تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837585125
وقایع عجیب...در مورد...
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : وقایع عجیب...در مورد... s.ghotbi14th April 2006, 08:36 PMدر این تاپیک بیاین در مورد وقایع عجیبی که برای خودتان یا اطرافیان رخ داده-بنویسیم... من قصد دارم در مورد مشاهده نورهای عجیبی که در آسمان دیدم بنویسم... شما هم هر چی چیز عجیب و غریب یا اتفاقات جالب دارید بنویسید... اگر مطالب مفید حال دیگران یا آموزنده باشن بهتره.البته شئونات سایت را هم رعایت بفرمایید...*از دروغ های شاخدار هم جدا پرهیز بفرمایید...* این گوی و این میدان... s.ghotbi14th April 2006, 10:51 PMمن حدودسال 1369 در آسمان تهران در حیاط منزل ایستاده بودم که ناگهان حرکت ناگهانی دو نور نارنجی رنگ کهربایی را دیدم... حرکت آنها زیگزاگ و با سرعت سرسام آورم دیده می شد.(با توجه به بعد فاصله...) لازم به ذکر است که من تمام نورهای آسمان شب را بخوبی تمیز می دهم و آن نور مشابه هیچکدامشان نبود... من تا کنون هیچ مورد مشابه دیگری ندیدم... اضافه کنم که آن نورها مثل نور ال ای دی بودن که انگار از پشت کاغد کالک دیده شوند... وقتی آن نورها را دیدم حسابی هیجان زده شده بودم...(راستی اینم بگم که چند ماه بعد من در کنکور دانشگاه قبول شدم نمی دونم این به موضوع ربطی داشت یا نه ولی میدونم حداقل یکنوع علامت بود بهتره شما هم علامتهای اینجوری و به این تابلویی را ندیده نگیرین...) s.ghotbi14th April 2006, 11:33 PMاگه یه موقع با یه موجود عجیب و قریب مواجه بشین چیکار میکنین؟؟؟ منظورم از یه موجود -مثل اونی که توفیلم بیگانه بود- نیست... مثلا یکی مثل اونایی که در فیلم های جنگ ستارگان ساخته شده بودن...اگه تو یه کوچه خلوت و تاریک یکی از اونا رو ببینین که یه وسیله ناشناس تو دستشه و در سکوت بهتان زل زده و از حالت چشماش هم هیچی دستگیرتون نشه چه میکنید ؟ (راستش من یکی که فرارو بر قرار ترجیح میدم شما چطور؟ ) من یه تجربه نه چندان مشابه دارم...در دوران آموزشی خدمت سربازی در اوخر دوره نگهبان شده بودم و میبایست دور و اطراف گروهانها را گشت میزدیم... -البته بگم گه محل آموزش دور از شهر و تقریبا وسط بیابون بودش... زمان زمستان- فوق العاده سرد بود- و همه با اوور کت بودیم...گشت ها دو نفری انجام میشد... من و همگشتی جدا شدیم که بهتر گشت بزنیم زمان حدود 3-4 صبح بود همینطور که گشت میزدم یهو از پشت دیوار یکی از ساختمونا که همگی سوله بودن یه کله دیدم - فاصله زیاد بود - نزدیک بود زهره ترک بشم که فهمیدم اونی که بهم زل زده همگروهانی خودمه که نصف شبی شوخی زده بود به سرش... پسره خل و چل ... گفت میخواستم امتحان کنم می ترسی یا نه...(البته بدونید که ما با دست خالی گشت میزدیم...) چند پیشنهاد واسه اینجور موقع ها : 1- سریع خودتونو نبازین (منظورم فشار خون و ....است.) 2- موقعیت رو سریع ارزیابی کنین 3- ببینید سرکار رفتین یا مورد جدیه 4- اگر خطر یا احتمال خطر را پیشبینی کردین سریعا بزنیدبچاک... 5- در هر صورت سعی کنید خونسردیتنو حفظ کنید... 6- همیشه بیاد داشته باشید که در عالم امکان زندگی می کنیم و هر چیزی ممکن است اتفاق بفتد...-یه آدم فرزانه ای یه بار بهم گفت که هر چیزی که حتی در ذهن منو تو فرض بشود خلق شده یا میشود- پس زیاد به کلمه خرافات دل نبندین... 7- تجربه نشون داده که انسان در همچین موقعیتهایی هیپنوتیزم میشه - پس یاد بگیرید با هیپنوتیزم شدن مقابله کنید...البته طبق تحقیقات بنده یک موجود با هوش کمتر سریعا در مواجهه با یک موجودهوشمندتر ازخودبیخود یا علمی تر بگم هیپنوتیزم میشه ... پس همواره سعی کنید آگاهی و اطلاعات خودتونو بالا ببرین...و مورد 6 را هم یادتون نره... 8- سعی کنید در موقع خطر بر حس کنجکاویتون غلبه کنید... باور کنید یک موقعیت مشکوک یا خطرناک ارزش فضولی کردن رو نداره و ممکنه اصلا شوخی هم در کار نباشه... منظورم ازگفتن این حرفا ترسوندن نبود - فقط آمادگی و حظور ذهن و تسلط بر اعصاب... sepide-a16th April 2006, 01:10 AMمطالب جالبی بودن حالا ما تو یکی از فروشگاه های اینجا کسی رو می بینیم فتوکپی آدم فضایی هاست! ببینی باورت نمی شه! چشماش صورتش بدنش! هر کی می بینه مو رو بدنش سیخ میشه! صداش هم شبیه بچه می مونه کمی. ما که همیشه به شوخی می گیم احتمالا بابا یا مامانش فضایی بودن همیچین چیزی از آب در اومده :d مرد 30 ساله این طور هاست مثل آدم فضایی هام قد بلندی نداره و بدنه ضعیفی داره خلاصه ما که ازش می ترسیم اون روزی من رو دیده بود به بغلیش می گفت این ها ایرانین! منو می گی می خواستم برم خفش کنم بگم مرتیکه به تو چه من کجایی ام؟ و خلاصه چشم غره ای بهش رفتم اون هم چنان نگاهی کرد گفتم این بابا ننه فضاییه رو میفرسته سراغم!:d Sx3D16th April 2006, 01:20 AMفتوکپی آدم فضایی هاست یواشکی ازش عکس بنداز ما رو هم کنجکاو نمودی ! ;) s.ghotbi16th April 2006, 12:55 PMآره منم کنجکاو شدم.... کار من گرافیک است شاید یه روزی طرحش بدردم بخوره...شما مگه کجا اقامت دارین...؟ راستش توی کتب تحقیقاتی راجع به فضایی ها گفته شده که اونا سعی دارن از خودشون دورگه بسازن (یعنی نصفی آدم و نصفی...) این چیزی که شما گفتین همچین غیرممکن هم نیستشا... sepide-a16th April 2006, 01:02 PMیواشکی ازش عکس بنداز ما رو هم کنجکاو نمودی ! ;) باشه ;) این دفعه ای دیدمش با موبایل سعی می کنم ازش عکس بگیرم ;) sepide-a16th April 2006, 01:03 PMآره منم کنجکاو شدم.... کار من گرافیک است شاید یه روزی طرحش بدردم بخوره...شما مگه کجا اقامت دارین...؟ راستش توی کتب تحقیقاتی راجع به فضایی ها گفته شده که اونا سعی دارن از خودشون دورگه بسازن (یعنی نصفی آدم و نصفی...) این چیزی که شما گفتین همچین غیرممکن هم نیستشا... آره راست میگی من که گفتم ممکنه بابا یا مامانش فضایی باشن :D حالا عکس گرفتم میزارم اینجا ببینیدش ;) راستی یادم رفت بگم من فنلاند زندگی می کنم hooman6716th April 2006, 01:38 PMمطالب جالبی بودن حالا ما تو یکی از فروشگاه های اینجا کسی رو می بینیم فتوکپی آدم فضایی هاست! ببینی باورت نمی شه! چشماش صورتش بدنش! هر کی می بینه مو رو بدنش سیخ میشه! صداش هم شبیه بچه می مونه کمی. ما که همیشه به شوخی می گیم احتمالا بابا یا مامانش فضایی بودن همیچین چیزی از آب در اومده :d مرد 30 ساله این طور هاست مثل آدم فضایی هام قد بلندی نداره و بدنه ضعیفی داره خلاصه ما که ازش می ترسیم اون روزی من رو دیده بود به بغلیش می گفت این ها ایرانین! منو می گی می خواستم برم خفش کنم بگم مرتیکه به تو چه من کجایی ام؟ و خلاصه چشم غره ای بهش رفتم اون هم چنان نگاهی کرد گفتم این بابا ننه فضاییه رو میفرسته سراغم!:d سلام حالا قضیه ما بر عکسه. یعنی وقتی میریم تو خیابون(ما ایرانی ها) هندیها به ما چپ چپ نگاه می کنن. انگار آدم فضاییم:D sepide-a16th April 2006, 02:16 PMسلام حالا قضیه ما بر عکسه. یعنی وقتی میریم تو خیابون(ما ایرانی ها) هندیها به ما چپ چپ نگاه می کنن. انگار آدم فضاییم:D سلام چه جالب :D خوب معلومه این هندی های زشت وقتی چندتا خوشگل و خوشتیپ ایرانی می بینن باید هم این جوری نگاه کنن :D s.ghotbi16th April 2006, 06:00 PMخوبه- عکس آدمای عجیب هم میتونه به حال این تاپیک مفید باشه... فقط- (sepide-a) مواظب باشین آدم فضاییها به این راحتی نمیذارن ازشون عکس بگیرن ... راستی یکی از فامیلای من میگه که خانمی از دوستاشون با جن ها دوست شده و باهاشون عکس انداخته .اینطور که ازونا شنیدم جنا خیلی کارا میتونن واسمون انجام بدن... sepide-a17th April 2006, 12:39 PMخوبه- عکس آدمای عجیب هم میتونه به حال این تاپیک مفید باشه... فقط- (sepide-a) مواظب باشین آدم فضاییها به این راحتی نمیذارن ازشون عکس بگیرن ... راستی یکی از فامیلای من میگه که خانمی از دوستاشون با جن ها دوست شده و باهاشون عکس انداخته .اینطور که ازونا شنیدم جنا خیلی کارا میتونن واسمون انجام بدن... حالا نمی ذاره به راحتی ازش عکس بگیریم به درک! عکس گرفتن در فروشگاه مجاز نیست! ولی یه خوبیتی که داره اینه که پشت صندوقی که می ایسته نزدیک شیشه در فروشگاه است و من و دوستم می تونین بریم جلوی در فروشگاه مثلا نشون بدیم که می خوایم عکس بگیریم(که چقدر هم ضایع است!) ولی دوستم به جای اینکه با مویایل از من عکس بگیره از اون عکس میگیره البته اگه نور تو شیشه فروشگاه نه افته! راستی تو هم اگه می تونی به فامیلت بگو اگه می تونه عکس هایی که اون خانمه داره رو ازش چندتا شو بگیره و بهت بده بتونی اینجا بذاری هم ما ببینیم و خودت s.ghotbi17th April 2006, 08:07 PMبخاطر یه عکس خودتون را ضایع نکنین ... خودم با 3dsmax;یکی درست میکنم... راجع به اون عکسا که گفتین ...راستش به من که رسید ممنوع شد... شانس که نداریم... ولی اونایی که دیدن گفتن شبیه آدمای مریض احوال یا همچین چیزی هستن ولی گاهی عین خود ما آدما هستن... ( و جالب تر اینکه میتونن خودشون را جای ما قالب کنن... و کارای ما رو تقلید کنن... ) البته تا جاییکه میدونم کاراشون سازماندهی شده یا با برنامه ریزی نیستش...(خیالتون راحت باشه...) فقط اگه باهاتون رفیق بشن - دوست دارن گاهی باهاتون شوخی کنن... فکرمیکنم اجازه دخالت بیش از این حد رو ندارن... (درمورد شبه ما شدنشون یه چیزی شنیدم که که اگه بهتون بگم دیگه تنها جایی نمیخوابین... راستش منم اجازه توضیح بیشتر ندارم...(نترس من ازونا نیستم فقط نبایدبیشتر بگم چون تولید ترس میکنه این حرفا و اینا و ...) sepide-a17th April 2006, 10:57 PMبخاطر یه عکس خودتون را ضایع نکنین ... خودم با 3dsmax;یکی درست میکنم... راجع به اون عکسا که گفتین ...راستش به من که رسید ممنوع شد... شانس که نداریم... ولی اونایی که دیدن گفتن شبیه آدمای مریض احوال یا همچین چیزی هستن ولی گاهی عین خود ما آدما هستن... ( و جالب تر اینکه میتونن خودشون را جای ما قالب کنن... و کارای ما رو تقلید کنن... ) البته تا جاییکه میدونم کاراشون سازماندهی شده یا با برنامه ریزی نیستش...(خیالتون راحت باشه...) فقط اگه باهاتون رفیق بشن - دوست دارن گاهی باهاتون شوخی کنن... فکرمیکنم اجازه دخالت بیش از این حد رو ندارن... (درمورد شبه ما شدنشون یه چیزی شنیدم که که اگه بهتون بگم دیگه تنها جایی نمیخوابین... راستش منم اجازه توضیح بیشتر ندارم...(نترس من ازونا نیستم فقط نبایدبیشتر بگم چون تولید ترس میکنه این حرفا و اینا و ...) درمورد شبیه ما شدنشون یه چیزی شنیدم که که اگه بهتون بگم دیگه تنها جایی نمیخوابین، حالا نمیشه بگید چرا؟:( لطفا اگه میشه بیشتر بگید دیگه :o :( Sx3D17th April 2006, 11:04 PMراستش منم اجازه توضیح بیشتر ندارم نکنه خودت هم از دارو دسته خودشون هستی ؟ s.ghotbi18th April 2006, 12:31 AMنه آقای رئیس کل عرض کردم خدمتتون من از اونا نیستم ... اونا تو اینترنت نمی تونن وارد بشن ( خوشبختانه...) اگر میشدن هممون بدبخت میشدیم ... چون کارایی که اونا میتونن بکنن برای ما غیر ممکن است... یکسری کارای آدما براشون فیلتر شده... s.ghotbi18th April 2006, 12:47 AMسپیده خدمت تو هم عرض کنم ... که حتی ما آدما هم یه جاهایی باید سکوت کنیم...علم بشر هنوز خیلی ناقصه و مثل سیستم عامل داس در مقابل ویندوز ایکس پی یا بالاتره... گفتم که همینقدر بدونین که می تونن کاملا شبیه ما بشن ...(احتمالا ازطریق دستکاری ادراک...) اگر ادراک شما از جهان هستی و پیرامونتان متزلزل باشه حتما منتظر دیدن حضرات اجنه باشین ... سراغ من یکی که نمیتونن بیان... شما هم اگه به اطرافتون نگاه دقیقتری بندازین یه چیزایی دستگیرتون میشه... مثلا جابجایی اشیا منزل یا گم شدن و پیدا شدن ناگهانی و ... باور کنین اصلا خرافات نیستن این چیزا ... sepide-a18th April 2006, 01:37 AMخیلی ممنون از پاسخت حالا یکی چیزی : پارسال من رو کاناپه گوشه اون نشسته بودم و داشتم با ورق فال می گرفتم بعد خوب یادم نیست چی شد که دیدیم یه ورق کم شده ازش گفتم چون احتمالا گوشه کاناپه نشستم رفته لای کاناپه و رفته اون تو کاناپه رو بلند کردم و توش رو نگاه کردم و حتی دست هم زدم دیدم نخیر نیست بی خیال شدم چند دقیقه رو کاناپه نشستم یه احساسی بهم گفت برو دوباره نگاه کن اونجا رو بد کاناپه رو دوباره بلند کردم و توش رو دیدم و ورق 9 دل هم بود خوب یادمه درست همون جا به طرف عکس افتاده بود داشتم شاخ در می اوردم چون لای کاناپه ممکن نبود گیر کنه و بد بی افته که من بار دوم ببینمش و حسابی حالم خراب شد گفتم یعنی چی؟ یا مثلا دیروز یه وسیله ایم رو گم کرده بودم و مطمئن بودم که تو کوچه وقتی تو جیب گرم کنم بود افتاده ولی دیروز باز تو همون کاناپه مادرم پیداش کرد! نمی دونم هر چی گم می کنم اکثرا در اون کاناپه دوباره پیداش می کنم! نمی دونم به نظرت دلیلش چیه؟ s.ghotbi18th April 2006, 01:52 AMآماده شنیدن مطالب شما هستیم... (خوب شد رئیس؟؟؟) s.ghotbi18th April 2006, 09:04 PMراجع به کاناپه گفتی... راستش یه جاهایی هستش که که خیلی مورد علاقه اوناست (معمولا تو خونه های بزرگ یا قدیمی)...اگه واقعا اینطور که میگی باشه...فکر کنم جنا دارن سربسرت میذارن... حالا خوبه دوباره چیزا رو بهت پس میدن... بعضی وقتا من یه چیزی گم میکنم و خیلی بعد پیداش میکنم یا اصلا دیگه نمیبینمش... آدم24th September 2006, 05:21 PMبا سلام و عرض خسته نباشید راستی چند نفر از شما پری دریایی داخل موزه حرم امام رضا(ع) رو دیدید:confused: :confused: :eek: :eek: Stranger Elf24th September 2006, 07:44 PMبا سلام و عرض خسته نباشید راستی چند نفر از شما پری دریایی داخل موزه حرم امام رضا(ع) رو دیدید:confused: :confused: :eek: :eek: چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ توضیح بیشتر لطفا؟؟؟؟ جالب شد !!!! dokhtarak25th September 2006, 08:05 AMبخاطر یه عکس خودتون را ضایع نکنین ... خودم با 3dsmax;یکی درست میکنم... راجع به اون عکسا که گفتین ...راستش به من که رسید ممنوع شد... شانس که نداریم... ولی اونایی که دیدن گفتن شبیه آدمای مریض احوال یا همچین چیزی هستن ولی گاهی عین خود ما آدما هستن... ( و جالب تر اینکه میتونن خودشون را جای ما قالب کنن... و کارای ما رو تقلید کنن... ) البته تا جاییکه میدونم کاراشون سازماندهی شده یا با برنامه ریزی نیستش...(خیالتون راحت باشه...) فقط اگه باهاتون رفیق بشن - دوست دارن گاهی باهاتون شوخی کنن... فکرمیکنم اجازه دخالت بیش از این حد رو ندارن... (درمورد شبه ما شدنشون یه چیزی شنیدم که که اگه بهتون بگم دیگه تنها جایی نمیخوابین... راستش منم اجازه توضیح بیشتر ندارم...(نترس من ازونا نیستم فقط نبایدبیشتر بگم چون تولید ترس میکنه این حرفا و اینا و ...) ببین دوست عزیز واسه منم از این اتفاقا زیاد افتاده یک سری وسایل و هیچ وقت پیدا نمیکنم یکسری دقیقا همونجا پیدا میشن و یک سری اتفاق واسه خودم افتاده من نمیترسم خیالت راحت همین قدر بگم که تقریبا گم کردن وسایل یک امر عادی شده واسم . بذار یک اتفاق ئ تعریف کنم. با مامان و بابام رفتیم بیرون برای خرید اونها تو اتوبان نگه داشتن و یک سری یک ربعه رفتن دکتر و من تو ماشین تنهات موندم یه خورده سر جام ولو شدم که دیدیم یک صدای ضربه میاد انگار یکی به در زد حالا یا باماشین یا سنگ یا دست هر جا رو نگاه کردم هیجی که بتونم بهش شک کنم پیدا نکردم قفل مرکزی و زدم و دوباره ولو شدم ه دیدم پشت ماشین داره تکون میوره عین گهواره بالا پایین میره باور کنید ها خلاصه تا برگشتم عقب و نگاه کردم چیزی نشد و هیچ کی نبود اولش یکم ترسیدم اما بعدش خوشم اومد وباره همون طوری نشستم که دوباره تکون خورد دوباره که نگاه کردم بازم کسی نبود و مطمعن بودم خیالاتینشدم برای بار سوم خواستم این بازی ادامه پیدا کنه که نشد چون بابام اومد . خلاصه از این اتفاقا زیاد میفته منم همین طوری با ورق زیاد فال میگیرم و جالبه که از کشو برمیداشتم میگرفتم یکی کم میومد جاش و نگاه میکردم نبود د.باره میشمردم درست میشد یا وقتی ورق ها رو ور میدارم نگاه میکنم نمونده باشه تو شمارش هم 52 تاس اما موقع بازی کم میشه و همون جایی که بوده رو نگاه میکنم یک ورق پیدا میکنم . پس هر خوبی و بدی داره بگئ به من تا بدونم خیالت راحت سکته نمیکنم از این چیزها هم خوشم میاد . Stranger Elf25th September 2006, 08:30 AMنه آقای رئیس کل عرض کردم خدمتتون من از اونا نیستم ... اونا تو اینترنت نمی تونن وارد بشن ( خوشبختانه...) اگر میشدن هممون بدبخت میشدیم ... چون کارایی که اونا میتونن بکنن برای ما غیر ممکن است... یکسری کارای آدما براشون ************ شده... سپیده خدمت تو هم عرض کنم ... که حتی ما آدما هم یه جاهایی باید سکوت کنیم...علم بشر هنوز خیلی ناقصه و مثل سیستم عامل داس در مقابل ویندوز ایکس پی یا بالاتره... گفتم که همینقدر بدونین که می تونن کاملا شبیه ما بشن ...(احتمالا ازطریق دستکاری ادراک...) اگر ادراک شما از جهان هستی و پیرامونتان متزلزل باشه حتما منتظر دیدن حضرات اجنه باشین ... سراغ من یکی که نمیتونن بیان... شما هم اگه به اطرافتون نگاه دقیقتری بندازین یه چیزایی دستگیرتون میشه... مثلا جابجایی اشیا منزل یا گم شدن و پیدا شدن ناگهانی و ... باور کنین اصلا خرافات نیستن این چیزا ... سلام این تاپیک تخصصی نیست و در ضمن در مورد مسائلی هست که عنوان کردنش زیاد ممکن نیست منهم چیزایی میدونم که ممکنه به درد بخوره. اول اینکه تمام انسانها همزاد دارن... یکی هم نه بلکه دوتا. ه سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 525]
-
گوناگون
پربازدیدترینها