واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: دكتر وانگل سرانجام و پس از تردیدهای فراوان به همسرش الیدا اختیار میدهد كه میان رفتن با غریبه و ماندن در كنار او، یكی را انتخاب كند و... «هنریك ایبسن» نمایشنامهنویس برجسته نروژی در دورههای مختلف خلق آثارش، فضاهای مختلف و متنوعی را تجربه كرده است درامهای او را میتوان از آثار رئالیستی و ناتورالیستی تا آثار اكسپرسیونیستی طبقهبندی كرد و آنچه را كه جوهره تئاتر مدرن در قرن بیستم است در آثار وی باز شناخت و نوید طلیعه بسیاری از سبكها را در آثار وی دید. از جمله این آثار كه در زمان خلقش یعنی سال1888 اثری پیشرو به شمار میآمد، نمایشنامه «بانوی دریایی» است؛ اثری كه میتوان آن را سرآغاز درام روانشناختی مدرن محسوب كرد كه سالها پیش از یافتههای فروید و تأثیر گستردهاش بر هنر و ادبیات از نوعی روانكاوی دقیق در این اثر بهره میگیرد كه یادآور كشفیات و یافتههای فروید و دیگر روانشناسان آغاز قرن بیستم است.منطق بانوی دریایی بیش از هر چیز بر اوج و فرودهای روان انسانی بنا نهاده شده و این منطق چنان محكم اثر را به هم تنیده و روابط موجود در آن را به هم گره زده است كه با وجود ظاهر غیرواقعی و جادویی نمایشنامه آن را به راحتی نزد مخاطب باورپذیر میسازد. شاید بحث از آثار ایبسن و بالاخص نمایشنامه بانوی دریایی در نوشتهای كه قرار است نقدی بر نمایش «كشتی شیطان» آتیلاپسیانی باشد ابتدا كمی عجیب بهنظر برسد اما عجیبتر آن است كه پسیانی تمامی تمها، اندیشهها و شخصیتهای اثرش را به شكل مستقیم از نمایشنامه ایبسن اخذ كرده است بدون آنكه حتی نامی از ایبسن و نمایشنامهاش ببرد یا حداقل جهت آگاهی بیشتر مخاطبانش آن را در پوستر و یا بروشور نمایش درج كند.اندیشه همراهی با یك غریبه و رفتن به دریا با وی و بریدن از خانواده (غریبهای كه میتوان او را شیطان تلقی كرد) تم محوری هر دو اثر است و حتی اسم نمایش پسیانی -كشتی شیطان- از دیالوگهای نمایشنامه ایبسن اخذ شده است. در نمایشنامه ایبسن، دكتر وانگل سرانجام و پس از تردیدهای فراوان به همسرش الیدا اختیار میدهد كه میان رفتن با غریبه و ماندن در كنار او، یكی را انتخاب كند و الیدا به محض آنكه درمییابد فردی مختار است و حق انتخاب دارد با وجود تمام وسوسههایش از غریبه دل میكند و همسرش را انتخاب میكند. همین موضوع عیناً به نمایشپسیانی نیز انتقال یافته است و جواهر تنها هنگامی تصمیم میگیرد در خانه بیبیصنم بماند كه بیبی به او اختیار ماندن یا رفتن میدهد. الیدا پسر كوچكش را از دست داده است همچنانكه جواهر نیز پسر كوچكش یونس را. شباهتهای فراوان و انكارناپذیر میان 2اثر به اندازهای زیاد است كه كشتی شیطان را میتوان اقتباسی ایرانی شده از بانوی دریایی ایبسن به شمار آورد و آن را در میان شماری از تجربهها و آثار پسیانی همچون قهوه قجری قرار داد كه در آن پسیانی به ایرانیكردن متون كلاسیك و از جمله آثار شكسپیر میورزد.در این اقتباس، پسیانی اثر ایبسن را از آبهای یخبسته اسكاندیناوی به آبهای گرم خلیج فارس میآورد و فضای وهمآلود و جادویی اثر را با مراسم زار و حلول جن مرتبط میسازد و بر این اساس به بومیسازی اجرایش بر مبنای مناسبات بندرنشینان جنوب میپردازد.