تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 29 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):از حسـد ورزى به یکـدیگـر بپـرهیزیـد، زیـرا ریشه کفـر، حسـد است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

کشتی تفریحی کیش

تور نوروز خارجی

خرید اسکرابر صنعتی

طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وب‌سایت

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

زومکشت

فرش آشپزخانه

خرید عسل

قرص بلک اسلیم پلاس

کاشت تخصصی ابرو در مشهد

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1860433423




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شصت سال جنايت؛ شصت سال مقاومت_ (13) سردار شهادت طلبان شيخ عزالدين قسام


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شصت سال جنايت؛ شصت سال مقاومت_ (13) سردار شهادت طلبان "شيخ عزالدين قسام"
خبرگزاري فارس: در همان زمان كه مردم بومي فلسطين در هر گوشه از خاك اشغال شده خود با قيامي خونين آتش خشم خود را شعله ور مي ساختند يك روحاني شناخته شده فلسطيني در تدارك حركتي متفاوت در برابر اشغالگران بود.


پيش از پرداختن به موضوع قيام «قساميون» لازم است كه به برخي وقايع تاريخي مهم كه در حدفاصل قيام براق تا آغاز "خيزش قساميون" واقع شد اشاره اي گذرا داشته باشيم.

*نتايج "قيام ديوار براق"
پس سركوب "قيام ديوار براق"دولت انگلستان طبق معمول خود، كميسيوني را تحت رياست "والتر شاو" مأمور بررسي دلايل اين قيام كرد.
كميسيون مذكور پس از سفر به فلسطين، گزارش خود را يك ماه بعد در لندن منتشر كرد. "گزارش كميسيون شاو" خواستار
1- "اعلام موضع صريح انگلستان دربارة فلسطين"
2- "عدم اخراج كشاورزان عرب توسط يهوديان"
3- "بررسي دعاوي طرفين در مورد ديوار براق از طرف جامعه ملل"
4- "تقويت سازمان پليس" و "كنترل مهاجرت بي‏رويه يهوديان" شده بود.
براساس پيشنهاد "كميسيون شاو" كميته‏اي سه نفره از طرف نمايندگان هلند، سوئيس و سوئد براي بررسي مسألة ديوار براق عازم فلسطين شد و پس از بررسي دعاوي طرفين، ديوار براق را بخشي از "حرم شريف مسلمانان" دانست و قرار شد يهوديان هنگام عبادت در آن مكان، از نصب پرچم و بردن لوازم عبادي ديگر خودداري كنند. به دنبال اين حوادث، هيأتي از سوي "كميتة اجرايي عرب" به لندن رفت و با "پاسفيلد" وزير مستعمرات وقت مذاكره كرد. دولت انگلستان با بي‏توجهي به مسائل مطروحه از طرف "هيأت عربي"، شخصي به نام "جان سامسون" را براي بررسي مسأله "مهاجرت" و "اراضي اعراب" به فلسطين فرستاد.
"گزارش سامسون" كه در سال 1930 منتشر شد، تا حدي به نفع اعراب و خواستار جلوگيري از مهاجرت غيرقانوني يهوديان شده بود. به دنبال "گزارش سامسون" و "گزارش كميسيون شاو" بيانيه‏اي از سوي دولت انگلستان منتشر شد كه نام "كتاب سفيد پاسفيلد" را به خود گرفت. در كتاب مذكور ضمن تأييد مجدد نكات اصلي "كتاب سفيد چرچيل"، تأكيد شده بود كه اسكان يهوديان بايد به زمين‏هاي پيشين آن‌ها بازگردد. با اين كه كتاب سفيد تا حدي ناراحتي اعراب را تسكين داد؛ اما "كميتة اجرايي عرب" از پذيرفتن آن خودداري كرد؛ چرا كه براي اجراي وعده‏هاي داده شده از سوي بريتانيا، در اين كتاب هيچ تضميني وجود نداشت. از سوي ديگر، صهيونيست‏ها نيز به شدت اين كتاب را مورد حمله قرار دادند و حتي "وايزمن" به نشانة اعتراض، از رياست "آژانس يهود" استعفا كرد؛ اما نخست‏وزير انگلستان به دست و پا افتاد و طي نامه‏اي به "وايزمن" به گونه‏اي كتاب را مورد تفسير قرار داد كه مطالب اساسي آن را فسخ مي‏كرد و ضمن سخناني تأكيد كرد كه كتاب سفيد، باعث منع انتقال زمين‏هاي اعراب به يهوديان نمي‏شود. اعراب پس از اين نامه و اظهارات نخست‏وزير انگلستان، "كتاب سفيد" را "كتاب سياه" توصيف كردند. به اين ترتيب، مرحلة جديد بازي "كميسيون‏ها و بيانيه‏هاي بي‏حاصل" به پايان رسيد.

