تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832411952




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آثار روانی نماز


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آثار روانی نماز
آثار روانی نماز   خدابخش قیصری منبع : اختصاصی راسخون  
خدابخش قیصری
چکیده   هدف مقاله حاضر آن است که به بررسی آثار روانی نمازبرفرد نمازگزار بپردازد نماز از ديدگاه بسياري از عاملين آن، تصويري جز يك عمل تعبدي و وظيفه عمومي مسلمانان كه تنها براي نشان دادن خضوع و تشكر آنها در برابر خالق يكتاي بي‌نياز نيست، امّا با كمي توجه و دقت نظر به اهميت و آداب و شرايط و از همه مهمتر آثار آن، ضمن تأييد نماز به صورت يك امر تعبدي، آن را عاملي بسيار مهم در جهت اصلاح نفس و شكوفايي استعداد و عامل سوق انسان به صراط مستقيم و در نهايت قرب الهي معرفي نموده و در كنار آثار فردي فراوانش موجب اصلاح جامعه و كنترل نظم و انديشه جوامع مي‌شودکه ازجمله آثارفراوانش ،تاثیربرروان فرد ازجمله: ایجاد تمرکز،آرامش ،اعتماد به نفس، پشتوانه قوی، درمان وسواس و.. می باشدروش جمع آوری مطالب،كتابخانه اي بوده كه بر اين مبنا از اسناد ومدارك ديني بهره برده وبه نقل وتوصيف موارد مذكور پرداخته ايم و سعي نموده ايم درحد توان ازمنابع دست اول روايي بهره گيري نماييم کلید واژه: نماز، اثر،اثرروانی نماز آثار رواني نماز   سلامت رواني(1) عبارت است از؛ وضع رواني فردي كه احساس راحتي و آسايش نموده و در آن حالت مي‌تواند در اجتماع خود به راحتي و بدون اشكال، فعاليت داشته باشد و ويژگي شخصي او در اجتماع باعث خشنودي و رضايت خاطر او ‌گردد. و بهداشت رواني(2)به آن دسته از مقررات و اقداماتي كه در جهت استقرار و حفظ سلامت رواني باشد گفته مي‌شود(3). دين مبين اسلام، دستورهاي منظم و دقيقي براي سعادت دنيا و آخرت دارد و از عمده‌ترين وظايفي كه براي پيروان خود معين كرده،چنانچه ذكر شد، مداومت بر ياد خداي سبحان است(4) كه همه دغدغه‌ها و خاطر پريشاني‌ها را به طمأنينه مبدل مي‌سازد و نماز كه در اين ميان داراي رفيع‌ترين جايگاه است و سرود آزادي و آزادگي، او را از اسارت دشمنان دروني و بيروني آزاد كرده و چون ارتباط صميمانه‌اي ميان آفريده ضعيف و آفريدگار تواناست آثار روحي و رواني فراواني براي قلوب خسته و دلها و روحهاي ناتوان و مضطرب در بردارد كه به ذكر چند مورد از آن مي‌پردازيم: 1 – تمركز فكر و انديشه:   تمركز(5)حواس و حضور ذهن يكي از عوامل بسيار مهم براي كسب موفقيت در زندگي انسان است عرصه‌كاربرد تمركز، نه فقط در فعاليتهاي مادي و محسوس انسان، بلكه گاهي تا حد مسائل ماورايي و مرموز هستي گسترده است، بدين معنا كه حتي عمليات محير العقول مرتاضان هندي، طريقه‌هاي پيشرفت و سير و سلوك در مكاتب عرفاني و مذهبي شرق دور(6) از راههاي ديدن حقيقت اشياء در مقابل نگاه معمولي به آنها، روشهاي كشف و شهود و مراقبه در سلسله‌هاي عرفان اسلامي و ايراني، و بسياري ديگر از مسايل معنوي از اين قبيل، تنها از طريق دست يافتن به درجاتي از تمركز قابل وصول مي‌باشند(7). ذهني كه متمركز باشد قوي و نيرومند و ذهن پراكنده، مشوش وناتوان است، در واقع اضطرابات فكري و تنش‌هاي رواني از بيماريهاي مهلكي است كه بشريت قرن بيستم را تهديد مي‌نمايد. روانكاوان و دانشمندان مي‌كوشند تا راههاي كاهش بار فكر انسانها را پيش بيني كرده و براي مقطعي به فكر و روان او استراحت داده و او را از دگرگونيهاي روحي نجات بخشند مهار اين پراكندگي‌هاي فكري، شرط نخست دستيابي به نبوغ، درايت و فهم مسايل است، به همين جهت كوشش مي‌شود مكانهايي كه براي مطالعه و تحقيق در نظر گرفته مي‌شود، از آرام‌ترين، مطبوعترين و دل انگيزترين مكان‌ها باشد تا امكان تمركز ذهن و رفع نگراني را فراهم آورد(8). ويليام مولتون موستن، روان شناس، مي‌گويد:«افراد موفق كساني هستند كه مي‌توانند در امري تمام افكار خود را متمركز كنند و تمام دانستنيهاي خود را درباره آن بياورند و به كار بندند»به راستي اگر روح و فكر ما به طور كامل در نقطه‌اي متمركز شود يا براي امري به كار افتد نيروي شگفت انگيز و فوق العاده اي مي‌آفريند؟ويليام جيمز، فيلسوف و روانشناس آمريكايي (1910 – 1842) كه پدر روان شناسي جديد محسوب مي‌شود، مي‌گويد: «فرق بين افراد نابغه با ديگران، يك موهبت فطري نيست، بلكه مربوط به توجه كاملي است كه به موضوعات و نتيجه‌هاي آن مبذول مي‌دارند و ميزان نبوغ بستگي به ميزان و درجه تمركز افكار خاصي دارد.(9) » ويليام مولتون، در پاسخ به اين پرسش كه چگونه مي‌توان حضور ذهن و تمركز حواس را در خود به وجود آورد مي‌نويسد: «اين نيرو (تمركز فكر و انديشه) به وسيله تمرين به دست مي‌آيد و البته تمرين، احتياج به شكيبايي و پايداري دارد. وقتي قادر باشي افكارت را پنجاه يا صد بار به طور پي‌درپي، درباره موضوعي متمركز كني، ناگزير ساير انديشه‌ها و خاطره‌ها جاي خود را به موضوع مورد نظر خواهد داد و سرانجام عادت خواهي كرد كه در هر امري ذهن خود را با اراده خود متمركز كني. » از اين سخنان مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه نماز حقيقي، بهترين وسيله براي پرورش توجه و تمركز در انسان است، زيرا نمازگزاري كه پيوسته و با تمام قدرت مي‌كوشد تا ذهن خود را از تمامي آنچه غير خداست منصرف و فقط به خدا متوجه كند و تمام نيروي فكري خود را در يك نقطه جمع كند تا نمازش با خضوع و خشوع و حضور قلب خوانده شود، با گذشت زمان، بدون ترديد اين عمل در او ملكه شده و در هر موردي مي‌تواند افكار و قواي ذهني خود را متمركز سازد(11) و با بهره‌گيري از آن در همه عرصه‌هاي زندگي، به ترقيات و اكتشافات مهمي در علم و معرفت، صنعت و هنر نايل گردد و موفقيت را در همه‌ ابعاد ممكن، نصيب خويشتن سازد.در تأييد بيشتر اين موضوع، ويليام مولتون مي‌گويد:«بهترين راهي كه توجه و التفات را در انسان زياد مي‌كند اين است كه فكر و جسم هر دو با هم كار كنند.»و مي‌دانيم كه نماز در آئين اسلام، تركيبي از كار فكر و جسم و عمل قلب و قالب است. يعني آنچه جسم نمازگزار در حالتهاي قيام و قعود و ركوع و سجود به جا مي‌آورد و آنچه از ذكر خدا در هر مقام بر زبان دارد با آنچه دلش در بزرگداشت و ياد خدا مي‌كند، هماهنگ است و قلب و قالب، هر دو باهم كار مي‌كنند(12).نماز، روزانه، پنج نوبت فكر را در مدار تمركز قرار داده و پرورش تمركز ذهن را آسان مي‌كند به همين منظور در راستاي رسيدن به تماميت اين تمركز در اسلام، دستور داده شده، از هر كاري كه موجب پراكندگي ذهن و عدم حضور قلب در نماز مي‌شود همانند ايستادن در مقابل آينه، تصوير، تابلو، درب گشوده و(13)... پرهيز شود(14).و دكتر الكسيس كارل – فيزيولوژيست بزرگ فرانسوي در قرن بيستم – در اين باره مي‌گويد:«به نظر مي‌رسد كه نيايش، وضع فكري آدمي را از سطحي كه به اقتضاي توارث و تعليم و تربيت به دست آورده، بالاتر مي‌كشد.(15) » يعني نماز و نيايش استعدادها و نبوغ انسان را شكوفا مي‌كند و اين در سايه تمركز فكر و حضور قلب در نماز است. 2 – نماز پشتوانه‌اي قوي در پيشبرد امور زندگي   دنيايي كه ما را احاطه نموده، از روند پيچيده و زحمت آفريني، تشكيل شده كه به مرور زمان، مشكلاتي خاص را براي انسان به همراه آورده و روز به روز، اين مشكلات مضاعف مي‌شود(16) به طوري كه آدمي در مواجهه خويش با چنين دنيايي، خود را بيش از پيش ناتوان و ضعيف و آسيب پذير مي‌بيند همچون كشتي‌اي كه در درياي متلاطم و خروشان در حال متلاشي شدن است و نياز به تكيه گاهي محكم و تزلزل ناپذير دارد تا او را از غرق شدن و نابودي و نااميدي نجات دهد.اگر روح انسان با ياد خدا آشنا شود و ايمان به قدرت لايزال الهي پيدا كند، مشكلات نزد او آسان مي‌گردد(17) به اين صورت كه ديگر در برخورد با مشكلات، منتظر معجزه و امر خارق العاده نيست بلكه مي‌داند شرط رسيدن به هدف، تحمل و مقاومت و ياد خداست كه مورد تأكيد و سفارش قران كريم مي‌باشد: «يا اَيُّها الَّذين آمنوا اِسْتَعينوا بالصَّبْرِ و الصلاةِ، إنّ اللهَ مَعَ الصّابِرين.» «اي اهل ايمان [در پيشرفت كار خود] صبر و مقاومت پيشه كنيد و به ذكر خدا و نماز توسل جوئيد كه خدا ياور صابران است.(18) » استعانت از نماز به منظور آرام بخشي در مشكلات به خاطر اين است كه انسان در آن حال با كسي سخن مي‌گويد كه مالك همه هستي بوده و هيچ مصيبتي بدون اذن او پيش نيامده و حل مصايب نيز به دست اوست(19).او در نماز، آياتي را مي‌خواند كه در بردارنده مژده و تهديد و هدايت(20) است و صبر در برابر مشكلات را به او مي‌آموزد، درست است كه در سوره حمد، استعانت را منحصر به خداوند نموده، «اياك نستعين» ولي اين آيه منافاتي با آيه مذكور در سوره بقره ندارد زيرا در اين آيه، در مقام بيان توحيد افعالي است به اين معني كه نبايد از چيزي يا كسي جز خداوند به طور مستقل استعانت نمود به طوري كه او در رديف خداوند قرار گيرد و از طرف ديگر همانطور كه در تكوين، خداوند خود موجوداتي را براي كمك و استعانت مقرر فرموده؛ مانند «پا» كه انسان با كمك آن راه مي‌رود و «دست» كه بوسيله آن برمي‌خيزد و كارهايش را انجام مي‌دهد و نظاير آن؛ در تشريع نيز صبر و نماز را وسيله‌اي براي كمك به انسان قرار داده است(21).به بيان ديگر؛ «استعينوا» امرار شادي است يعني بنده در همه امور محتاج به اعانت و ياري حضرت حق، جل و علا، مي باشد چه در اموري كه به اختيار اوست زيرا تصميم او در طول اراده خدا قرار داد و چه در اموري كه از اختيارش خارج است، چون او فقير صرف بوده و دست احتياجش از هر طرف به سوي او دراز و به كمك پروردگارش نيازمند است(22). لذا با توجه به مطالب فوق درمي‌يابيم كه نماز پشتيباني قوي و نيرومندي است كه نمازگزار را در پناه خود مي‌گيرد و او را از مخاطرات و تهديدها محافظت مي‌كند، چرا كه هم از حيث ارتباط كلامي، تجلي ياري خواستن از خداوند است و آنجا كه با اداي آيات سوره حمد، بر پرستش و بر ياري خواستن از او اصرار مي‌ورزد و هم از جهت ارتباط روحي و رواني با خداوند، از آن جهت كه خود را در پيشگاه با عظمتش ديده و به او اتصال يافته و در نهايت اطمينان از حمايت و پشتيباني آن ذات مقدس برخوردار مي‌شود(23).چنانچه در روايتي از پيامبر – صلي الله عليه و آله – آمده است كه:«مَنْ صَلّي رَكْعَتَيْنِ، لَمْ يَسْأَلِ الله تعالي شيئاً‌ الا أعطاهُ ايّاهُ عاجلاً‌ أوْ آجِلاً.(24) »«هر كس دو ركعت نماز بگزارد،‌از خداوند مسئلتي نخواهد داشت مگر آنكه خدا خواسته‌اش را سريعاً‌ برآورده سازد.(25) »لذا براي رفع مشكلات زندگي و دستيابي به خواسته‌ها و پيشبرد زندگي، استعانت از نماز(26) در هر وقتي به خصوص هنگام عرض حاجت و بروز مصيبت و مددجويي از آن مورد سفارش خداوند و پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله – جانشينان و پيروان اوست و حتي سيره پيامبر – صلي الله عليه و آله – اين بود كه:«كانَ رسولُ اللهِ- صلي الله عليه و آله - اذا حَزَنَهُ أمْرٌ فَزَعٌ إلي الصلاة.(27) » «يعني پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله – هر گاه از امري نگران مي‌گرديد به نماز پناه مي‌برد.(28) » 3 – آرامش و ثبات روح و دل در پرتو نماز   انسان موجودي است كه خواسته‌هايش نامحدود است و هيچ يك از امور اين عالم او را اشباع نمي‌كند، لذا با مشكلات زياد، دروني و بيروني، دست و پنجه نرم مي‌كند، درست است كه در عصر حاضر، هزاران مشكل علمي و صنعتي حل شده، اما دنياي امروز نه تنها در ايجاد آرامش رشد نكرده بلكه روز به روز، آمار فساد و دلهره و اضطراب و ناراحتيهاي رواني و در نتيجه استفاده از داروهاي اعصاب و ... بالاتر مي‌رود(29).از نظر روانپزشكان، اضطراب يا عدم ثبات روحي با يك احساس منتشر و مبهم دلواپسي كه اغلب ناخوشايند و بدون دليل است مشخص مي‌شود كه معمولاً با يك يا چند مشكل جسمي همراه مي‌گردد، از آن جمله شخص ممكن است علامتهاي جسمي چون احساس طپش قلب، تنگي نفس و درد قفسه سينه، خالي شدن سر دل، سردرد و لرزش و ... را نيز به همراه داشته باشد كه گاهي به شكل طبيعي در اشخاص سالم بروز مي‌كند و گاهي به صورت بيمار گونه و دائمي در‌مي‌آيد كه نياز به درمان مراقبت پزشكي دارد(30).آرامش خاطر و زندگي آسوده، خوشبختي و سعادت، رفاه واقعي، داشتن روح و جسمي سالم و كامل، تنها با ماديات و تجهيزات زندگي به دست نمي‌آيد بلكه آنچه مي‌تواند انسان و جامعه انساني را به سر حد كمال برساند و از هر گونه اضطراب و آلودگي اخلاقي، سياسي، فرهنگي و ... نجات دهد، داشتن يك نيروي نهاني بوسيله‌ اعتقاد به يك مبدأ حقيقي در درون افراد است كه در سايه آن نابساماني‌ها مرتفع گشته و نگراني‌ها و آسيب‌هاي روحي به حداقل ممكن كاهش يابد و اين نيروي معجزه آسا و شفابخش در سايه تربيت اخلاقي و تزكيه نفس و رعايت اصول و تعليمات بزرگان و پيشوايان دين كه در سرلوحه آن ايمان به خدا و ذكر و ياد اوست بدست مي‌آيد(31).ارتباطي كه انسان بوسيله‌ ياد خدا و در رأس آن نماز و دعا و ... با غنّي و قادر مطلق برقرار مي‌سازد، اگر به واقع، خالق خود را بشناسد و بفهمد كه هرچه هست نزد اوست، در اين صورت است كه صفات رذيله همچون حرص و طمع و قوه شهوت در او فروكش كرده و مهار نفس اماره‌اش را بدست مي‌گيرد(32)لذا در مقابل مشكلات دچار دلهره و اضطراب نشده و با توجه به قدرت بيكرانش خود را در مقابل هر عاملي كه قصد به خطر انداختن و مضطرب نمودن او را داشته باشد ايمن يافته و ديگر احساس تنهايي نمي‌كند و مي‌داند كسي هست كه او را ياري رساند و خود را بدبخت نمي‌شمارد و تحمل او چندين برابر گشته و در نتيجه به بيماريهاي روحي و عصبي، دچار نشده(33) و به آرامش روحي و ثبات رواني دست مي‌يابد. 4 – افزايش اعتماد به نفس و رسيدن به اعتماد به خدا   رسيدن به اعتماد به نفس باعث بسياري از موفقيتها در زندگي فردي و اجتماعي يك انسان مي‌باشد و نماز خواندن موجبات افزايش اعتماد به نفس را فراهم مي‌آورد زيرا به نمازگزار اجازه داده مي‌شود به طور خصوصي با حضرت حق تعالي راز و نياز كند و بدن هيچ تشريفات و آداب سختي با مولا و صاحب اختيارش سخن بگويد، نيازها و ناتواناييهايش را بر شمارد و او را به ياري بطلبد. در نماز، به نمازگزار، آن قدر شخصيت داده شده كه با خالق با عظمت عالم هر روز اذن ملاقات مي‌يابد و تعيين مدت آن را هم به عهده نمازگزار است كه هر قدر خواست بتواند صحبت كرده و اشك شوق بريزد(34) و از او استعانت جويد لذا در اين زمان، توان بيشتري را در خود احساس مي‌كند كه ناشي از اتكاي به خداي تعالي است و داشتن چنين نقطه اتكايي باعث افزايش اعتماد به نفس در فرد مي‌گردد و او در اين حال خود را به سان قطره‌اي مي‌داند كه با دريا پيوند خورده است.به اين ترتيب، آدمي از خويشتن مفهوم بهتري خواهد داشت و تصور وي از خود در مرتبه بالاتري قرار گرفته و مفهوم «خود» را نزد او متعالي مي‌يابد(35) و اينها اعتماد به نفس را در او اشباع نموده و افزايش مي‌دهد.در اينجا به يك نكته بايد دقت زيادي نمود و آن اينكه اگر ما از اعتماد به نفس و آرامش رواني سخن گفته و از يافته‌هاي روانشناسي سخن به ميان مي‌آوريم به اين معنا نيست كه اينها بالاترين مرحله تكامل انسان است، آنچه كه اسلام ارائه داده، مرحله‌اي بالاتر از اعتماد به نفس مي‌باشد، همانطور كه مي‌دانيم تعلق داشتن يك نياز رواني است و نماز به انسان اين تعلق پاينده را نويد مي‌دهد و حتي قدمي فراتر نهاده و به مؤمن مي‌آموزد كه از خدا چيزي جز خود خدا نخواهد. انسان در نماز از اعتماد به نفس مي‌گذرد و به اعتماد به خدا روي مي‌آورد چرا كه قدرت را در او مي‌بيند، مهرباني را در او سراغ دارد و عقلش از منطق او سيراب مي‌شود يعني اعتماد مي‌كند به آن كه به او تعلق دارد و مي‌گويد خدايا درست است كه من تو را عبادت مي‌كنم «اياك نعبد» لكن اعتماد چنداني به خود ندارم!‌ از ان رو از تو ياري مي‌جويم «اياك نستعين(36)». 5 – خاصيت خود تأثيري نماز   تلقين به معناي افكندن، فهماندن، مطلبي را به كسي گفتن و كسي را وادار به گفتن كلامي يا انجام كاري نمودن است و اگر آدمي مطلبي را به نفس خود القاء نمايد(37) به آن «خود تأثيري» گويند.حال اگر بخواهيم كه تلقين به خود، مؤثر باشد بايد آنچه را كه تلقين مي‌كنيم، خود به آن معتقد باشيم و دقت كنيم كه تلقين را نادرست شكل ندهيم و آن را نادرست بيان نكنيم، اگرچه خود تأثيري و ديگر تأثيري مي‌تواند براي اهداف خوب و مقدس به كار رود ليكن هميشه بايد به اين حقيقت توجه داشت كه هر اندازه، شخص تأثير پذير باشد بيشتر در معرض خطر فريب كساني كه مي‌خواهند تأثيرهاي نادرستي بر او بگذارند قرار مي‌گيرد، كساني كه براي مقاصد عالي خود از عامل نيرومند تلقين، استفاده درست مي‌نمايند روشنفكر و واقع‌بين‌اند.اسلام كه واقع بيني خاص خود را دارد با وضع نماز و تنظيم برنامه آن، بهترين دستور علمي و عملي را براي تلقين حقايق و خوبيها به نمازگزار تدارك ديده و با مقرر كردن آن، مسلمانان را موظف كرده است كه در هر شبانه روز پنج بار به خود تأثيري بپردازند و تلقين كننده حقايق و خوبيها و وظيفه‌ها به نفس خود باشند و با هر نماز اين موارد را در قسمت ذخيره‌ذهن خود ثبت ‌كند بي‌آنكه متوجه اين ثبت و جنبه‌هاي تلقيني كار خود باشد.به عنوان نمونه، مسلمانان با هر نماز يك اذان و يك اقامه مي‌خواند، در هر اذان شش تكبير و شش گواهي و شش «حي علي» وجود دارد، در اقامه نيز چهار تكبير، شش «حلي علي»، دو «قد قامت» و حداقل پنج گواهي وجود دارد، مجموعه تكبيرهاي واجب و مستحبي كه يك مسلمان دوازده امامي به طور معمول در ضمن نمازهاي روزانه بر زبان مي‌راند نود و پنج تكبير است و اگر اهل نافله و نماز شب و تهجد و ... باشد مي‌توان گفت در شبانه روز گاهي بيش از هزار تكبير مي‌گويد و در هر تكبير در حقيقت يك بار به خود تلقين مي‌كند كه بايد به ياد خدا و بزرگي او باشد، از كبر و خودبيني بپرهيزد و كارهاي خود را بر اساس فرمانهاي وي انجام دهد و با توجه به عظمت پروردگار، زير پا نهادن فرمان او خطايي بزرگ خواهد بود(38). بايد توجه داشت، مطابق آنچه گذشت، حقيقت نماز نه «تلقين(39)» است نه «القاء(40)» و نه «تقليد(41)» بلكه «ذكر» است و ذكر به معناي التفات و توجه به يك واقعيت عيني يعني خدا كه تحت تأثير عوامل مختلف مورد غفلت قرار مي‌گيرد. در واقع حقيقت نماز اين است كه انسان را به ياد خدا و حقايق مي‌اندازد و اثرش آن است كه حقيقت بودن حقايق و عمل به آنها را به انسان تلقين مي‌كند(42). 6 – شخصيت از خود فرا رونده، قوي و سالم در پرتو نماز   اگر به فرآيند رشد گياه بنگريم و فيلمي كه از مراحل تكوين رشد آن تهيه شده را با سرعت زياد ملاحظه نماييم، يكي از زيباترين و شگفت انگيزترين رويدادهاي خلقت را در مقابل ديدگانمان خواهيم ديد، گياه تا زماني كه به صورت دانه يا هسته اوليه، در دل خاك پنهان است، گويي هنوز سفر رشد را آغاز ننموده است ولي هنگامي كه بستر خاك و زمين را ترك گفت و جوانه ظريف و نورسته آن،‌ از دل خاك سر بر آورد و رو به آسمان لايتناهي كرد، رشد واقعي‌اش را آغاز مي‌كند و به آنجا مي‌رسد كه در پرتو اشعه حياتبخش خورشيد و قطرات زلال باران، از يك دانه آن هفتصد دانه به اذن خداي تعالي، ثمر حاصل مي‌شود(43).داستان رشد و تعالي آدمي نيز همين سان مي‌باشد، او تا زماني كه پايبند خويش است و دغدغه ماندن در خاك دارد، رشدش متوقف مي‌شود ولي همين كه سر از لاك فرديت بيرون آورد و به آسمان نگريست رشد و ترقي پيدا مي‌كند و به ميزاني كه از خاك، فاصله مي‌گيرد، به افلاك نزديك مي‌شود و به اندازه‌اي كه از فرش دور شود به عرش روي مي‌آورد. به اين نظريه كه از آن به «شخصيت از خود فرارونده» گفته مي‌شود و به اين شكل تبيين مي‌شود كه «شخصيت آدمي، زماني به كمال مي‌رسد كه از دايره‌ تنگ و محدد «خود» رها و آزاد شود تا بتواند به مرزهاي بالندگي شخصيت دست يابد»(44). تراژدي عصر ما، گرفتار شدن شخصيت انسانها به انواع و اقسام بيماريها مي‌باشد.توضيح آنكه: «شخصيت» در تعريف روانشناسي و روانپزشكي، معرف مجموعه‌اي از صفات، رفتارها، افكار و تمايلات عاطفي و هيجاني هر فرد مي‌باشد كه او را از ديگران متمايز مي‌كند و عوامل تأثيرگذار و شكل دهنده آن به دو گروه دروني و بيروني طبقه‌بندي مي‌شوند. منظور از عوامل دروني، مسايل ژنتيكي، وضعيت فيزيكي و ظاهري بدن، مسايل هورموني و شيميايي و ... و منظور از عوامل بيروني، تأثير والدين و خانواده، عوامل فرهنگي، اجتماعي و تجارب زندگي مي‌باشد و تأثير هر يك از اين عوامل بر شخصيت انسان توسط مطالعات زياد پژوهشي به اثبات رسيده است(45). بي‌ثباتي شخصيت كه به آن «پسيكوپاتي» گفته مي‌شود و گاهي در ممالك غربي براي برچسب زدن به مخالفان سياسي و مذهبي نيز استفاده مي‌شود، دلالت بر يك نوع شايع از اختلال شخصيت دارد كه مبتلايان به آن از تغييرات دائمي حالات و رفتارها و افكار رنج مي‌برند به نحوي كه هر لحظه به رنگي درمي‌آيند و نغمه جديدي ساز مي‌كنند به عنوان مثال به تغيير مكرر شغل مي‌پردازد(46).اختلال شخصيت ديگري به نام شخصيت «اسكيزوئيد» و به تعبير روانپزشكان ايراني شخصيت منزوي كساني هستند كه عمري را در كناره گيري از اجتماع گذرانده و مردم گريز و تنها و منزوي بوده و كه غير از بستگان درجه يك، دوستان نزديك و محرم خاصي نداشته باشند(47). شخصيت بيمار ديگري به نام شخصيت «نارسيتيك» يا شخصيت خود شيفته كساني هستند كه با احساس عميق اهميت شخصي، احساس خود بزرگ بيني و به نوعي، اعتقاد به بي نظير بودن خودشان دارند و انتظار دارند، بدون هيچ دليلي با آنها، به صورت فردي بي‌نظير مخصوص و استثنايي رفتار شود نمونه مبتلايان به اين اختلال، كساني هستند كه تصور مي‌كنند ضرورتي ندارد آنها هم در صفي كه ديگران منتظر ايستاده‌اند، انتظار بكشند(48).و بسياري ديگر از اختلالات شناخته و ناشناخته شخصيتي كه بشر امروز به آنها مبتلاست و او را در قيد و بند و اسارت خويش درآورده و فرا روندگي را از او گرفته است و روانشناسان و روانپزشكان را به فكر درمان اين اختلالات انداخته است.نماز، اين پيوند انسان زميني و معبود آسماني، همچون بركه‌ با بركتي است كه امراض او را شستشو داده و انسان را از «خود» فراتر برده و به رشد و عظمت مي‌رساند(49) و علت تأثير نماز در شخصيت انسان اين است كه نمازگزار با اطميناني كه به بزرگتر بودن خداوند از همه تعلقات و جاذبه‌ها، از همه افراد و شخصيت‌ها، از همه قدرتها و امكانات، دارد منبع پرقدرتي است كه نمازگزار خود را وابسته به او دانسته و تمام توجه و دقت خود را به او معطوف كرده و راز سخن با كسي مي‌كند كه جهانيان در قبضه قدرت او و پرورش يافته اويند كه در عين قدرت، رحمان و رحيم است و حكومتش به چند روزه ‌دنيا محدود نمي‌گردد(50)، و با اين اطمينان و حضور قلب انسان به رشد و بالندي و وقار شخصيتي دست يافته و از حصار تنگ و بسته خودخواهي، خودپرستي و خودشيفتگي آسوده و رها مي‌گردد.ديگر آنكه: از يك طرف توصيه موكد اسلام مبني بر اقامه نمازهاي واجب يوميه به جماعت و بانگ روح افزاي نماز جمعه، به عنوان يك اجتماع شكوهمند و پرشور هفتگي، او را از رهبانيت و گوشه گيري رهانده و به بطن اجتماع مي‌كشد و از طرف ديگر وجود ضماير جمع به جاي ضماير مفرد در سوره حمد و سلام به تمام نمازگزاران و عباد الصالحين، مبتلايان به انزوا را از كنج عزلت به قلب جامعه مي‌كشاند(51). و به كساني كه مبتلا به بي‌ثباتي هستند مي‌آموزد كه پذيرفتن مطلق و تسليم در مقابل يك دين و پيروي از يك مذهب و پيمودن يك راه كه همانا صراط مستقيم است و تكرار مكرر يك مجموعه از الفاظ و اذكار در طي نمازهاي روزانه، به اين معناست كه بايد در زندگي خويش يك عقيده واحد و يك خط مشي مشخص را دنبال كرده و در نتيجه به يك شخصيت ثابت و روش و منش معين و انتخاب ايدئولوژي هميشگي و ثابت برسد(52).در مورد شخصيت آدمي «هانري لينك» - بزرگترين روانشناس انگليسي معاصر – مي‌گويد: «در نتيجه تحقيقات طولاني و اجراي آزمايشهاي رواني بر روي افراد مختلف به اين موضوع پي برده‌ام كه كسي كه با دين سر و كار داشته باشد و به عبادت بپردازد، آنچنان شخصيت قوي و نيرومندي پيدا مي‌كند كه هيچ وقت يك نفر بي‌دين نمي‌تواند چنين شخصيتي پيدا كند.(53) »در اين زمينه به سخن ارزشمند، انسان شناس كامل، امير المؤمنين حضرت علي–عليه السلام – اشاره مي‌كنيم كه پس از پرداختن به پاره‌اي از اخلاق رذيله از قبيل سركشي، ظلم و خودبيني مي‌فرمايد: «... و عن ذلكَ،‌ما حَرس اللهُ عبادهُ المؤمنين بالصلواتِ و الزَكَواتِ مجاهدةِ الصيامِ في الأيامِ المفروضاتِ ...(54) » «چون بشر در معرض اين آفات اخلاقي و بيماريهاي رواني است خداون به وسيله‌نمازها و زكاتها و روزه‌ها بندگان مؤمن خود را از اين آفات حراست و نگهباني كرد زيرا كه اين عبادات دستها و پاها و جوارح آنها را آرام و از گناه باز مي‌دارد. «تسكيناً‌ لِأطرافِهِم» و چشمها را از خيرگي بازداشته «تَخْشيعاً لِأبْصارهم» و نفوس را رام مي‌گرداند «تذليلاً لنفوسهم» و دلها را متواضع مي‌نمايد «تخضيعاً لِقُلُوبِهم» و باد دماغ را از آنها زايل مي‌سازد(55).» 7 – تنزيه وجدان اخلاقي   وجدان از ريشه لغوي «وجد» به معناي «يافتن» آمده است به اين معنا كه آدمي پاره‌اي از امور را در باطنش به خودي خود مي‌يابد و نياز به اكتساب آن از منبع ديگري ندارد، نظير «احساس عدالت خواهي» و «ظلم ستيزي» و گرايش به «خير اخلاقي» و امثال اينها كه در همه انسانها، عموميت دارد.از جمله مظاهر وجدان اخلاقي، احساس گناه ناشي از ارتكاب خطاست كه بلافاصله پس از عمل،‌ وجدان را فراراه هدف قرار مي‌دهد تا او را به توبه و جبران خطا وا دارد.امروزه، غالب مكاتب روانشناسي با احساس گناه به مبارزه برمي‌خيزند و آن را منافي رشد و تعالي شخصيت مي‌دانند. از سوي ديگر تقويت چنين احساسي به مصلحت فرد نمي‌باشد زيرا امكان بازگشت به شخصيت سالم و رشيد را از آدمي مي‌‌گيرد وليكن حد متعادل ميان اين دو پسنديده و مطلوب است و در خطاكار ايجاد شده تا او را براي ترك گناه و جبران مافات برانگيزد. يكي از عواملي كه موجب آمرزش گناهان و در نتيجه رفع احساس گناه در فرد مي‌شود، چنانچه گذشت، نماز است و اين امر زمينه‌اي براي پاكسازي وجدان اخلاقي محسوب مي‌شود(56). در كلامي گهربار از امير المؤمنين – حضرت علي – عليه السلام – آمده است كه:«تَعاهَدُوا أمْرَ الصلاة و حافِظُوا عَلَيْها و اسْتَكْثِروا مِنْها و تَقَرَّبوا بِها ... و إنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ و تُطْلِقَها إطْلاقَ الرِّبَقِ ...»«مردم!‌ (خواندن و اقامه) نماز را بر عهده گيريد و آن را حفظ كنيد و زياد بخوانيد و بوسيله نماز خود را به خدا نزديك كنيد ... همانا نماز، گناهان را چونان برگهاي پاييزي فرو مي‌ريزد و غل و زنجير گناهان را از گردن‌ها مي‌گشايد.(57) » 8 – تثبيت احساس قدرت و عزت نفس   ارزشمندترين گوهر وجود آدمي، احساس كرامت و عزّت نفس است. زيرا اصل و اساس خلقت آدمي، بر مبناي فرموده الهي «و لَقَدْ كَرَّمنا بَني آدَم(58)»، اين چنين تدبير گرديده كه انسانها، جايگاه واقعي خويش را بيابند و آن را به رايگان از كف ندهند(59).نماز با آنكه احساس تواضع و فروتني را در انسان برمي‌انگيزد اما به هيچ وجه به نمازگزار اجازه نمي‌دهد در خود احساس ذلت يا فرومايگي داشته باشد.نماز، انسان را به قدرت لايزال الهي متصل مي‌گرداند و از اين جهت در انسان احساس قدرت و عزت را برمي‌انگيزد زيرا مؤمن هر كجا احساس تنگنا كند به نماز متوسل شده و در پرتو آن گره‌هاي كار خود را مي‌گشايد و از اينكه عبد و بنده چنين مولاي با عظمتي است به خود مي‌بالد(60).امير المؤمنين – عليه السلام – در مناجات با خداي متعال چنين عرض مي‌‌كند:«إلهي كفي بي عِزّاً أن أكونَ لَكَ عَبْداً وكفي بي فخراً‌ أنْ تكونَ لي رَبّاً.(61) »«خدايا اين عزت مرا بس كه بنده تو باشم و اين عزت مرا كافي است كه تو پرودگار من باشي».نماز روح سازش ناپذيري با طاغوتها و گمراهان زمان را درانسان تقويت كرده و به او مي‌آموزد كه سري كه در مقابل چنين عظمتي به سجده درآمد در مقابل كسان و چيزهاي ديگر كه كوچكتر از آنند هرگز خم نمي‌گردد و اين معناي عزت و كرامت نفس است. 9 – تبيين راه صحيح زندگي   بدون ترديد، به شمار آدميان، راههاي مختلف و متنوع زندگي نيز وجود دارد، زيرا هر كس، به اقتضاي فرهنگ، باورها، بيشنها و برداشتهايش از هستي، راه و رسم خاصي در زندگي دارد، ولي آنچه كه مي‌توان با قاطعيت اظهار نمود، ميزان و درجه يقين افراد به درستي راهي است كه در زندگي برگزيده‌اند، چون اگر همه انسانها، رضايت از زندگي خويش داشتند، شاهد ظهور پديد‌ه‌هاي روبه رشد افسردگي، پريشاني، ترديدها، خودكشي‌ها و نظاير آنها نمي‌بوديم. چنانچه عليرغم تنوع بي نظير راههاي زندگي، انسان مطمئن و معتمد به اين واقعيت باشد كه در راه خدا گام برمي‌دارد و خدا از عمل او راضي است، تمامي ترديدها و نگراني‌ها برطرف شده و نوعي آرامش حاصل مي‌شود.از سوي ديگر، نماز راهي روشن در جهاني تاريك است و نمازگزار عليرغم تعدد و تنوع راههاي زندگي به درستي مي‌داند كه در چه مسيري گام برمي‌دارد و نوعي قاطعيت و يقين در انتخاب راه پيدا مي‌كند كه قادر است بر سختيهاي ناشي از طولاني بودن راه حق، غلبه نمايد(62). از اين رو نمازگزار در سوره حمد از خداوند مي‌خواهد او را به راه راست هدايت و ارشاد كند(63)، اين اساسي‌ترين درخواست هر مسلمان در نماز و راز و نياز روزانه‌اش با خداست و مثال او مانند شخص سوار بر قايقي است كه در مسير رودخانه به جلو مي‌رود و كناره‌هاي رودخانه باعث مي‌شود قايق از مسير خود منحرف نشده و به راه راست خود ادامه داده تا سالم به مقصد برسد(64). 10– تعادل پايدار   آدمي در مصاف با زندگي و رويدادهاي آن،‌ واكنشهاي متفاوتي از خود نشان مي‌دهد كه در بعضي اوقات با حفظ تسلط و كنترل موقعيت، آنها را به گونه‌اي حل مي‌كند و در مواردي ديگر، از موقعيت مذكور، متأثر شده و تحت الشعاع آن قرار مي‌گيرد و به اصطلاح، تعادل خود را از دست مي‌دهد و براي دستيابي به تعادل مجدد، نياز به زمان كافي و ابتكار مناسب دارد حتي در احاديث پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله – از دل تعبيرهاي گوناگوني شده چنانچه فرموده‌اند:«دل فرزند آدم، از ديگي كه سخت جوشان باشد تغيير پذيرتر است.(65) »يا اينكه فرمودند: «دل مانند رشته‌اي است در بياباني به درختي آويخته كه باد پيوسته آن را زير و رو مي‌كند.(66) » با اين معنا كه تعادل در دل او وجود ندارد پس به عاملي براي تقويت و پايدار نمودن نياز دارد.نماز همچون ريشه است وقتي تارها و ريشه‌ها درون انسان جاي بگيرد او را در مقابل بادها و لرزشهاي سخت و طوفاني زندگي حفظ مي‌نمايد و وقتي كه ريشه‌هاي نوراني نماز در عمق وجود انسان فرو رود از هيچ بادي نخواهد لرزيد(67).نماز چون موجب تقويت روح نمازگزار است، تعادل درون او را حفظ نموده و آن را پايدار مي‌سازد(68). 11 – معنا بخشيدن به زندگي   احساس بي‌ثباتي و بي‌اعتباري در جهان طبيعت و فناپذيري و ختم زندگي در دنيا از سويي و عدم پاسخگويي طبيعت به نيازهاي نامتناهي انسان از سوي ديگر(69) احساس روزمرگي و بيهودگي را در انسان به وجود مي‌آورد، به اين خاطر كه وي از درون، ‌احساس پوچي و بي‌محتوايي مي‌كند و در مقابل، راههاي شناخته شده و مطمئني فرا روي خويش نمي‌يابد و يا حداقل آنها را نمي‌شناسد.دانشمندان غربي معتقدند:«عصر ما،دوران سرخوردگي است و خوش‌بيني كه از ويژگيهاي بخشي از سده نوزدهم بوده، در اثر جنگها، بحرانها و بروز خودكاميها، تضعيف شده است.»زندگي درون تهي به عنوان يك ويژگي دنياي معاصر در آثار برخي انديشمندان با عنوان «ترس با منشأ دروني» توصيف شده است.