واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قلب من امانت در سینه توبهترین زمان برای پرداختن به کارها همین اکنون است ، بهترین فردی که می بایست به او توجه کنید ، آدم هایی هستند که با آن ها روبرو می شوید و بهترین کاری که می توانید انجام دهید ، خدمت و نیکی به دیگران است ، چرا که انسان برای نیکی خلق شده است .
سال ها آدمیان و کیمیاگران سعی داشتند اکسیری بیافرینند تا آنها را برای همیشه در قلب زندگی حفظ کند . معجونی که آنها را به آینده و دنیا و زمان دیگر آدم ها پیوند دهد . امروز این خاصیت و این احساس آدمی در قالبی دیگر در دستان توانمند و خلاق پزشکی ، متولد شده . دانشی که می تواند به اعضای پیکرهای بی جان، جانی دوباره بخشد و زندگی را از فنا شدن در دستان مرگ نجات دهد .اهدای عضو از جمله مسائلی است که خوشبختانه در دهه های اخیر تبلیغات اجتماعی زیادی در خصوص آن صورت گرفته و نتایج خوبی نیز در پی داشته است . ولی هنوز هم جا دارد که این عمل نیکو بیشتر و بهتر به اجتماع معرفی شود تا به عنوان یک فرهنگ عمومی ، در قلب جامعه نهادینه گردد و تعداد افراد بیشتری ضمن داشتن اطلاع و آگاهی، برای اهدای عضو داوطلب گردند و امیدها و آرزوهای بیمارانی که زندگی آنها در گرو داشتن عضو سالمی از یک جسم بی جان است ، به ثمر نشیند . هنوز هم بسیاری از مردم دقیقا" نمی دانند که چه کسانی می توانند برای پیوند اعضا داوطلب شوند و پیوند اعضا دقیقا چه زمانی و با توجه به کدام معیارها صورت می گیرد . باید گفت که همه افراد می توانند در طول حیات، برای اهدای اعضای بدنشان پس از مرگ داوطلب شوند و کارت اهدای عضو دریافت کنند . در اینصورت افراد متقاضی دریافت کارت اهدای عضو ، تنها رضایت خود را از اهدای اعضای بدنشان اعلان می دارند، ولی در واقع پس از مرگ افراد، وابستگان درجه یک بیمار برای اهدای عضو تصمیم گیرنده خواهند بود و در واقع تمامی مراحل پیوند ، با در نظر گرفتن شأن انسانی فرد مبتلا به مرگ مغزی و خانواده او صورت خواهد گرفت . اهدای اعضا ، در واقع واگذاری امانتی است که در طول عمر فرد به او تعلق داشته و حال می تواند با انتقال به دیگری، رسالت زندگی و حیات را دوباره احیاء کند و از عاقبت ناگزیر مردن و تجزیه شدن عبور کرده ، به راهی برای نجات دیگران تبدیل شود .مرگ مغزی بر اثرهرگونه آسیب شدید به مغز روی می دهد که باعث می شود بافت های مغز متورم گردند. از آنجا که مغز در یک فضای بسته (استخوان جمجمه) قرار دارد و جایی برای افزایش حجم ندارد، به اجبار به بخش های پایین تر سیستم عصبی (ساقه مغز) فشار آورده، مانع رسیدن جریان خون به قسمتهای بالایی می شود. اکسیژن عامل حیاتی برای سلول ها و بافت های مغزی است . زمانی که خون رسانی به مغز متوقف شود، ناگزیر اکسیژن رسانی به آن نیز متوقف می گردد و در نتیجه مغز دچار تخریب غیرقابل برگشت شده ، تمام کارکردهای خود را از دست می دهد .در این حالت بیمار مبتلا به مرگ مغزی، فاقد هرگونه علائم حیاتی از جمله احساس درد می باشد و به هیچ یک از محرک های خارجی پاسخ نمی دهد. در نهایت باید گفت امکان بهبودی چنین افرادی به هیچ عنوان وجود ندارد . واقعیت مرگ مغزی ، مرگ و انتهای حیات فرد می باشد و هرگز امکان بازگشت او به زندگی وجود ندارد.
اگرچه پس از مرگ مغزی، بافت مغز و ساقه مغز که وظیفه کنترل تنفس و ضربان قلب را برعهده دارند دچار تخریب غیرقابل جبران می شوند، ولی قلب می تواند به کمک دستگاههای پیشرفته تنفس مصنوعی، همچنان به فعالیت خود ادامه دهد و به اعضای دیگر اکسیژن برساند. در اینصورت اعضای دیگر سالم می مانند و می توانند در بدن دیگری جای گرفته ، زندگی را دوباره تجربه کنند . در چنین حالتی جسم و اعضای فرد محکوم به فرو رفتن در زیر خروارها خاک است و بدن او از این پس به خاک تعلق می گیرد. ولی برخی افراد راه دیگری را برمیگزینند . راهی که اعضای آنها را دوباره روانه وادی حیات می کند . اهدای اعضا ، در واقع واگذاری امانتی است که در طول عمر فرد به او تعلق داشته و حال می تواند با انتقال به دیگری، رسالت زندگی و حیات را دوباره احیاء کند و از عاقبت ناگزیر مردن و تجزیه شدن عبور کرده ، به راهی برای نجات دیگران تبدیل شود . اهدای اعضاء بهترین نحوه استفاده از امانتی است که در اختیار داریم و به کمال رسانیدن و فرصت زندگی دادن به اعضایی است که پیش از این در دنیای مادی محکوم به مرگ بودند ولی در اینصورت باز هم می توانند از قوایی که همچنان در وجود خویش داشتند بهره ببرند . هنگام مرگ روح آدمی تمامی وابستگی اش به جسم را گسسته می کند و رهسپار عالم دیگر می شود . جسم انسان بر اساس قانون طبیعت به خاک سپرده می شود تا پس از تجزیه تمام ذرات و جزئیاتش ، دوباره وارد چرخه حیات شود . خداوند خلق می کند ، مادر زندگی می بخشد و اهدای عضو نویدی برای تولدی دوباره است که اینبار خالق و زندگی بخش فردی است که خود از ادامه حیات خاکی ناتوان و بی بهره است و چه لذتی بالاتر از آنکه پس از مرگ به دیگران زندگی ببخشیم . در این میان یک راه میانبر برای ورود به چرخه زندگی وجود دارد و آن بخشش اعضاء از جسمی بی جان به جسمی زنده است . در اینصورت عضو بی جان دوباره در جسم دیگری متولد می شود و می تواند بیش از جسمی که به آن تعلق داشت زیست کند و عمر خاکی اش را طولانی تر کند . خداوند خلق می کند ، مادر زندگی می بخشد و اهدای عضو نویدی برای تولدی دوباره است که اینبار خالق و زندگی بخش فردی است که خود از ادامه حیات خاکی ناتوان و بی بهره است و چه لذتی بالاتر از آنکه پس از مرگ به دیگران زندگی ببخشیم . پیوند اعضا در واقع گرفتن دستانی است که برای کمک به سوی ما دراز شده اند و اگر بخواهیم به رسالت انسانی خویش همچنان پس از مرگ ادامه دهیم خوب است که آن دستان نیازمند را بگیریم و ذره ای از جان بی جانمان را به آنها ببخشیم . زهرا امیریبخش اجتماعی تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 519]