*جنبش دست سبز

"جنبش دست سبز" از جمله چند قيامي بود كه پس از "قيام ديوار براق" رخ داد. اين حركت در شمال فلسطين به ويژه شهرهاي "صفد" و "عكا" متمركز بود. جنبش دست سبز، با تلاش 27 تن از كساني كه در "قيام براق" شركت كرده و از دست مقامات امنيتي متواري شده بودند، آغاز شد. ده‌ها تن ديگر نيز به آن‌ها پيوستند تا اين‌كه شمارشان به 80 مبارز رسيد. آن‌ها از سوي ساكنان شهرهاي مذكور با استقبال گسترده‏اي رو به رو شدند. اين گروه كه موفق شد چندين بار به يهوديان و پليس انگليس حمله كند، توسط فردي به نام "احمد طافش" رهبري مي‏شد.
مقامات انگليسي براي سركوب اين جنبش با استفاده از پياده‌نظام ارتش بريتانيا دست به عملياتي فراگير زدند. هواپيماهاي انگليسي نيز در اين عمليات به كمك آن‌ها شتافتند. براي تعقيب مبارزان، از نيروهاي فرانسوي و نيروهاي مرزي شرق اردن هم استفاده شد. اين تعقيب و گريز طي دو ماه ژانويه و فوريه به شكل گسترده ادامه داشت. سرانجام انگليسي‏ها توانستند احمد طافش را در تاريخ 27 ژانويه سال 1930 بازداشت كنند.
اين مجموعه انقلابي به سبب حملات پياپي انگليسي‏ها نتوانست به مبارزات خود ادامه دهد. همچنين رهبران سياسي فلسطيني نيز روش آن‌ها را نپذيرفته و از آنان حمايت نكردند.

* قيام اكتبر سال 1933
مهاجرت يهوديان به فلسطين از ابتداي دهة 30 به شكل خطرناكي رو به ازدياد نهاد. در اين مرحله، رهبران سياسي و مذهبي فلسطين هم سرانجام به اين نتيجه رسيدند كه مشكل اصلي آن‌ها، با "انگلستان" است. از اين رو مبارزات "حزب استقلال" و "جمعيت‏هاي جوانان مسلمان" بر اين موضوع متمركز شد. آن‌ها از "كميتة اجرايي عرب"، كه نمايندگي سياسي فلسطينيان را برعهده داشت، درخواست كردند اين موج مهاجرت را متوقف كنند و تهديد كردند كه سياست عدم همكاري با مقامات را در پيش مي‏گيرند. كميتة اجرايي عرب، پيام فلسطينيان را به دولت قيموميت رساند و هنگامي كه مقامات انگليسي اين خواسته را رد كردند، كميتة مذكور تصميم گرفت بدون اجازة انگليسي‏ها با برپايي تظاهرات بر اين خواست خود پافشاري كند. اين كميته تصميم گرفت در 13 اكتبر سال 1933 در فلسطين اعتصاب عمومي و در "بيت المقدس" تظاهرات بزرگي برپا كند؛ به طوري كه در پي آن چندين تظاهرات در شهرها و روستاهاي فلسطين برپا ‏شود و در پي هر اعتصابي، تظاهراتي نيز به راه افتد. كميتة اجرايي طي دستوري اعضاي خود را ملزم به برپايي تظاهرات كرد و با صدور بيانيه‏اي تأكيد كرد:
"اعراب فلسطين كاملاً از دولت مأيوس شده‏اند و از اين رو نه آن را مخاطب قرار مي‏دهند و نه از آن، چيزي مي‏خواهند."
روز جمعه 13 اكتبر اعتصاب عمومي، فلسطين را فرا گرفت و تظاهرات گسترده‏اي به رهبري "كميتة اجرايي عربي" از مسجدالاقصي به راه افتاد. دولت قيموميت پيشاپيش با صدور اعلاميه‏اي هرگونه اجتماع را اكيداً ممنوع كرده بود؛ اما اين اعلاميه بر هيجان و خشم مردم افزود. پليس انگليس تلاش كرد با استفاده از زور، تظاهركنندگان را پراكنده سازد كه بر اثر آن 11 تن از جمله 5 پليس مجروح شدند.
بلافاصله در منزل "موسي كاظم ‏حسيني" رئيس كميتة اجرايي عربي، جلسة اعضاي كميته منعقد شد و تصميم برگزاري راهپيمايي دوم در روز جمعه دو هفتة بعد در شهر "يافا" گرفته شد.. بار ديگر مقامات قيموميت اعلام كردند، هر گونه اجتماع و تظاهرات ممنوع است و به شدت سركوب مي‏شود و چند روز قبل از موعد مقرر، شهر "يافا" مملو از قواي انتظامي شد. روز جمعه 27 اكتبر، اعتصاب، تمام فلسطين را فرا گرفت و تظاهراتي گسترده پس از اقامة نماز جمعه در "يافا" آغاز شد. پليس، تظاهركنندگان را به گلوله بست و اين امر، بنا بر ادعاي مقامات انگليسي، به شهادت 14 عرب و مجروح شدن ده‏ها تن منجر شد. اين در حالي است كه كميتة اجرايي عرب، با صدور بيانيه‏اي اعلام كرد، سي ‏تن كشته و دويست تن مجروح شده‌اند. انگليسي‏ها متعاقباً، 12 تن از رهبران فلسطيني را بازداشت كردند كه سه تن از آن‌ها از اعضاي كميتة اجرايي عرب بودند. در همين تظاهرات، موسي كاظم الحسيني رئيس كميتة اجرايي عرب بر اثر ضربات مشت و لگد نيروهاي پليس مجروح شد و بر اثر جراحات وارده از همين ضربات، در مارس سال 1934 به شهادت رسيد.
"كشتار يافا" خشم مردم را برانگيخت و در فرداي آن روز، سبب برپايي تظاهرات گسترده‏اي در شهرهاي فلسطين شد و اعتصاب عمومي، يك هفته كامل ادامه يافت و مردم در حيفا، نابلس و بيت‏المقدس با پليس درگير شدند. تنها پس از آزادي زندانيان بود كه اعتصاب شكسته شد و تظاهرات خياباني به اتمام رسيد. براساس آماري كه اعراب منتشر كردند، فقط در بيت‏المقدس و يافا 35 تن كشته و 255 تن مجروح شدند، اما منابع انگليسي تنها به شهادت 26 تن و مجروحيت 187 نفر و نيز كشته شدن يك پليس اذعان كردند.
اين حوادث نشان داد كه احساسات ضد انگليسي، بسيار افزايش يافته است، زيرا اين اولين بار بود كه درگيري مستقيماً بر ضد انگليس و سياست‏هاي آن صورت مي‏گرفت. فرماندار انگليسي فلسطين، كمي پيش از حوادث يافا تلاش كرد اوضاع را آرام كند و در همين راستا، به تاريخ 25 اكتبر با "كميتة اجرايي عربي" نشستي را برگزار كرد. در اين جلسه، يكي از اعضاي اين كميته خواستة اكثريت مردم را اين‏گونه به اطلاع وي رساند:
"ما چيزي را براي از دست دادن نداريم، اعتماد ما به حكومت از بين رفته است، زمين ما از دست رفته است، همه چيز را از دست داده‏ايم و از اين پس مهم نيست كه قرار است چه اتفاقي براي‌مان بيفتد."
پس از كشتار يافا، كميتة اجرايي عرب، مقرر كرد؛ دو ماه بعد، همزمان با عيد سعيد فطر، سومين تظاهرات مردمي عليه انگلستان انجام شود. اين تظاهرات، با شكوه و عظمت فراواني برگزار شد. در مقابل، بريتانيا طبق روال هميشگي خود، يك كميسيون بازرسي به رياست "موريسون" براي بررسي عوامل و دلايل انقلاب، به فلسطين فرستاد؛ اما اين بار اعراب با اعتقاد به بي‏نتيجه بودن چنين اقداماتي، حاضر به پاسخ‏گويي در برابر اعضاي اين كميسيون نشدند. "كميسيون موريسون" هم در نهايت، اعراب را مسؤول آشوب‏ها دانست و حكومت قيموميت را از هر جهت بي‏تقصير معرفي كرد!!

