تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 13 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):همیشه جاهل یا افراط گر و تجاوزکار و یا کندرو و تفریط کننده است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1849100716




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دوستي


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دوستی
باغبان
روزی روزگاری در روستایی مرد باغدار مهربان و درستكاری زندگی می‌كرد كه در روستاهای دور و بر، كسی باغی به زیبایی باغ او نداشت. در باغش كلبه كوچكی بود كه مرد تك و تنها در آن زندگی می‌كرد. او روزها در باغ كار می‌كرد و گل‌های زیبا پرورش می‌داد. گل‌هایی چون شب بو، یاس‌های زرد و طلایی، بنفشه، گل‌ سرخ، سوسن، اطلسی، زنبق و نرگس و گل‌های دیگر. در باغ او چیزهای زیبا برای نگاه كردن و عطرهای خوش برای بوییدن زیاد یافت می‌شد. باغبان، ماهی یك بار هم گل‌هایش را كه با سختی پرورش داده بود به بازار می‌برد و می‌فروخت.در همسایگی باغبان مهربان یك آسیابان زندگی می‌كرد كه خیلی ثروتمند و بی‌نیاز بود. هر وقت آسیابان به باغ او می‌رفت، مرد مهربان یك دسته بزرگ از گل‌های خوشبو و میوه‌های تر و تازه به او می‌داد و جیب‌هایش را لبریز از خوراكی‌های خوشمزه می‌كرد؛ آخر باغبان مهربان به دوستی خیلی اهمیت می‌داد.ولی مرد آسیابان هرگز چیزی برای باغبان نمی‌آورد و چیزی به او نمی‌داد؛ تمام همسایگان هم شاهد این موضوع بودند و همیشه به باغبان می‌گفتند كه محبت به جای محبت است و تو كه با این سختی كار می‌كنی تا پول درآوری نباید این طور بخشی از دسترنج‌ات را به آسیابان بدهی. ببین با آن كه او ثروتمند است، ولی تاكنون یك كیسه آرد هم برای تو نیاورده است، ولی مرد باغبان می‌خندید و می‌گفت او هم به جایش كمك می‌كند. دوستی كه این حرف‌ها را ندارد. فصل بهار و تابستان تمام شد و پاییز فرا رسید؛ بعد هم نوبت زمستان شد. در زمستان مرد باغبان بی‌پول شد چون دیگر نه گل داشت كه بفروشد و نه میوه‌ای داشت كه از آن تغذیه كند.در سراسر زمستان چیز قابلی برای خوردن نداشت و خیلی ضعیف شد.همان موقع خانه آسیابان پر از خوراكی‌های خوشمزه، نان تازه و غذاهای لذیذ بود. ولی مرد آسیابان در تمام فصل زمستان حتی یك سر هم به باغبان نزد تا از احوال او باخبر شود و می‌گفت: كه اگر باغبان بیاید و غذاها و خوراك ما را ببیند حسودی می‌كند. پس بهتر است نیاید و نبیند تا زندگی‌مان از چشم زخم دور باشد. باغبان هم تمام فصل زمستان را در سختی فراوان گذراند، اما هرگز به كسی نگفت و از كسی كمك نخواست. فصل بهار شد و دوباره گل‌های باغش رشد كردند و اتفاقا بزرگ‌تر و زیادتر از سال قبل هم شدند تا وقت چیدن‌شان رسید. مرد آسیابان با دیدن گل‌های باغ مرد باغبان سبدش را برداشت و به زنش گفت الان موقع سر زدن به باغبان است چون كه گل‌هایش درآمده. زن آسیابان گفت یادت باشد سبد را پر از گل كنی و بیاوری. آسیابان خندید و به سمت باغ رفت.وقتی باغبان را دید، با او سلام و احوالپرسی كرد و گفت: خب دوست عزیز من، زمستان را چگونه گذراندی؟باغبان گفت: خیلی سخت بود. من حتی یك تكه نان برای خوردن نداشتم و وسایلم را می‌بردم و گرو می‌گذاشتم و نان و خوراك می‌گرفتم و حالا كه گل‌هایم درآمده می‌خواهم آنها را ببرم، بفروشم و وسایلم را از گرو درآورم.
باغبان
آسیابان گفت: ولی من آمده بودم از تو گل بگیرم، یعنی به من گل نمی‌دهی؟ باغبان به گل‌هایش نگاه كرد و گفت: آخر می‌خواهم بروم وسایلم را از گرو درآورم چون اجناسم برایم ارزش دارند.آسیابان ناراحت شد و خواست كه برود. مرد باغبان گفت: باشد دوست عزیز من، بیا و هر مقدار كه می‌خواهی بردار.دوستی خیلی بالاتر از مال دنیا است. این را گفت و نصف گل‌هایش را به او داد و بقیه گل‌ها را برداشت و به سمت شهر رفت. در راه مردی سخاوتمند به او برخورد كرد و گل‌های باغبان را با 2 برابر قیمت از او خرید. باغبان خیلی خوشحال شد و با خود گفت، محبت انسان‌ها به دیگران را اگر كسی جبران نكند، خداوند به وسیله فرد دیگری جبران خواهد كرد. و اما مرد آسیابان وقتی به خانه برگشت، متوجه شد كه چرخ اصلی آسیاب شكسته است و مجبور شد مقدار زیادی از پول‌هایش را خرج آسیاب كند تا بتواند دوباره آن را راه بیندازد. بخش کودک و نوجوان تبیانمنبع:جام جممطالب مرتبط:کروکودیلی به نام ابر سفید اطلاعات لطفاً! پیرمرد لبو فروش میهمان آن شب ما کوهنورد  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 365]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن