را دیدیم كه از حد طبیعی و مجاز موجود، بیشتر به عمق آب می‌رفتند و این از جمله چیزهایی بود كه پیش از رفتن به منطقه آنتاركتیكا هیچ چیزی درباره‌اش نمی‌دانستیم. یكی از چیزهایی كه باعث شد مردم این منطقه برای ما عجیب به نظر برسند، این بود كه مجلات و رسانه‌های گروهی هیچ‌وقت چیزی درباره زندگی و تمدن آنها ننوشته و نگفته‌اند. آدم‌های این محل از جمله كسانی هستند كه هیچ وقت مورد توجه رسانه‌ها نبوده‌اند و عكس‌هایشان روی جلد مجلات قرار نمی‌گیرد. زندگی این مردم  كه به صورت متحد و یكپارچه زندگی می‌كنند  سخت توجه مرا به خودش جلب كرد. از كجا با این محل آشنا شدید؟اولین بار سال 2005 بود كه متوجه آن شدم، زمانی كه داشتم فیلم The wild Blue Yonder را می‌ساختم. برای این فیلم لازم بود از یك مقدار فیلم خبری (كه در سال 1989 از ایستگاه فضایی ناسا گرفته شده بود)‌ استفاده كنم. این فیلم‌ها توجه مرا به خودش جلب كرد. كمی بعد عكس‌هایی را كه یكی از دوستانم، هنری كایسر از این محل گرفته بود دیدم (كایسر تعدادی از نماهای عمیق زیر آب «برخوردهایی در پایان دنیا» را هم فیلمبرداری كرد)‌ همین فیلم‌ها و عكس‌ها اشتیاق مرا برای ساخت فیلمی درباره آن برانگیخت. پس صحنه‌های زیر آب را خودتان فیلمبرداری نكردید؟خیلی دلم می‌خواست این كار را بكنم، اما آب خیلی عمیق و خطرناك بود. امكان آن هم وجود داشت كه من نتوانم درست فیلمبرداری كنم و همه چیز خراب شود. كایسر هم با كمك چند تن از اهالی محل زیر آب رفت و این كار را انجام داد. ساخت چنین اثر مستند سخت و دشواری برای یك فیلمساز 66 ساله كار خطرناكی نیست؟خب، من مجبورم مراقب سلامت و تندرستی خودم باشم! البته اطرافیان هم خیلی مراقب من هستند. ولی بازی با موضوعات عمیق انسانی و مكاشفه در درون آنها را دوست دارم. شما به فیلم‌های دوران جوانی‌‌ام هم كه نگاه كنید می‌بینید همیشه در جستجوی ناشناخته‌ها بوده‌ام. از كشف آنها لذت می‌برم. خود شناگرهای محلی در آنتاركتیكا می‌گفتند دنیای زیر آب آن بشدت خطرناك است. ما باید تمام صحنه‌هایی را كه می‌خواستیم، فیلمبرداری می‌كردیم. به خودم قول داده بودم این كار را انجام دهم. نوجوانی‌تان مربوط به موج نوی سینمای آلمان است. این موج نو شما را جذب فیلمسازی كرد؟تاثیر خیلی زیادی در انتخاب و جهت‌دهی علاقه‌ام داشت. من به هیچ مدرسه سینمایی نرفتم و درس فیلمسازی نخواندم. اولین فیلم‌های كوتاهم را نیز با یك دوربین اسقاط گرفتم. انجام این كار خیلی غریزی بود. احساس می‌كردم می‌خواهم فیلمساز شوم و فیلم بسازم. جذاب‌ترین خاطره سینمایی‌تان كدام است؟همكاری با كلاوس كینسكی بازیگر معتبر دهه 70 كه رسانه‌های گروهی‌ آلمانی از آن به عنوان یك همكاری افسانه‌ای اسم می‌برند. تجربه كار در «فیتز كارالدو» را هیچ وقت از یاد نمی‌برم. برای ساخت آن فیلم هم به سراغ طبیعت بكر و دست‌نخورده جنگل رفتیم. لوكیشن این فیلم كشور آمریكای جنوبی، پرو بود. چه طبیعت مسحور‌كننده‌ای داشت. كسانی مثل ویم و‌ندرس و رنیر ورنر فاسبنیدر هم مثل شما هستند؛ ولی همیشه این طور به نظر می‌رسد كه نام آن در كنار نام شما قرار نمی‌گیرد.خب، من از قانون همیشگی سینما پیروی نمی‌كردم. اگر آنها اوقات زیادی را در سینما و فیلمخانه‌ها سر كرده بودند، من قبل از این كه 20 ساله شوم، كشورهای زیادی را دیده بودم. همین نكته باعث شده بود تا در خیلی زمینه‌ها تبدیل به آدمی باتجربه بشوم. در آن زمان سفر من به چند كشور آفریقایی  كه خیلی خطرناك معرفی شده بودند  باعث تعجب خیلی از اطرافیانم شده بود. این تجربه‌ها در دنیای سینما هم می‌توانست كمك خیلی زیادی به من بكند. در همین ارتباط است كه باید بگویم با آدم‌های نسل خودم نمی‌توانستم ارتباط راحتی برقرار كنم. از همان نوجوانی ارتباط زیادی با آدم‌های اطرافم نداشتم. در دهه 90 یعنی همان زمانی كه مستند «بهترین دوستم» را درباره كلاوس كینسكی ساختید، ناگهان غیبتان زد!اختلافاتی با تولید و توزیع‌كنندگان فیلم‌هایم داشتم. یك جورهایی تصمیم گرفتم كار فیلمسازی را رها كنم؛ ولی وقتی پیش خودم فكر كردم دیدم چرا من باید عقب‌نشینی كنم؟ همین نكته باعث شد تا مدتی بعد با روحیه و انرژی تازه برگردم. عقب‌نشینی هیچ‌وقت راه خوبی برای فرار یا مقابله با مشكلات نبوده است. كار جدیدتان  كه تدوین آن تازه تمام شده  دنباله‌ای بر «ستوان بد» آبل فره‌را است كه ظاهرا قصه‌اش هیچ ربطی به نسخه ارژینال ندارد.(می‌خندد)‌ بله. دوستانم به آن لقب «دنباله‌ای كه دنباله قسمت اصلی نیست» داده‌اند. در این فیلم از بازیگران سرشناس مثل نیكلاس كیج و اوا مندس استفاده كرده‌ام. می‌خواهم در این مصاحبه واقعیتی را بگویم كه تا به حال آن را در جایی نگفته‌ام. قبل از این فیلم فره‌را را ندیده‌ام و قصد هم ندارم نسخه دی‌وی‌دی آن را تماشا كنم. تهیه‌كننده فیلم كه امتیاز ساخت این فیلم را در اختیار گرفته به من گفت می‌خواهد دوباره آن را احیا كند. من فیلم خودم را ساخته‌ام و امیدوارم نوع تازه‌ای از فیلم نوآر (فیلم سیاه)‌ را معرفی كند. حس می‌كنم در شرایطی كه ما در حال حاضر داریم، این جور فیلم‌ها می‌تواند خیلی خوب باشد. وقتی كارگردانی طرح را قبول كردید، احساس خودتان را به تهیه‌كننده گفتید؟بله. در همان دیدارهای نخستین برایش روشن كردم فیلمی كه می‌خواهم بسازم هیچ ارتباطی به هیچ فیلم دیگری نخواهد داشت. او شرط مرا قبول كرد. شنیدم نیكلاس كیج هم گفته بود فقط به شرطی در این فیلم بازی می‌كند كه من كارگردان آن باشم. این نكته می‌تواند آغاز خوبی برای شروع كار ساخت یك فیلم باشد. از او به خاطر این مساله تشكر می‌كنم. چرا نیواورلئان را برای فیلمبرداری فیلم انتخاب كردید؟خب، تهیه‌كنندگان فیلم آنجا را انتخاب كردند، زیرا به دلیل برخی معافیت‌های مالیاتی می‌توانستند فیلم را ارزان‌تر بسازند. من دلیل دیگری داشتم. پس از توفان مهیب كاترینا و خسارات عظیمی كه به وجود آورد، احساس كردم می‌توانم از لوكیشن این محل به عنوان پس‌زمینه قصه فیلمم استفاده كنم. ویرانی محل به كمك حال و هوای قصه ما می‌آمد تا بتوانیم آن فضای مورد نظر را خلق كنیم. این موقعیت ویژه و وضعیت خاص، كاملا به نفع من بود و همین نكته مرا شیفته فیلمبرداری در نیواورلئان كرد؛ البته از این نظر كه هزینه‌های تولید در این محل پایین بود و تهیه‌كنندگان كمتر سر من غر می‌زدند هم این محل می‌توانست همان مكان مورد‌ نظر من باشد.كارگردانی «پسرم، چرا این كار را كردی؟» را به چه دلیل قبول كردید؟موضوع فیلم كه برگرفته از یك حادثه واقعی است، بشدت تكان‌دهنده است. وقتی قصه را خواندم، از خودم پرسیدم چگونه یك جوان می‌تواند در كمال بی‌رحمی مادر خود را به شكل وحشیانه‌ای به قتل برساند. رسانه‌های گروهی هم وقتی این اتفاق در دهه 80 رخ داد، بحث آن را در سطح وسیعی مطرح و روان‌شناسان دیدگاه‌های زیادی در این باره ارائه كردند. امیدم این است كه ساخت فیلم، یك بار دیگر این بحث اجتماعی و روانی را مطرح كند.این فیلم هم حال و هوای مستندگونه‌اش را حفظ خواهد كرد؟بله. تمام فیلم‌های داستانی من، رگه‌هایی از حال و هوای مستند دارند. همیشه دوست داشته‌ام كه مرز بین قصه‌گویی و مستند را درهم بریزم.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 610]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن