واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قفس و اسیران ایرانیگزارش نشست نقدوبررسی رمان "قفس" اثر محمد حنیف داستان مدرن این دغدغه را ندارد که یک فرد را بررسی کند، اما غالب داستانهای سیاسی ـ اجتماعی برای روایت درونیات فرد، راوی دانای کل را انتخاب میکنند.
نشست نقد و بررسی رمان "قفس" نوشته محمد حنیف برگزیده جشنواره ادبی شهید غنیپور عصر یکشنبه یکم خرداد با حضور محمدرضا گودرزی، حامد ملکیاری و نویسنده اثر در فرهنگسرای انقلاب اسلامی برگزار شد.رمان "قفس" به زندگی اسیران ایرانی در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پرداخته و سال 88 توسط نشر عروج به چاپ رسیده است. این کتاب به دلیل اشارات ظریف و دقیق از استقامت آزادگان در دهمین جشنواره کتاب شهید غنی پور برگزیده شد.گودرزی در این نشست گفت: دو روایت موازی در این کتاب وجود دارد که در داستان، بسیار کاربرد دارند. تحولاتی هم که در شخصیتها رخ میدهد، خوب است و باعث میشود، کاراکترها یکدست نباشند و تغییر پیدا کنند. معتقدم "قفس" رمان نیست، بلکه داستان بلندی است که از 3 فصل تشکیل شده است. برای یک نقد صحیح باید ابتدا گونه داستان مشخص شود. داستان "قفس" واقعگرای اجتماعی ـ سیاسی است.نکتهای که به نظرم کمک زیادی به اثر کرده است، روانشناختی بودن آن است. در این کتاب روی وجه روانشناختی افراد تاکید شده و این موضوع گویای آن است که انسان در موقعیتهای مختلف، واکنشهای مختلفی از خود بروز میدهد. راوی اثر دانای کل است. امروز بیشتر با راویهای اول شخص روبرو هستیم و راوی 80 درصد داستانهای مدرن اول شخص است.داستان مدرن این دغدغه را ندارد که یک فرد را بررسی کند، اما غالب داستانهای سیاسی اجتماعی برای روایت درونیات فرد، راوی دانای کل را انتخاب میکنند. یکی از اشکالات این داستان، اطناب آن است. اگر بعضی بخشها کوتاهتر میشدند، با متن بهتری روبرو بودیم. نویسنده سعی کرده است همه موارد را برای مخاطب توضیح دهد و نسبت توصیف و روایت گاهی به نفع توصیف تمام شده است. نکتهای که به نظرم کمک زیادی به اثر کرده است، روانشناختی بودن آن است. در این کتاب روی وجه روانشناختی افراد تاکید شده و این موضوع گویای آن است که انسان در موقعیتهای مختلف، واکنشهای مختلفی از خود بروز میدهد.به نظرم درونگرایی متن بسیار زیاد شده است. اگر خونسردانهتر و کمتر درون شخصیت انوش کاویده میشد، برای داستان بهتر بود. زمانی که داستان با آن روایت میشود، گذشته است، اما در یک چرخش در صفحه 37 کتاب، راوی دوم شخص میشود و زمان روایت تبدیل به حال میشود. با این تدبیر گذشته در حال زنده میشود و گویی وقایع در حال حاضر رخ میدهند.هر وقت مسیر روایت به درون انوش میرود، حرکت روایت کند میشود و هر وقت داستان بیرون از شخصیت انوش پیش میرود، سرعت و شتاب بیشتری دارد. به نظرم زیباترین بخش داستان توازی ذهنی انوش است. در این بخش تعلیق به کمک تکنیک تاخیر انجام میشود. نکته دیگر این که نویسنده از قهرمانپروری بیرویه و ایدئولوژیک خودداری کرده است تا باورپذیری شخصیت انوش بیشتر شود.ملکیاری هم در این نشست گفت: نویسنده در داستانش رازنگهدار خوبی است و موضوعات مرموز را به خوبی در داستانش گنجانده است. با توجه به تسلطی که نویسنده بر ادبیات کلاسیک دارد، به نظرم نثر کتاب میتوانست پاکیزهتر از چیزی که هست، باشد. داستان در برخی مقاطع به بحر طویل نزدیک میشود و خواننده ناچار است برای فهمیدن آن مقطع، چند بار خطوط کتاب را دوبارهخوانی کند.فرآوری: مهسا رضاییبخش ادبیات تبیانمنابع: خبرگزاری مهر، خبرگزاری کتاب ایران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]