محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840702585
گفتگو با نیلوفر شهیدی بازیگر جوان سینمای ایران
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: در صحنه اسیدپاشی واقعا موتور مرا مصدوم كرد. یا زمانی كه در بیمارستان برای گرفتن صحنهها بستری بودم، پایم هر روز 12ساعت در گچ به وزنههای سنگینی آویزان بود، اما این تلاشها و انرژیها به خوبی دیده نشده است... نیلوفر شهیدی بازیگر تلویزیون و سینما و دختر اسفندیار شهیدی مدیر فیلمبرداری است كه چند سالی است وارد این حوزه شده. از این بازیگر جوان مجموعه «به كجا چنین شتابان» كه از شبكه پنجم سیماپخش شد كه او در این سریال نقش مریم را بازی كرد. او همچنین در فیلم سوم مهرشاد كارخانی با عنوان «سینما سوخته» بازی كرده كه به نوعی اولین فیلم سینمایی وی محسوب میشود و هنوز اكران عمومی نشده است. البته شهیدی در كنار این دو كار، بازی در تلهفیلمهای مختلفی را نیز تجربه كرده است. میتوان به آینده این بازیگر جوان امیدوار بود، زیرا به دنبال نقشهای متفاوتی است تا بتواند برای مخاطب خود تكراری نباشد. این گفتگویی با نیلوفر شهیدی از زمان ورودش به این حرفه تاكنون است. پدر شما اسفندیار شهیدی یكی از مدیران فیلمبرداری قدیمی سینماست كه در همین رشته كار تدریس نیز انجام میدهد. میشود گفت پس شما از سینما با وجود پدر دور نبودید. چقدر حضور ایشان مشوق بازیگری برای شما بود؟سوال شما جالب است، باورتان نمیشود حتی پدرم دوست نداشت من وارد سینما یا حوزه بازیگری شوم. با اینكه رشته هنر در دانشگاه قبول شدم باز هم اجازه نداد در این رشته تحصیل كنم. به همین دلیل مهندسی كامپیوتر خواندم. چند مدت بعد بدون اجازه پدر تصمیم گرفتم در كلاسهای بازیگری ثبتنام كنم، كه باز بابا متوجه شدند و نتوانستم این كلاسها را ادامه دهم. تا این كه حدود 3 سال پیش به طور اتفاقی رفتم سر كاری كه پدرم مدیر فیلمبرداری و آقای صادق كرمیار نیز كارگردان آن فیلم بودند. پس كارهای آقای شهیدی را دورادور دنبال میكردید و سر صحنه میرفتید. با توجه به علاقهای كه داشتید خودتان را از سینما یا حوزه بازیگری و كار دور نمیكردید. غیر از این موضوع دیدن فیلمهای روز دنیا یا سینمای ایران را هم قطعا برای رسیدن به هدفتان دنبال میكردید. همیشه كارهای بابا را دنبال میكردم چون علاقه داشتم. من به نوعی كنار دوربین بزرگ شدم. از طرفی چون بابا در این حوزه بود ما تمام فیلمهای روز دنیا یا سینمای ایران را دنبال میكردیم. البته خیلی فرق میكند تو با كسی فیلم ببینی كه با سینما آشناست و همیشه بعد از دیدن فیلم با هم بحث میكردیم و من در همان زمان نیز تجربه میكردم. اولین تجربه بازیگری شما چطور شكل گرفت؟همان زمانی كه به طور اتفاقی سر كار آقای كرمیار رفته بودم ایشان به من پیشنهاد بازیگری دادند و من خودم حقیقتا زیاد جدی نگرفتم تا این كه حدود دو ماه بعد یك روز به من زنگ زدند و گفتند قرار است یك فیلم تلویزیونی را به زودی كلید بزنند و از من دعوت كردند در آن بازی كنم كه عنوان آن رویا بود. من هیچ وقت از دوربین نمیترسیدم ولی برای این فیلم كه اولین كارم بود، خیلی برایم سخت بود و آن روز احساس كردم بازیگری كار بسیار سختی است.من در این فیلم نقش رویایی خانم مرجان شیر محمدی را بازی میكردم؛ زنی كه در حال مرگ بود و مدام یك رویا را میدید و او آن رویا را در واقعیت پیدا میكند و همسر و كودكش را به وی میسپارد و بعد فوت میكند. پس پدرتان دیگر مخالفت نكرد و كار در حوزه بازیگری را دنبال كردید؟به گونهای پدرم در عمل انجام شده قرار گرفت و خوشبختانه دیگر مخالفت نشان نمیداد. بعد از آن كار، من در 6 ماه تقریبا در 6 تلهفیلم از كارگردانانی چون سعید سلطانی، ابراهیم سلطانیفر و... بازی كردم و این لطف دوستان بود كه من را معرفی میكردند.البته من در این چند كار نقشهای كوتاهی بازی میكردم تا به هدف اصلی برسم. به نوعی شاید به نظر شما پركاری بیاید، اما این حضورهای كوتاه به نوعی باعث ورود من به این حوزه میشدند. البته نمیخواستم به نوعی از حرفه بازیگری هم دور شوم و بیشتر در حال تجربه كسب كردن بودم. حالا كه بالاخره وارد این حوزه كه مورد علاقهتان بوده، شدهاید، شهرت از ابتدا چقدر برایتان اهمیت داشت؟ برایم خیلی مهم نبود. هدف من چیز دیگری است. نمیگویم از شهرت بدم میآید، این كه ذات آدمی است. ولی دغدغه اصلی من یك بازیگر خوب شدن بوده و هست. شاید میتوانستم از طریق عنوان پدرم بیشتر به هدفم برسم ولی هرگز چنین كاری نكردم. به هر حال ایشان موافق این موضوع نبود و در آن زمانها هیچ كمكی به من نمیكرد.اما حالا خوشحال هستم، وقتی كاری از من پخش میشود زنگ میزند و انتقاد میكند و حتی بعضی وقتها تشویقم میكند. این برایم رضایتبخش بود. این آرزوی من است كه بتوانم روزی جایگاهی مثل ایشان در سینما پیدا كنم.میخواهم همیشه برای مخاطبم جذاب باشم و از دیدن من در نقشهای مختلف به وجد بیاید. دلم نمیخواهد روزی فرا برسد كه برای مخاطبم تكراری شوم. برگردیم به حضور شما در مجموعه «به كجا چنین شتابان» كه فكر میكنم بعد از كار در این چند تلهفیلم برای بازی در آن دعوت شدید؟ سر یكی از همین تلهفیلمها آقای طالبی بازی من را دیده بودند و از من دعوت كردند كه در این مجموعه حضور پیدا كنم. وقتی قرارداد بازی در نقش مریم را قبول كردم تصمیم گرفتم كار شخصی خودم كه فعالیت در یك شركت كامپیوتری بود را هم كنار بگذارم، زیرا تصمیم داشتم دیگر به صورت حرفهای بازیگری را دنبال كنم. از طرفی من حدود 8 ماه آفیش بودم برای این مجموعه و نمیتوانستم كار خودم را دنبال كنم و آن زمان به بعد بازیگری در كنار علاقهای كه به آن داشتم حرفه من شد و به نوعی به صورت حرفهای آن را دنبال كردم. چطور در این مجموعه پركاراكتر نقش مریم را انتخاب كردید؛ نقشی كه كاملا مثبت است و حتی هیچ ویژگی منفی ندارد.