واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: برزخ 3 مرد
تئاتر- مهرداد ابوالقاسمي :
نيما دهقان با اجراي نمايش «كادانس» بار ديگر نشان داد در تئاتر بيش از هر عنصر ديگري به خلاقيت و اجراي خلاقانه نمايش فكر ميكند و در اين راستا توجه خاص و ويژهاي هم به تماشاگر و جذب آن دارد و ميزان رضايتمندي تماشاگر را همواره ملاك و معياري براي ارزشگذاري اثرش قرار ميدهد.
دهقان در اجراي اين نمايش از موسيقي و كاركردهاي آن بهره گرفته و با اتكا به قدرت موسيقي، نمايشي را با نام «كادانس» كه اصطلاحي در موسيقي است، روي صحنه ميبرد.اصطلاح كادانس (Cadance) به معناي نقطه سكون در پايان يك عبارت ملوديك است و همچنين بهگونهاي از توالي آكوردها كه حس پاياني (ناقص يا كامل) ايجاد ميكند، اشاره دارد. او با اتكا به همين فرآيند در موسيقي، محور اصلي نمايشنامه و اجرا را تعيين كرده و پايان نمايش او دقيقاً يك سكون محض است كه اتفاقاً از شروع داستان بوده و يك دوران كامل را نشان داده و يك گردش و رسيدن به نقطه آغاز را كه اشارهاي هم به خلقت بشر دارد، تداعي ميكند.
دهقان در ساير كارهايش چون «لوله»، «دو متر در دومتر جنگ»، «پرومته در زنجير» و... نشان داده كه بيش از هر چيز در تلاش براي برقراري ارتباط با مخاطب بهسر ميبرد و تمام تمركز او جذب مخاطب از طريق كانالهاي ارتباطي جديد است. البته طي اين فرآيند، او هرگز تئاتر را فداي مخاطب نكرده و براي رسيدن به مقصدش به ميانبرها و حشويات دست نبرده است.
بزرگترين و بارزترين تفاوت «كادانس» با آخرين اجراي او يعني «دومتر در دومتر جنگ» را بايد در محتواي نمايش جستوجو كرد.دهقان در اين نمايش علاوه بر جذب مخاطب تا حد زيادي (البته در قياس با اجراهاي قبلي) به ارائه تفكر و انديشهاش پرداخته و اين مقوله را هم مورد توجه افزونتري قرار داده است.
«دنياي پس از مرگ» تم اصلي نمايش «كادانس» است. بهدليل خاص بودن اين موضوع ميتوان جذابيتهاي زيادي را در اين مقوله پيدا كرد؛ چرا كه تاكنون كسي اين فضا را تجربه نكرده و اگر كسي اين فضا را تجربه كرد، امكان بازگويي و شرح فضا براي ديگران هرگز فراهم نبوده است.دهقان با ذكاوت، فضايي ناآشنا را بهعنوان بستر نمايش انتخاب ميكند و يك تفكر مذهبي – دنيوي را به فضاي برزخ ميبرد.
در اين برزخ سه مرد با تفكر و ديدگاههاي متفاوت حضور دارند. اولي لائيك، دومي بودائي و سومي بهشدت مذهبي است و همين تفاوت ديدگاه و اعتقادات است كه چالش ميان شخصيتها و خلق رويداد را آغاز ميكند و در حقيقت نوع نگاه اين سه نفر است كه داستان نمايش را به پيش ميبرد.سهبازيگر مرد حاضر روي صحنه با يكديگر ارتباط كلامي دارند. آنان پيش از مرگ با يكديگر در ارتباط بودهاند، اما عمل يك نفر در لو دادن ديگران، سه مرگ را رقم ميزند كه يك مورد آن خودكشي و موارد ديگر آن دگركشي بوده است كه حالا هر سه در برزخ به يكديگر رسيدهاند اما اين كل ماجرا نيست و تنها خط داستاني نمايش است كه در مسير اجراي روند نمايش اثر با ابهامات و ايهامات زيادي همراه است.
طلا معتضدي در مقام نويسنده و نيما دهقان در اجراي «كادانس» در همين حد به خط داستاني اكتفا كردهاند و به همين دليل بسيار كوتاه و ساده مينمايد.در جاهايي از نمايش، ساختار و اجرا بار اين فقدان را به دوش ميكشد و گويي داستان بهطور كامل فراموش ميشود و همهچيز به ارائه تصوير، قاب، حركت و... منتهي شده و نمايش به سوي يك پرفورمنس پيش ميرود تا اينكه در ادامه و بهتدريج داستان دوباره شكل ميگيرد و اين روند تا پايان ادامه پيدا ميكند و ميتوان در آسيبشناسي نمايش، اين مسئله را بزرگترين ايراد وارد به اثر دانست.
در نمايش «كادانس» موفقيت آنجا حاصل ميشود كه دهقان مبناي ارتباطي مخاطب با اثر را ايجاد شرايط حس در صحنه قرار ميدهد و بيش از هر چيز مخاطب را با خودآگاهش در تنش قرار ميدهد.فضاي نمايش «كادانس» سرشار از ترس و توهم است و در راه رسيدن به اين فضا يكدستي بازيهاي بازيگران و حضور پرقدرت و انرژيك ليليرشيدي از درصد تأثيرگذاري بالايي برخوردار است. دهقان در هدايت بازيگران هم بر خلاقيت فردي آنان اصرار ورزيده و نتايج حاصل از اين اعتماد در صحنه و در قالب فضاهاي متفاوت عاري از داستان هويدا ميشود.
واگذاري نتيجه نمايش به مخاطب پس از اثر سه ديدگاه متفاوت از دين، مسئلهاي است كه «كادانس» را از كليشههاي مرسوم رايج دور نگه ميدارد و مخاطب هم با ذهنيت و خودآگاهي خاص خود از نمايش، از سالن خارج ميشود.در مجموع نمايش «كادانس» تجربه موفق ديگري در كارنامه نيما دهقان محسوب ميشود اما او در راه رسيدن به موفقيت، بايد بيش از اين موارد در انتخاب نمايشنامه دقت كند.
تاريخ درج: 1 خرداد 1387 ساعت 09:09 تاريخ تاييد: 1 خرداد 1387 ساعت 11:45 تاريخ به روز رساني: 1 خرداد 1387 ساعت 11:32
چهارشنبه 1 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 327]