هرچند پسیانی در ارتباط با ایرانیكردن نمایشنامه ایبسن و دستیابی به فضای بومی خلاقانه عمل میكند و به ایدههای جذاب و در عین حال منطقی دست مییابد اما در همان حال بخش مهمی از منطق محكم ایبسن در فرایند این اقتباس از میان میرود. در بانوی دریایی، دكتروانگل دلیل محكمی برای نگهداری الیدا در میان خانوادهاش دارد زیرا الیدا همسر اوست و او به راحتی نمیتواند همسرش را از دست دهد اما در كشتی شیطان این منطق بسیار سست است چرا كه بیبیصنم بعد از مرگ اسماعیل –پسرش- و شوهر جواهر و همچنین مرگ یونس- فرزند اسماعیل- و جواهر دلیل محكمی برای متقاعد كردن جواهر برای ماندن در جزیره ندارد یا لااقل متن چنین دلیل محكمی را در اختیار مخاطب نمینهد و اگر تردیدهای وانگل برای مجبور ساختن یا اختیار دادن به الیدا برای رفتن یا ماندنش بسیار قوی و تأثیرگذار است به این دلیل است كه او به الیدا عشق میورزد و از دست دادن الیدا برایش بسیار دشوار است اما تردیدهای بیبی صنم نمیتواند چنین قدرتمند و مؤثر باشد چراكه جواهر، چندان رابطه محكمی با بیبی و 2 دخترش ندارد و اگر انتخاب الیدا نوعی بازگشت به زندگی و خانواده و رهایی از كابوسهایش محسوب میشود، انتخاب جواهر برای ماندن، مدفون كردن خویش در تنهایی، بدون شوهر و فرزند و به نوعی تكرار سرنوشت تلخ زندگی بیبی صنم است. در كنار تمام این عوامل، دیگر از تردیدها و دلهرههای مبتنی بر روانشناسی كه در اثر ایبسن موج میزند در اثر پسیانی خبری نیست و این تردیدها جای خود را به یك همزاد یا جن میدهد كه هر لحظه در كنار جواهر حضور دارد و او را برای رفتن وسوسه میكند و در واقع منطق روانشناختی اثر، جای خود را به منطق وهم و جادو میسپارد؛ جادویی كه قرار است توسط بیبی صنم باطل شود و جواهر را تا ابد در جزیره مدفون سازد. هم از اینرو آنچنانكه اثر ایبسن اثری باورپذیر و قابلقبول برای مخاطب است اثر پسیانی نمیتواند چنین باوری را نزد مخاطب بپروراند. در حوزه اجرا نیز اثر پسیانی با موانع و مشكلاتی رویاروست كه این اجرا را در قیاس با دیگر آثار پسیانی نهتنها تبدیل به اثری روبهجلو، تجربی و آوانگارد نمیسازد بلكه حتی میتوان آن را گامی روبهعقب قلمداد و آن را با آثار دهه70 وی مقایسه كرد كه دیگر از تجربهها و نوجوییهای اجراهایی چون «گنگ خوابدیده» و «یك سمفونی ناكوك» در آن اثری نیست. در این اجرا تمام عناصر و عوامل در خدمت خلق فضای واحدی قرار دارند و قرار است فضای وهم و جادو را به مخاطب منتقل كنند اما این فضاسازی بیش از آنكه به كمك عوامل درون اجرایی یعنی بازیها خطوط حركتی و تصاویر ساخته شوند، به كمك عوامل بیرونی خلق میشوند؛ از جمله دودی كه از آغاز تا به پایان نمایش بر صحنه حضور دارد یا موسیقیای كه با صدایی یكنواخت تكرار میشود یا با استفاده از نورپردازی تاریك و ملایم. و این همه فضایی وهمآلود برای مخاطب میسازد و آنچه وهم این فضا را مضاعف میكند، ضرباهنگ بسیار كند و سنگین اجراست كه احساس تعلیق را در تماشاگر شدت میبخشد. این عوامل اگر چه در آغاز به كمك فضاسازی میآید و برای مخاطب نیز بسیار جذاب است اما بهزودی و از فرط تكرار، تمامی جاذبههایش را از دست میدهد و از كشتی شیطان اثری كند و یكنواخت میسازد كه حتی تمهیداتی همچون استفاده از ویدئوپروجكشن نیز نمیتواند به یاری یكنواختی آن بیاید؛ تمهیدی كه سالهاست در بسیاری از اجراهای پسیانی تكرار شده و جدا از آنكه با فضای بومی اثر بسیار ناهماهنگ است برای تماشاگر آشنا به اجراهای پسیانی نیز از فرط تكرار، جذابیتهایش را از دست داده است؛ همچنانكه در این اثر، پسیانی به تكرار بسیاری از تكنیكهای آثار پیشینش میپردازد همچون استفاده آیینی از عروسك، استفاده از شن و نصب اشیایی كوچك در آن و... . و تمام این عوامل باعث میشود تماشاگران اجراهای پسیانی كه از وی انتظار نوآوری و خلاقیت مداوم را دارند با دیدن كشتی شیطان تا حدی دچار سرخوردگی شوند و این برای كارگردانی چون پسیانی كه تماشاگران خاص خود را به دست آورده و آثارش لحن و ویژگیهای خاص خود را دارند كه مهمترین آنها تجربههای متنوع و مداوم است مسئولیت بیشتری را ایجاد كند و نیاز به بازنگری و انقلاب مداوم را در او بیش از پیش ضروری میسازد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 536]