شايد يكي از عوامل مؤثر در پيدايش اين حالت روحي، فاصله گرفتن تدريجي بشر از مذهب و رويكرد عجولانه و شتابنده او به علم، پس از دوره نوزايي – تجديد حيات علم – در اروپاست او به تصور جايگزيني علم به جاي مذهب، كوشيد تا پيوندهاي ديني خود را بگسلد، ولي زماني كه در اين راه ناكام شد و علم از عهده تأمين خواسته‌هاي آدمي برنيامد، ديگر جايگزيني براي آن وجود نداشت لذا از درون احساس خلأ، بيهودگي و پوچي نمود. نماز پيوند انسان را با آن ذات فنا ناپذير برقرار نموده و به او جاودانگي را نويد مي‌دهد، در واقع نماز دستي است از سوي انسان به سوي آنكه متناسب با نياز و خواست اوست، رشته‌هاي چنين ارتباطي از زمين تا آسمان، برقرار مي‌شود و علاوه بر اتصال روح به مطلق وجود، او را از محتوا و معنا، سرشار و اقناع مي‌كند، زيرا هر نوع ارتباطي، بر روح انسان تأثير معيني بر جاي مي‌گذارد و به همين ميزان و متناسب با آن «تصوير فرد از خويشتن» نيز تغيير مي‌يابد. نماز بر مايه‌هاي درون نمازگزار مي‌افزايد و آن را سرشار از غنا و سرمايه‌هاي معنوي مي‌سازد و هر اندازه كيفيت نماز متعالي باشد، سرمايه‌هايي كه عايد جان آدمي مي‌شود، ارزشمندتر و بيشتر خواهد بود، تا جايي كه اولياي خدا، با نماز و ياد خدا، خود را نيازمند به چيز ديگري نمي‌يافتند. با اين وصف،‌ از جمله عواملي كه زندگي را از حالت روزمرگي و پوچي، خارج نموده و به آن شادابي، تنوع و تحول خاصي مي‌بخشد، ملاقات منظم و با برنامه محب و محبوب مي‌باشد.فاصله هر نماز تا نماز بعد و انتظار رسيدن وقت ملاقات با محبوب، به انسان بهانه‌اي براي زيستن و دليلي براي بودن مي‌بخشد و گفتگوهاي رازگونه عاشق و معشوق، در آدمي اين احساس را زنده مي‌كند كه تا زماني كه كسي را براي گفتگو و ارتباط حاضر مي‌بيند، زندگي قابل زيستن است به ويژه آنكه طرف گفتگو، هستي آفرين و خالق مهربان باشد(70).چنين نمازي به او تفهيم مي‌كند كه: «الذينَ يَذْكُرُونَ اللهَ قياماً‌و قُعُوداً و عَلي جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّمواتِ و الأرضِ ربّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً‌سبحانك فقنا عذابَ النّارِ»«آنهائي كه در حال ايستاده و نشسته و خفتن، خدا را ياد مي‌كنند و دائم فكر در خلقت آسمان و زمين كرده و گويند پروردگارا اين دستگاه با عظمت را بيهوده نيافريده‌اي پاك و منزهي ما را به لطف خود از آتش دوزخ نگاه دار(71)»عالم هستي بيهوده و بي‌معنا خلق نشده و چون آن هم مخلوق خداست دوست داشتني مي‌باشد و انسان نيز به عنوان زير مجموعه عالم هستي، بيهوده خلق شده و در خلقت او منظوري اساسي و مهم‌، كه همانا قرب و نزديكي به او با عبادت و راز و نياز است، نهفته مي‌باشد. 12 – سپر دفاعي در مقابل مصايب و مشكلات   گاهي اتفاق مي‌افتد كه آدمي براي مدتي، راز و مطلبي را در دل خود نگاه مي‌دارد تا زماني كه محرم رازي بيابد و درد دل خود را با او بازگويد و يا به عبارت بهتر عقده دل را خالي كرده و به اصطلاح خود را سبك كند و اگر شخص اين طريق را در پيش نگيرد، گاه پنهان نگاه داشتن درد دلهايش اثرات بسيار نامطلوبي را بر روح و روان فرد بر جاي مي‌گذارد كه برخي مواقع ممكن است حتي عواقب سوء و وحشتناكي را به دنبال داشته باشد واي بسا انساني كه با اين طرز فكر، يعني عدم اعتقاد به خدا، ممكن است در جهان تنها باشد و پناهگاه و مأوايي امن نداشته باشد تا به آن التجا جويد و در نهايت به بن بست رسيده و خود را اشتباه طبيعت بپندارد، لذا نماز يكي از مؤثرترين و بهترين راههاي درمان اينگونه امراض روحي است زيرا كه راز و نيازي با مبدأ هستي و خالق انسان مي‌باشد و او با معبود خود عقده گشايي مي‌كند و آنچه را در درون و قلبش پنهان داشته، بيرون مي‌ريزد و با قادر مطلق، به اميد گشايش، راز دل خود را در ميان مي‌گذارد و همين امر يعني اميد به استجابت دعا و قبولي نمازش است كه به او نيرو و حياتي تازه بخشيده و او را از چنگال مخوف برخي از بي‌صبري‌ها و امراض روحي ناشي از آن رهايي مي‌بخشد(72).زيرا در قرآن كريم آمده است كه: «و قالَ رَبُّكُم اُدْعُونِي أستَجِبْ لَكُمْ ... »«و خداي شما فرمود كه مرا با خلوص دل بخوانيد تا دعا شما را مستجاب كنم ...(73) »دكتر الكسيس كارل نيز در اسرار و فوايد نماز مي‌گويد:«نيايش به آدمي نيرويي براي تحمل غمها و مصايب مي‌بخشد و او را اميدوار ساخته و قدرت ايستادگي و مقاومت را در برابر حوادث بزرگ به او مي‌دهد.(74) »به راستي وقتي پس از خاتمه نماز،نمازگزار به سجاده مي‌نشيندوبه تعقيب ودعامي‌پردازد، در آن وقت به قدرت كامله ‌حضرت حق پي مي‌برد و جز او را حلال مشكلات خويش نمي‌شناسد و به غير او التجا اعتماد نمي‌كند و خداوند است كه او را كفايت نموده و او را در مقابل ناملايمات صبور و شكيبا مي‌نمايد لذا نماز مكتب مقاومت و ايستادگي در مقابل حوادث بزرگ است زيرا اتكا و اتكال نمازگزار هميشه به ذات اقدس حضرت باري تعالي مي‌باشد(75). 13 – محكم شدن عزم و اراده   صبح زود به خصوص در فصل بهار كه ديد‌گان تازه از خواب گشوده مي‌گردد و كسالت شب درست از بدن رفع نشده، چقدر براي انسان ادامه به خواب شيرين لذت ‌بخش و برخاستن از رختخواب، سخت است، در واقع هيچ نيرويي، هرچند قوي باشد در اين حال نمي‌تواند انسان را به ميل و رغبت بيدار كند مگر نيروي ايمان.در حقيقت شيريني ايمان است كه بر تمام لذتها فائق مي‌شود و هر لذتي را هرچند قوي باشد مي‌زدايد، در اين حال، نمازگزار مجبور است با نفس خود بجنگد و با شيطان دروني به مبارزه برخيزد زيرا شيطان وقتي بهتر از اين براي فريب دادن و گول زدن شخص ندارد و مي‌خواهد با هزار نيرنگ او را دوباره به خواب اندازد تا از فيض حضور در درگاه باريتعالي محروم گرداند، در اين حالت او از نيروي اراده خود استفاده كرده و يك مرتبه بر نفس غالب شده و بر مي‌خيزد(76).روانشناسان نيز عقيده دارند كه براي تقويت اراده، چيزي بهتر از اين نيست كه انسان كارهايي خلاف ميل خويش انجام دهد و براي اين منظور تمرين‌هاي عملي مقرر كرده‌اند، آنان پس از مشاهدات و تجربه‌هاي فراوان ثابت كرده‌اند كه انسان، با انجام هر عملي كه برخلاف هواي نفس خويش باشد، به عزم و اراده خود، ثبات و توان مي‌بخشد(77).نمازگزاري كه بامدادان با ميل خواب و تن پروري و حس تنبلي باطني خويش به مبارزه پرداخته و پيروز مي‌گردد در مواقع ديگر، با كارها و گرفتاريها كه اغلب در زندگي مادي او جايگاه مهمي دارند مي‌ستيزد و از وقت آنها گرفته و به عبادت مي‌پردازد، تمايلات مذكور و عوامل ديگري چون جنگ، ترس و بيماري، سختي، تنگي، گرما، سرما و ... هيچ‌كدام نمي‌توانند او را از نماز باز دارند و او مي‌داند نماز در هيچ شرايطي ساقط نمي‌شود(78)و بايد همه موانع را پشت سر بگذارد تا فريضه‌اش را در وقت خود به جاي آورد.پس اجراي منظم اين تمرينهاي بزرگ روحي، در مدت اندكي عزمي آهنين و اراده‌اي پولادين به نمازگزار مي‌بخشد و تأثيري كه عزم و اراده در پيشرفت امور و تحصيل سعادت دارد بر هيچ كس پوشيده نيست(79) 14 – احساس رضايت از ايفاي مسئوليت الهي   از وظايفي كه بر عهده انسان از طرف خداوند گذاشته شده انجام فرايض الهي بويژه نماز است زيرا كه در ميان اعمال عبادي جايگاه ويژه و خاصي دارد.شناخت دقيق وظيفه و چگونگي انجام آن، زمينه موفقيت آدمي را فراهم مي‌كند و در برخي عبادات و اعمال مهم و ويژه، انجام آن، طبق شرايط صحت و كمال از موفقيت‌هاي شخص مؤمن و موحد به شمار مي‌رود.رابطه ايفاي مسئوليت الهي و روان آدمي، اينگونه قابل تبيين است كه هر نوع عمل يا رفتاري كه بيانگر موفقيت در انجام وظيفه باشد، تأثيري مثبت در روح و روان او دارد و مجموعه اين تأثيرات به مرور زمان، موجب رضايت خاطر وي در قبال انجام وظيفه به ويژه در مقابل ذات اقدس الهي مي‌گردد(80)، كه اين رضايت خاطر غير از آن عجب و خودپسندي مذموم است در حقيقت شايد بتوان آن را لذت مناجات ناميد كه رضايت الهي را نيز به دنبال دارد چنانچه در قرآن كريم آمده است:«... و سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قبل طُلُوعِ الشمس و قبل غروبها و مِنْ آناء الليلِ فَسَبِّحْ و أطراف النهار لَعَلَّكَ ترضي»(81)«... و خداي را پيش از طلوع خورشيد و بعد از غروب آن و ساعاتي از شب تار و اطراف روز كه روشن ستايش و تسبيح گوي باشد كه [به مقام رفيع شفاعت] خوشنود شوي.» 15 – نماز كمكي براي برطرف نمودن وسواس   وسواس(82) از قديمي‌ترين اختلالات شناخته شده رواني است كه بين مردم از شيوع نسبتاً بالايي (حدود دو درصد جامعه) برخوردار است، و آن را امروزه در دو عنوان كلي «وسواس فكري» مانند احتياط يا تنفر مربوط به ترشحات و مواد دفعي بدن، ترس از وقوع اتفاقات وحشتناك مانند آتش سوزي و مرگ، افكار آلوده جنسي و ترسهاي فرضي و ... و «وسواس عملي» مانند شستشوي دست، استحمام، آرايش مفرط، امتحان درها و قفلها، مرتب و منظم كردن، احتكار و جمع آوري و ... طبقه‌بندي مي‌كنند. در مورد وسواس فكري كه مي‌تواند مشكلات متعدد و مسايل آزار دهنده بسياري را براي شخص مبتلا و اطرافيانش به همراه داشته باشد، همچون تصاوير و صحنه‌هاي وحشتناكي كه هرچه بيمار سعي در مقاومت در برابر آنها را دارد نمي‌تواند از آنها خلاص شود،‌ به نظر مي‌رسد «مذهب» و شكوهمندترين جلوه آن يعني «نماز» در زدودن آن نقش بسيار مهمي را ايفا كند. گواهي اين موضوع نيز يادآوري اين مسأله است كه در منابع اسلامي وسواس پديده شناخته شده ايست و از آن به عنوان «وسوسه‌اي از سوي شيطان» اشاره مي‌شود.به عنوان نمونه روايتي از امام صادق – عليه السلام – كه يكي از ياران ايشان در نزد ايشان شخصي را به عقل و درايت يادآور شد ولي شخص نسبت به وضو و نماز خود گرفتار وسواس بود. حضرت فرمود: «و أيُّ عقلٍ لَه و هُوَ يُطيعُ الشَيْطان» «كدام عقل را دارد كه فرمانبر شيطان است.(83) »در اين مورد حتي منابع اسلامي از قول معصومين - عليهم السلام – روشهاي متعددي را براي پيشگيري و درمان وسواس پيشنهاد كرده‌اند كه از آن جمله بهره از ادعيه و اذكار خاصي از جمله «لاحول و لا قوه الا بالله» مي‌باشد(84) و ما حصل همه آن روشها در «ذكر خدا» خلاصه مي‌شود و در رواياتي نيز براي درمان و دفع وسوسه كمك گرفتن از نماز را به شخص وسواسي پشنهاد نموده‌اند.(85) و در مورد وسواس عملي كه نمونه هاي آشناي زيادي را در اطراف و جامعه مي‌توان يافت از جمله افرادي كه به انجام مكرر فعاليتهاي معين مانند وضو و غسل و ... شك دارند اين نكته را بايد عنوان نمود كه عليرغم اين كه اسلام، آيين نظم و ترتيب و مسلك پاكيزگي و طهارت است اما آنجا كه كار به افراط و مبالغه مي‌كشد آن را مذموم تلقي نموده و براي نزديك نمودن آن به تعادل راه حل عملي پيشنهاد مي‌كند و بخش قابل توجهي از تعاليم اسلامي و نمود برجسته آن يعني «نماز» به زدودن وسواس از زندگي انسانها اختصاص دارد.نمونه آن شخص كثير الشك است كه در اجزاي نماز زياد دچار شك مي‌شود و به فتواي مراجع نبايد به شك خود اعتنا نمايد و نمونه ديگر مسائل شكيات در نماز كه به برخي نبايد اعتنا كند و برخي را به يك طرف شك عمل مي‌كند بدين ترتيب آموزشهاي نماز،(86) بسي قدرتمندتر از روشهاي معمول در علم غرب مانند روش حساسيت زدايي تدريجي، در زدودن وسواس مطرحند چرا كه انسان نمازگزاري كه در شبانه روز بارها به تعا





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 760]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن