واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چگونه به کودک بگوييم «نه»؟ گفتگو با دکتر عزيزالله تاجيک اسماعيلي، روانشناس اين مشکلي است که براي همه والدين بهوجود ميآيد و احتمالا خود دکتر عزيزالله تاجيک اسماعيلي، روانشناسي که قرار است در همين رابطه راهنماييمان کند نيز با اين مشکل مواجه شده است. فرزندان او هم ممکن است در برخي مواقع خواستههايي داشته باشند که برآورده کردن آنها به صلاح نباشد. با چنين فرزنداني چه برخوردي بايد داشته باشيم و چگونه ميتوانيم آنها را قانع کنيم؟ براي يافتن پاسخ اين پرسش، کافي است گفتگوي ما را با اين عضو هيات علمي دانشگاه تربيت معلم بخوانيد. آقاي دکتر! آيا فرزندان شما هم تا به حال از شما درخواستهايي داشتهاند که به نظرتان نامعقول آمده باشد؟ بله. اين اتفاق معمولا در هر خانوادهاي رخ ميدهد. در اين مواقع شما چه برخوردي با آنها داريد؟ درخواست فرزندان بر اساس ميل و نياز آنها است اما در برخي مواقع برآورده کردن اين ميل و نياز، ممکن است به مصلحت نباشد. ارضاي خواستهها و نيازها بايد به گونهاي باشد که راه را براي رشد شخصيت فرد باز کند. به اين معني که اگر هميشه همه خواستههاي ما بدون کوچکترين مانعي برآورده شود، آن گاه از وضعيت موجود احساس رضايت کرده و هيچ تلاشي براي بهبود شرايطي که در آن هستيم انجام نميدهيم و به دنبال پيشرفت نخواهيم بود. اصولا پيدايش نيازها و خواستههاي تازه که محرکي براي حرکت رو به جلو است نتيجه اين است که به برخي از خواستههاي خود نرسيدهايم. بنابراين ما در حالي که نياز فرزندان خود را برآورده ميکنيم، بايد آنها را آماده کنيم که از لحاظ شخصيتي، اجتماعي و رواني به پلههاي بالاتري دست پيدا کنند. چگونه بايد چنين پلههايي را بسازيم تا فرزندانمان از آن بالا بروند؟ اول اينکه خواستههاي معقول بايد ارضا شود؛ چرا که محروميت و ناکامي در دستيابي به خواستهها، شخص را در آينده از لحاظ شخصيتي و زندگي فردي با مشکل مواجه ميکند. دوم اينکه ارضا و پاسخگويي به اين خواستهها بايد نسبي باشد. ببينيد؛ در فلسفه «روزه گرفتن»گفته ميشود که ما بايد به عمد گرسنگي بکشيم و در مقابل سختي گرسنگي ايستادگي کنيم. اين موضوع به ما ياد ميدهد که با ديگر سختيهاي زندگي چگونه برخورد کنيم. اين همان چيزي است که شما روانشناسان به آن «ناکامي بهينه» ميگوييد؟ بله؛ در برخي موارد واقعا صلاح نيست به نيازهاي فرزندانمان پاسخ دهيم. و چگونه بايد اين کار را انجام بدهيم؟ ببينيد؛ فرزندان ما هنگامي داراي شخصيت سالم هستند که دو خصوصيت در آنها وجود داشته باشد. خصوصيت اول، شناخت واقعيتها و شناسايي محدوديتها و فرصتهايي است که وجود دارد. يعني آموزش اين نکته که در زندگي موانع و ناکاميهايي وجود دارد، خودش ميتواند يک هدف تربيتي باشد و به فرزند ما کمک کند که واقعنگر بار بيايد و به قول معروف لوس و دردانه نشود. بچههاي لوس بچههايي هستند که «نه» نشنيدهاند. و خصوصيت دوم؟ خصوصيت دوم مربوط به تفکر فرزند است. به اين معني که بايد متوجه شود دست ديگري نيز در کار است که ممکن است بر وفق مراد او نباشد و او بايد راهحل مناسب را پيدا کند که اوضاع را به نفع خودش تغيير دهد. تقويت اين روحيه در کودک مهم است. چگونه ميتوان اين روحيه را تقويت کرد؟ بچهها از ما يک تصوير ذهني به دست ميآورند که اين تصوير، معلول روش ما است. مثلا اگر از کودکي بپرسيد که پدر و مادرت چه رفتاري دارند، ممکن است بگويد تا حرفي به آنها ميزنم، داد ميزنند يا برعکس، بگويد خيلي حوصله دارد. برخورد ما در مقابل فرزندانمان، هنگامي که نميخواهيم درخواست آنها را برآورده کنيم، بايد همراه با اعتماد و صميميت باشد و در عين حال بايد اين رابطه پيرنگهايي از جديت و گفتگوهاي دوطرفه داشته باشد. والدين نبايد احکام خود را بستهبندي کنند و تحويل فرزندانشان بدهند. ما بايد براي هر رفتار خود توضيح قانعکننده داشته باشيم. در اين صورت فرزند ياد ميگيرد که با محيط اطراف نيز به شيوهاي عاقلانه و تحليلگرانه برخورد کند. احکام بستهبنديشده باعث ميشود بچهها دنيا را سياه و سفيد ببينند. در دنياي امروز که بچهها مجراهاي ارتباطي زيادي دارند، نميتوان به صورت تحکمي برخورد کرد بلکه بايد با قدرت استدلال و ارتباط عاطفي برخورد کنيم. گاهي خواسته فرزند ما معقول است اما توان پاسخگويي به آن را نداريم. در اين حالت بايد چه رفتاري داشته باشيم؟ اکثرا در چنين مواقعي سعي ميکنيم صورت مساله را پاک کنيم و خواسته فرزندمان را نامعقول و غيرموجه جلوه دهيم! اين بدترين شيوه برخورد است و فرزند نيز اين موضوع را متوجه ميشود و همين شيوه برخورد، باعث پيچيده شدن موضوع ميشود. در اين حالت بايد ما به عدم توانايي خود اعتراف کنيم و دليل آن را نيز برايش توضيح دهيم. در مواقعي که پدر و مادر توانايي برآورده کردن نياز فرزندان خود را ندارند، همدلي فرزندان با آنها بسيار مهم است. ممکن است وضعيت مالي خانواده مناسب نباشد، فرزند را بايد با اين شرايط آشنا کرد و همراهياش را به دست آورد. بعد بايد از او بخواهيم که با هم براي رسيدن به آن خواسته تلاش کنيم. نبايد خودمان را نسبت به خواسته فرزندمان بيتفاوت نشان دهيم. اينکه فرزندمان احساس کند براي خواستههاي او ارزش قايل هستيم، در او آرامش و احساس اطمينان ايجاد ميکند. منبع: http://salamat.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 682]