واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: معتادان پرخطر در شهر رها شدهاند او ميگويد: پليس توانايي جمعآوري همه معتادان سطح شهر را در زماني كوتاه دارد، اما وقتي آنها را جمع كرديم به كجا تحويلشان بدهيم؟! شما زنگ زديد و گفتيد معتادان پرخطر در كوچهها و خيابانهاي شهرمان رها شدهاند، شما گفتيد فرزندانتان از آن مردان و زنان آفتابسوخته سرنگ به دست ميترسند، شما از سرنگهاي خوني و پايپهاي پردود شكايت كرديد و... ما آمديم، معتادان پرخطر خرابهنشين را با چشمهاي خودمان ديديم و از مسوولان پاسخ خواستيم.آنچه در پي ميآيد گزارش مشاهدات خبرنگار «جامجم» از يكي از محلههاي تهران است؛ مشاهداتي كه ثابت ميكند اصلاح قانون مبارزه با موادمخدر فقط روي كاغذها معتبر است و هنوز تا اجرايي كردنش راه درازي در پيش است.دروازه غار، پارك خواجوي كرماني، ساعت 3بعدازظهر ـ نرسيده به پارك هم ديده بودمشان، حوالي ميدان شوش، آفتاب كسلكننده ظهر كرختشان كرده بود و خواب نشئگي زير آفتاب به تنهاي چركشان چسبيده بود. بعضيها هم زبالهها را ميگشتند كه نان خشكي پيدا كنند، براي سق زدن.اما پارك حقاني دروازه غار با آن خيابانهاي بيعابر فرق دارد. پارك مثل تكه جزيرهاي است كه قانونش از قانون ايران جداست؛ اينجا مصرف موادمخدر كاملا آزاد است.اينجا حدود 100 معتاد روي چمنها در گروههايي 8 ـ 7 نفره نشستهاند؛ اما چند امدادرسان مركز گذري كاهش آسيب كه همراهمان شدهاند ميگويند غروب شمار معتادها از اين هم بيشتر ميشود، چيزي حدود 250 نفر!ابتدا نميدانم چرا براي بازديدم از پارك 6 ـ 5 امدادرسان نسبتا قويهيكل همراهمان شدهاند و با نگراني در اطراف چشم ميدوانند؛ اما بعد وقتي در طول قدم زدنمان در پارك از پشت هر بوته هفت هشت معتاد نشئه يا خمار بيرون ميريزند، هذيان ميگويند، فحش ميدهند، تهديدمان ميكنند يا دنبالمان راه ميافتند و امدادرسانها سعي ميكنند آرام و بدون تحريك كردنشان، راه نزديك آمدنشان را ببندند، ميفهمم پارك امن نيست! نه براي من! نه براي زن جواني كه طفلك كوچك و رنگ پريدهاش را براي هواخوري بيرون آورده است و با وحشت از حاشيه پارك ميگذرد! نه براي عكاس كه معتادها با صداهاي خشدار به عكس گرفتنش اعتراض ميكنند!معتادها همه مثل هم هستند، تنهايشان از خوابهاي مداوم نشئگي ميان تلهاي خاكروبه بوي تند زباله گرفته است، پوستشان از تابش آفتاب سرخ و سياه شده است و موها و ريشهاي بلند، چهرههايشان را پوشانده است.روي چمنها، مردها و زنها دور هم پايپهايشان را داغ ميكنند و دود شيشه را با ولع ميبلعند يا با فندك و سنجاققفلي يا جاسوئيچي، كراك ميكشند يا تزريق ميكنند.فراواني زنها و مردها چندان با هم تفاوتي ندارد. اهالي محله گاهي با وحشت نزديكمان ميشوند و چند كلمهاي حرف ميزنند. از زنهاي معتاد ميگويند كه براي تهيه پول مواد، دست به هر كاري ميزنند، از مردهايي ميگويند كه شبها عربدهكشي ميكنند يا راه اهالي محله را ميبندند. دروازه غار، روبهروي پارك خواجوي كرماني، پارك حقاني، ساعت 4 بعدازظهر ـ معتادان هذياني ولكن نيستند.با صورتهاي سرخ شده خشمگين جلو ميآيند. گاهي پرچانگي ميكنند، گاهي پرخاش ميكنند، گاهي درددل ميكنند، گاهي اشتباه ميگيرندمان با موادفروشها كه آزادانه در پارك ميگردند و جنس پخش ميكنند.مرز ميان پارك خواجوي كرماني و حقاني، يك خيابان است و يك جوي درخشان از تيغ و سرنگ. معتادها با تيغ به قول خودشان «آببندي» مواد را باز ميكنند و به قول ما، پلاستيك دورش را.زمين هم با سرنگهاي خوني و پايپهاي مخصوص كراك كشيدن فرش شده است. كف كفشم آنقدر ضخيم هست كه نوك سرنگها را از پوست كف پايم دور نگه دارد؛ اما چشمم به بچههايي است كه ميان سرنگها پابرهنه ميدوند.كار امدادرسانها علاوه بر پخش كردن سرنگ و ... ميان تزريقيها، جمع كردن همين سرنگهاست. با اين همه خودشان هم اعتراف ميكنند كه بهرغم روزي 2 بار جمع كردنشان، باز هم پارك پر از سرنگهاي خوني است.يكي از امدادگرها ميگــويد: «بچــهها نميفهمند سرنگها خطرناكــند، با اينها به هم آب ميپاشند، با اين سرنگهاي خوني!...»دختربچه پابرهنهاي كه ميگويد اسمش فتانه است، ميخنــدد و روي سر بــرادر يك سال و نيمهاش دست ميكشــد: «يه بار يه معتــاد اومد اينجا توي زمين بازي، واسمون رقصيد؛ اما گاهي هم بچهها رو ميزنند پولشون رو ميدزدن.»