واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: وي تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در مدرسه شهيد باهنر بروجرد سپري نمود و دوران متوسطه را در دبيرستان حضرت رسول (ص) در رشته علوم انساني با موفقيت در سال 65 -66پشت سر نهاد. او همراه با تحصيل به دليل علاقه شديد به ورزش كاراته دراين رشته فعاليت خود را آغاز كرد و در فاصله كوتاهي با گذراندن دورههاي مختلف اين رشته موفق به كسب كمربند مشكي و كارت مربيگري در اين حرفه شد. شهيدصارمي در سال 67در كنكور سراسري رشته علوم انساني دانشگاه تهران پذيرفته شد و دوران تحصيلات دانشگاهي خود را در سختترين شرايط زندگي با كاركردن جهت امرار معاش و تامين هزينههاي تحصيل طي كرد. وي در دوران تحصيلات در دانشگاه بنا به وظيفه و احساس مسووليت از طريق بسيج دانشجويي دانشگاه تهران به جبهههاي كردستان، حلبچه و جنوب خرمشهر اعزام و 14ماه در اين جبههها در كنار ساير رزمندگان اسلام به دفاع از كيان و تماميت ارضي كشور پرداخت. شهيدصارمي در سال 71با داشتن دانشنامه كارشناسي بهاستخدام سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي درآمد و به عنوان كارشناس متون خبري فعاليت خود را آغاز نمود. شهيدصارمي با پشتكار فراوان در حين اشتغال در خبرگزاري تحصيلات خود را در دوره كارشناسي ارشد ادامه داد و در سال 74موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد از دانشگاه شهيد بهشتي در رشته جغرافياي انساني با گرايش روستايي شد. وي در 26ديماه سال 75به عنوان مسوول نمايندگي خبرگزاري جمهوري اسلامي راهي افغانستان شد زماني كه اين كشور درگير جنگهاي داخلي بود و به خوبي ميدانست در اين سرزمين آشوب زده خطر به اسارت درآمدن و حتي شهادت وجود دارد اما بر حسب وظيفه، رسالت و تكليف اين راه را انتخاب كرد. او با تنها سلاحش كه ايمان و قلمش بود در آن وضعيت بحراني كشور مصيبت زده افغانستان توانست مظلوميت مردم ستمديده، زجر كشيده و بيدفاع و بي گناه بويژه مردم مزار شريف و جنايت گروه ضد بشري، متحجر و خائن طالبان را به طور صريح و سالم به گوش جهانيان برساند. شهيد صارمي حدود 20روز قبل از سقوط مزار شريف و به اسارت درآمدن و شهادت در افغانستان دچار بيماري آپانديس ميشود كه با مشكلات فراوان و تلاش و پيگيري دوستانش شبانه به دكتر رفته و سپس ايشان را با توجه به وضعيتي كه داشت در محيطي كاملا غير بهداشتي با فقدان امكانات بدون وجود نور كافي و برق تحت عمل جراحي قرار ميدهند. بعد از گذشت دو روز از اين جراحي به ايران اعزام ميشود و با وجود اينكه ايشان دوران نقاهت خود را در تهران طي ميكرد پس از به اوج رسيدن جنگ افغانستان بر حسب تكليف از طريق ايرنا و با توجه به احساس مسووليت شرعي و حرفهاي كار خبرنگاري و رسالتي كه بر دوش داشت مجددا چهاردهم مرداد 77به كشور افغانستان و محل كارش مزارشريف اعزام و در زمان بسيار كوتاهي به مدت سه روز يعني 17مرداد ماه خبر سقوط مزار شريف و به خاك و خون كشيدن، قتل عام زنان ، مردان و كودكان بيگناه را به ايران و سراسر جهان مخابره نمود. بعد از آن شنبه سياه ديگر كسي نبود تا خبر شهادت و يا به اسارت درآمدن او و 9ديپلمات و پرستوي عاشق، غريب و بيگناه را كه در زير زمين كنسولگري ايران به طور فجيعانه و با بيرحمي تمام توسط پيشرفتهترين سلاحهاي آمريكايي به رگبار مسلسل بسته بودند به دنيا مخابره نمايد. آري سرانجام پيكر گلوله باران شده صارمي از دياري آمد كه خون سياه قرون وسطايي در گنداب عروق طالباني جاري است. اما آنان چه غافلند كه با غروب پيش هنگام مهپارهيي از ديار فرهنگ سازان ايران زمين ، هزاران مهتاب برآمده از چشمهي خون فام قلم ، از افق سبز عالم شرق ، دوباره در حال بالا آمدن است. و امروز پس از 13سال سخت و طاقت فرسا از عروج ملكوتي پيكي سبز از تبار رهپويان قافله قلمداران شهيد، هنوز كه هنوز است پرواز خونين محمود صارمي براي همكارانش باور كردني نيست. 635/542
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 601]