*خيزش "شيخ عزالدين قسام"
"شيخ عزالدين قسام" را مي توان بنيان‌گذار يكي از مهم‏ترين سازمان‏هاي جهادي مخفي، نه تنها در فلسطين، بلكه شايد در تمام جهان عرب دانست. او به سال 1882 در روستاي "جبله" واقع در بخش "لاذقية" سوريه متولد شد.
"عزالدين قسام" هنگامي كه به سن چهارده سالگي رسيد (سال 1896)، براي فراگيري علوم ديني وارد "دانشگاه الازهر" شد و هشت سال در آنجا ماند. بنا به گفتة منابع متعدد، شيخ عزالدين از شاگردان "شيخ محمد عبده" بود و بر همين اساس بايد او را از شاگردان با واسطه "سيد جمال الدين اسدآبادي" دانست.
نخستين فعاليت‏هاي شاخص سياسي عزالدين، راه‏اندازي راهپيمايي در روستاي "جبله" در اعتراض به محاصرة شهر "طرابلس" در غرب ليبي، توسط ناوگان جنگي ايتاليا در 30 نوامبر سال 1911 بود.
قسام بعدها گردان‏هاي داوطلبان جهادي را سازماندهي كرد. اين داوطلبان براي پيوستن به انقلابيون ليبيايي، عازم بندر اسكندرون در تركيه شدند.
هنگامي كه سوريه و لبنان در پي توافق‌نامة "سايكس - پيكو"، تحت سيطرة فرانسه قرار گرفتند و لشكريان فرانسوي به سوريه يورش برده و اين كشور را به تصرف درآوردند، قسام مردم را به دردست گرفتن سلاح و قيام عليه اشغالگران تشويق كرد كه اين دعوت، منجر به "خيزش كوه‏هاي صهيون" شد. گفته مي‏شود، شيخ عزالدين، فرماندة مجاهدين آن منطقه بود. قسام براي تهية سلاح، خانه‏اش را فروخت و 24 قبضه تفنگ خريد. سپس به همراه همسر و فرزندانش به روستاي "الحفه" نقل مكان كرد و در آن ناحيه به تهية مقدمات قيام مشغول شد.
وقتي فرانسوي‏ها تهاجم وسيع خود را براي سركوب قيام‏هاي كوه‏هاي صهيون و كوه‏هاي علويان آغاز كردند، توانستند تمام پايگاه‏هاي انقلابيون را در مارس و ژوئيه سال 1921 به تصرف درآورند. پس از آن قسام به فلسطين مهاجرت كرد و ظاهراً در اواخر همان سال و پس از يك عمليات تعقيب و گريز، از راه بيروت - عكا وارد حيفا شد.
بنا به اخبار و اطلاعات موثقي كه از فعاليت‏هاي آغازين و سرگذشت قسام نقل شده است، او ابتدا شغل معلمي را انتخاب كرد و بعد در مسجد "استقلال" شهر حيفا، به عنوان خطيبي طراز اول مشهور شد و به امام جماعت اين مسجد رسيد.
"شيخ احمد سعدي" شهردار اسبق جنين مي‏گويد: "روزي قسام تپانچه‏اي را در مقابل ديدگان نمازگزاران بر بالاي دست گرفت و گفت: "هركس به خداوند و روز واپسين ايمان دارد، بايد چنين وسيله‏اي را تهيه كند."
به اين ترتيب مسجد "استقلال" به صورت كانوني اسلامي و آموزشگاه ملي‏گرايي راستين و به عنوان مشهورترين مسجد در شمال فلسطين درآمد. مردم نه تنها براي فراگيري درس و موعظه، بلكه جهت آشنايي با شيخ عزالدين و گوش سپردن به سخنراني‌هاي آتشين او، در مسجد حاضر مي‏شدند، به همين خاطر قسام به زودي اعتبار و نفوذ كلام بسياري در حيفا و اطراف آن كسب كرد.
قسام در سخنراني‏هايش هرگونه سازش با اشغالگران را رد مي‏كرد. نقل مي‌كنند كه روزي شيخ عزالدين از بالاي منبر فرياد زد:
"جواناني را ديدم كه جارو‏هايي را براي تميز كردن خيابان‏ها در دست گرفته‏اند؛ آنان بايد تفنگ در دست گيرند. جواناني را ديدم كه براي واكس زدن كفش‏هاي بيگانگان، بُرُس‏هايي به دستشان گرفته‏اند؛ آنان بايد هفت‏تيرهايي را به دست گيرند، تا آن بيگانگان را از پاي در آورند."
همچنين گفته مي‌شود، قسام در اواخر سال 1934 آشكارا از نمازگزاران پرسيد:
"آيا شما مؤمن هستيد؟"
سپس خود پاسخ داد:
" گمان نمي‏كنم!"
بعد، اندكي مكث كرد و در حالي كه همهمه‏اي در ميان جمعيت افتاده بود، ادامه داد:
"اگر شما مؤمن (واقعي) بوديد، عزت نفس مؤمنان را داشتيد. اما شما اگر از اين مسجد خارج شديد و يك سرباز انگليسي شما را صدا زد، شتابان به طرفش مي‏دويد!"
سخنراني‏هاي قسام عمدتاً به اوضاع جاري و تحولات سياسي مي‏پرداخت، به همين دليل مقامات انگليسي روزي از وي خواستند كه در مورد تكرار و اصرار وي در تفسير آية شريفة "و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه" توضيح بدهد. قسام به آنان پاسخ داد "اين آيه بخشي جداناشدني از آيات قرآن كريم است و من وظيفه دارم در شرايط دشواري كه كشور با آن دست به گريبان است، اين آيه را تفسير كنم."

*تشكيلات مخفي جهادي قسام
قسام به خوبي دريافته بود كه امواج احساسات متلاطم توده‏ها كه در دهة 20 ميلادي، سرتاسر فلسطين را در بر گرفته بود، نياز مبرم به تشكّل و سازماندهي دارد و بسيج نيروهاي جهادگر، برنامه‏اي حساب‌شده مي‏طلبد تا حركت توده‏ها، مانند موجي زودگذر، بي‏اثر و بي‏تاب و توان ظاهر نشود و توانايي رويارويي با طرح‏هاي مدون صهيونيستي را پيدا كند. به اعتقاد شيخ عزالدين رهبري سياسي فلسطين فاقد صلاحيت‏هاي لازم جهت ادارة نبرد و به فرجام رساندن مبارزه عليه انگليسي‏ها و صهيونيست‏ها بود. اين موضوع، قسام را واداشت كه تشكيلاتي مخفي را بنيان‌گذاري كند كه بعدها به عنوان "خطرناك‏ترين سازمان زيرزميني و بزرگ‌ترين حركت فدايي كه تاريخ مبارزات ملت فلسطين، بلكه تاريخ معاصر مبارزات جهادي اعراب شاهد آن بوده است"، شناخته شد.
هيچ‏كس به درستي نام تشكيلاتي را كه قسام بنيان‌گذاري كرده بود، نمي‏داند! اين تشكيلات غالباً با اسامي "گروه قسام" و "اتحادية قسام" و "قسامي‏ها" و يا "حركت قسامي" شناخته مي‌شود. در اين ميان نام "سازمان جهادي" بيش‌تر رواج داشت. پس از شهادت قسام در "نبرد بيشه‏هاي يعبد" (در بيستم نوامبر سال 1935)، همرزمان او، خود را قسامي‏ها و يا قساميون مي‌ناميدند. اين تسميه در بين مردم فراگير شد و نام "قسام" در‌هاله‏اي از قداست و احترام بر زبان‏ها جاري ‏شد.
شعار مشهور گروه قسامي‏ها چنين بود:
"اين جهاد است، پيروزي يا شهادت".
قسام كار سازماندهي تشكيلات جهادي را در دو مرحله به انجام رساند:
اول: اين مرحله از زمان ورود قسام به فلسطين تا سال 1925 ادامه يافت. در اين مقطع، قسام به تهية مقدمات و كسب آمادگي‏هاي رواني و گسترش روحية جهادي پرداخت.
دوم: مرحله تأسيس و بنيان‌گذاري و گسترش تشكيلات مخفي است كه از سال 1925 تا روز شهادت قسام ادامه يافت. در اين مرحله، قسام در نهايت پنهانكاري به سر و سامان دادن به تشكيلات، پرداخت.
لذا قسام، تحركات خود را فقط با افراد اندكي كه پس از تحقيق و بررسي انتخاب مي‏كرد، در ميان مي‏گذاشت.
"صبحي ياسين" مي‏گويد:
"قسام، ايمان به خداوند متعال را نخستين شرط پيوستن به جرگة همرزمان خويش قرار داده بود."
قسام در ساختار اعتقادي تشكيلاتش، جهاد را به عنوان يگانه راه آزادي كشورهاي اسلامي از يوغ استعمارگران مطرح كرد. شيخ قسام در تلاش براي مشروعيت بخشيدن به مبارزات خويش از قاضي شرع دمشق، "بدرالدين تاجي حسيني" فتوايي را كسب كرد. در اين فتوا پيكار عليه انگليسي‏ها و يهوديان جهت ممانعت و جلوگيري از تشكيل "موطن ملي يهود" در فلسطين، جايز و لازم شمرده شده بود.
قسام تأكيد داشت كه هدف غايي و نهايي جهاد، برقراري حكومت اسلامي است. از او نقل شده است:
"چنانچه موفق شويم، منبع اصلي قانون اساسي دولت آيندة ما، قرآن كريم خواهد بود."
هر يك از اعضا مكلّف بود در حد توان، شماري از آيات و احاديث با موضوع جهاد در راه خدا را، حفظ كند. اعضا، همچنين درس‏هايي در مورد جنگ‏هاي صدر اسلام مي‏آموختند.او به نيروهايش مي‌آموخت كه مجاهد واقعي كسي است كه به نيازمند كمك كند، گرسنه را سير كند، بيمار را ياري دهد، و خويشاوندان را ديدار كند و نمازش ترك نشود. وي آنان را به ضرورت جهاد با نفس يا به عبارتي جهاد اكبر سفارش مي‌كرد و فضايل اخلاقي را به عنوان شرط جهاد در راه خدا داراي اولويت نخست مي‌دانست.
تربيت همرزمان قسام، تربيت اسلامي بود. "احمد شقيري" (رئيس آيندة "ساف") كه مدتي را با قساميون گذرانده بود گفته است: "تعابيري از قبيل پيكار مسلّحانه و حركت ملي بر زبانشان جاري نمي‏شد، بلكه تعابير ساده‏اي كه از منبع زلال‏تر و والاتري سرچشمه مي‏گرفت، به كار مي‏بردند. تعابيري چون ايمان و جهاد در راه خدا. اينان قومي ساخته و پرداختة ايمان بودند."
پس از سه سال تلاش مداوم، قسام سرانجام توانست 12 گروه جهادي را كه به طور محرمانه و جداگانه فعاليت مي‏كردند، سر و سامان دهد. هر گروه شامل پنج عضو مي‏شد كه اغلب از كارگران ساختماني و كارگران راه‏آهن و باراندازان كشتي‏ها و پيشه‏وران و فروشندگان خرده‌پا بودند.
تشكيلات "قسام" نخستين تشكيلات فلسطيني بود كه كشاورزان و بدويان كوچ‏نشين را جذب كرد.
در سال‏هاي نخست، قسام كساني را كه به تازگي وارد تشكيلات مي‏شدند، ملزم مي‏كرد كه از تراشيدن "محاسن" خودداري كنند. سپس مجاهد تازه‌وارد در جمع ديگر اعضا حضور مي‏يافت و در جشني كه به همين مناسبت برپا مي‏شد، پس از قرائت سورة فاتحه، آيات ديگري از قرآن كه مربوط به جهاد بود، تلاوت مي‏شد. اعضاي تشكيلات به "برادر" تازه‌وارد تهنيت گفته و به همراه وي شيريني صرف مي‌كردند. جالب اين كه قسام به پيروانش تأكيد مي‏كرد، كه "محاسن" سمبل پايداري نفس در جهاد است؛ ولي در سنوات بعد - شايد به خاطر گستردگي كار و نيز تدابير احتياطي و اعمال پوشش امنيتي لازم - به جاي بلند كردن "محاسن"، عضو جديد سوگندي را ادا مي‏كرد كه در آن با خداوند پيمان مي‏بست تا ضمن تعهد به راستگويي و درستكاري، تمامي احكام اسلامي را رعايت كرده، پاسدار ايدئولوژي اسلامي باشد. اين سوگند با دست گذاشتن بر روي يك خنجر و يا تپانچه‏اي كه در كنارش يك جلد كلام‏الله مجيد قرار گرفته بود، ياد مي‏شد.
كادر رهبري حركت قسام در سال 1928 مركب بود از "شيخ عزالدين قسام"، "العبد قاسم"، "محمود زعروره"، "محمد الصالح الحمد" و "خليل محمد عيسي" (مشهور به "ابوابراهيم الكبير"). تمام نامبردگان، كشاورز بودند. بعدها اين تعداد به 12 نفر افزايش يافت. مسؤوليت رهبري تنها بر عهدة قسام نبود بلكه ادارة تشكيلات به صورت جمعي صورت مي‏گرفت. تعداد اعضاي شوراي رهبري تا سال 1948 به همين شكل باقي ماند.
مورخان در مورد تعداد دقيق مجاهدان قسامي اتفاق ‏نظر ندارند ولي بنا به تحقيقاتي كه انجام شده، قسام 200 مجاهد را آموزش داد و 800 تن هوادار داشت. روي هم رفته مي‏توان گفت، تعداد قسامي‏ها بالغ بر به هزار نفر عضو اصلي و هوادار بود.
قسام براي تحقق اهداف و پيشرفت كار حركت، واحدهاي تخصصي ويژه‏اي را از اين قرار سازمان داد:
الف- واحد تهيه و خريد اسلحه
ب- واحد آموزش نظامي، به سرپرستي افسري كه در ارتش عثماني خدمت كرده بود.
ج- واحد اطلاعات، كه مأموريت كسب خبر از تحركات انگليسي‏ها و صهيونيست‏ها را داشت. افراد واحد اطلاعات عناصري بودند كه در ادارات دولتي به ويژه شهرباني اشتغال داشتند. گروهي از اين افراد ظاهراً با يهوديان نيز همكاري داشتند تا از نزديك با فعاليت‏هاي سرويس‏هاي مخفي تشكيلات يهودي آشنا شوند.
د- واحد تبليغات: متشكل از روحانيون و علماي ديني كه در مساجد و گردهمايي‏ها، مردم را به جهاد دعوت مي‌كردند.
ح- واحد ارتباطات سياسي: اين واحد حتي توانست با كنسول ايتاليا در مورد خريد اسلحة مدرن از آن كشور تماس‏هايي را برقرار كند.
برنامه و استراتژي تشكيلات بر اين قرار گرفته بود كه همة اعضا بدون هيچ‏گونه تبعيضي، مهياي رزم باشند و مادامي كه يك هزار قبضه سلاح در اختيار رزمندگان تشكيلات قرار نگرفته، اعلام جهاد نكنند.
در پي "قيام براق" در سپتامبر سال 1928، حركت قسام وارد مرحلة آمادگي رزمي و آموزش‏هاي نظامي شد. قسام شخصاً كار آموزش نظامي افراد را با جديت و قاطعيت هر چه تمام‏تر به انجام مي‏رساند. يكي از مجاهدين قسامي، شيوه‌هاي آموزش مورد نظر قسام را چنين توصيف مي‏كند:
"قسام، ما را به جلسات آموزش نظامي و تيراندازي مي‏برد و از ما مي‏خواست كه با پاي برهنه پياده‏روي كنيم. وقتي كه در كوهستان‏ها آموزش مي‏ديديم، ما را در هواي سرد نگاه مي‏داشت و از ما مي‏خواست كه بدون خوردن يا آشاميدن چيزي، پياده‏روي كنيم تا بدين وسيله تاب تحمل گرسنگي و تشنگي را بيابيم. از ما مي‏خواست كه در هفته، يكي - دو بار بر زمين و روي حصير، با رواندازي نازك بخوابيم. او همواره اصرار داشت كه راز فعاليت‏هايمان را افشا نكنيم، بنابراين ما در منزل با همسران و خانواده‏هايمان دچار مشكل بوديم، چون نمي‏توانستيم براي آنان توضيح دهيم كه چرا اين‏گونه مي‏خوابيم. ما بايد اين وضعيت را تحمل مي‏كرديم، چون پيمان بسته بوديم كه دستورات را مو به ‏مو اجرا كنيم."
در روز 12 نوامبر سال 1935، تشكيلات قسام داراي هزار قبضه سلاح و يك پايگاه تسليحاتي در منطقة "لاذقيه" بود. در اين روز در جلسة شوراي رهبري تشكيلات در حيفا و پس از بررسي اوضاع در فلسطين، مقرر شد اعلام جهاد شود.
اگر چه برخي مورخان در مورد مشاركت يا عدم مشاركت قسامي‏ها در رويدادهاي قيام براق در سال 1929 ترديد كرده‏اند، اما با توجه به شواهد تاريخي موجود مي‏توان گفت، قسامي‏ها در قيام براق حضوري عيني داشتند ولي چون در آن دوران، تشكيلات قسام هنوز در حال تكوين مخفيانه بود، انتساب شركت‏كنندگان در قيام براق به تشكيلات قسام محرز نيست. نقل مي‌كنند در روز اعدام سه قهرمان "قيام براق" در 17 ژوئيه 1930، قسام طي خطابه‏اي آتشين در جمع نمازگزاران مسجد استقلال، گفت:
"اي اهالي حيفا!...‌اي مسلمانان! آيا فؤاد حجازي را نمي‏شناسيد؟ آيا فؤاد حجازي و عطاءالزيد و محمد جمجوم، برادران شما نبودند؟ آيا در كنار شما در جلسات مسجد استقلال حضور نمي‏يافتند؟ آنان هم‏اكنون بر روي چوبة ‏دار هستند."
اين خود سندي قابل اعتناست مبني بر اين‌كه قهرمانان "قيام براق"، از شاگردان "قسام" بودند؛ گر چه دليل مستندي بر عضويت آن‌ها در تشكيلات مخفي قسام در دست نيست.
طي سال‏هاي 1931 و 1932 قسامي‏ها دست به عمليات نظامي زدند و در اولين يورش به روستاي "الياجور" در نزديكي حيفا، سه صهيونيست را از پاي درآوردند. سپس حملاتي عليه ديگر روستاهاي صهيونيست‏نشين ترتيب دادند كه مهم‏ترين آن‌ها، حمله به روستاي صهيونيست‌نشين "نهلال" بود. قسامي‏ها به فعاليت‏هايشان و عمليات نظامي ديگري از قبيل ترور مقامات انگليسي، عوامل صهيونيزم و فروشندگان زمين نيز دست زدند. قسامي‏ها پس از انجام عمليات نظامي شبانه، روزها به كارهاي عادي خود باز مي‏گشتند. اين وضع ادامه داشت تا آن‌كه سرانجام در نوامبر سال 1935، "جهاد مسلحانه" آغاز شد.
بدون ترديد شيخ قسام اواخر سال 1935 را به عبث به عنوان زمان مناسب براي اعلام جهاد انتخاب نكرده بود. وي به اين نتيجه رسيده بود كه مقابله با مهاجرت سيل‏آساي يهوديان و افزايش خطر تشكيل "موطن ملي يهود" در فلسطين، به عملي سريع و قاطع نياز دارد. با توجه به اين‌كه رهبري سنتي و احزاب سياسي فلسطين از انجام هر عمل جدي عاجز و ناتوان بودند، لذا قسام چارة كار را در تغيير معادلات موجود مي‏ديد. همچنين عامل ديگري كه به مسألة اعلام جهاد سرعت بخشيد، رديابي مجاهدين قسامي از سوي مقامات انگليسي بود. بيم آن مي‌رفت كه مقامات انگليسي طرح‏هاي قيام را پيش از موعد مقرر كشف و خنثي كنند.
طرح اوليه آغاز عمليات اين بود كه علاوه بر فرستادن گروهي از مجاهدان به روستاهاي اطراف براي جذب نيروي بيشتر، قساميون با به تصرف درآوردن شهر حيفا به مدت سه روز و دستيابي به يك پيروزي نظامي بزرگ، قدرت خويش را به رخ مقامات انگليسي و صهيونيست‏ها بكشند. تمام جوانب طرح به خوبي مورد بحث قرار گرفته و آمار نيروهاي انگليسي موجود در منطقه و كيفيت و كميت سلاح آنان به دست آمده بود. به نظر قسامي‏ها احتمال موفقيت طرح بسيار بالا بود.
"شيخ قسام" پيش از خروج، تنها منزل مسكوني‌اش را در حيفا فروخت. ياران او هم جواهرآلات همسران و قسمتي از اثاثيه‏شان را به فروش رسانده و با پول آن، فشنگ و تفنگ خريدند. گفته مي‌شود هر مجاهدي هنگام وداع با خانواده، به آنان وعدة ملاقات در بهشت را مي‏داد همچنين هر مجاهدي يك جلد قرآن مجيد تهيه كرده و به همراه آورده بود.
در روز 14 نوامبر، در حالي كه مجاهدين در غاري نزديك روستاي صهيونيست‌نشين "عين حارود" مستقر شده بودند، يك گروه گشتي نظامي مركب از يك گروهبان يهودي و يك پليس عرب در آن حوالي نمايان شدند. يكي از مجاهدان كه مأموريت نگهباني را به عهده داشت، به گمان اين‌كه محل اختفاي مجاهدين لو رفته، به گروهبان يهودي فرمان ايست داد، اما چون گروهبان يهودي توجهي نكرد، وي بي‏درنگ او را كشت. پليس عرب سراسيمه از محل حادثه گريخت و خود را به نزديك‌ترين كلانتري رسانده، ماجرا را تعريف كرد. مقرّ قسامي‏ها لو رفت و امكان استفاده از عنصر غافلگيري كه مورد نظر طراحان قيام بود، از ميان رفت.
بامداد روز 15 نوامبر، مقامات انگليسي كه نسبت به ناپديد شدن شيخ قسام نيز مظنون شده بودند، نيروهاي پليس را مأمور محاصرة روستاهاي اطراف محل حادثه كردند تا قاتل گروهبان يهودي را دستگير كنند. مجاهدين قسامي به ناچار با استفاده از تاريكي شب به طرف "بيشه‏هاي يعبد" عقب‏نشيني كردند و در محل امن‏تري موضع گرفتند.

*شهادت "شيخ عزالدين قسام"
شيخ قسام پيش از عقب‏نشيني به سمت "بيشه‏هاي يعبد" يارانش را به دو گروه تقسيم كرد. يك گروه، مأمور قطع خطوط مواصلاتي انگليسي‏ها در شمال فلسطين و ضربه زدن به مراكز تجمع نيروهاي انگليسي شد و يك گروه ده نفري ديگر به همراه قسام عازم منزل يكي از دوستان قسام در "بيشه‏هاي يعبد" شدند.
صبح روز 20 نوامبر سال 1935 در حدود يك گردان نيروهاي انگليسي محل اختفاي قسام و برادرانش را محاصره كردند. به رغم نابرابري نيروها همرزمانش بعدها اظهار كردند كه قسام و ياران اندكش مقاومتي سرسختانه از خود نشان دادند. زماني كه نيروهاي انگليسي از "شيخ قسام" خواستند كه تسليم شود، گفت: "ما هرگز تسليم نخواهيم شد؛ اين جهاد است در راه خدا." سپس رو به برادرانش كرد و افزود: "اي برادران! چون شهيدان بميريد."
نبرد 6 ساعت به درازا كشيد و طي آن 15 سرباز انگليسي كشته شدند. "شيخ عزالدين قسام" نيز به همراه دو تن از همرزمانش به نام‌هاي "يوسف زيباوي" و "محمد حنفي مصري"، به شهادت رسيدند.

*محمدعلي صمدي
انتهاي پيام/
 چهارشنبه 1 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 348]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن