واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب - پوریا عالمی با توجه به مشکلهای متعددی که برای گرفتن مجوز کتاب وجود دارد بر آن شدیم یکبار برای همیشه راهکارهایی را برای حل این مهم ارائه کنیم تا قال قضیه کنده شود؛ ۱- چون اصولا مجوز دادن یا ندادن به یک کتاب یک موضوع کاملا سلیقهایست و در هر دورهای با عوضشدن مسئولان مربوطه تغییر میکند پیشنهاد میشود هرکسی وزیر ارشاد میشود در ابتدا سلیقههای خودش (از بچگی تا بزرگی)، سلیقههای معاونهایش، سلیقهی آبدارچی و نیروی خدمات بخش کتاب، سلیقهی بچههای محلشان، سلیقهی همخدمتیهایش در دوران سربازی، سلیقهی بقال سرکوچه و قصاب محلشان و در کل هرکسی را که بهنحوی در دادن یا ندادن مجوز تاثیر دارد، با جزئیات کامل اعلام کند. ۲- چون مجوزدادن یا ندادن به یک کتاب موضوع حساسیست و نسبت مستقیم دارد با سلیقهی مسئولان مربوطه، ارشاد رسما اعلام کند مسئولان بخش کتاب به چیزهایی حساسیت دارند. بدیهیست بعضی حساسیتها بیولوژیکیست. بعضی حساسیتها فصلیست و تغییر میکند. بعضی حساسیتها ارثیست. بعضی حساسیتها واگیردار است. بعضی حساسیتها خیلی حساس است. بعضی حساسیتها خیلی زمخت است. برای همین ارشاد رسما حساسیتهایش را بگوید و اگر کمک میکند حساسیتهایش را با رسم شکل، یا نشان دادن تصویر و اسلاید نشان دهد. ۳- اگر ارشاد موضعش را دقیق مشخص کند و نوع حساسیتش را نشان دهد، ناشران و نویسندگان میتوانند برای اینکه مشکلی پیش نیاید با موضع حساسیتبرانگیز ارشاد کاری نداشته باشند و به باقی کارهاشان برسند. ۴- یک راه کلی برای اینکه مشکل مجوز کتاب حل شود این است که دولت با طراحی و ایجاد شغل جدید دست نویسندگان را جایی بند کند که بیخیال نوشتن شوند. شغلهای کشتارگاهی، کارگاهی، بیلزنی، دوغاب دوشاب درست کردن، سفیدکاری، کاهگل لگدکردن، صافکاری، اتوبوس چپکردن، جاده صافکردن، مالهکشیدن و اینا، چون تخصص زیادی میخواهد برای اهل ادب توصیه نمیشود. بهتر است این شغلها به همین کسانیکه الان دارند بهخوبی از پس این کارها برمیآیند سپرده شود. ۵- همچنین دادن وام ازدواج و تسهیل امکان تجدید فراش برای سرگرمکردن اهالی ادب توصیه میشود. چون تاریخ ادبیات ثابت کرده اگر نویسنده یا شاعر بهراحتی به وصال مشترک مورد نظر خود برسد شعر و داستان را میبوسد و میگذارد کنار. ۶- پیشنهاد میشود بهجای دادن مجوز کتاب و با توجه به نظر دولت برای انتقال وزارتخانهها به خارج از تهران، هر نویسنده و ناشری موظف شود طرحی برای انتقال وزارت ارشاد بدون اینکه آب توی دل وزیر و معاون و مدیر و اینا تکان بخورد ارائه کند. البته خودمان میدانیم این خیلی سخت است، برای همین پیشنهاد میشود هر نویسندهای دست یکی از کارکنان ارشاد را بگیرد و به کیلومترها خارج از تهران منتقل کند و خرج زندگی او و خانوادهاش را تقبل کند. هر نویسنده و ناشری که از پس اینکار برآمد یک مجوز به کتابش داده شود. ۷- مردم که همینطوریش کتاب نمیخرند، اما پیشنهاد میشود قانونی وضع شود که اگر هرکسی خواست کتاب بخرد یا باید خودش را معرفی کند، یا از حق سهم نفتش در سر سفره چشم بپوشد. اینطوری مردم دیگر جرات نمیکنند کتاب بخرند. وقتی مردم کتاب نخرند ناشر کتاب چاپ نمیکند و مشکل حل میشود. ۸- ارشاد بهجای مجوز کشک بدهد. که نویسنده و ناشر بروند و کشکشان را بسابند. البته طبق قرارداد ناشرها، باید ده دوازده درصد کشک را نویسنده بسابد و باقیش را ناشر. ۹- ارشاد بهجای مجوز زرشک بدهد. که نویسنده و ناشر بروند و زرشکشان را پاک کنند. البته طبق قرارداد ناشرها، باید ده دوازده درصد زرشک را نویسنده پاک کند و باقیش را ناشر. ۱۰- یک راه بهتر هم این است که ادارهی کتاب وزارت ارشاد به ونزوئلا منتقل شود. اینطوری بهخاطر رفت و آمد طولانی و اینا، کمکم ناشرها کارشان را عوض میکنند. ۱۱- همچنین پیشنهاد میشود ادارهی کتاب به تپههای خوش آب و هوای اوین درکه منتقل شود که کسی هوس هواخوری به سرش نزند. یا اگر نویسندهای خواست کتابی بنویسد و منتشر کند حتما حتما ترتیبی داده شود که یک هواخوری مفصل بکند. منبع: سایت هزار کتاب60
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]