-دوستی
روزی روزگاری در روستایی مرد باغدار مهربان و درستكاری زندگی میكرد كه در روستاهای دور و بر، كسی باغی به زیبایی باغ او نداشت. در باغش كلبه كوچكی بود كه مرد تك و تنها در آن زندگی میكرد. او روزها در باغ كار میكرد و گلهای زیبا پرورش میداد. گلهایی چون شب بو، یاسهای زرد و طلایی، بنفشه، گل سرخ، سوسن، اطلسی، زنبق و نرگس و گلهای دیگر. در باغ او چیزهای زیبا برای نگاه كردن و عطرهای خوش برای بوییدن زیاد یافت میشد. باغبان، ماهی یك بار هم گلهایش را كه با سختی پرورش داده بود به بازار میبرد و میفروخت