واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: " مکتب لودریه" ؛ از تهدید تخت جمشید تا تخطئه نوروز ایرانی جعفر محمدی هر سال که به نوروز نزدیک می شویم ، در کنار شادمانی آمدن بهار و عید باستانی ایرانیان ، صداهای تاسف انگیزی هم در مخالفت با نوروز به گوش می رسد که هر چند عمدتاً و به خاطر جو غالب جامعه ، نمی توانند علنی بر شقیقه نوروز تیرخلاص بزنند ، اما به لطایف الحیل سعی در کمرنگ سازی آن می کنند، از بی رونق کردن برگزاری آیین تحویل سال گرفته تا ممانعت از اندک اقدامات صورت گرفته در بزرگداشت عید ، مانند برگزاری جشن جهانی نوروز و ... .
با مخالفان اندک شمار ولی گاه متنفذ نوروز ، تا کنون بحث و جدلی جدی صورت نگرفته است. گروهی با این استدلال که این قبیل سخنان اساساً ارزش پاسخگویی ندارند از کنارش با بی اعتنایی رد شده اند و برخی نیز از آن دلیل قدیمی بهره برده اند:سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند؛چرا خود را با این افراد قوی تر از خودمان دراندازیم و دردسر درست کنیم؟!فارغ از این دو نگاه ، بی مناسبت نیست از کسانی که با شنیدن نام نوروز ، دچار یأس فلسفی می شوند و حتی از تبریک عید هم ابا دارند ، چند سؤال مطرح کنیم تا شاید تلنگری به وجدان و اندیشه هایشان وارد آید و این قدر علیه میراث مشترک مردم کهن و ریشه دار ایران جوسازی نکنند و دل خلقی را به سخنان ناروا ریش نکنند. کسانی که با نوروز محالفت می کنند ، با چه چیز آن مخالفند؟-چون این یک جشن اصیل ایرانی است با آن مخالف اند؟ اگر این گونه است ، واقعاً مشکل شان با ایران چیست؟ کسی نمی تواند ادعا کند که ایران را دوست دارد ولی به آیین ها و سنت های زیبای آن احترام نمی گذارد که هیچ ، از هیچ تلاشی هم برای نابودی این آیین ها فروگذار نمی کند!وقتی طالبان بر افغانستان سیطره یافت ، مخالفت خود را با آثار تمدنی پیش از خود علناً اعلام کرد و به همین دلیل مجسمه های بزرگ سنگی بودا را به موشک بست و نابود کرد.حمله به نوروز و آیین های نکوی ایرانی ، در ماهیت خود هیچ تفاوتی با موشک باران طالبان علیه مجسمه های تاریخی ندارد وبلکه بدتر هم هست ، چه آن که طالبان ، نمادهای متعلق به یک آیین دیگر را نابود کردند و برخی داخلی ها ، نمادهای ملی خودمان را هدف قرار داده اند. طالبان رو در رو ایستاد و بعضی ها از پشت خنجر می زنند.- چون این جشن از گذشتگان و از اعماق تاریخ ایران به ما رسیده با آن مخالفند؟این که ملتی آنقدر تاریخ و تمدن و هویت و اصالت داشته باشد که میراثی چندین هزار ساله برایش به جا بماند و آن را از ملت های جدیدالتاسیس - که بعضاً هم محصول نقشه های انگلیسی در سده اخیر هستند متمایز کند - و بدان ها منزلت بین المللی دهد ، کجایش جای ناراحتی و نگرانی دارد؟فراموش نکنیم که برخی از ملت های دیگر ، در آرزوی کشف کوزه شکسته ای ، جمجمه ای ، خانه مخروبه ای و یا سکه ای قدیمی از زیر خاک کشور خودشان هستند تا همان را در بوق و کرنا کنند و قدمت خود را به اعماق تاریخ پیوند بزنند تا نسل جوانشان احساس هویت کند.حال در ایران ، بعضی ها زمانی راه افتاده بودند که بروند تخت جمشید را با لودر ویران کنند واکنون نیز کم نیستند پیروان "مکتب لودریه" که روزی تخت جشمید را هدف قرار داده بودند و امروز عیدنوروز را ، بدان امید -البته واهی- که ایران را از ایرانیت خالی کنند!آقایان بدانند که نوروز ، چون ریشه در تاریخ این ملت دارد ، " مهم " است و "باید پاس داشته شود" و الا می شد به جای آن ، مجلس روزی را به عنوان عید ملی تصویب کند و مردم هم نوروز را فراموش کنند! ولی مگر چنین چیزی ممکن است و مگر ملت کهن ایران ، بچه مدرسه ای هستند که هر چه در دفتر مدرسه تصمیم گرفته شد ، بچه ها در حیاط مدرسه اجرایش کنند؟!از نو شدن دیدارها و دید و بازدیدها می ترسند؟نمی شود که از یک سو ، بر ثواب صله ارحام و تاکید دین مبین اسلام بر دید و بازدید و حتی نقش آن در طول عمر اشاره کرد و در همان حال ، مهم ترین رویدادی که این مهم را تقویت می کند ، نادیده گرفت و علیه اش سخن گفت.از سفر کردن مردم می ترسند؟این که سالی یک بار فرصت سفر گروهی به مردم دست می دهد ، گردشگری داخلی رونق می گیرد ، ایرانی ها راهی خارج از کشور می شوند و با جهان پیرامون خود بیشتر آشنا می شوند و به قول قرآن "سیر فی الارض" می کنند ،چرا برخی آقایان را ناراحت می کند؟ آن هم افرادی که سال هاست برای سفرهای خود به داخل و خارج ، یک ریال هم از جیب هزینه نکرده اند که هیچ ، کلی هم حق ماموریت از کیسه همین مردم گرفته اند! اما حالا که نوروز این فرصت را به مردم می دهد که به خرج خودشان چند روزی را به سفر بروند ، ساز مخالفت با نوروز را کوک می کنند! از شادابی می ترسند؟نوروز با همه اجزا و ارکانش ، از زیبایی های طبیعی اش تا جشن ها و دید و بازدیدها و تجدید دیدارها و رفع کدورت ها و آشتی ها و سفرها و ... پروسه ای است که طی آن ، فرصتی به افراد دست می دهد که خستگی یک سال کار را از تن به در کنند و تجدید قوا کنند و در سال جدید با روحیه و توان بیشتری به ساختن زندگی فردی و اجتماعی بپردازند. حال کجای این روند نگران کننده است که بعضی ها وقتی نام نوروز را می شنوند انگار زن بابای خود را دیده اند که با یک قاشق داغ شده ، به سمت شان می آید؟!از یاد آوری ایرانی بودن مان می ترسند؟از بین سنت های زیبا و شادی آفرین ایرانی ، تقریباً همین یک نوروز با مقدمات و مؤخراتش (مانند چهارشنبه سوری و سیزده بدر) برایمان مانده است و هزار حیف و دریغ که آیین های بسیاری را در گذر زمان به باد فراموشی داده ایم و در واقع خود را از شادی های آن ، محروم کرده ایم.نوروز ، مهم ترین آیینی است که ایرانی بودن مان را ، ولو سالی یک بار هم که شده به یادمان می آورد.به نظر می رسد با حمله به نوروز ملت ایران را درگیر حفظ نوروز می کنند تا دیگر احیای سنن دیگر ایرانی اولویت اول شان نباشد.نگران آنند که بین ایران و اسلام فاصله بیفتد؟این ، از نگرانی های خودساخته و توهم آمیز است. بعضی ها بین ایران و اسلام ، به حرف "یا" معتقدند و می پندارند که با تقویت هر کدام از این دو ، آن دیگری تضعیف می شود! این در حالی است که بین دین و ملیت ، چنین رابطه ای وجود ندارد و به جای آن "یا"ی توهم زا ، "و" وحدت وجود دارد: «اسلام و ایران» نه «اسلام یا ایران».واقعاً کسی نیست از اینان بپرسد چطور در قرن های متمادی ، اسلام و ایران ، به عنوان دو عنصر هویتی اکثریت ایرانی ها در کنار هم بالیده اند و بر ارج هم افزوده اند و کسی هم جز دشمنان مشترک ایران و اسلام از آن بیمناک نشده است ، ولی در سال های اخیر عده ای احساس خطر کرده اند؟! کسانی که چنین خطر ناموجودی را احساس می کنند ، یا ایران و اسلام را نمی شناسند یا به بیماری توهم دچارند و چه می توان گفت درباره بیماران ، جز دعا برای شفا؟!بعد از تحریر: 1 - این آقایانی که دم از مخالفت با نوروز می زنند ، پس چرا عیدی هایی که به حساب شان واریز می شود را برمی دارند و خرج می کنند؟! 2 - عید نوروز ، بر همه ایرانی ها و ملت های دیگری که آن را گرامی می دارند مبارک و خجسته باد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]