محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840535701
گفتگو با ابراهیم حقیقی
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: maloosak21st December 2006, 05:49 PMدر طراحی نشانه ، هویت فکری و موضوعی اهمیت بیشتری دارد یا بیان تجسمی و بصری؟ در ابتدا باید بدانیم که گرافیک یک هنر کاربردی است ، از این رو بعضی کارهای گرافیک را میشود هنر نامید نه لزوما همه را. نشانهها هم همینطور هستند. از طرفی هر اثری که از طریق انسان به وجود میآید ، دارای یک کالبد و جسم است ، که این کالبد و تن دارای یک جان و روان هم هست ، مثل همه موجودات. میدانید که ما برای سنگ هم ، قائل به جان هستیم. چیزهایی هم که بشر در حیطه هنر میسازد ، دارای جان است که اصطلاحا به آن محتوا میگوییم. در حقیقت همان موضوع فرم و محتواست ، جان و تن ، کالبد و روان. من اینها را همراه میدانم. مگر اینکه به سببی ، مثل تفکر پست مدرنیتهای که اتفاق افتاده و به دلیل سهلاندیشی ، به آن محتوا اصلا فکر نکنیم یا فقط چیزی فرمال و به قولی زیبا ، خلق کنیم که البته وقتی زیبایی و زیباییشناسی مطرح میشود ، در واقع درگیر معنا شدهایم و معنا هم فارغ از محتوا نیست. اگر در بعضی آثار ، به سبب آن سهلاندیشی که در جهان معاصر اتفاق افتاده و نیز انفجار اطلاعات و تصویر ، فقط به شکل بسنده شود ، دیگر نمیتوانیم با تفسیر و تاویل ، بر معنای آن دست یابیم. در صورتی که در تمام هنرهای کهن ، معنا و محتوا یکی از خصلتهای اصیل و اصلی بیان هنرمندان ایرانی بوده است. پس در جواب این سوال شما باید عرض کنم که هر دو را همارز و همارزش میدانم. چرا که وقتی یک تفکر متعالی ، انسانی و جهانی هم داشته باشیم ، اما نتوانیم آن را بیان کنیم و الکن باشیم ، نمیتوانیم ارتباط برقرار کنیم. بسیاری از هنرها را دیدهایم ، حداقل در سینما شاهد و مثال بسیاری داریم که بعضی فیلمسازان ، حرفهای بسیار بزرگی را میخواهند بزنند ، ولی چون در فرم عاجز هستند ، آن حرفشان هم فنا میشو د. در نقاشی هم بسیار مثال داریم. به روایتی فرم و محتوا دو بال یک پرنده هستند. بنابراین نشانههایی که صرفا فرم محض و مجرد باشند ، مشکلآفرین خواهند بود. بله و این مشکلی است که در عصر حاضر اتفاق افتاده که همه ما با نمونههای آن برخورد کردهایم. بعضا هم این را به تفکر پست مدرنیته مرتبط میدانند که بنیانش بر "اورنامنتالیزم" استوار است. تصور من اینست که این "اورنامنتالیزم" و "تزئینگرایی " ، باز بیمحتوا نیست. آن نقشی که در گلیمها ، قالیها و حتی در کاشیکاریها داریم ، اگرچه تزئینی است ، اما بیمحتوا نیست و یک دلیل رفتاری فرهنگی ابراهیم حقیقی: ابزار تکنولوژیک امروز ، اینقدر شایع و رایج است که ساخت نشانههای بسیار ناشیانه را سهل کرده است. به همین دلیل سهل بودن ، تفکر اندک است و اندیشهای را پشت آن نشانه نمیبینیم. منسجم ، پشت آنست. بیسبب نیست که یک معمار ، بنای مسجدی را با کاشی میپوشاند. ظاهرا تزئین میکند ، اما من اعتقاد دارم آن معمار تزئین نمیکند ، بلکه مثلا اگر کاشیهای مسجد شیخ لطفالله را از رویاش بکنیم ، میمیرد. چون پوستش است. ما نمیتوانیم بگوییم که پوست از کالبد جداست. اگر پوست یک جانور زنده را بکنیم ، میمیرد. آیا جان در پوستش بوده است؟ مگر ما نمیگوییم که جان در مغز و قلب ماست؟ این یکپارچگی "ارگانیک" در این معماری ، آنچنانست که شما اگر کاشی را از رویش بکنید ، جانش میرود و فنا میشود. این موضوع در مورد قالی ایرانی هم صدق میکند. حالا تصور کنید که نقوش را از قالی ایرانی بگیریم ، دیگر چیزی از آن باقی نمیماند. این تنها "اورنامنتالیزم" نیست ، بلکه آن پیشینه کهن فرهنگی است که درون این رفتار نهفته است. حتی اگر خودش را بروز ندهد ، اما وجود دارد. همانطوری که ما به وجود بسیاری چیزها قائل هستیم که آنها را نمیبینم. ندیدن ما ، دلیل عدم آن چیزهای متعالی نیست! این هویت متعالی که در هنر ماست ، در نظر بسیاری کسان اصلا قابل رویت نیست. اشکالی هم ندارد ، همه که نباید به آن درجه از بینایی برسند. چه کیفیتی از بیان بصری و مفهومی لازمست تا نشانه ، هویت" نقش" به خود بگیرد؟ مثل نشانه "نایک" که تقریبا اینطور شده است. من این را نتیجه رفتار منسجم یکپارچه تفکر شده مکانیزم تبلیغ میبینم ، آنهم از طریق آژانسهای تبلیغاتی ، که در جامعه معاصر شهرنشین ، پیامهای سفارش را که قابل فروش و ارائه است به همگان میرسانند. در حقیقت بازاریابی میکنند. بودجه بسیار کلان روی این موضوع گذاشته میشود. نایک ده دوازده سال پیش تازه آمده بود که با آدیداس ، رقیب قبلیاش ، رقابت کند. با هزینه و بودجه تبلیغاتی وحشتناک ، خودش را وارد میدان کرد و این فکر را در رفتار پر و پیمان جامع حاکم همه جا رونده خودش عملی میکند. از کف سالن ورزش بسکتبال گرفته تا بنرها و بیلبردهای کنار استادیومها. از روی لباس بازیکنان تا به اندازه دو سانتیمتر در زیر یک کفش. اینست که فروشندگان لباس در جوامع توسعه نیافته ، وقتی که یک چیز مد و شایع میشود ، به آن میپردازند تا فروششان بالا برود. یعنی وقتی که هجوم تبلیغات نایک را در جامعه و جهان میبینند ، شروع میکنند به دوختن لباسهایی با آن مارک. بدون این که بدانند در حقیقت دارند آب به آسیاب آن شرکت میریزند. من اعتقاد ندارم که خود آن نشانه ، بیان تجسمی بالایی داشته است. این در حقیقت ، درغلتیدن در آن مکانیزم رفتار حاکم گسترده تبلیغاتی آن شرکت است. طراحان بسیاری را داریم که تعداد زیادی نشانه موفق طراحی کردهاند با موضوعات مختلف و بعضا متضاد. این نتیجه چیست؟ بطور مثال سائول باس. از نشانههای سینمایی موفق و هنری گرفته تا نشانه خیلی جدی و رسمی یک شرکت هواپیمایی. این آثار موفق متفاوت ، نتیجه چیست؟ این به وظیفه گرافیک مربوط میشود که از این نظر با معماری مشابه است. همان سائول باس که شما میفرمایید علاوه بر نشانههای موفق ، پوسترها و تیتراژهای موفقی هم دارد. یعنی موفق میشود تمام این گونههای سفارش را مانند یک معمار حل کند. در طراحی نشانه ، هم یک طراح توانمند گرافیک ، با تفکر و انسجام ذهنی ، باید بتواند از عهده آن سفارش برآید و جواب لازم را برای آن سفارش خاص بیابد. یک طراح گرافیک موقعی موفق است که از عهده سفارشهای متفاوت ، خوب بربیاید و اثری بیافریند که کاربردی و بسیار هم ماندگار باشد. یک طراح گرافیک باید جواب بسیاری سوالها را یا بداند یا اگر نمیداند ، پیدا کند. این نتیجه همان تفکر است. ابزار چه نقشی دارد؟ تصور من اینست که طراح ، معمار یا آهنگساز باید نسبت به ابزار کارش ، دانش کامل و به روز داشته باشد. به ابزارش مسلط باشد. شما نمیتوانید امروز یک طراح گرافیک باشید و ندانید که ماشین چاپ ، چه امکاناتی را در اختیارتان میگذارد. این تسلط بر دانش روز ، به او کمک میکند چیزی بیافریند که ماندگار و زنده باشد. البته این زنده بودن و ماندگار شدن ، بنا بر وجود خود آن موجود است. یعنی که اگر یک معمار ، یک آمفیتاتر بسیار خوب بسازد ، اما در آن آمفیتاتر ، هیچ اجرایی نشود و اصلا تعطیل شود ، آن بنا میمیرد و زود فراموش میشود. زندگی این بنا ، به آدمها بستگی دارد. یک نشانه هم همینطور است. اگر نشانه بسیار زیبای هنری شاهکار هم طراحی کنید ، ولی وقتی از آن استفاده نشود و در جامعه رسوخ پیدا نکند ، قطعا میمیرد. نشانه "سایپا"ی مرتضی ممیز چرا اینقدر حی و حاضر است؟ برای اینکه کارخانه سایپا ، تولیدکننده بزرگی شده و اتومبیلهایش مدام به بازار میآیند. اگر قرار بود در همان سال اول این کارخانه تعطیل میشد ، آن نشانه هم تا به حال مرده بود. میتوانیم بگوییم کیفیات روانی یک نشانه ، متاثر از واقعیتها و حقیقتهای جامعه ، در دوره زمانی خاص است؟ بطور مثال نشانههایی که در دهه ۱۳۶۰ طراحی شدهاند اغلب زمخت ، سنگین و توپر هستند که این شاید متاثر از شرایط حاکم بوده است؟ همه اینها میتواند باشد به اضافه چند چیز دیگر. ابزار هم در روان بشر و جامعه بشری نقش دارد.آن قدیم ، قبل از اینکه حتی چاپ افست بیاید ، وقتی با کلیشه سر و کار دارید ، باید ترام درشت داشته باشید یا به تنپلاتها فکر کنید. دسنهای نازک هم در کلیشهسازی ، خوب درنمیآید. وقتی که افست میآید و ترامها ریز میشوند ، سایهوشنها و دسنهای نازک هم قابل چاپ میشود. اینها حضور و گستره ابزار و نتیجه اختراعات و کشفیات بشر است. اما ابزار ، تفکر نمیآفریند بلکه از آن ، استفاده خوب میتوان کرد. اتفاقاتی که در جامعه و جهان میافتد ، روی آدمها تاثیر میگذارد و این انکارپذیر نیست. تفکر یک جامعه ، یک تفکر جمعی است. همان اتفاقی که در نشانههای این مُلک افتاده ، در پوسترها ، فیلمها و حتی در تفکر انسان ایرانی هم افتادهاست. انسان ایرانی امروز هم مثل چهل سال پیش فکر نمیکند. در گرایشهای خاص نشانههای این دوره از گرافیک ایران ، چه ویژگی روانی فردی یا اجتماعی را موثر میبینید؟ من تصور میکنم ما در یک مرحله گذار هستیم و از این اتفاقات سهلانگارانه با زیباییشناسی امروز ، که من اسمش را زیباییشناسی نمیگذارم ، عبور خواهیم کرد. ابزار تکنولوژیک امروز ، اینقدر شایع و رایج است که ساخت نشانههای بسیار ناشیانه را سهل کرده است. به همین دلیل سهل بودن ، تفکر اندک است و اندیشهای را پشت آن نشانه نمیبینیم. قطعا این ذوقزدگی و این حضور حاکم ابزارها و نرمافزارها کمرنگ خواهند شد. جذابیتش هم از بین خواهد رفت. دوربین عکاسی هم در دنیا فراوان است ، ولی همه هنرمند و عکاس نمیشوند. رایانه و نرمافزار هم فراوانتر از دوربین شده است ، اما هنرمندان هر جامعه در هر دوره انگشتشمارند. لینک به منبع (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) maloosak26th January 2007, 10:13 PMپوسترزدگي چند سالي است كه طراحي پوستر و ارائة آن به نمايشگاههاي متعدد در ميان طراحان جوان واگير و همهگير شده است. و همچنين است در مورد مديران و برگزاركنندگان جشنوارهها و مناسبتها كه اين اپيدمي به آنها نيز سرايت كرده و گوشه چشمي به برگزاري نمايشگاه پوستر دارند. و بسياري نيز به جاي تلفظ O آن را با U تلفظ ميكنند، بر وزن پوست يا دوست. اين پوسترزدگي حاد كه گريبان جماعت كثيري را گرفته، موضوعي است كه بايد به آن پرداخته شود. اتفاقي كه رخ داده و رو به رشد سريع است، حضور هرچه بيشتر پوسترهاي تك واحدي است كه آنها را فقط در نمايشگاهها، كاتالوگ ها و يا مجلات می بینیم کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند طراحي آثار گرافيك به شيوة پوستر، براي ارائه به نمايشگاه، با موضوعات پيشنهادي سفارشدهندگان مانند پوستر پوستر، رنگ پنجم، مثبت منفي، چهارميخ، ارگ بم و آخرين و بزرگترين آنها نسل پنج (و بسياري ديگر كه به خاطر ندارم) با جايزه و بيجايزه آنچنان شايع شده است كه گويا موضوعاتي مانند طراحي نشانه و صفحهآرايي و تصويرسازي و جلد مجله و كتاب اصلاً در ايران موجود نيست و يا تنها از آن كساني است كه با اينگونهها فقط معيشت ميكنند و آنها را با هنرمندان طراح پوسترساز تكواحدي كاري نيست. آنها كارگران و مزدبگيران سفارشگيرنده و مجريان تاجران سفارشدهندهاند كه راهي به ديار هنرمندان فرهيخته و از ما بهترِ پوسترساز ندارند. اتفاق عجيب ديگر اختراع گونهاي جديد از هنر است كه تايپوگرافي نام دارد; معلوم نيست كه آيا نقاشي است يا مجسمهسازي، گرافيك است يا عكاسي، سينما است يا ويدئو آرت و يا ميتواند همه را دربر گيرد يا خود مستقل است و متكي به خود با قوانين و راهكارهاي خود؟ آيا هر اثري كه با خوشنويسي يا دستنويسي يا فونت توليد شود در گونة تايپوگرافي جاي ميگيرد؟ چگونه ميتوان فهميد كه اثر در گونة گرافيك يا نقاشي نيست؟ اين نامگذاري بديع از كدام آئين يا قانون تدوينشده، يا حتي بگو، تعريف شفاهي پيروي ميكند؟ مقالة حاضر در پي يافتن تعريف يا توافق تازهاي است براي استنباط مشترك. رهايي از خلط مبحث و يا شايد آغازي براي طرح بيانية مشترك دستهاي از طراحان پوستر. پوسترهاي ديجيتال به مثابه اثر هنري يكي از خصيصههاي اصلي و يكي از وجوه تمايز پوستر با تابلو نقاشي از آغاز پيدايي آن، تكثير (و حتي گاهي در شيوة طراحي تكثيرپذير) بوده است. پوسترها را اگر مطابق تعريف قديمي آكادميك به دو نوع در خدمت فرهنگ و يا در خدمت اقتصاد (تجارت) تقسيم كنيم (با اين آگاهي كه تمام رفتارهاي اقتصادي حتي پوستر نيز تأثير مستقيم و انكارناپذيري بر فرهنگ دارد)، در هر يك از اين تقسيمبنديها دو گونه عملكرد به خواست سفارش رخ ميدهد. گونة اول كه وجود يا حضور محصول يا كالاي خاصي را در زمان و مكان معين اعلام ميكنند. براي مثال، تمام نمايشگاهها، فيلمها، نمايشها يا جشنوارههايي كه در زمان و مكان خاص و محدودي واقع ميشوند و يا كالاها، محصولات يا نمايشگاههاي تجاري ـ صنعتي كه در زمان و مكان خاصي به فروش ميرسند يا برگزار ميشوند. گونه دوم آنها كه روايتشان از موضوع يا محصولْ زمان و مكان خاص يا محدودي را تعيين نميكند. اگرچه اينگونة بيزمان و مكان نيز در اصل گسترة زماني و مكاني، اما وسيعتر از گونة اول دارد، چرا كه در قيد مكان جغرافيايي زبان يا فرهنگ يا موقعي از محدودهاي از جهان و در قيد زمانيِ حداكثر فصلي گذرا از تاريخ يا حضور يك نسل يا رخدادي بالاخره گذرا واقع ميشوند. مثل پوسترهاي آگاهكننده، هشداردهنده، تزئيني، آموزشي، سياسي، مربوط به آئينها و مراسم سنتي، رفتارهاي فرهنگي يا تبليغ كالاهايي مصرفي و مشهور كه همگاني و همهجايي شدهاند. تمام گونههايي كه برشمرديم شرط برقراري ارتباط را با تكثير يا وقوع كثرت هرچه بيشتر خواهاناند. اما اتفاقي كه رخ داده و رو به رشد سريع است، حضور هرچه بيشتر پوسترهاي تكواحدي است كه آنها را فقط در نمايشگاهها و سپس در كاتالوگ يا كتاب آن نمايشگاه و يا ديرتر به شكل جلد كتاب يا مجله رؤيت ميكنيم كه انگيزهاي است براي نوشتن اين مقاله. حضور پوستر در جوامع به دليل رشد تكنولوژي و سرعتيافتن متحركها كه مردم بر آن سوارند، اتفاق افتاد و از درون تراكتها زاده شد و به تبع همين روند به طرف بزرگتر شدن رفت و به بيلبوردها تبديل شد. هرچه سرعت متحركها در شهرها افزونتر شدند پوسترها (بخوان بيلبوردها) بزرگتر شدند. پس پوسترهاي كوچكتر بايد محدودة رفتاري تازهاي داشته باشند درخور بينندة كمتحرك يا ساكن خود كه آدمهاي پياده يا نشسته هستند. در اينجاست كه موضوعات بايد داراي تفكيك رفتاري، بياني يا بهتر است بگوييم ديداري شوند. آنهايي كه با تصوير و نوشته آهسته حرف ميزنند و آنهايي كه فرياد ميكشند. و اين حجم صداي تصويري را تنها ابعاد پوستر يا بيلبورد است كه تعريف ميكنند. (بگذريم از بيلبوردهايي كه با دارا بودن ابعاد بسيار بزرگ حتي ممكن است كه الكن باشند!). با اين تغيير بسيار مهم در روند دگرگوني شكل، پوسترهاي كوچك، موضوعات و مخاطبان خاص خود را يافتند; گاهي اوقات حتي به دليل بنيه اقتصادي سفارش يا سفارشدهنده. ديگر حكم دارا بودن نوشتههاي بسيار بزرگ و رنگهاي مشعشع شرط اصلي نمايش بهتر پوسترها نيستند و اين تعريف آكادميك بسيار كهنه شده و شايد بتوان آن را فقط منتصب به بيلبوردها دانست. اگرچه در اين مورد نيز شك دارم، چرا كه وقتي يك نظام تبليغ موفق شود كه رنگي، نشانهاي، تصويري يا شعاري را در اذهان جمعيتي خاص در مكان جغرافيايي تعريفشده و در زماني هرچند طولاني اما محدود حك كند، ارائة اين كد شناسايي بهتنهايي عمل ميكند و اصلاً نيازي به نمايش در ابعاد فيزيكي بزرگ عناصر بصري ندارد. گشودن رمزگان يا كُد رنگي مورد اشاره لزوماً نياز به مشعشعبودن ندارد و كد نشانه يا نوشتة مورد نظر حتماً نبايد تمام وسعت فيزيكي اثر را از آن خود كند. با اين تعريف، پوسترهاي كوچك نجواگراني براي جمعهاي كوچكاند. براي رؤيت از فواصل كوتاه ويترين يا ديوار گالريها، كافيشاپها (چايخانهها)، كتابفروشيها، آموزشگاهها، ادارات و... براي نشستهها و پيادهها. براي آنها كه بيشتر فرصت دارند بيان تصويري ـ نوشتاري را درك كنند و براي رفتن كمتر عجله دارند. اتفاق شگفت ديگر اواخر قرن بيستم و آغاز قرن بيست و يكم، دگرگوني يا رشد درك تصويري افراد جوامع شهري است كه به دليل فزوني وسايل ارتباط جمعي بهناگزير پير و جوان را متأثر كرده و رفتار آنها را با ارائة رمزگان عموميشده دگرگون و در اختيار ميكند. و مهمتر، ابزار تكنولوژيك معاصر ــ كه مستقيماً در منش و كنش پوسترها (در هر ابعادي) تأثير گذاشتهاند ــ رايانهها و چاپگرهاست. بيحضور هيچيك از اين ابزار امكان اينهمه تغيير شكل وجود نداشت. اما اين حضور چه رخدادي را موجب شده است كه پوسترها بهطرف اثر هنريشدن گرايش پيدا ميكنند؟ و طراحان احساس هنرمند بودن را بيشتر به رخ ميكشند؟ مگر ذات تكثيرپذيري پوستر نبود كه آن را هنر شاخص قرن كرد؟ آيا سركوب ذات تكثيرپذير پوستر به پذيرش حضور تكواحدي نقض غرض نيست؟ اتفاق اول اينكه همة آنها كه ذوقي در طراحي گرافيك دارند، با تصوير آشنا يا درگيرند امكان يافتهاند كه روي ميز اتاق كوچكشان نرمافزارهايي داشته باشند جايگزين چندين دستگاه و اتاق و تاريكخانه و مواد شيميايي و انواع كاغذ و خطكش و چسب و مداد و قلم. اتفاق دوم بهبود تكنيك و كاغذهاي چاپگرها است. اگر به مدد اين امكان تحولي در روند توليد و ارائه پوسترهايي در ابعاد و تعداد بسيار بالا رخ داده، موضوع اين مقاله نيست. مسئلة ما در خصوص امكانات در اختيار پوسترهايي است كه تنها يك عدد از آنها چاپ ميشود. افزودن امكانات اسكن و دوربين ديجيتال به اين مجموعه تنها كمكي است به توليدكنندة پوستر در جهت سرعت در توليد وگرنه لزوماً بود و نبودشان تأثيري در بيان تصويري ندارد. روزگاري ژان لوكگدار پيشبيني روزي را كرد كه دوربين در دست سينماگر به مثابه قلم شود. اگر اكنون به مدد تكنولوژي ديجيتال اين اتفاق در شرف وقوع است نشانة حضور رايانه به مثابه قلم را در تمام گونههاي هنري ميتوان سراغ گرفت. اگر امروز انگشتشمار نقاشان ما با رايانه تابلو نقاشي خلق ميكنند، دير نيست كه نسل بعدي گرايش خود را در استفاده از ابزار كهن كنار بگذارد و كارگاه نقاشي رايانهاي كوچك روميزي خود را كاملتر كند. آنچنان كه فيلمسازان و عكاسان سريعتر به اين عمل دست زدند; هرچند كه پيران حرفه بسيار نصيحت كردند و زاري. توضيح اينكه در اين مقاله سعي ميكنم از لغت طراح و يا هنرمند پرهيز كنم، چون توليد طرحهاي بسيار كساني هستيم كه لزوماً طراح و يا اصلاً هنرمند نيستند. مجموعة اين امكانات به توليدكنندة پوستر اين آزادي عمل را داده است كه به توليد پوسترهاي شخصي دست بزند (سفارش از خود)، و يا اينكه بتواند در تمام فراخوانها حضور عاجل پيدا كند. (شايد حرمت و منش نقاشي، در فرهنگ ما هنوز ظرفيت پذيرش اين گسترة حضور عموم را نيافته كه گرافيك، سينما و عكاسي به آن دست پيدا كردهاند!) علاوه بر حضور گسترده و فوري توليدكنندگان، اين امكان به گروهها، انجمنها، برنامهسازان، مديران دولتي و خصوصي داده شده كه مستقل يا در كنار هر مناسبتي به فراخوان پوستر فكر و اقدام كنند. اين مجموعة رفتاري سبب شده است كه پوسترهاي نمايشگاهي به طرف توليد واحد بروند، در بند تكثير نباشند و خود را به مثابه اثر هنري بينگارند و نمايش دهند. چرا كه فارغ از اعلام تاريخ و مكاناند و ميتوانند به مضمونهايي همه زماني و همه مكاني بپردازند، اما آيا اينكه تمام اين توليداتِ به نمايش درآمده، با اين همه مضامين گونهگون اجتماعي ـ فرهنگي، تماماً ظرفيت اطلاق نام اثر هنري را دارند يا خير محل ترديد است. پس ميتوان گفت بيآنكه بخواهيم خود را به توليد پوستر هنري ملزم كرده باشيم تنها كافي است تعريف و قوانين از پيش آموخته و قديمي پوستر را كنار بگذاريم و به تعريف تازهاي فقط براي لفظ پوستر به مفهوم كلي آن برسيم: پوستر لزوماً نبايد بلند حرف بزند، ميتواند عابر را ميخكوب هم نكند، بلكه كافي است حرف خود را (مخصوصاً اگر حرف متيني است) بسيار آهسته بيان كند (بگو حتي در گوشي). و لزومي هم به مخاطب تودهاي ندارد. ديديم كه در رفتارهاي افراطي در توليد پوستر حتي ناخوانا و الكنبودن نيز بعضي را خوش ميآيد. با رعايت اين قواعد يا بهتر است بگوييم با عدم رعايت قواعد تعريفشدة قديمي همه ميتوانند هنرمند پوسترساز شوند. آيا با اين همه پوستر توليد شده، آويخته شده به ديوار نمايشگاهها و راه يافته به كاتالوگها و نياويخته بر ديوارهاي شهر، توانستهايم بخشي از وظيفة بزرگ ارتباط هنرمندانه را كه در نقاشي سراغ داريم به دوش پوستر بگذاريم؟ آيا براي اندك درددل خود با اندك همزباني همنشين شدهايم؟ آيا در روايت شادي يا اندوهمان با شريكي تازه همخوان شدهايم؟ در نمايش نفرت از جنگطلبان و بيان عشق به صلحانديشان در چه وسعتي پيروزمندانه حضور يافتهايم؟ مخاطبان محدود حاضر ما در گالريها براي اين همه بيان مفاهيم انساني يا اجتماعي كافياند؟ مگر نه آنكه در آغاز قرن بيستم تمام تلاش هنرمندان اين بود كه خود را از قيد مكانهاي كوچك رها كنند و به ميان مردم بروند؟ مگر ذات تكثيرپذيري پوستر نبود كه آن را هنر شاخص قرن كرد؟ آيا سركوب ذات تكثيرپذير پوستر به پذيرش حضور تكواحدي نقض غرض نيست؟ پناهبردن به توليد آثار واحد چاپي با مخاطب اندك و آشناي نزديك، دال بر كدام نياز اجتماع است كه از شناخت آن عاجز ماندهايم؟ يا واگوي كدام چشمپوشي از كدام ناتواني گرافيك معاصر است كه طالب يافتن و بيانش نيستيم؟ اگر طالب آنيم كه از جماعت هنرمندان نام سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 613]
صفحات پیشنهادی
گفتگو با ابراهیم حقیقی
21 دسامبر 2006 – گفتگو با ابراهیم حقیقی-maloosak21st December 2006, 05:49 PMدر طراحی نشانه ، هویت فکری و موضوعی اهمیت بیشتری دارد یا بیان تجسمی و ...
21 دسامبر 2006 – گفتگو با ابراهیم حقیقی-maloosak21st December 2006, 05:49 PMدر طراحی نشانه ، هویت فکری و موضوعی اهمیت بیشتری دارد یا بیان تجسمی و ...
گفتگو با ابراهیم حقیقی؛ طراحی جلد کتاب هنر نیست
10 ژوئن 2007 – گفتگو با ابراهیم حقیقی؛ طراحی جلد کتاب هنر نیست-maloosak10th June 2007, 08:55 PMاگر در ايران كتاب چاپ بشود و طرح جلدش به چشم بيايد ...
10 ژوئن 2007 – گفتگو با ابراهیم حقیقی؛ طراحی جلد کتاب هنر نیست-maloosak10th June 2007, 08:55 PMاگر در ايران كتاب چاپ بشود و طرح جلدش به چشم بيايد ...
ابراهيم حقيقي تيتراژ «ترديد» را ميسازد
21 دسامبر 2006 – گفتگو با ابراهیم حقیقی-maloosak21st December 2006, 05:49 PMدر ... چیزهایی هم که بشر در حیطه هنر میسازد ، دارای جان است که اصطلاحا به آن .
21 دسامبر 2006 – گفتگو با ابراهیم حقیقی-maloosak21st December 2006, 05:49 PMدر ... چیزهایی هم که بشر در حیطه هنر میسازد ، دارای جان است که اصطلاحا به آن .
ابراهيم حقيقي تيتراژ «ترديد» را ميسازد
21 دسامبر 2006 – گفتگو با ابراهیم حقیقی. ... نمايش درآمده، با اين همه مضامين گونهگون اجتماعي ـ فرهنگي، تماماً ظرفيت اطلاق نام اثر هنري را دارند يا خير محل ترديد است ...
21 دسامبر 2006 – گفتگو با ابراهیم حقیقی. ... نمايش درآمده، با اين همه مضامين گونهگون اجتماعي ـ فرهنگي، تماماً ظرفيت اطلاق نام اثر هنري را دارند يا خير محل ترديد است ...
حقيقي در گفتگو با مهر:دهمين دوسالانه گرافيك با تاخير ...
حقيقي در گفتگو با مهر:دهمين دوسالانه گرافيك با تاخير برگزار ميشود رئيس ... ابراهيم حقيقي در اين باره به خبرنگار مهر گفت: در زمان مديريت قبلي مركز هنرهاي ...
حقيقي در گفتگو با مهر:دهمين دوسالانه گرافيك با تاخير برگزار ميشود رئيس ... ابراهيم حقيقي در اين باره به خبرنگار مهر گفت: در زمان مديريت قبلي مركز هنرهاي ...
حقيقي در گفتگو با مهر:تصميمهاي جديد بر دوسالانه گرافيك ...
حقيقي در گفتگو با مهر:تصميمهاي جديد بر دوسالانه گرافيك تاثير منفي ميگذارد رئيس ... ابراهيم حقيقي به خبرنگار مهر گفت: در زمان مديريت حبيبالله صادقي شورا.
حقيقي در گفتگو با مهر:تصميمهاي جديد بر دوسالانه گرافيك تاثير منفي ميگذارد رئيس ... ابراهيم حقيقي به خبرنگار مهر گفت: در زمان مديريت حبيبالله صادقي شورا.
ابراهيم حقيقي تيتراژ «ترديد» را ميسازد
«ابراهيم حقيقي» در گفتوگو با خبرنگار سينمايي فارس در اين باره گفت: ... سعدي در گفتگو با مهر:نسخه اوليه ترديد به زودي به دفتر جشنواره ارائه ميشود تهيهكننده .
«ابراهيم حقيقي» در گفتوگو با خبرنگار سينمايي فارس در اين باره گفت: ... سعدي در گفتگو با مهر:نسخه اوليه ترديد به زودي به دفتر جشنواره ارائه ميشود تهيهكننده .
«ابراهيم حقيقي» پوستر جشنواره موسيقي فجر را اتود مي زند
19 نوامبر 2008 – ابراهيم حقيقي گرافيست هم اكنون در حال اتود زدن پوستر بيست و چهارمين جشنواره موسيقي فجر است.ابراهيم حقيقي گرافيست در گفتگو با فارس در ...
19 نوامبر 2008 – ابراهيم حقيقي گرافيست هم اكنون در حال اتود زدن پوستر بيست و چهارمين جشنواره موسيقي فجر است.ابراهيم حقيقي گرافيست در گفتگو با فارس در ...
نكوداشت ابراهيم حقيقي در نقش جهان
12 نوامبر 2008 – نكوداشت ابراهيم حقيقي در نقش جهان خبرگزاري فارس: از چهل سال تلاش پايدار ... هنر، يازدهمين نشست از سلسله نشستهاي گفتگو با هنرمندان به تجليل ا.
12 نوامبر 2008 – نكوداشت ابراهيم حقيقي در نقش جهان خبرگزاري فارس: از چهل سال تلاش پايدار ... هنر، يازدهمين نشست از سلسله نشستهاي گفتگو با هنرمندان به تجليل ا.
نكوداشت ابراهيم حقيقي در نقش جهان
12 نوامبر 2008 – به گزارش موج، يازدهمين نشست از سلسله نشست هاي گفتگو با هنرمندان به تجليل از ابراهيم حقيقي، طراح گرافيك اختصاص يافته است. در اين مراسم كه ...
12 نوامبر 2008 – به گزارش موج، يازدهمين نشست از سلسله نشست هاي گفتگو با هنرمندان به تجليل از ابراهيم حقيقي، طراح گرافيك اختصاص يافته است. در اين مراسم كه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها