واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > کثیریان، کیوان - کیوان کثیریان 1- سفرحاشیه ساز پیشتر نوشتم که سفر" یواشکی و هول هولکی " جوادشمقدری به کن عجولانه و بی برنامه بود. اینکه اصلا چرا باید یک مقام رسمی از سینمای ایران بدون دعوتنامه رسمی به جشنواره کن برود، خود مبحثی قابل توجه است که باید پاسخ داده شود. اما به فرض که این مورد را ندیده بگیریم مسائل مختلفی با این سفر پیش آمد که محل تامل است. بازتاب گزارش مذاکرات دیدار با ژیل ژاکوب و سپس تکذیب آن در رسانه های فرانسه و آنگاه نامه دوباره معاون سینمایی ایران و متهم کردن ژاکوب، همه و همه نشان از بی برنامگی معاونت سینمایی در این سفرو پیامدهای آن داشت که تمام تاثیر مورد انتظار از چنین سفر و چنین دیداری را ضایع و خنثی کرد. وقتی مقام ارشد سینمایی یک مملکت قرار است برای نخستین بار پا به معتبر ترین جشنواره جهانی بگذارد باید بداند کن کجاست و قواعد و اقتضائاتش چیست. باید بداند ژیل ژاکوب کیست و چگونه و با چه سیاست هایی جشنواره اش را اداره می کند. باید بداند پا به جایی می گذارد که برای جعفر پناهی صندلی خالی نمادین گذاشته اند و تمام قدرت و توان تبلیغاتی شان را در این مسیر خرج کرده اند. فکر می کنید شمقدری پیش از رفتن می دانست به کجا می رود؟ و می دانست چه برخوردی در انتظار اوست؟ به نظرم شمقدری احساس کرد که در قامت یک قهرمان راهی کن می شود تا صدای برحق خود را در بلاد کفر و در قلب اردوگاه دشمن فریاد بزند و از این رو به ناگاه گمان کرد در اتاق خودش در بهارستان نشسته و دارد به روابط عمومی اش خبر را دیکته می کند. یادش هم نبود، حتی اخباری که با مصرف داخلی منتشر میشود هم به گوش جهان می رسد و خب، اگر تحریف شده باشد، تکذیب می شود. ویادش نبود که بالاخره آنها هم رسانه دارند، رسانههای بانفوذی هم دارند. ولی به نظر می رسد بی برنامگی شمقدری در نقاطی منجر به تحقیر سینمای ایران شد که او نماینده اش بود. چه معنی دارد که معاون وزیر یک مملکت خودش را در موقعیتی قرار دهد که از یک جشنواره، برای مصاحبه مطبوعاتی اتاق بخواهد و ندهند؟ این آیا تحقیر سینمای ایران نیست؟ تازه گذشته از اینها مگر خود آقای شمقدری در همین جشنواره جمع و جور فجر خودمان، حاضر است به کسی اتاق برای کنفرانس مطبوعاتی بدهد که علیه خودش حرف بزند؟ تازه مگر شمقدری معتقد نیست که ژاکوب " گوش به فرمان عوامل ورشکسته سیاسی" است و جشنواره کن جشنواره ای "استکباری" ؟ مگر همواره نگفته که جشنواره های خارجی اهمیتی ندارند و سیاسی اند و نظراتی از این قبیل؟ پس چرا از ژاکوب درخواست کرده تا به سینمای ایران بیشتر توجه کند و حتی خواسته تا جشنواره کن، ژانر سینمای دفاع مقدس ایران را جدی تر بگیرد؟ حضور فیلم های ایرانی در یک - به زعم ایشان - جشنواره استکباری چه سودی به حال سینمای ایران دارد؟ آقای شمقدری بابت این رفتار که دقیقا برای سینمای ما جز موضع ذلت تعبیر نمی شود چه توجیهی دارد؟ آیا ایشان در نخستین سفر مهم خارجی خود، با سفیر ایران در فرانسه یا رایزن فرهنگی ایران مشورت و هماهنگی داشتهاند؟ مطمئنا آقای شمقدری در تهران مشکل اتاق ندارد، پس چرا یک مصاحبه مطبوعاتی ترتیب نمی دهد تا افکار عمومی از دستاوردهای ایشان در این سفر آگاه شوند، اهالی رسانه سوالات خود را از او بپرسند و شفاف سازی صورت گیرد؟ به گمانم دستگاه های ذیربط باید بابت تبعات سفر سه روزه معاونت سینمایی به کن، بررسیها و برخوردهای لازم را انجام دهند تا مدیران میانی از این پس آگاهانه تر و با برنامه تر از کشور خارج شوند و هزینههای زیانبار معنوی برای کشور به بار نیاورند. 2- روابط عمومی سهل انگار و دوستی خاله خرسه سؤال کلیدی این است: چطور یک روابط عمومی سهل انگارو نابلد میتواند یک مجموعه و رئیسش را ضایع کند؟ حتماً شما هم گزارش دیدار جناب جواد شمقدری و ژیل ژاکوب را خواندهاید. در این گزارش آمده که آقای شمقدری با شجاعت تمام از سیاستهای جشنواره کن انتقاد کرده و با تندترین لحن ممکن از خجالت مدیر معتبر، پرسابقه و مسن جشنواره کن درآمده است. از طرف دیگر آقای ژاکوب هم با ادبیاتی متفاوت، دائماً با معاون مقتدر از در عذرخواهی و مسالمت درآمده و تدارک صندلی خالی نمادین توسط جشنواره برای جعفر پناهی را یک «ژست سمبلیک» دانسته و یک جورهایی به شمقدری فهمانده که بابا ما را جدی نگیرید. ما همین جوری یک صندلی گذاشتیم و یک مقداری هم کار تبلیغاتی کردهایم. شما ببخشید استاد. کم مانده بود ژیل ژاکوب در گزارش روابط عمومی معاونت بگوید: «جناب شمقدری، ما عوامل استکبار جهانی هستیم و از شیطان بزرگ دستور داریم تا از سران فتنه حمایت کنیم، اما شما جدی نگیرید. شما که یک فیلمساز حرفهای هستید و کلی هم ذکاوت سیاسی دارید خودتان متوجه باشید که ما قرار است یک کار سیاسی مذبوحانه بکنیم که البته میدانیم در مقابل هوش سرشار و قدرت مدیریت شما شکست میخوریم و کل پروژهمان عقیم میماند!» توجه دارید که جناب روابط عمومی، حواسش نبوده که اگر متن این خبر - جدا از صحت و سقم این دیدار - طوری تنظیم شود که باورپذیر به نظر نیاید و در ذهن مخاطب خود ذرهای تردید به وجود آورد، باعث خواهد شد که مخاطب، در اصل ماجرا تشکیک کند. هر مخاطب آگاه با خواندن ادبیات و نثر گزارش دیدار شمقدری با ژیل ژاکوب در مییابد که تا چه میزان، جانبداری، یکسویهنگری و اغراق در آن به کار رفته و طبعاً اطمینان خواهد یافت که در عالم خیال، نه شمقدری به خود جرأت داده است با این واژگان و ادبیات با ژاکوب سخن بگوید و نه ژیل ژاکوب، تا این پایه خام و کودکانه درباره خود و سیاستهایش حرف میزند و آشکارا عذر میخواهد و عقبنشینی میکند که اگر چنین بود باید پس از دیدار با شمقدری، تغییری در سیاستها به وجود میآمد و در اختتامیه تا حدودی مواضع قبلی، تلطیف میشد که ابداً چنین نشد. آنچه مسلم است، محتوای منتشر شده از این دیدار با شناختی که از شمقدری و ژاکوب داریم، اغراق شده و غیرقابل باور است. طبعاً ادبیات این خبر که از سوی روابط عمومی معاونت ارسال شده تأثیر مورد انتظار از انتشار آن را به کل ضایع کرده و تازه با تکذیب آن نتیجه معکوس هم به بار آوردهاست. این واقعه نشان از آن دارد که اهمیت روابط عمومی یک معاونت در سطح وزارت در حدی است که ناشیگری و سهل انگاری در این مورد و تملقگویی بیش از حد روابط عمومی برای مدیر نه تنها تأثیر مثبتی ندارد بلکه میتواند به شدت مخرب و ویرانگر باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 600]