باور كنید نقش مریمی كه در این مجموعه قرارداد بستم. این مریمی نیست كه شما در این كار میبینید. البته درباره مثبت بودن آن باید بگویم قرار نیست ما چنین شخصیتی را در جامعه دیده باشیم. تلویزیون ما باید یك سری چیزها را به مخاطب بیاموزد. شاید آدمی بدون عیب و نقص مثل مریم در جامعه نباشد. چرا فكر نمیكنید گذشت مریم یك عیب نبوده است. اولین باری كه فیلمنامه را خواندم از دید من مریم یك دختر مستقل، تحصیلكرده امروزی، با نگاه باز و یك مسلمان واقعی است كه معنی گذشت و فداكاری را میداند و به خاطر خانوادهاش چنین حركتی را میكند. مریم یك الگویی خوبی برای جامعه است. زمانی كه حضور در نقش مریم را در یك مجموعه طولانی با زمان پخش بالا قبول كردید، این احساس را نداشتید كه با یك داستان كلیشهای روبهرو هستید؟فیلمنامهای كه من در ابتدا خواندم متعلق به لیلا كریمان و ابوالقاسم طالبی بود. ولی در حال حاضر آن سریالی كه شما میبینید آن چیزی نیست كه ما در ابتدا به خاطر آن قرارداد بستیم. این نقشی كه من باورش كردم و در خودم پرورش دادم، این مریمی نیست كه شما میبینید. این مریم حالا، نقشی كاملا خنثی است. دختری كه فقط یك گذشت و فداكاری میكند و هیچ نتیجهای در قبال آن نگرفت. همیشه از قدیم میگویند «خدا گر ببندد ز حكمت دری ز رحمت گشاید در دیگری» این موضوع را برای مریم ندیدم. خیلی از سكانسها گرفته شد ولی در زمان پخش نبود یا یك سری سكانسها و صحنهها در فیلمنامه بود، اما نمیدانم اصلا چرا گرفته نشد. شما به عنوان یك بازیگر هیچ صحبتی در این ارتباط نمیكردید یا نظر نمیدادید؟به هر حال نظر اصلی را كارگردان میدادند. من فقط میتوانم عنوان كنم مریمی كه من برای آن 8 ماه انرژی گذاشتم این شخصیتی نیست كه شما حالا در مجموعه میبینید. از این 8 ماه فقط یك ماه آن سركار نبودم و مابقی تمام مدت و هر روز سر صحنه حضور داشتم. آیا در این زمان 8 ماه پیشنهاد كار برای بازی در تلهفیلم یا مجموعه تلویزیونی نداشتید؟ اتفاقا پیشنهادات خوبی هم داشتم، اما قبول نكردم. چون آقای طالبی اجازه این كار را به كل بازیگران كار نمیدادند. یكی از این كارها پیشنهاد بازی در یك مجموعه تلویزیونی به كارگردانی اكبر خواجویی بود كه حتی برای آن تست گریم هم شدم كه باز آقای طالبی اجازه ندادند. رابطه یونس (بابك حمیدیان) و مریم به لحاظ عاطفی در فیلمنامه چگونه بود؟ این رابطه عاطفی در فیلمنامه اولیه بسیار زیبا و به خوبی چیده شده بود. به طوری كه وقتی یونس در پایان فیلم قصد فرار از مرز را دارد بهخاطر مریم و دیالوگی كه او پای تلفن میگوید، برمیگردد. از ابتدا چه توصیفی آقای طالبی برای شما از نقش مریم كرده بود؟ زمانی كه رفته بودم قرارداد ببندم، ایشان گفتند شما نقش یك دختر این داستان هستید و توضیحاتی در این باره ارائه كردند. من با شنیدن چنین صحبتهایی با انرژی فوقالعادهای كار را شروع كردم، اما با دیدن این اتفاقات و حذف این سكانسها تقریبا در اواسط كار انرژی خودم را از دست داده بودم. واكنش اطرافیان یا دیگران نسبت به نقش مریم چگونه بود؟دوستان و نزدیكانم از من میپرسند 8ماه برای بازی در این مجموعه آفیش بودی، اما حاصل تلاش و انرژی تو در این كار دیده نمیشود و من فقط به عنوان بازیگر كار از آنها عذرخواهی میكردم.من برای بازی در این مجموعه سختیهای زیادی كشیدم. در صحنه اسیدپاشی واقعا موتور مرا مصدوم كرد. یا زمانی كه در بیمارستان برای گرفتن صحنهها بستری بودم، پایم هر روز 12ساعت در گچ به وزنههای سنگینی آویزان بود، اما این تلاشها و انرژیها به خوبی دیده نشده است. من میدانم این سختیها بخشی از كار بازیگری است، اما زمانی كه نتیجه این سختیها دیده نمیشود بازیگر بیانگیزه و دلزده میشود. مریم در بخشی از داستان متاسفانه رها میشود و این به شخصیتپردازی لطمه میزند و او را یك آدم خنثی نشان میدهد. در صورتی كه این شخصیت میتوانست در اواسط قصه تغییر مثبتی ایجاد كند. رابطه مریم و یونس هم در نسخه پخششده تغییر پیدا كرد؟در فیلمنامه مریم از طریق ماجراهایی متوجه میشود كه یونس معتاد شده است و خانواده در جریان قرار میگیرند و این كه او مجبور شده است بگوید راضی به این ازدواج نبوده است. اما در نسخه نهایی مریم وقتی از كوه به خانه برمیگردد برای خانوادهاش ماجرا را بازگو میكند كه اصل سكوت او را زیر سوال میبرد. این تغییرها به شخصیت مریم و رابطهاش با یونس لطمه زد.من برای سكانس گریه مریم حدود 5 ساعت واقعا اشك میریختم. دوست داشتم احساس این دختر با اتفاقی كه برایش افتاده به مخاطب منتقل شود. از این سكانس راضی هستم. مریم و كتایون دو رقیب یكدیگر بودند اما حتی یكبار با هم روبهرو نشدند. خودم هم نمیدانم چرا. این دو حتی برای لحظهای با یكدیگر دیدار نداشتند. در هر صورت این موضوع را باید از نویسنده یا كارگردان سوال كرد. گویا پایان مجموعه نیز تغییر كرده است و مریم در پایان قبلی نقش پررنگتری داشته است؟در فیلمنامه اینگونه بود كه یونس هنگام فرار از مرز برای خداحافظی با خانه تماس میگیرد و مریم به او میگوید به خاطر من و خانوادهات برگردد، منتظرت هستم. این پایان نشان میداد كه مریم هنوز عاشق یونس است و یونس عشق معنویش به مریم را حفظ كرده است. اما این سكانسها گرفته نشد! من هم با وجود راضی نبودن از شخصیتی كه شما در حال حاضر از مریم میبینید اما احساس میكنم هر كاری یك تجربه محسوب میشود. همكاری با بازیگری مثل آهو خردمند برای من ارزش زیادی داشت و یك كلاس بازیگری بود. بعد از بازی در این مجموعه چه كار دیگری را در حوزه بازیگری آغاز كردید؟ بعد از «به كجا چنین شتابان» حدود 4 ماه، كاری را قبول نمیكردم و بیشتر با پیشنهاداتی روبهرو بودم كه شباهتهای زیادی به مریم داشت. بعد از آن در تلهفیلم «نقطه صفر» كاری از امیر قاسم راضی یك نقش منفی بازی كردم. چطور با مهرشاد كارخانی آشنا شدید و در فیلم سینمایی سینما سوخته بازی كردید؟من در دفتر یكی از دوستانم رفت و آمد داشتم كه به طور اتفاقی آقای كارخانی من را دیده بودند و از طریق مهدی پورموسی دستیارشان پیگیر شدند و از من برای بازی در این فیلم دعوت شد. اول راجع به فیلمنامه صحبت كردیم و بعد قرارداد بستیم. با فضای كارهای كارخانی آشنا بودید یا فیلمهای قبلی او را دیده بودید؟«گناه» من را قبلا دیده بودند. قبل از كلید زدن سینما سوخته هم من و میلاد كیمرام و آقای كارخانی با هم «ریسمان باز» را دیدیم. همان شب كارگردان درباره فضای سینما سوخته و نگاه مستندی كه به موضوع دارد، صحبت كرد. به نظر میرسد فیلم در ستایش سینما است. بخشهایی از این فیلم در خیابان لالهزار گرفته شد. باورتان نمیشود این خیابان جزو معدود خیابانهای جهان است كه در آن بیش از 20 سالن سینما بوده و حالا خیلی از آنها از بین رفته است. به طور نمونه سینما كوچ در نظامآباد كه یكی از سینماهای قدیمی تهران است حالا قرار است به پاساژ تبدیل شود. وقتی درباره علت این موضوع سوال كردیم متوجه شدیم به دلیل نداشتن امكانات قرار است خراب و به پاساژ تبدیل شود. یا وقتی من، كیمرام و كارخانی وارد سینما اروپا شدیم كه حالا تعطیل است، 3 نفری گریه كردیم. باورتان نمیشود سالن سینمایی بزرگ با یك پرده عظیم. هنوز نمیدانم چرا باید چنین سینمایی تعطیل شود. فكر میكنم بیشتر صحنههای شما در سینما سوخته خیابانی باشد.بله، بیشتر لوكیشنهای ما در جوادیه، قلعهمرغی، لالهزار و... گرفته شد. ما در خیابان لالهزار با شرایط سختی كار را دنبال میكردیم. چند بار در آن صحنهها كسبه با ما دعوا كردند. در لوكیشن دیگری ما تصادف كردیم. به هر حال با همه این شرایط سعی كردیم تقریبا 30 روزه كار را تمام كنیم. از ابتدا به عنوان یك كار سینمایی قرارداد بستید؟روز اول آقای كارخانی گفتند كه كار برای سیما فیلم است. ولی قصد داریم آن را به 35تبدیل كنیم. از شخصیت خود در فیلم سینما سوخته كمی توضیح میدهید؟اولا این شخصیت اسم ندارد زیرا برای آن هیچ محدودیتی نداریم. هر مخاطب با هر طبقه اجتماعی میتواند با او همذات پنداری كند و ما تنها چیزی كه از او میبینیم ع مویی است كه آپاراتچی سینما بوده و از گذشته و آینده وی هیچ اطلاعاتی بیان نمیشود. عكسهای منتشر شده نشان میدهد شما به انبار فیلمی رفتید كه حلقههای مختلفی از آثار قدیمی در آنجا بوده است. بله، ما به یك انبار قدیمی در یك زیرزمینی رفتیم كه به نوعی تمام فیلمهای قدیمی ایرانی و خارجی به صورت نگاتیو آنجا بود. من و كیمرام آنجا دنبال حلقههای فیلمها میگشتیم و بعد آنها را میبردیم سینما و آقای اكبر معززی پخش میكردند. ایشان با دیدن این فیلمها گریه میكردند این صحنهها خیلی روی من تاثیر گذاشت. معززی بهترین انتخاب برای این نقش بودند و سكانسهایی كه كنار ایشان بازی كردم برای من كلاس بازیگری بود. در این انبار پوستر فیلمهایی بود كه شاید من فقط اسم آنها را شنیده بودم. مردی در همان انبار مسوول بود و از همه سینمای ایران و جهان اطلاعات داشت و در پلانی در سینما با ما بازی كردند. این انبار متروكه به اندازهای كثیف بود كه من و كیمرام آلرژی پوستی گرفتیم. كار در سینما سوخته چه جایگاهی برای شما دارد؟این فیلم را با تمام وجودم دوست دارم. من غرق این كار شده بودم و هیچكدام از سختیهای آن را متوجه نمیشدم. بعد از سینما سوخته چه كارهای دیگری انجام دادید؟ بعد از این فیلم، دیدم نسبت به سینما تغییر كرد و خیلی چیزها یاد گرفتم. حالا حاضرم مدتها كار نكنم تا با یك فیلمنامه متفاوت روبهرو شوم تا انرژی لازم را بگذارم و نتیجه آن را دریافت كنم. البته بعد از سینما سوخته در فیلمی با عنوان مهراوه بازی كردم. البته قرار بود 35 شود كه به دلیل برخی مشكلات به موسسه رسانههای تصویری فروخته شد و به زودی وارد شبكه نمایش خانگی میشود. من در این فیلم نقش یك دختر معتاد به نام مهراوه را بازی كردم كه فیلم با اعتیاد وی شروع میشود. من این نقش را خیلی دوست داشتم و برای رسیدن به آن خیلی تلاش كردم. مهراوه اعتیاد به كراك داشت. در این فیلم 4 مقطع مختلف زندگی این شخصیت را میبینید. برای این نقش تحقیقات زیادی كردم و خماری كسانی را دیدم كه به موادهای مختلف اعتیاد داشتند تا بتوانم فرق استفاده از كراك را نسبت به سایر مواد پیدا كنم و سعی كردم لایههای درونی شخصیت مهراوه را پیدا كنم. امیدوارم نتیجه كار خوب باشد. البته در دو اپیزود مجموعه «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» با عنوان شهربانو كاری از محمدرضا رحمانی و رویای تلخ به كارگردانی احمد معظمی بازی كردم. اما احساس میكنم حالا دیگر كم كار شدهاید یا گزیده كار. نه من خودم را محدود نمیكنم ولی سعی میكنم فیلمنامههای خوب را انتخاب كنم. در این مدت به من كار پیشنهاد شده است ولی باور كنید دنبال متن خاصی هستم و دوست دارم بیشتر متفاوت ظاهر شوم. امسال سال من است. من به این موضوع باور دارم. باید موقعیتها را در اختیار من قرار دهند تا من آنها را بسازم، باید این امكان داده شود. من خودم را به خودم ثابت كردم. الگویی در سینما برای بازیگری دارید؟الگوی من پنهلوپه كروز است. من عاشق بازی او هستم. بازیگری كه برای بازی در 7سكانس جایزه اسكار میگیرد. درباره جایگاه خود در سینما یا تلویزیون چه نظری دارید؟اگر من حالا اینجا هستم و در این جایگاه قرار دارم خدا خواسته است. اگر روزی به جایی برسم و برای آن جایگاه تلاش كرده باشم حتما خواست آن بالایی بوده است و حتی اگر تلاش كرده باشم و به جایی نرسم باز هم حتما زمانش نبوده است. شاید اگر در «به كجا چنین شتابان» آن اتفاقی كه میخواستم میافتاد من بعد از آن دیگر این همه تلاش نمیكردم.شاید باید میرفتم و در سینما سوخته بازی میكردم یا در مهراوه حضور پیدا میكردم تا به جایی كه میخواستم برسم. من به دنبال شهرت نیستم، اما میخواهم اگر قرار است به جایی برسم به خاطر این باشد كه بازیگر خوبی هستم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 666]
صفحات پیشنهادی
گفتگو با نیلوفر شهیدی بازیگر جوان سینمای ایران
گفتگو با نیلوفر شهیدی بازیگر جوان سینمای ایران. در صحنه اسیدپاشی واقعا موتور مرا مصدوم كرد. یا زمانی كه در بیمارستان برای گرفتن صحنهها بستری بودم، پایم هر ...
گفتگو با نیلوفر شهیدی بازیگر جوان سینمای ایران. در صحنه اسیدپاشی واقعا موتور مرا مصدوم كرد. یا زمانی كه در بیمارستان برای گرفتن صحنهها بستری بودم، پایم هر ...
تلويزيون نگاه عادلانه اي به فيلم هاي در حال اكران ندارد
مهرداد فريد روز دوشنبه با حضور در خبرگزاري جمهوري اسلامي به خبرنگار فرهنگي ايرنا، ... گفتگو با نیلوفر شهیدی بازیگر جوان سینمای ایران. . نمایش تصادفی مطالب ...
مهرداد فريد روز دوشنبه با حضور در خبرگزاري جمهوري اسلامي به خبرنگار فرهنگي ايرنا، ... گفتگو با نیلوفر شهیدی بازیگر جوان سینمای ایران. . نمایش تصادفی مطالب ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها