واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روش ترجمه(1) مقدمه ترجمه، كه بازگرداندن متنی از یك زبان به زبان دیگر است، یكی از راههای « ارتباط فرهنگی » است. اهل مطالعه، از راه خواندن اینگونه كتب، با دانشمندان و اندیشهها و علوم مختلف آشنا میشوند و بینشی عمیقتر و گستردهتر مییابند. مترجمان نیز كه این نقش را ایفا میكنند، از خدمتگزاران علم و ادب و فرهنگ در مقیاس جهانیاند؛ به شرط آنكه متون مورد ترجمه، سالم و مفید باشد و به تبادل فرهنگی و ارتقای سطح دانش مردم و گسترش علم و فرهنگ بیانجامد. در ترجمه، هم بهرهگیری از فرهنگ جهانی و اندیشههای دیگر ملل در كار است، هم بهرهرسانی و ابلاغ پیام خودی به دیگران؛ از این رو، میتواند یكی از شیوههای مؤثر تبلیغ باشد و محتوای دین و مبانی انقلاب را به دیگران انتقال دهد. در جامعه اسلامی و نسبت به مسلمانان نیز، از آنجا كه متون اصلی دین، هم چون قرآن و حدیث و اغلب كتب تاریخ و تفسیر و كلام و ... به زبان عربی است و اغلب مسلمانان نیز غیر عرباند، پس برگردانِ زیبا و روان و فنی محتوای معارف دینی از عربی به زبانهای دیگر، خدمتی شایسته به بیش از یك میلیارد مسلمانِ غیرعرب است. ترجمه از زبانهای دیگر به عربی نیز اینگونه است. « نهضت ترجمه » از صدر اسلام، رواج داشت و كتب متعددی از زبانهای دیگر به عربی و از عربی به زبانهای دیگر ترجمه شد. ضرورت این مسأله در جهان امروز و با گستردگی ارتباطات و سرعت آن و نیز وسعت و دامنه كار چاپ و نشر و پخش رسانهها و مطبوعات، بیش از پیش احساس میشود. به همین دلیل، آشنایی با « ترجمه » و اصول آن، هر چند گذرا و اجمالی، ضرور است و برای كسانی كه توانایی تألیف یا انگیزه آن را ندارند، ترجمه میتواند یك كار علمی و فرهنگی به شمار آید. حتی در اموری همچون ترجمه قرآن، دعاها، احادیث، متون اخلاقی، شعرهای حكمت آمیز و ... ترجمه شایسته و شیوا میتواند بُرد این تعالیم را افزایش دهد. در مقدمه، بیش از این تفصیل نمیدهیم و به بیان برخی نكات و شیوهها و نیازها در امر ترجمه میپردازیم. ترجمه شفاهی و كتبی در یك تقسیم بندی، ترجمه به دو صورت انجام میگیرد: 1. ترجمه شفاهی و زنده 2. ترجمه كتبی و نوشتاری. ترجمه شفاهی ترجمه شفاهی آن است كه مترجم، سخنان یك گوینده را به صورت زنده و فی المجلس به زبان دیگری برگرداند. این گونه ترجمه، در جلسات، كنفرانسها، سمینارها، ملاقاتهای رسمی، مجامع بین المللی، مصاحبهها و دیدارها و با توریستها انجام میگیرد. ترجمه شفاهی به یكی از سه صورت زیر است: الف. فراز به فراز ب. جمله به جمله ج. كلمه به كلمه. در نوع « فراز به فراز » مترجم، سخنان گوینده را بخش بخش گوش میدهد و پس از پایان هر فراز، آن را ترجمه میكند. معمولاً ممكن است هنگام گوش دادن، با استفاده از شیوه « تندنویسی » یادداشتهایی هم بردارد. پس از سكوتِ گوینده، مترجم مضمون صحبت او را بازگو میكند. طبیعی است كه در این شیوه، ترجمه كمی آزاد انجام میگیرد. در نوع « جمله به جمله » سخنان گوینده پس از پایان هر جمله، برگردانده میشود. این شیوه، هم راحتتر است و هم دقیقتر و مطابقتر با گفتار اصلی. در هر یك از این دو شیوه، مترجم باید از « حافظه » و « سرعت انتقال » برخوردار باشد، تا مضمون ارائه شده را از یاد نبرد و در گزینش معادلها، معطّل نشود. در نوع « كلمه به كلمه » مترجم مترصّد است تا هر كلمه و تعبیری كه از زبان گوینده بیرون میآید، آن را به زبان دوم بر میگرداند. اغلب در ترجمه زنده در كنگرههای بین المللی و مصاحبههای مطبوعاتی با خبرنگاران خارجی كه حاضران با گوشی به نطق گوینده گوش میدهند، این شیوه رعایت میشود. البته گاهی به لحاظ ساختار دستوری و جمله بندی كه در زبانها مختلف است، چارهای جز صبر تا پایان جمله نیست تا مفهوم آن را سریعاً به زبان دیگری ترجمه كند و بدون تمام شدن جمله، گاهی نمیتوان شروع به ترجمه كرد. به هر تقدیر، مترجم شفاهی باید در زمینه اصلی سخن، اطلاعات علمی داشته باشد تا در ترجمه بتواند مطلب گوینده را به زبان دیگری بیان كند. مثلاً اگر سخن گوینده، بار فلسفی یا اقتصادی داشته باشد، مترجمی كه از فلسفه و اقتصاد چیزی نداند، قطعاً در برگرداندن مطلب، دچار مشكل یا خطا خواهد شد. ترجمه كتبی در ترجمه كتبی، از آنجا كه « متن » در اختیار مترجم است، با دقت و حوصله بیشتری به برگرداندن آن و یافتن معادلها و اصطلاحات و تنظیم جمله بندی میپردازد. به همین دلیل، در حد ترجمه شفاهی، نیاز به حافظه و سرعت انتقال نیست؛ چون میتواند با مراجعه به فرهنگها و كتب لغت و پرسیدن از دیگران، معادل یابی كند، حتی فرصتِ تجدید نظر یا تغییر عبارات و اصلاحات لفظی هم وجود دارد. البته در این نوع ترجمه هم، تسلط به دو زبان « مبدأ » و « مقصد »[1] لازم است، تا این « برقراری ارتباط كلامی » به سهولت و مهارت انجام گیرد. ولی عوامل یاد شده (1. فرصت برای معادل یابی دقیق؛ 2. فرصت برای اصلاح و تجدید نظر؛ 3. ضروری نبودن حافظه و انتقال سریع) از نقاط مثبت و قوت ترجمه كتبی محسوب میشود و به لحاظی آن را آسانتر از ترجمه زنده و شفاهی میسازد. شرایط و نیازهای ترجمه گفتهاند كه: « ترجمه، پیش از آنكه « علم » باشد، « هنر » است ... .» و این سخن حقی است، زیرا تنها توانایی بر فهم لغات و جملات متن، كافی نیست و مترجمی نیاز به مهارت، ذوق هنری بیش از این دارد. ترجمه، اگر فنی و عالمانه و خوب انجام گیرد، كمتر از « تألیف » و « تصنیف » نیست. ترجمه خوب، گاهی یك اثر را زنده میكند و ترجمه بد، كتابی را از اعتبار و ارزش میاندازد. آنچه در مورد ترجمه نیاز است، فهرست وار اینهاست: 1. تسلط مترجم به زبان مادری مترجم، باید پیش از ترجمه، نویسنده باشد؛ یعنی در نوشتن سلیس و صحیح و خوب، در زبانِ خودش، گیری نداشته باشد و در حد كافی به لغات، اصطلاحات، قواعد دستوری و جهاتِ ادبی و بدیعی زبان خویش، مسلّط باشد تا در نگارش، دچار زحمت نشود. 2. تسلّط به زبان متنِ مورد ترجمه گام نخست ترجمه، آن است كه مترجم، متن مورد نظر را بفهمد. از آنجا كه در متن، لغات و اصطلاحات و معانی حقیقی و مجازی و استعاری وجود دارد و از قواعد جمله سازی خاصّ خود پیروی میكند، اگر مترجم به آن زبان تسلط نداشته باشد، در ترجمه دچار اشكال میشود، چون ساختار كلام در زبانهای مختلف یكسان نیست. 3. تسلّط به اصطلاحات خاصّ همیشه جملات، به صورت عادی و معمولی نیست. گاهی در متن، یك اصطلاح، ضرب المثل، معنای مجازی و كنایی یا تعبیر علمی خاصّی كه معنای ویژهای دارد به كار میرود. مترجم باید هم اصطلاحات خاص « زبان مبدأ » را بداند، هم اصطلاحات معادل آن را در « زبان مقصد » یا زبان دوم. مثلاً تعبیر « التمییز العنصری » اصطلاحاً به جای « تبعیض نژادی » است و « مِنَ الانتاج اِلَی الاستهلاك » اصطلاح عربیِ « از تولید به مصرف » است و « تقریرٌ یومیّ » یعنی « گزارش روزانه ». ندانستن اصطلاحات، كار ترجمه را مشكل میسازد؛ زیرا این كار، تنها از « كتاب لغت » بر نمیآید. ضرب المثلها، طنز، كنایات و ... نیز در همین مقوله است و دانستن معادل آنها در زبان دوم، بسیار كارساز است. از این رو آشنایی با فرهنگ دو زبان و دو ملّت و ویژگیهای دستوری و ادبی و بلاغی زبان مبدأ و مقصد، لازم است. 4. آشنایی با موضوع مورد ترجمه صرف دانستن یك زبان، نباید سبب شود كه در هر موضوعی انسان دست به ترجمه بزند. رشتهها و علوم مختلف، گاهی از مباحث، موضوعات و اصطلاحات خاصّی برخوردار است كه اگر مترجم با آن موضوع آشنا نباشد، به خوبی از عهده ترجمه بر نمیآید؛ مثلاً اگر موضوع متن، فلسفی، طبی، معماری، هنری، بازرگانی یا فقهی باشد، بدون آشنایی با فلسفه، طب، هنر، فقه و ... یا نمیتوان از عهده ترجمه برآمد، یا ترجمهای غلط و یا نارسا و گنگ و غیراستاندارد ارائه خواهد شد. 5. امانت و بی طرفی علاوه بر تخصص و مهارت مترجم، باید نسبت به محتوا یا مؤلف متن یا موضوع خاص، نظرگاه شخصی خود را اعمال نكند و « متعهد » به متن باشد. دخالت دادن دیدگاهها و پیش فرضهای شخصی در ترجمه، از اعتبار آن میكاهد. اگر مترجم دیدگاه مؤلف را قبول ندارد، میتواند در پاورقی یا الحاقات، بیان كند؛ نه آنكه متن را طبق دلخواه و سلیقه خود ترجمه كند. نكتهای كه باید افزود این است كه در ترجمه، به خصوص در متون ادبی و مذهبی مثل قرآن، حدیث و دعا، رعایت شیوایی و زیبایی ترجمه، موجب دور شدن از امانت میشود و رعایت امانت در ترجمه، نوشته را از زیبایی و شیوایی دور میكند. جمع میان این دو به شدت دشوار است و هنرمندترین مترجمان آنانند كه شیوایی و امانت را هر چه بیشتر توإماً در ترجمه خود داشته باشند. عمده دشواری كار ترجمه در متون دینی و مذهبی از همین جا سرچشمه میگیرد، به خصوص كه در مواردی مثل قرآن، ژرفای مفاهیم و تفسیرهای گوناگون، كار ترجمه را سختتر میسازد. پي نوشت ها : [1] . اصطلاحاً زبانی كه متن اصلی به آن زبان است، « زبان مبدأ » نامیده میشود و زبان دومی كه میخواهیم متن را به آن برگردانیم، « زبان مقصد » و «زبان هدف» گفته میشود. منبع:www.andisheqom.com ارسالي از طرف کاربر محترم : omidayandh ادامه دارد... /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 604]