واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : اگر عمر دوباره داشتم elada20th May 2007, 02:25 PMدان هرالد (Don Herold) كاريكاتوريست و طنزنويس آمريكايى در سال 1889 در اينديانا متولد شد و در سال 1966 از جهان رفت. دان هرالد داراى تاليفات زيادى است اما قطعه كوتاهش ?اگر عمر دوباره داشتم...? او را در جهان معروف كرد . بخوانيد : "البته آب ريخته را نتوان به كوزه باز گرداند، اما قانونى هم تدوين نشده كه فكرش را منع كرده باشد. اگر عمر دوباره داشتم مى كوشيدم اشتباهات بيشترى مرتكب شوم. همه چيز را آسان مى گرفتم. از آنچه در عمر اولم بودم ابله تر مى شدم. فقط شمارى اندك از رويدادهاى جهان را جدى مى گرفتم. اهميت كمترى به بهداشت مى دادم. به مسافرت بيشتر مى رفتم. از كوههاى بيشترى بالا مى رفتم و در رودخانه هاى بيشترى شنا مى كردم. بستنى بيشتر مى خوردم و اسفناج كمتر. مشكلات واقعى بيشترى مى داشتم و مشكلات واهى كمترى. آخر، ببينيد، من از آن آدمهايى بوده ام كه بسيار مُحتاطانه و خيلى عاقلانه زندگى كرده ام، ساعت به ساعت، روز به روز. اوه، البته منهم لحظاتِ سرخوشى داشته ام. اما اگر عمر دوباره داشتم از اين لحظاتِ خوشى بيشتر مى داشتم. من هرگز جايى بدون يك دَماسنج، يك شيشه داروى قرقره، يك پالتوى بارانى و يك چتر نجات نمى روم. اگر عمر دوباره داشتم، سبك تر سفر مى كردم . اگر عمر دوباره داشتم، وقتِ بهار زودتر پا برهنه راه مى رفتم و وقتِ خزان ديرتر به اين لذت خاتمه مى دادم. از مدرسه بيشتر جيم مى شدم. گلوله هاى كاغذى بيشترى به معلم هايم پرتاب مى كردم. سگ هاى بيشترى به خانه مى آوردم. ديرتر به رختخواب مى رفتم و مى خوابيدم. بيشتر عاشق مى شدم. به ماهيگيرى بيشتر مى رفتم. پايكوبى و دست افشانى بيشتر مى كردم. سوار چرخ و فلك بيشتر مى شدم. به سيرك بيشتر مى رفتم . در روزگارى كه تقريباً همگان وقت و عمرشان را وقفِ بررسى وخامت اوضاع مى كنند، من بر پا مى شدم و به ستايش سهل و آسان تر گرفتن اوضاع مى پرداختم. زيرا من با ويل دورانت موافقم كه مى گويد: " شادى از خرد عاقل تر است. " " اگر عمر دوباره داشتم، گْلِ مينا از چمنزارها بيشتر مى چيدم " god_girl29th June 2007, 05:21 PMمنم اگه عمر دوباره داشتم حتما اشتباهاته جدیدتری رو تجربه میکردم و تمام کارایی که در بالا ذکر شده انجام میدادم بیشتر بچگی میکردم بیشتر عشق میکاشتم و بیشتر شادی درو میکردم از اونجایی که عمر دوباره ایی نیست پس باید بیشتر اندیشید چون گذشته بر نمیگرده اینده زودتر از زمانش نمییاد پس حال خوش باش و عمر رو تلف نکن alex433011th July 2007, 02:27 AMاگه عمر دوباره داشتم عاقل میشدم مواظب سلامتیم میشدم آخه کاری رو نبوده که نکرده باشم:d حباب11th July 2007, 10:37 AMبعضي از كتابها ارزش دوبار خوندن رو ندارن چون وقتي از اول تا آخر داستانش تغيير نمي كنه و همون اتفاقا مي يوفته اگه عمر دوباره هم باشه همون روش عمر قبلي رو انجام مي دهيم پس اندازه نگه دار كه اندازه نكوست به همين عمر بسنده كنيد شكوفه11th July 2007, 10:54 AMاگر عمر دوباره داشتم حتما آسون تر مي گرفتم. شايد جهانگرد مي شدم... darya 511th July 2007, 11:18 AMمن اگر عمر دوباره داشتم اصلا حرف مردم برام مهم نبود و هر كاري دلم ميخواست انجام ميدادم هر كاري دل خودم ميخواست نه اينكه هر چي دل مردم ميخواست:(:( ماه پيشوني11th July 2007, 02:55 PMمن اگر عمر دوباره پيدا ميكردم در نوزادي: بيشتر گريه و جيغ جيغ ميكردم تا داداشم رو بيشتر اذيت كنم. كودكي: بيشتر حرف ميزدم تا حالا كمتر حرف بزنم. نوجواني: كاري رو كه هميشه دلم ميخواست انجام بدم و ندادم يعني بستن همه بند كفشا به همديگه توي عروسي داييم؛ رو انجام ميدادم جواني: با كسي كه خيلي مهربون بودم مهربونتر نميشدم برعكس اساسي حالشو ميگرفتم تا دفعه آخرش باشه آرزوي داشتنه منو بكنه. راستي حتما حتما يك آستيني برا خودم بالا ميزدم كه حيف نشم. ميانسالي: زودتر ميمردم تا سربار ديگران نشم. باد صبا11th July 2007, 06:04 PMمن اگر عمر دوباره پيدا ميكردم در نوزادي: بيشتر گريه و جيغ جيغ ميكردم تا داداشم رو بيشتر اذيت كنم. كودكي: بيشتر حرف ميزدم تا حالا كمتر حرف بزنم. نوجواني: كاري رو كه هميشه دلم ميخواست انجام بدم و ندادم يعني بستن همه بند كفشا به همديگه توي عروسي داييم؛ رو انجام ميدادم جواني: با كسي كه خيلي مهربون بودم مهربونتر نميشدم برعكس اساسي حالشو ميگرفتم تا دفعه آخرش باشه آرزوي داشتنه منو بكنه. راستي حتما حتما يك آستيني برا خودم بالا ميزدم كه حيف نشم. ميانسالي: زودتر ميمردم تا سربار ديگران نشم. واااااي چقدر خطرناك ميشدي اگه عمر دوباره بدست مياوردي!!!:D:D خدارو شكر.......................كه اينجوري نشد:D:D mahtabi11th July 2007, 08:02 PMاگه عمر دوباره داشتم حالا کوچیکو نوجووانی و جوانی به کنار که خیلی کارا رو دوباره می کردم ولی اقلا زودتر میومدم تو این سایت. از یه روشی هم یه پارتی گردن کلفت پیدا می کردم که هر کاری کردم هیشکی نگه خرت به چند. کاشکی عمر دوباره داشتم. با تشکر فریبا نسترن7411th July 2007, 09:55 PMاگر من عمري دوباره داشتم اشتباهات گذشته را تكرار نميكردم و زندگي را شيرين تر از الان بنا ميكردم.:rolleyes::rolleyes::rolleyes: شكوفه14th July 2007, 08:03 AMاگر عمر دوباره داشتيم هممون همون كارهايي و مي كرديم كه تا الان كرديم! فقط درصورتي كه با تجربه الانمون عمر دوباره پيدا مي كرديم شايد بهتر مي تونستيم زندگي كنيم. sorayya14th July 2007, 05:39 PMآدما اگه صد بار هم به دنيا بيان باز هم اشتباه مي كنن. ولي من اگه عمر دوباره داشتم سعي مي كردم از فرصتهايي كه برام پيش مياد نهايت استفاده رو ببرم. هيچ وقت به اميد فرصتي بهتر در آينده نمي نشستم. چقدر بد كه الان خيلي دير شده و فقط مي تونم افسوس فرصتي رو بخورم كه هي چ وقت بر نمي گرده. باد صبا14th July 2007, 11:29 PMاگه عمر دوباره داشتم، سعي ميكردم اين تجربيات عمر قبلي رو بكار ببندم!! و سعي ميكردم ديگه نيام اينترنت بلكه برم اونترنت!!! . space15th July 2007, 02:43 AMمنم باهات میومدم.......... سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 359]