واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > عصرآزاد، سحر - هفتمین فیلم بلند سینمائی همایون اسعدیان میتواند از چند وجه در سینمای امروز ایران واجد اهمیت باشد. «طلا و مس» در کنار «10 رقمی» بازگشت این کارگردان را به سینما ثبت میکند که پس از ساخت فیلم «آخر بازی»، تلویزیون را جایگزین سینما کرده بود. از وجه دیگر که امروز بیشتر در مرکز توجه قرار دارد «طلا و مس» فیلمی است که سهگانه روحانیت را در کارنامه تهیهکننده فیلم یعنی منوچهر محمدی کامل می کند. در واقع «زیر نور ماه» به کارگردانی سیدرضا میرکریمی و «مارمولک» به کارگردانی کمال تبریزی در کنار «طلا و مس» از سهگانههای مهم و تأثیرگذار سینمای ایران هستند که نخستین و به نوعی تأثیرگذارترین حضور روحانیت را بر پرده عریض ثبت کردند. همچنین حضور محمدی به عنوان طراح اولیه داستان این فیلمها میتواند جایگاه او را به عنوان یک تهیهکننده صاحب تفکر و دیدگاه با دغدغههائی خاص ثبت کند که به نظر میآید در سینمای امروز ما کمیاب باشد. پس از ساخت «زیر نور ماه» بود که کاراکتر روحانی به عنوان شخصیتی قابل نمایش و تصویر کردن در فیلمها و مجموعهها درآمد و البته در روندی یکسویه به کلیشه خودش بدل شد، اما شاید در این سه فیلم بتوان رد پای ملموس و واقعیتری از این شخصیتها پیدا کرد که هم به واقعیت نزدیکتر هستند و در عین حال اوج و فرود نمایشی دارند، البته در اشل و حد و اندازه خاص خودشان. این سهگانه به جهت محوریت قهرمانی که عنوان طلبه و روحانی را یدک میکشد و یا به اضطرار موقعیت مجبور به رعایت الزامات این لباس و کاراکتر شده، میتوانند به عنوان کارهائی سفارشی و چه بسا تبلیغاتی انگ زده شوند، اما به نظر میآید این روزها که انگ زدن با تکیه بر ظاهر و صورت هر چیز راحت و آسان شده، برای عمیق شدن در این مفاهیم و فاصله گرفتن از بار سنگین این انگهای الحاقی لازم باشد کمی فراتر از عنوان و شکل ظاهری حرکت کنیم. در این سه فیلم شخصیتهای روحانی در موقعیتهائی دراماتیک به تناسب قصه و نمایش قرار میگیرند که آنها را با چالشهائی مواجه میشود و چه چالشی تأثیرگذارتر از مواجهه فرد با خودش و دغدغههایش و در نهایت رسیدن به بازنگری و بینشی جدید؟ قهرمان فیلم «زیر نور ماه» موقعیت خطیری را تجربه میکند که متأثر از یک تردید سرنوشتساز است. تردید در پوشیدن لباس روحانی که برخاسته از این تردید است: آیا او به عنوان نماینده دین میتواند در زندگی مردم تأثیرگذار باشد؟ سئوالی که به دنبال خود کاربرد دین و دینداری را در زندگی عامه مردم و تأثیر در مشکلات آنها به همراه دارد. آزمون این قهرمان وقتی به نتیجه میرسد که او در همنشینی با آدمهائی که انگار در ته خط زندگی هستند، خود را محک میزند و در نهایت میبیند که میتواند حضوری مثبت داشته باشد؛ حتی اگر این تأثیر به اندازه برآوردن آرزوی کوفته خوردن آنها باشد. در واقع او با تغییر در زاویه نگاه خود و قرار گرفتن از حاشیه به متن زندگی قشری که از آنها فاصله داشته، میتواند جایگاه واقعی خود را به عنوان یک روحانی در ارتباط تنگاتنگ با توده مردم پیدا کرده و خود را لایق پوشیدن این لباس کند. قهرمان «مارمولک» هر چند یک دزد خلافکار است، اما وقتی به اضطرار موقعیت در لباس روحانی میرود مایههای مستعد درونی خود را کشف کرده و در واقع خودش هم از خودش متعجب می شود. این در حالیست که یک روحانی دیگر این راه را پیش پای او گذاشته تا اگر هنوز نقطه روشنی در وجودش هست در طول این آزمون کشف کند. در این مسیر است که رضا مارمولک ابتدا به اجبار لباس و محدودیتهائی که جایگاهش برای او تعیین کرده، از انجام خطاهای کوچک سرباز میزند و نهایتاً به جائی میرسد که دچار چالش بزرگ زندگیش میشود و از موقعیتی که برای دزدی در اختیارش قرار گرفته، میگذرد و کمکهای مردمی را به خانواده فقیر می بخشد. در واقع او با تأسی به شخصیت بیرونی که لباس و موقعیت روحانی برایش فراهم کرده، خوانشی جدید از جایگاه روحانی در ارتباط تنگاتنگ با افراد پیرامونش دارد و اینجاست که به نقطه تغییر میرسد. سیدرضای «طلا و مس» هر چند دچار تردید نیست و همان است که باید باشد، اما دغدغه کامل کردن خود را به شکلی بیرونی دارد یعنی حضور در کلاس درس اخلاق حاج آقا رحیم، اما وقتی در مسیر ناخواسته بیماری همسرش زهراسادات، در ارتباط تنگاتنگ نه تنها با افراد جامعه بلکه با خانواده خودش قرار می گیرد تازه متوجه میشود که چقدر غافل بوده است. غافل از روحیات و نیازهای همسر و فرزندانش و غافل از اینکه درس و کتاب و اخلاق و مسئله ای که در زندگیاش کاربرد نداشته باشد، به هیچ دردی نمیخورد. این مرور کوتاه یادآور میشود که اگر در این سه گانه محوریت با قهرمان روحانی و طلبه است، نگاه حاکم بر خلق شخصیت و طراحی اوج و فرود دراماتیک داستانی تبلیغاتی نبوده است. چرا که اولین وجهی که یک نگاه سفارشی باید به همراه داشته باشد، نشان دادن تصویری روشن و بی عیب و نقص از قهرمانی است که تردید در درونیات و برونیاتش محلی از اعراب ندارد و به یقین مطلق رسیده است. شخصیتی که اوج و فرود دراماتیک ندارد و مسیری هموار و بی هیاهو را تا قله طی میکند و در فیلم های و مجموعههای بسیاری نظیرشان را دیدهایم، اما قهرمانان این سه گانه وقتی مسیر تغییر را طی میکنند فاصلهای عمیق با شخصیتهائی تخت و بیعیب و نقص پیدا میکنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 600]