ميخندد: «آره مامانم گفته كه اگر پابرهنه باشيم، مريض ميشيم... دمپايي نداشتيم... نميدونم چه مريضي.... اونم نميدونست.....» امدادرساني با حرص سرنگ خوني را از حاشيه زمين بازي بچهها برميدارد و آنقدر روي زمين فشار ميدهد كه سوزنش بشكند.بدرقهكننده ما از پارك، معتاد نشئهاي است كه شيشه كشيده و با موتورش، موجودي خيالي را دنبال ميكند و فحشش ميدهد.حالا ديگر دستم پر است، حالا ديگر هيچ مسوولي نميتواند رها بودن معتادان پرخطر را تكذيب كند، حالا كه بچههاي پابرهنه را ميان سرنگها ديدهام، حالا كه از معتادان پرخطر فحش شنيدهام و هنوز نگاههاي گزندهشان را روي صورت و دستهايم حس ميكنم، حالا ديگر كسي نميتواند به سياهنمايي متهمم كند و اگر چنين كند، دعوتش ميكنم به پارك حقاني يا خواجوي كرماني يا مولوي يا عودلاجان يا حاشيههاي جنوبي شهر، تا با چشمهاي خودش، همه چيز را از نزديك ببيند.پليس: به كي تحويلشان بدهيم؟اعتراف سختي است، اما سردار حسينآبادي رئيس پليس مبارزه با مواد مخدر در گفتوگو با «جامجم» تاييد ميكند كه در مناطقي از تهران معتادان خيابانخواب به حال خود رها شدهاند و پليس جمعآوريشان نميكند.او ميگويد: پليس توانايي جمعآوري همه معتادان سطح شهر را در زماني كوتاه دارد، اما وقتي آنها را جمع كرديم به كجا تحويلشان بدهيم؟!اين پرسش حسينآبادي از آن دست پرسشها نيست كه مطرحكنندهاش چشم انتظار پاسخي باشد. رئيس پليس مبارزه با مواد مخدر پاسخ سوالش را ميداند و به همين دليل اظهار ميكند: زندانها معتادان را نگهداري نميكنند و فعلا 3 مركز اقامت اجباري درمان معتادان در تهران وجود دارد و اين مراكز براي نگهداري همه معتادان كارتنخواب پايتخت كافي نيست و در ديگر نقاط كشور هم وضع به همين منوال است.ستاد مبارزه با مواد مخدر: كو بودجه؟خواسته سردار حسينآبادي، دقيقا منطبق بر قانون است، بر اساس قانون جديد مبارزه با مواد مخدر، ستاد مبارزه با مواد مخدر، مسووليت راهاندازي و اداره مراكز اقامت اجباري براي درمان معتادان را به عهده دارد اما چرا هنوز پس از گذشت حدود 10 ماه از تصويب اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر هنوز مراكز اقامت اجباري اعتياد راهاندازي نشدهاند؟طه طاهري، دبيركل ستاد مبارزه با مواد مخدر در پاسخ به اين پرسش با اشاره به اين كه در مجموع حدود 25 هزار نفر معتاد ولگرد بايد از سطح شهرها جمعآوري شوند، اظهار ميكند: اگر قرار باشد در طول يك سال 10 هزار نفر از اين دسته از معتادان كشور را به اين مراكز اقامت اجباري براي درمان منتقل كنيم به حدود 70 ميليارد تومان پول نياز داريم.چنين آماري گوياي آن است كه ستاد به عنوان سياستگذار اصلي در حوزه درمان اعتياد بايد از توانمندي سازمانها و نهادهاي مختلف متولي درمان اعتياد براي كاهش هزينهها استفاده كند، اما شواهد نشان ميدهد برخي از اين سازمانها امتحانشان را در مراحل پيشين بخوبي پس ندادهاند.جانشين دبيركل ستاد مبارزه با مواد مخدر توضيح ميدهد كه اين ستاد، حدود 10 سال پيش بودجههايي كلان را براي راهاندازي مراكز اقامت اجباري درمان به برخي سازمانها مانند بهزيستي و... داد، اما با گذشت زمان اين مراكز تغيير كاربري دادند و به مراكز حمايتي غير از حوزه درمان اعتياد بدل شدند و اكنون ستاد مايل به تكرار تجربه پيشين نيست و به همين دليل براي راهاندازي مراكز اقامت اجباري كه قرار است بر اساس اصلاح قانون جديد در 5 استان كشور احداث كند روي كمك استانداريها حساب كرده است.به هر حال حتي اگر قرار باشد مسوولان وزارت كشور هم براي راهاندازي مراكز اقامت اجباري آستين بالا بزنند، به نظر ميرسد بودجه 70 ميليارد توماني راهاندازي اردوگاهها بايد از منبعي تامين شود، اما هنوز اين منبع مشخص نشده است.جانشين دبيركل ستاد مبارزه با مواد مخدر اعتقاد دارد: بهترين راه براي اجرايي كردن اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر، سپردن جزئي از اين مسووليت به بخش خصوصي است، با اين حال انحرافاتي كه در برخي سازمانهاي مردم نهاد درمان اعتياد ديده ميشود و مسوولان ستاد مبارزه با مواد مخدر نيز بر آن اذعان دارند ثابت ميكند سپردن چنين مسووليتي به اين قبيل تشكلها با اما و اگرهاي فراواني همراه است و تا زماني كه ستاد، نظارت دقيق بر عملكرد سازمانهاي مردم نهاد را در برنامه كارياش قرار نداده است، با دست و دلي لرزان ميتواند مسووليتهاي بيشتري را به آنها بسپارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]