تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن هنگام بى نيازى شكر مى گزارد و منافق هرگاه بى نياز شود طغيان مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803981101




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مروري بر ويژگي هاي فرضيه و نقش آن در مطالعات تجربي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مروري بر ويژگي هاي فرضيه و نقش آن در مطالعات تجربي
مروري بر ويژگي هاي فرضيه و نقش آن در مطالعات تجربي   نويسنده: سيد حسين شرف الدين و محمود رجبي   چکيده   فرضيه به عنوان پاسخ موقت به سؤالات تحقيق ،برآورد حدسي روابط بين متغيرهاي آن ، و هدايت کننده ي منظم و استوار فرايند پژوهش ، يکي از سازه هاي مهم معرفتي در هر پژوهش علمي به شمار مي رود ؛ ابزار نيرومندي است که با هدف دست يابي به نتايج اطمينان بخش ، ابداع شده است . فرضيه با الهام از تفکري تئوريک ،و برپايه ي شناخت مقدماتي پديده ي مورد مطالعه (مرحله ي اکتشاف ) ، بيانگر استنباطي مستدل درباره ي اوصاف ، حالات ، و رفتارهاي پديده ي مورد مطالعه است . به استثناي مطالعات توصيفي و اکتشافي ، تقريباً همه ي مطالعات با فرضيه يا مجموعه اي از فرضيات به هم پيوسته آغاز مي شوند و استمرار مي يابند . اين نوشتار در پي آن است تا پس از بررسي ابعاد مفهومي «فرضيه »، با رويکردي روش شناختي ، به بحث درباره ي گونه ها ، و کارکردهاي آن در فرايند مطالعه ي علمي بپردازد و ديدگاه هاي مختلف در اين خصوص را تحليل نمايد . کليد واژه ها: فرضيه ، متغير ، پيش فرض ، نظريه ، قانون ، آزمون ، قياس ، استقرار ، ابطال . مقدمه   يکي از دعاوي کانوني و برخوردار از مؤيدات فراوان فلسفه ي علوم تجربي اين است که مطالعه و مشاهده ي پديده ها بدون داشتن مجموعه اي از باورها ، انگاره ها ، ذهنيات ، سؤالات و دغدغه هاي پيشين معطوف يا مرتبط به موضوع مورد مطالعه غير ممکن است و نتيجه اي در بر نخواهد داشت ؛زيرا چنين سلوکي ، به علت فقدان خط راهنما ،پژوهشگر را با انبوهي از داده ها و دريافت ها روبه رو مي سازد .انگاره ها و پيش داشت هاي ذهني همچون قطب نمايي عمل مي کنند ؛ مسير حرکت پژوهشگر را در پيچ و خم هاي فرايند مطالعه تعيين ، و او را در کشف واقعيت و نيل به نتايج مورد نظر ياري مي نمايند .اگر نقطه ي آغاز فرايند پژوهش را طرح مسئله اي همچون «طلاق » در قالب يک يا چند سؤال ناظر به علل وقوع يا آثار و پيامدهاي آن بدانيم (که معمولاً در مواجهه عادي يا لايه کاوي مرحله اي پديده ها و واقعيات مشهود رخ مي نمايند و خويش را بر ذهن پژوهشگر تحميل مي کنند )، فرضيه واکنش ذهني منتج از يافته هاي پيشين در جهت ارائه ي پاسخ يا پاسخ هاي اجمالي و موقت به پرسش هاي مذکور است . اين پاسخ - ناخودآگاه - ريشه در درک شهودي ، تجربيات زيستي ، آرشيو اطلاعات شخصي ، مطالعات و تجربيات پيشين ، رويه هاي غالب ، خوانش هاي ترجيحي ، مفروضات عامه ، مؤيدات محيطي و ... دارد ؛ اما فرايند مطالعه در استمرار موجوديت خويش ، مترصد آزمون اين فرض هاي مقدماتي در پرتو شواهد و يافته هاي عيني و تأييد و ردّ محتمل آنهاست . گفتني است که فرضيه ، و همچنين نظريه ، تنها در موضعي زمينه ي طرح مي يابد که پژوهشگر با پديده هاي نسبتاً پيچيده ، تفسير پذير ، و چند وجهي سروکار داشته باشد ؛ پديده هايي که امکان توارد علل مختلف و ظهور آثار متنوع از آنها محتمل الصدق شمرده شود . از اين رو ، پديده هايي که اغلب بديهي انگاشته مي شوند يا افراد عموماً در پرتو معلومات و تجربيات ارتکازي خويش به تفسير متقاعد کننده ي آنها قادرند ، اساساً بي نياز از فرضيه هستند يا فرضيات خفي محتمل آنها بي نياز از آزمون مي باشند ؛ براي مثال ، اگر ناگهان باخبر شويد که دوستتان همسر خود را طلاق داده است ، ذهنتان به سرعت درصدد يافتن چرايي وقوع اين امر بر مي آيد ؛ و بسته به ميزان ورزيدگي ، تجربيات زيستي ، اطلاعات دريافتي ،و زمينه هاي محيطي ، انبوهي از پاسخ هاي محتمل را به دست مي دهد .پس از مطالعه ، بررسي و دريافت اطلاعات تکميلي ، بسياري از اين فروض ابتدايي -خود به خود -از فهرست علل محتمل حذف مي شوند و تنها برخي از آنها به صورت تکي يا مجموعه اي که امکان بيشتري براي ايفاي نقش علّي دارند ، به عنوان علل محتمل رجحان مي يابند .به بيان ديگر ، برخي از فروض ابتدايي در پرتو يافته هاي جديد تأييد يا رد ، و برخي نيز تقويت يا تضعيف خواهند شد . از اين رو طرح فرضيه در مواجهه با پديده ها و رويدادهاي طبيعي يا انساني -چه آگاهانه و چه ناآگاهانه - امري متعارف ، منطقي ، و مقتضاي سلوک عادي ذهن و کنجکاوي هاي محققانه است و در مطالعات علمي ، اصلي خدشه ناپذير شمرده مي شود . از نظر برخي ، اين ديدگاه چنان رايج شده است که پژوهشگر تازه کار احساس مي کند که حتماً بايد چنين حدس هايي بزند ، حتي اگر اين حدس ها کاملاً بي معنا باشند (پژهشگران ، بدون فرضيه ، احساس مي کنند که دست خالي اند ). وحشت از ناکامي در «اثبات » فرضيه ها ، چونان شمشير دموکلس ، بالاي سر پژوهشگران تازه کار تاب مي خورد ؛ داشتن فرضيه ي نادرست و يا شکل نادرستي از فرضيه ، به راستي مصيبت قلمداد مي شود . دراين سنت پژوهشي ، تأکيد بر داشتن فرضيه است ، نه بر منشأ و توجيه آن و يا بر مقصود از داشتن آن .(1) به همين دليل ، برخي معتقدند : فرضيه «موتور تحقيق» است و اثبات يا ردّ آن ، در فرايند تحقيق ، اهميت بسزايي دارد ؛(2) برخي نيز فرضيه را نيرومندترين ابزار براي نيل به دانش قابل اعتماد ارزيابي کرده اند .(3) باربور در توضيحي جامع ، نقش پس زمينه هاي نظري در فرايند پژوهش را بسيار حياتي توصيف کرده و گفته است :بارها ، اين عقيده ي خويش را بيان کرده ايم که انسان از داده هاي حسي پراکنده ، محض ، و مجرد آغاز نمي کند ؛بلکه با انگاره هايي از روابط تجربي آغاز مي کند که در آنها ،«تعبير »نفوذ و حضور دارد . همچنين ،گفته ايم که گزارش هايي که از «داده ها»ي علمي ارائه مي شود ، همواره ، «گرانبار از نظريه »است .(4)چالمرز نيز در نقد ديدگاه استقرار گرايان مي نويسد : علم با گزاره هاي مشاهدتي ، آغاز نمي شود ؛زيرا بر تمام گزاره هاي مشاهدتي نوعي نظريه مقدم است ...آنچه مشاهده گران با نگريستن به شيء يا منظره اي مي بينند ، و تجارب انفسي اي که به دست مي آورند ، صرفاً توسط تصاوير منقوش بر شبکيه ي آنان تعيين نمي گردد ؛ بلکه به تجربه ، معرفت ، انتظارات ، و وضعيت عمومي دروني مشاهده گر نيز بستگي دارد .(5) گفتني است که از نظر استقرار گرايان ، مراحل گوناگون مطالعه از ذهن آغاز نمي شود؛ بلکه از عين و واقعيت آغاز مي شود و بين فرضيه و واقعيت ، دوگانگي وجود دارد . برخي از رئاليست ها نيز بر اين باورند که در علم بايد از فرضيه شروع کرد ، نه از واقعيت .البته ، آنان قائل به جدايي کامل بين واقعيت و فرضيه نيستند .بديهي است که داشتن فرضيه ي مناسب ، به ارتقاي کيفي پژوهش کمک مي کند ؛از اين رو ، در پژوهش هاي تبييني ناظر به بررسي روابط بين متغيرها ، وجود فرضيه ي مناسب ضرورتي اجتناب ناپذير است . ناگفته پيداست که در برخي از مطالعات نيز پژوهشگران بدون فرضيه واقعيات را کشف مي کند و به صورت - سازمان يافته - و متناسب با اهداف منظور - به نتايجي دست مي يابد . پژوهش هاي توصيفي ناظر به بررسي اوضاع ، حالات ، و ويژگي هاي پديده ها و نيز پژوهش هاي ميداني و اکتشافي ، از جمله ي مواردي هستند که ضرورت داشتن فرضيه ي آغازين در آنها منتفي شمرده شده است ؛ اگر چه اين امکان وجود دارد که فرايند مطالعه ، خود به آفرينش فرضياتي انجامد يا نتايج حاصل از آن ، در تأييد يا تضعيف برخي فرضيات پيشين به کار گرفته شود . پيشنهاد مي شود که در اين نوع مطالعات ، با هدف جلوگيري از هر گونه سوگيري احتمالي ، از پيش بيني روابط ميان متغيرها پرهيز گردد . البته ،برخي از نويسندگان حتي دو مورد فوق را نيز از لزوم داشتن فرضيه مستثنا نکرده و گفته اند :تحقيقات علمي ، از هر نوعي که باشند ، نياز به تدوين فرضيه دارند ؛ زيرا تحقيق علمي تلاشي است براي معلوم کردن مجهول يا حل مسئله .مجهول ممکن است ماهيت يک شيء يا پديده باشد ، نيز ممکن است وضعيت يا حالات آن باشد ؛همچنين ، ممکن است از سنخ رابطه بين پديده ها ، اشيا، و متغيرها باشد . اين مجهولات ممکن است مربوط به گذشته ، حال يا آينده باشند ؛ بنابراين ، همه ي آنها روش تحقيق علمي را طلب مي کنند . از اين رو ، در همه ي تحقيقات علمي ، محققان ناگزيرند به ساخت و پردازش فرضيه اقدام کنند . با اين حال ، در تحقيقات توصيفي ، فرضيه ها مبين وجود حالات ، شرايط ، صفات ،ويژگي هاي اشيا و اشخاص ، موقعيت ها ، پديده ها و رخدادهايي هستند که نسبت وقوع رويدادها ، صفات، و ويژگي هاي اشيا و پديده ها را توضيح مي دهند .(6) ناگفته نماند که مطالعه ي اکتشافي و توصيفي ، هر چند نياز به فرضيه ندارد ، اما نتايج آن ممکن است اهميت نظريه اي را کاهش يا افزايش دهد و به ظهور نظريه اي جديد و تبييني تازه در خصوص علل رخدادها يا روابط ميان آنها کمک کند . تعريف فرضيه   «فرضيه »عبارت از فرضي است که به طور حدسي ، ولي موجه يعني بر اساس تئوري (هر چند محدود ) ، رابطه ي بين دو يا چند مفهوم يا متغير را بيان مي کند . به لحاظ زبان شناختي ، اين رابطه به صورت حکم (نه پرسش و دستور )بيان مي شود و قابليت صحت و بطلان دارد . به عبارت ديگر ، فرضيه بيان رابطه (مثبت ، منفي و يا خنثي )بين دو يا چند متغيري است که پژوهشگر انتظار دارد ، از رهگذر مطالعه ي خويش ، آن را به اثبات برساند . فرضيه از آن جهت که نقطه ي شروع هر پژوهش علمي است و در نهايت به وسيله ي تحقيق ، رد يا اثبات خواهد شد ، داراي اهميت و جايگاه کانوني است . فرهنگ وبستر در تعريف فرضيه مي نويسد :فرضيه حالت يا اصلي است که اغلب بي آنکه اعتقادي نسبت به آن وجود داشته باشد ، پذيرفته مي شود تا بتوان از آن نتايجي منطقي استخراج کرد ؛ و بدين ترتيب ، مطابقت آن را با واقعيت هايي که نزد ما معلوم است (يا مي توان آنها را معلوم ساخت )آزمود . همچنين ، فرضيه پاسخي غير قطعي به مسئله پژوهش است که بيان کننده ي شکلي از رابطه ميان متغيرهاي مستقل و وابسته مي باشد .در واقع ، فرضيه پاسخي غير قطعي است ؛ پاسخي که تنها پس از آزمون تجربي ، تأييد مي شود . پژوهشگر هنگامي که فرضيه اي را پيشنهاد مي کند ، نمي داند که فرضيه اش تأييد يا رد مي شود :فرضيه ساخته و آزموده مي شود ؛اگر پذيرفته شد ، در متن معرفت علمي جاي مي گيرد و اگر رد شد ، فرضيه ي ديگري مطرح مي شود . (7) بر اساس تعريف ديگر ، فرضيه بياني رسمي در مورد رابطه بين متغيرهاست که مستقيماً آزموده مي شود . رابطه ي پيش بيني شده بين متغيرها يا درست است يا نادرست .(8) فرضيه در پاسخ به پرسش پژوهشگر ، به صورت قضيه مطرح مي شود .به عبارتي ، فرضيه پاسخ موقتي و نسبتاً کوتاهي است که به کار جمع آوري و تحليل داده ها جهت مي دهد . فرضيه با الهام از تفکري تئوريک و بر پايه ي شناخت مقدماتيِ پديده ي موضوع مطالعه (مرحله ي اکتشافي )، بيانگر استنباطي مستدل درباره ي رفتار اشياي واقعي مطالعه شده است .محققي که فرضيه اي را تدوين مي کند، مي گويد :فکر مي کنم بايد تحقيق را در اين مسير هدايت کرد ؛زيرا اين مسير مطمئن ترين مسيري است که به هدف مي رسد .(9) توصيف کلي فرضيه   فرضيه علمي ويژگي هايي دارد که در اين بخش ، به برخي از مهم ترين اين ويژگي ها اشاره مي شود : 1) فرضيه حکم است ، نه پرسش و دستور ؛براي مثال :«قُوي سياه وجود ندارد »يا «اگر پرنده اي قو باشد ، آن گاه سياه نيست .» 2)فرضيه يا حکم - دست کم از دو واژه ي معنا دار است ؛براي نمونه ، در مثال اخير ، «قو » و «سياه نيست »از عناصر اصلي تشکيل دهنده ي فرضيه اند . 3) واژه ها يا متغيرهاي هر فرضيه را ربط هاي منطقي «اگر » و «آن گاه »به يکديگر پيوند مي دهند ؛براي مثال :«اگر پرنده اي قو باشد ، آن گاه سياه نيست .» 4) بخشِ «اگر » مي تواند شرط لازم يا شرط کافي ، و يا شرط لازم و کافي براي بخش «آن گاه »باشد (مثال براي شرط لازم :« اگر پرنده اي قو باشد ، آن گاه سياه نيست »؛ مثال براي شرط کافي :«اگر باران ببارد ، زمين خيس مي شود »؛ مثال براي شرط لازم و کافي : «اگر آب با زمين تماس پيدا کند ، زمين خيس مي شود » يا «اگر زمين خيس باشد ، آن گاه با آب تماس داشته است ».)(10) 5) فرضيه به لحاظ زباني ، معمولاً ، با عبارت «به نظر مي رسد » يا مضموني شبيه به آن صورت بندي مي شود .توصيه ي ويژه روش شناختي همان ضرورت اعمال دقت بيشتر در طراحي و فرمول بندي فرضيه است .فرضيه ي علمي ضرورتاً بايد از استانداردهاي لازم در صورت ، ماده ،و ساختار برخوردار باشد . 6) فرضيه در مقايسه با قانون ، از کليت کمتري برخوردار است ؛ اما به دليل خصيصه ي پهنايي ، بر آن است تا يک نگاه، بيشتر واقعيت را در ميدان ديد نسبتاً گسترده ي خود گرد آورد . به بيان ديگر ، فرضيه به جاي نگرش ژرفايي يا محدود شدن به زمينه اي خاص از گستره ي ديد نسبي برخوردار است .(11) 7) فرضيه در خصوص وضعيت هاي محتمل امور تحقق يافته ، سخن چنداني ندراد . به بيان ديگر ، حدس و گمان در خصوص وضعيت هاي محتمل در آينده ، ممکن است ، روند پژوهش را دچار پيش داوري کند . 8) اين که فرضيه بايد از چه مفاهيمي استفاده نمايد و چگونه بايد آن مفاهيم را تعريف کند - تا حد زيادي -به موضوع ، رويکرد ، راهبرد پژوهشي ، ديدگاه هاي نظري پذيرفته شده ، هدف پژوهش ، انتظارات پژوهشي ، و نوع مطالعه بستگي دارد. 9) فرضيه با بهره گيري از راهبرد پژوهش قياسي براي پاسخ گويي به پرسش هاي خاص ، و با الهام از نظريات و مفروضات نظري ، استنتاج مي شود . 10) فرضيه پيشنهادي توجيهي ، و به سخن ديگر ، راه حلّي موقت براي مسئله است .فرضيه گاه به صورت داوري و گاه به شکل استدلالي در رد يا اثبات موضوعي عرضه مي شود . به زبان ساده تر ، فرضيه عبارت از قضايا يا گزاره هايي است که به صورت شفاهي ، کتبي يا ضمني بيان مي گردد .(12) 11) کميت فرضيات در هر مطالعه ، بيشتر تابع تعداد سؤالات و اهداف تحقيق خواهد بود . از اينرو ، برخي پژوهش ها الزاماً بايد با بيش از يک فرضيه هدايت شوند . شايان ذکر است که نقش فرضيه هاي مختلف در يک پژوهش همواره روشن نيست . 12) تعداد فرضيات در هر تحقيق بايد به اندازه اي باشد که نياز تحقيق را پاسخ گويد و از آزمون آنها شناخت جامعي از پديده يا روابط بن متغيرها به دست آيد . در عين حال ، فرضيه هاي متعدد بايد به گونه اي تنظيم شوند که در مجموع ، يک واحد کلي و يک نظام را تشکيل دهند . آنچه مهم است نه تعداد فرضيات ، بلکه نظام يافتگي و هماهنگي آنهاست . 13) ميزان و سطح شواهد و مستندات مورد نياز براي تأييد يا ردّ هر فرضيه تابع درجه ي کليت ، گستره ي شمول ، و انتظارات پژوهشي خواهد بود ؛برخي از فرضيه ها نتايج بيشتري را به دنبال دارند ، واقعيت هاي بيشتري را تبيين مي کنند ، و پيش بيني هاي بيشتري را ممکن مي سازند .به طور کلي ، فرضيه اي که به استنتاج مهم تر و بيشتري منجر شود ، مفيدتر و نيرومند تر است . از موضع سلبي نيز فرضيه ي علمي مناسب ، عبارت از فرضيه اي است که به شرايط و مفروضات کمتري نياز دارد و از ساختار مفهومي ساده تر و صريح تري برخوردار است . 14) در صورت تعدّد فرضيات در يک چرخه ي مطالعاتي ، درجه بندي آنها برحسب ملاک هاي خاص ضرورتي اجتناب ناپذير خواهد يافت . بديهي است که برخي از فرضيه ها ، براي توضيح واقعيت يا رابطه ي بين متغيرها ، از نصاب احتمال بيشتري برخوردارند و از ديد ابطال گرايان ، قابليت بيشتري براي ابطال دارند .بدون ترديد ، فرضياتي که از احتمال صحت نسبي و قدرت تبيين بيشتري برخوردار باشند ، اولويت و تقدم رتبي بالاتري در قياس با سايرين براي گزينش خواهند داشت . 15) فرضيه ي پژوهشگر بيانگر آگاهي ها و پيش داشت هاي فکري او ، نمايانگر خلاقيت و ابتکار او ، و بالقوه ، شالوده و بنيان قانون علمي اوست . 16) هر فرضيه ، با هر شکل و ساختار ، داراي يک ويژگي احتمالي و نسبي است ؛ بدين معنا که هيچ فرضيه اي نمي تواند به طور مطلق درست يا نادرست باشد . فرضيه ممکن است نسبت به مسئله خاص ، زمان خاص ، و وضعيت خاص و معتبر ، اما نسبت به مسئله يا وضعيت ديگر فاقد اعتبار باشد . 17) فرضه تنها بعد از رويارويي با واقعيت و طرح مسئله ضرورت مي يابد .به بيان برخي از نويسندگان ، فرضيه سازي به دنبال داشتن مسئله آغاز مي شود ؛ يعني چه در عالم انساني و چه در تاريخ يا هر حوزه ي ديگر ، محققان هنگامي که با مسئله اي روبه رو مي شوند که نياز به گره گشايي دارد ، به فرضيه سازي مي پردازند . فرضيه سازي ، بدون داشتن مسئله ، هيچ گاه انجام نمي پذيرد .(13) 18) فرايند فرضيه سازي معمولاً بعد از طرح مسئله و تبديل آن به يک يا چند سؤال و سپس عملياتي و کاربردي کردن مفاهيم مندرج آغاز مي گردد .(14) بليکي در تبيين فرايند پژوهش علمي و جايگاه ضمني فرضيه در اين فرايند رفت و برگشتي مي نويسد : 1.[پژوهش] با مطرح ساختن يک انديشه ي موقت ، يک حدس ، يک فرضيه يا مجموعه اي از فرضيه ها که نظريه اي را تشکيل مي دهند ، آغاز مي شود ؛2.با کمک گرفتن از فرضيه هاي پذيرفته شده ي قبلي يا با مشخص کردن شرايطي که تحت آنها انتظار مي رود اين فرضيه ها درست باشند ، نتيجه يا نتايجي استنتاج مي شود ؛3. اين نتايج و منطق استدلال به وجود آورنده ي آنها بررسي مي شود ؛ اين استدلال با نظريه هاي موجود مقايسه مي شود تا معلوم شود که آيا پيشرفتي در فهم ما حاصل آمده است يا نه ؟ اگر نتيجه ي اين بررسي رضايت بخش باشد ، سپس: 4. اين نتيجه با جمع آوري داده هاي مناسب ، آزمون مي شود (مشاهدات ضروري به عمل مي آيند يا آزمايش هاي ضروري اجرا مي شوند)؛ 5. اگر نتيجه ي آزمون منفي باشد ، يعني اگر داده ها با اين نتيجه گيري سازگار نباشند ، بايد نظريه غلط باشد )اگر حدس اوليه با داده ها تطبيق نکند ، بايد آن را رد کرد )؛ 6.اما اگر اين نتيجه گيري در آزمون تأييد شد ؛يعني داده ها با آن سازگار بودند ، نظريه موقتاً پذيرفته مي شود .(نظريه تقويت مي شود، اما حقيقتي بودن آن به اثبات نمي رسد .)(15) منابع اخذ فرضيه   فرضيات و پاسخ هاي موقّت به پرسش هاي تحقيق ، از منابع مختلفي اخذ مي شوند که مهم ترين آنها عبارت اند از : 1) مشاهده اعم از مستقيم و غير مستقيم ، مشارکتي و غير مشارکتي ، آزاد و غير آزاد (به بيان ديگر ، مشاهدات شخصي محقق يا اقتباس او از نتايج مشاهدات ديگران .) 2) مطالعات و تحقيقات پيشين . 3) حس باطني و الهام ناشي از انس و ارتباط با موارد مشابه : در مراحل اوليه ، فرضيه ممکن است هر حدس و گمان و يا ايده ي تخيلي و شهودي باشد که در هر حال ، پايه اي براي کنش يا پژوهش محسوب مي گردد .(16) 4)نظريه هاي ارائه شده : در هر تئوري ، اغلب ، فرضيه هاي آزمون پذير يا تقريباً آزمون پذيري وجود دارند که پژوهشگر از طريق بازخواني چند باره و دقيق آنها ، مي تواند به کشف و استنباط آنها نائل آيد . گاه حتي نظريه هاي طرد شده نيز مي توانند منبع توليد فرضيات جديد باشند . 5) فرضيات کلان : فرضيات کلّي ، که معمولاً وصول آنها سريع تر از فرضيات خاص صورت مي گيرد ، خود منبعي بالقوه براي استنتاج فرضيات خرد شمرده مي شوند . براي مثال ، فرضيه ي کلي «ناکامي موجب پرخاشگري است »قابليت استنتاج فرضياتي از اين قبيل را دارد :فرزند محروم از محبت والدين ، استعداد بالايي براي پرخاشگري دارد ؛ کم کاري دانش آموز ، اعتراض او به رفتار تبعيض آميز معلم است ؛ احساس تبعيض فلان اقليت ، دليل تمرّد آن اقليت از معيارهاي فرهنگ غالب است ؛ خشم متراکم ناشي از تحمل محروميت هاي طولاني ، علت وقوع فلان انقلاب شمرده مي شود . 6) مسئله تحقيق :به بيان برخي از روش شناشان ، فرضيه نوعي پيشگويي است که منطقاً از مسئله تحقيق استنتاج مي شود و مورد آزمون قرار مي گيرد .(17) 7) ترکيبي از شيوه هاي فوق. شايان ذکر است که منابع اخذ فرضيه ، در مقايسه با شيوه هاي تأييد يا رد آن ، از اهميت کمتري برخوردارند . بر حسب تفکيک شناخته شده ي دو مقام گرد آوري و داوري در فلسفه ي علم ، آنچه مهم است مقام داوري است نه گردآوري . از اين رو ، تلاش براي يافتن خاستگاه فرضيه يا نظريه ضرورت چنداني ندارد و به فرض وصول ، مشکلي را حل نمي کند . محقق هيچ گاه ملزم به تمهيد پاسخ براي سؤال از «کجا آوردي ؟»نيست ، در مواردي نيز به رغم کنجکاوي و تلاش ، عملاً تشخيص قطعي خاستگاه و منبع غير ممکن است . فرضيات براي محققان حرفه اي و مجرب ، غالباً به صورت شهودي دريافت مي شود . فرضيات گاه پيش از گردآوري داده ها، گاه ضمن گردآوري داده ها ، و گاه بعد و از طريق تأمل در داده ها به دست مي آيند . درگير شدن در فرايند آزمون فرضيات پيشين ، ممکن است ، زمينه ي خلق فرضيات ديگري را فراهم سازد . نبايد فراموش کرد که نيل به فرضيه هاي مقدماتي از مجاري فوق نيز وضوح چنداني ندارد و توضيح آن در همه ي موارد ، آن گونه که در آغاز تصور مي شود ، ساده نيست .فرايند ابداع ، شهود ، الهام ، استنتاج ،و استنباط فرضيه را نمي توان با استناد به روش هايي مشخص و پذيرفته شده توضيح داد . فرايند فرضيه سازي گاه بر پايه ي قياس و استنتاج منطقي ، و گاه بر پايه ي استقرا صورت مي پذيرد . ناگفته نماند ، منابع پژوهشگر در دست يابي به فرضيات خويش ، در مقايسه با شيوه هايي که آنها را رد يا اثبات مي کند ، از اهميت کمتري برخوردارند . برخي از نظريه پردازان بر اين باورند که افتادن سيب از درخت ، نيوتن را به ارائه فرضيه اش درباره ي ي نيروي جاذبه واداشت ، اما آنچه دانشمندان را متقاعد کرد تا فرضيه ي او را بپذيرند ، نه اين واقعه ، بلکه داده هاي تجربي دال بر ابطال پذيري آن بود .(18) آزمون فرضيه   هر فرضيه براي کسب اعتبار الزاماً بايد فرايند عرضه بر واقعيات عيني متناسب را پشت سر بگذارد و با آزمون هاي تجربي مکرر محک بخورد . رويارويي با واقعيت هاي طبيعي و اجتماعي با ميانجيگري روش ها و ابزارهاي مناسبي صورت مي پذيرد ؛براي مثال ، در مطالعات اجتماعي تجربي ، پژوهشگر با ثبت دقيق رفتار اجتماعي مورد نظر (همچون طلاق )، علل محتمل و معقول آن (مثلاً سوء معاشرت همسر در تحليل هاي علّي)، آثار و نتايج محقق يا محتمل آن (مثلاً افت تحصيلي فرزندان يا افزايش استعداد بزه آنان در نتيجه ي طلاق والدين در تحليل هاي کارکردي )، ميزان همبستگي اين دو (غالباً به زبان کمي و آماري ) ، و نيز بررسي عوامل جانبي دخيل و شروط تقويت کننده يا تضعيف کننده ي احتمال وقوع ، مي تواند از رهگذر اين سلوک علمي -به طور مستند و -موجه در خصوص وجود يا عدم وجود اصل رابطه و ميزان شدت و ضعف آن قضاوت نمايد و بدين وسيله ، ميزان اعتبار فرضيه ي اوليه ي خويش را برآورد کند . بديهي است که ارتباط ميان آنها از سه صورت خارج نيست ؛ مثبت ، منفي و خنثي (= عدم وجود ارتباط معنا دار ميان آنها). در فرض اول ، فرضيه تأييد ، اما در فرض دوم ، رد مي شود . فرضيه ي رد شده گاه به طور کلي نهاده ، و گاه در قالب ديگري بازسازي و براي آزمون مجدد صورت بندي مي شود . فرضيه ي تأييد شده نيز نه براي هميشه ، بلکه به طور موقت ، تأييد مي شود ؛ چه همواره احتمال بطلان آن توسط موارد مطالعه نشده وجود دارد .بطلان فرضيه نيز هر چند به نظر ابطال گرايان خصيصه اي دائمي است ، اما احتمال تأييد آن در پرتو مطالعات گسترده تر و دقيق تر همچنان وجود دارد . موريس دوورژه درباره ي تفاوت ميان علوم طبيعي و علوم اجتماعي در نحوه ي آزمون پذيري فرضيه ها مي نويسد :«در علوم طبيعي ، روش اصلي بازبيني فرضيه ها تجربي است ؛فرضيه به شکل قانون فرضي پديدار مي شود و رابطه ي ميان دو پديده را تبيين مي کند ، سپس شرايط ظهور يکي از آن دو پديده را تغيير داده و اثر آن بر روي ديگري مشاهده مي شود . به کمک وسايل مصنوعي ، کوشش مي شود تا برخي عامل هاي فرضي يک پديده مجزا گردند ، و در نهايت تعيين شود که آيا اين عامل ها بر روي اين پديده اثر مي گذارند يا نه ، و احتمال اين تأثير اندازه گيري مي شود . در علوم اجتماعي ، در بيشتر اوقات ، از مشاهده ي مستقيم کمک مي گيرند .در اين صورت ، مشاهده ها را تکرار مي کنند و اين کار را در شرايط طبيعي بسيار دور از يکديگر انجام مي دهند .در اينجا ، روش مقايسه اي در مقياس گسترده اي به کار مي رود . اين روش نقش جانشين تجربه را در علوم اجتماعي ايفا مي کند .»(19) نکته ي ديگر اين که بخش قابل توجهي از فرضيات جاري در علوم اجتماعي ، فرضيات ادواري و مقيد به اوضاع و شرايط خاص هستند و بالطبع در شرايط مربوط قابليت آزمون ، و ردّ و اثبات خواهند داشت . شايان ذکر است که فرضيه ها جنبه هايي از نظريه ي مورد آزمايش را به شکل آزمون پذير يا تقريباً آزمون پذير در مي آورند . از اين رو ، براي آزمون نظريه ، تدوين فرضيه امري ضروري شمرده مي شود . فرضيات بديهي يا فرضياتي که قريب به بداهت مي باشند معمولاً ارزش علمي ندارند و داوري درباره ي صحت و سقم آنها ، بدون هيچ گونه آزمون خاصي ، امکان پذير است . برخي فرضيه ها نيز به رغم قوت منطقي ، از آزمون پذيري ضعيفي برخوردارند و اثبات و طرد آنها با روش هاي متعارف به راحتي ممکن نيست .طرح فرضيات بسيار کلي و مبهم نيز ممکن است از جهاتي مفيد باشد ؛ اما داوري عيني درباره ي صحت و سقم اين گونه فرضيات ، به علت آزمون پذيري ، شدني نيست . براي مثال ، فرضيات ذيل از جمله فرضيات آزمون ناپذير محسوب مي شوند : خلاقيت فرد ، محصول خودشکوفايي فرد است ، يا اعمال روش هاي آمرانه در کلاس هاي دانشگاه ، مانع از شکوفايي تخيل خلاق دانشجويان مي شود ؛ چه مفاهيمي مثل خلاقيت ، خودشکوفايي ، روش آمرانه ، تخيل خلاق ، مانعيت و ... دست کم در حال حاضر ، هيچ گونه مرجع تجربي دقيق و مستندي ندارند .در مقابل ، فرضيات خاص نيز هر چند از درجه ي آزمون پذيري بالايي برخوردارند ؛اما خاص بودن شان نبايد به سادگي ، ابتذال و کليشگي منجر شود . از اين رو ، رعايت حد اعتدال ميان کليت و اختصاص در طرح فرضيه ، ضرورتي منطقي است و موفقيت در آن ، به توانايي و تجربه ي پژوهشگر بستگي دارد . همان گونه که پيشتر گفته شد ، آزمون فرضيه در مطالعات تجربي پس از تبديل مفاهيم آن به مفاهيم کاربردي و عملياتي -همراه با ذکر شاخص هاي آزمون پذير- ممکن خواهد شد . روابط ميان سنجه هاي اين مفاهيم و متغيرها در پرتو داده ها و يافته هاي فراهم آمده ، و با ارجاع به برخي تحليل هاي آماري - مثل همبستگي و رگرسيون - مورد بررسي و سنجش قرار مي گيرند . يادآوري مي شود که در فرضيه ، نه مفاهيم و متغيرها ، بلکه تنها رابطه ميان آنهاست که به آزمون گذاشته مي شود . بديهي است که برخي فرضيه ها از نصاب آزمون پذيري بيشتري برخوردارند و به بيان ديگر ، آزمون پذيرترند .«اساساً آزمون پذيري فرضيه اي بالاتر است که بتوان ابطال آن را با شمار زايدي از يافته هاي تجربي -منطقاً -ممکن نشان داد ، در حالي که براي تأييد آن يک يا چند يافته کافي است .»(20) بيکر در ادامه ي اين مطلب ، مي نويسد :حتي وقتي فرضيه اي -فرضاً -آزمون پذير است، بايد عملاً نيز آزمون پذير باشد ؛ يعني کسب اطلاعات مقتضي از طريق مشاهده امکان پذير ، ورش هاي گردآوري آن براي محقق شناخته شده و عملي باشد . بعد از آزمون فرضيه با ارزيابي نظريه ، نحوه ي تنظيم فرضيه ، روش هاي آزمون فرضيه و بررسي دقيق همه ي اين موارد براي تأييد صحت و مناسبت ، بايد فرضيه را رد يا قبول کرد . وقتي فرضيه اي رد يا قبول شد ، استلزامات منطقي اين نتيجه گيري بايد در نظريه منعکس شود .براي انعکاس آزمون فرضيه در نظريه ، راه هاي مختلفي وجود دارد ؛ مثلاً 1.عدم ابطال نظريه آن را تأييد مي کند ؛2.عدم تأييد نظريه ، اما نه ابطال اصل و اساس آن، نظريه را تعديل مي کند؛ 3. ابطال اساس ساختار منطقي نظريه يا ابطال ارزش آن ، در مقايسه با نظريه هاي رقيب ، نظريه را منسوخ مي کند .(21) فرايند ارزيابي نتايج آزمون فرضيه ، چه بسا ، به ظهور فرضيات (يا نظريات )جديدي منجر شود که در طرح تحقيق پيش بيني نشده است .به بيان مرتن ، چنين يافته هاي غير مترقبه اي در فرايند علم ، هنگامي پيش مي آيد که آزمون فرضيه ، نتايج غير منتظره اي به بار آورد ؛ نتاجي که تبيين آن مستلزم نظريه اي است که در بدو تحقيق مطرح نبوده است .(22) فرايند بررسي و کنترل فرضيه ها اختصاصي به فرضيات اوليه ندارد . دانشمندان به اقتضاي سلوک علمي خويش ، معمولاً بسياري از تبيين هاي مربوط به پديده ها را به شکلي منظم ، و با آزمون هاي کنترل شده ي تجربي ، در معرض بازبيني و بررسي مجدد قرار مي دهند . براي انجام اين کار ، آنان تبيين هاي مذکور را به صورت نظريه ها و فرضيه ها فرمول بندي مي کنند . اين تبيين ها ، در حقيقت ، همان فرضيه ها هستند .(23) البته پژوهشگر بايد روابط احتمالي بين متغيرها را از نظر جهت (مثبت يا منفي )نشان دهد و شرايطي را که تحت آن اين روابط صدق خواهند کرد ، تشريح نمايد .در مواردي ، انشاي فرضيه ها به انجام مجموعه اي از فعاليت هاي پيش آزمون نياز دارد .در مواردي نيز وجود تصورات مبهم در خصوص همبستگي هاي حدسي ميان متغيرها ، ضرورت آزمون مقدماتي را مطرح مي سازد و اين طرح هاي نظري بايد هم زمان و متعاقب اين آزمون ها ، تکميل شوند . انواع فرضيه   براي فرضيه ، به اعتبارات مختلف ، انواع گوناگوني ذکر کرده اند . لازم به ذکر است که برخي از مواردي که بر آن اطلاق فرضيه شده ، فرضيه به معناي مصطلح نيستند . اين موارد بيشتر از سنخ «پيش فرض »، «اصل موضوع »و «گمانه زني عادي » محسوب مي شوند . برخي از اين انواع عبارت اند از : 1.«فرضيه ي پيشيني »فرضيه اي است که ذهن محقق ، پيش از شروع مطالعه ، بدان آبستن است . اين فرضيه ، در فرايند مطالعه ، به آزمون گذاشته مي شود . برخي فرضيات نيز در ضمن مطالعه ، و يا در پايان مراحل پژوهش ، استنتاج مي شوند . 2.«فرضيه ي توصيفي »قضيه اي است که به بيان ويژگي ها و مختصات متغيرها مي پردازد .براي مثال ، با محوريت به عنوان نمونه ي مورد مطالعه ، مي توان گفت که «شصت درصد از جمعيت شهر نشين کشور را مهاجران روستايي بعد از انقلاب تشکيل مي دهند »يا «ميانگين فاصله ي سني مردان از زنان متأهل در کشور ، پنج سال بر آورد مي شود .» 3. «فرضيه ي تبييني يا علّي » قضيه اي است که احتمال وقوع و شدت و ضعف تغيير در يک متغير را به تبع تأثير متغير ديگر توضيح مي دهد. براي مثال ، دوره هاي آموزش ضمن خدمت موجب افزايش مهارت شغلي کارمندان است . 4.فرضيه ي تجويزي ، قضيه اي است که در قالب يک جمله ي خبري ، به ارائه توصيه و رهنمود مي پردازد .براي مثال ، مشاوري که به مراجعه کننده ي خويش مي گويد :«اعمال اين شيوه از عمل موفقيت شما در امتحان را تضمين مي کند »، با بهره گيري از مطالعات و تجربيات پيشين (آزمون آنها در موارد مشابه ) ، به اين مراجعه کننده توصيه مي کند . فرضيه ي تجويزي را گاه «فرضيه ي هنجاري »ناميده اند . 5.«فرضيه ي تک متغيره » قضيه اي است متضمن يک متغير مستقل و يک متغير وابسته . براي مثال ، «پنجاه درصد از مردم فلان شهر از عملکرد شهرداري ناراضي اند »يا «فقر خانواده موجب افت تحصيلي فرزندان است (قطع نظر از سايرويژگي هاي خانواده و عوامل مؤثر در افت تحصيلي و ديگر پيامدهاي فقر ).»فرضيه ي تک متغيره يا فرضيه ي ساده ، گاه ، خطي است :هرگاه «الف» افزايش يابد ، «ب» نيز افزايش مي يابد يا هر گاه يکي کاهش يابد ، ديگري نيز کاهش مي يابد ؛گاه رابطه ي معکوس ميان آنها برقرار است ، يعني افزايش يکي باعث کاهش ديگري مي شود و برعکس. و گاه رابطه ي ميان آنها غير خطي است ؛ براي مثال ، هرگاه «الف » افزايش يابد ، «ب» در ابتدا افزايش مي يابد و سپس ثابت مي ماند. 6.«فرضيه ي دو يا چند متغيره » قضيه اي است متضمن رابطه ي دو يا چند متغير مستقل و وابسته . فرضيات ناظر به پديده هاي پيچيده معمولاً چند متغيره اند . براي مثال ، ميان نوع مديريت سازمان ، امکانات نرم افزاري و سخت افزاري ، و کيفيت نيروي انساني با عملکرد آن سازمان ، رابطه ي معنا داري وجود دارد .گاه نيز متغير مستقل واحد ، و متغير وابسته متعدد است ؛ براي مثال ، جريمه هاي گزاف رانندگي - رفته رفته -به کاهش بي نظمي هاي رانندگان ، مهار ترافيک، تقيليل تصادفات ،و کاهش هزينه هاي جانبي خواهد انجاميد . 7.«فرضيه ي عمومي »قضيه اي است که حاوي اطلاعات مربوط به معرفت هاي بنيادين ، عام ، و غير اختصاصي مي باشد ؛مثل «اصل علّيت » که بيانگر وجود رابطه ي علّي و معلولي در ميان پديده ها در همه ي ساحت هاي هستي است . 8.«فرضيه ي صفر «پوچ» قضيه اي است که مبين عدم وجود رابطه ميان متغيرها مي باشد . در اين فرضيه، موقعيت يا مقدار يک متغير نسبت مشخصي با موقعيت يا مقدار متغير ديگر ندارد .اين حکم ممکن است از طريق حدس اوليه يا آزمون به دست آمده باشد ؛براي مثال ، ميان سطح سواد و ميزان درآمد در يک جامعه ي باز ، رابطه ي مشخصي به نظر نمي رسد .اين نوع فرضيه به ندرت در پژوهش هاي علمي به کار گرفته مي شود . فرضيه ي صفر بيانگر آن است که تفاوت ها يا روابط آماري مورد تحليل ، ناشي از شانس يا خطاي تصادفي است . پژوهشگر تلاش مي کند تا فرضيه ي صفر را به نفع يکي از فرضيه هاي بديل رد کند . در چنين مواردي ، پژوهشگر معمولاً فرضيه بديل را ترجيح مي دهد . 9.«فرضيه ي جهت دار يا يک سويه »فرضيه اي است که در آن ، سمت و سوي رابطه ي بين متغيرها (مثبت يا منفي )مشخص شده است. براي مثال ، دوره ي آموزش ضمن خدمت موجب افزايش مهارت هاي حرفه اي کارکنان مي شود . 10.«فرضيه ي غيرجهت دار يا دوسويه » فرضيه اي است که در آن ، اصل رابطه ي ميان متغيرها اثبات شده ، سمت وسوي آن نامشخص باشد . براي مثال ، ميزان مسئوليت پذيري کارکنان با رضايتمندي شغلي ايشان رابطه دارد ؛هر يک از اين دو متغير مي تواند تابع ديگري باشد .در مواردي نيز به دليل ابهام يا عدم مطالعه ي کافي ، از ذکر مقدار اجتناب مي شود .براي مثال ، ميزان التزام کارکنان بيمارستان «الف » به رعايت اخلاف حرفه اي با کارکنان بيمارستان «ب» متفاوت به نظر مي رسد .(بديهي است که تعيين مقدار آن در گرو مطالعات دقيق تر است .) 11.«فرضيه ي رقيب »فرضيه اي است که اثبات يا ابطال آن ، موضع فرضيه ي مقابل را تعيين مي کند ؛ براي مثال ، «تلويزيون به دليل انتقال اطلاعات متنوع موجب افت تحصيلي دانش آموزان مي شود »(فرضيه 1) و «تلويزيون به دليل انتقال اطلاعات متنوع موجب شکوفايي ذهني دانش آموزان مي شود »(فرضيه 2). از اين رو ، ابطال فرضيه ي اول ، تأييد فرضيه دوم را نتيجه مي دهد ؛ البته در صورت انحصار رابطه ي محتمل ميان دو فرضيه ي اظهار شده . اين رابطه ممکن است خطي يا منحني ، و نيز مثبت يا منفي باشد . 12.«فرضيه ي همبستگي» فرضيه اي است که در آن ، تغييرات يک يا چند متغير با حدود تغييرات يا چند متغير ديگر به هم ارتباط يافته اند . محاسبه ي ضريب همبستگي براي تأييد يا رد اين فرضيه به کار گرفته مي شود . براي مثال ، بين مسئوليت پذيري در سازمان و مسئوليت و رضايتمندي شغلي ، ارتباط معنا داري وجود دارد ؛در حالي که بين سطح تحصيلات و مسئوليت پذيري شغلي، رابطه ي مثبتي وجود ندارد . 13.«فرضيه ي واقعي » نوع معمولي فرضيه است که در آن ، رابطه ي بين دو يا چند متغير به صورت يک حکم حدسي بيان مي شود .به عبارت ديگر ، فرضيه ي واقعي مفاد جمله اي خبري در خصوص نحوه ي ارتباط دو يا چند متغير با يکديگر است . اين فرضيات غالباً در مقام آزمون و کاربردي عملي ، دستخوش تغييرات ساختاري و مفهومي مي شوند . 14. «فرضيه ي آماري » تبديل فرضيه ي واقعي تعاريف و واژگان عملياتي و آزمون پذير است . به سخن ديگر ، فرضيه ي آماري يک حکم حدسي که از فرضيه ي واقعي استنباط و به زبان آماري و کمي بيان شده است .(24) 15.«فرضيات مسلّم »فرضياتي اند که در کانون توجه نظريه پردازان قرار دارند و به صورت صريح و قاطع مطرح مي شوند .(25) 16.«فرضيات کلّي » فرضيات نامخشي هستند که در بطن فرضيات مسلم هر نظريه مستترند و نظريات را متأثر مي سازند .اين فرضيات در کنار نظريات و همراه با آنها عمل مي کنند ؛اين فرضيات را مي توان همکاري خاموش نظريه دانست . نظريه ها ، تاحدي به علت فرضيات کلّي اي که در خود دارند ، قبول يا رد مي شوند ؛ يعني احتمال بيشتري وجود دارد که نظريه توسط کساني که معتقد به همان فرضيات کلي هستند ، پذيرفته شود . فرضيات کلّي ، در واقع ، سرمايه ي ذهني شمرده مي شوند ، سرمايه اي که نظريه پرداز آن را به ارث برده است ؛بدين معنا که انتقال اين گرايش ها به نظريه پرداز قبل از دانشمند شدن وي صورت مي پذيرد ، اما او پس از دانشمند شدن يعني در ضمن فعاليت علمي نيز از آنها استفاده مي کند . فرصيات کلي متأثر از فرهنگ با خرده فرهنگ هايي هستند که در آنها آميخته ، وبه کار برده مي شوند .(26) 17. «فرضيات جهاني »دسته اي از فرضيات کلّي هستند که از بزرگ ترين گستره برخوردارند و بدون هيچ گونه محدوديتي مي توانند در همه ي زمينه ها نفوذ کنند . اين فرضيات بسياري از فرضيات از پيش تعيين شده ي ابتدايي را در مورد جهان - و آنچه در آن است - شامل مي شوند . اين نوع فرضيات ، به طور کلي ، جهت دهنده هستند و مي توانند کليه ي تجربيات نا آشنا را با معنا سازند و فرضيات جزئي سطوح پايين تر را تحت تأثير خود قرار دهند . به بيان ديگر ، فرضيات جهاني تمايلات و عقايدي هستند که مي توان آنها را متافيزيک يا توهم و خيال خواند .(27) 18.«فرضيات زمينه اي »فرضيات کلّي اي هستند که داراي کاربرد محدود درباره جهان و انسان مي باشند . در واقع ، فرضيات زمينه اي همان فرضيات کلي هستند که در مورد يک زمينه و حيطه ي خاص و اعضاي آن به کار مي روند . براي مثال ، اين فرض که انسان موجودي منطقي است يا رفتار او قابل پيش بيني نيست ، از سنخ فرضيات زمينه اي است . فرضيات زمينه اي تا حدودي تحت تأثير فرضيات جهاني متفکر شکل مي گيرند و به نوبه ي خود ، نظريه هاي تدوين شده توسط متفکر را شکل مي دهند .خصلت اصلي فرضيات زمينه اي ، تأثير گذاري اين فرضيات در انديشه و شکل دهي به نظريات است . در مباحث منطقي ، معمولاً تمايل زيادي براي سرپوش گذاردن و يا آراستن ظاهر فرضيات زمينه اي وجود دارد .(28) 19.«فرضيات شايع »فرضياتي هستند که برخي به دليل ارتباط زياد با زندگي روزمره و تاييد مکرّر در پرتو شواهد عيني ، به اصول مسلّم و خدشه ناپذيري تبديل شده اند و برخي نيز در ذهنيت عامه ، به مثابه ي اصولي بديهي تلقي مي شوند .براي مثال ، ميان بهره ي هوشي و پيشرفت تحصيلي ، رابطه ي مستقيم وجود دارد ؛ چه اين که بين مذهبي بودن و ميزان تمايل به ارتکاب جرم ، نسبت معکوس برقرار است . ناگفته نماند که فرضيه ي هر پژوهش به ندرت مي تواند همه ي ابعاد رواني ، اجتماعي ، فرهنگي ، اقتصادي و ... واقعيت مورد مطالعه در آن پژوهش را انعکاس دهد و اين خود گاه ضرورت تعدد فرضيات مختلف در هر فعاليت پژوهشي را روشن مي سازد .در مقام مقايسه نيز معمولاً فرضيات ساده و تک متغيره بر فرضيات پيچيده و چند متغيره ترجيح داده مي شوند ؛ البته در صورت داشتن قدرت تبيين نسبتاً مساوي . کارکرد فرضيه   فرضيه نقش هاي مختلفي در فرايند پژوهش ايفا مي کند که يکي از مهم ترين آنها هدايت تحقيق در مسير مطلوب و پيش بيني نتايج محتمل است . به بيان کوهن ، «با انباشتن حقايق علمي به روش بيکني ، بدون ساختن فرضيه و پيش بيني طبيعت ، هيچ گونه پيشرفت اصيلي در بينش علمي حاصل نمي شود .بدون برخورداري از انديشه اي هدايت کننده ، ما اساساً نمي دانيم چه حقايقي را گردآوري کنيم ...؛ نمي توانيم امور مربوط را از نامربوط بازشناسيم .»(29) به طور خلاصه، مهم ترين کارکردهاي فرضيه عبارت اند از : 1.تمرکز دادن به پژوهش :فرضيه سبب مي شود که پژوهش روي يک محور مشخص، رويکرد معيّن چارچوب نظري خاص ، اطلاعات ويژه ، جهت گيري مشخص ، هدف معين ، روشهاي متناسب و در نهايت نتايج مورد نظر حرکت کند . 2.جهت دادن به فرايند پژوهش در مسير نيل به نتايج ثمر بخش :بدون فرضيه، تحقيق داراي آغاز ، پايان و مسير مشخصي نخواهد بود . فرضيه قطب نمايي است که توالي گام هاي بايسته ي تحقيق در مسير مطلوب را هدايت خواهد کرد . فرضيه محقق را از درگير شدن در «آزمون و خطاهاي پايان ناپذير بي نياز مي کند و او را در خط پژوهشي معيني به حرکت در مي آورد . از اين رو، داشتن فرضيه هاي مشخص به صرفه جويي در وقت و هزينه ي پژوهش کمک خواهد کرد و اميد دست يابي به نتايج مورد نظر را افزايش خواهد داد .به بيان ديگر ، فرضيه ها به محقق کمک مي کنند تا او از بين راه هاي متعدد و محتمل براي بيان رسيدن به مقصد، تنها چند راه را برگزيند که بيش از همه امکان وصول به مقصد دارند . انتخاب راه ها در دسترس ، و داراي احتمال بيشتر در رسيدن به هدف، همواره ودغدغه ي پژوهشگران بوده است . 3.کمک به تعيين روش ها ، فنون و ابزارهاي گردآوري داده ها ، تحليل و تفسير يافته ها و تدوين ساختار اصلي گزارش تحقيق . 4.کمک به تعيين منابع و داده هاي مربوط و شناسايي و حذف منابع و متغيرهاي نامربوط :فرضيه به شناسايي و حذف متغيرهاي مداخله گر و مزاحم کمک مي کند . فرضيه پژوهش را بر گزاره هاي دقيق آزمون پذير متمرکز مي کند ؛ از اين رو ، به طور طبيعي ، متغيرهاي نامربوط و احياناً اخلال گر از عرصه ي پژوهش حذف خواهند شد .(30) 5.کمک به تبيين روابط ، تحليل و تفسير داده ها ، نتيجه گيري مناسب و معقول و موجه ساختن نتايج به دست آمده (به بيان ديگر ، يافتن پاسخ هاي مناسب براي سؤالات طرح شده ).(31) 6.کمک به شناسايي ابعاد تجربي پژوهش: مسائل و فرضيه ها ، به دليل آنکه معمولاً روابط تعميم يافته را بيان مي کنند ، پژوهشگران را قادر مي سازند تا جلوه هاي تجربي آشکاري را که در مسائل و فرضيه موجودند استنباط کنند .(32) 7.کمک به چينش و رده بندي اطلاعات :در هر مطالعه ، معمولاً اطلاعات مربوط به هر فرضيه جداگانه دسته بندي خواهند شد و در پايان ، تحقيق ساختار مناسب خويش را خواهد يافت . 8.کمي ساختن متغيرها :هر فرضيه بايد متضمن مفاهيمي باشد که قابليت پذيرش تعريف عملياتي را داشته باشند . از اين رو ، مفاهيم و عبارات کميّت ناپذير را نمي توان در هيئت تأليفي جاي داد .(33) اينکه نمي توان متغير را دست کاري ، مقوله بندي ، يا اندازه گيري کرد ، بدين معناست که براي تجزيه و تحليل ، و آزمون فرضيه ، روش کمي وجود ندارد . ويژگي هاي کلي فرضيه ي مقبول   فرضيه الزاماً با داشتن ويژگي هاي خاصي مقبول خواهد بود ؛ اهمّ اين ويژگي ها عبارت اند از : الف ) فرضيه بايد قدرت تبيين حقايق را داشته باشد ؛ يعني به گونه اي ساخته شود که واقعيت مسئله ، متغيّر و يا روابط مورد مطالعه را منعکس نمايد تا بتوان بر اساس آن ، اطلاعات را گردآوري ، و تجزيه و تحليل کرد . ب) فرضيه بايد بتواند مسئله تحقيق را حل کند؛ يعني آنچنان با مسئله تحقيق مرتبط باشد که اطلاعات گردآوري شده، پس از تجزيه و تحليل، در جهت پاسخ گويي به سؤالات تحقيق و حل مسئله مورد استفاده و استناد واقع شوند. ج) فرضيه بايد توان حذف حقايق نامرتبط با مسئله تحقيق را داشته باشد؛ يعني به شناسايي و کشف حقايقي منجر شود که در چارچوب مسئله تحقيق جاي مي گيرند . بنابراين ، فرضيه بايد از سوق يابي روند تحقيق به سمت اطلاعات و يافته هاي نامربوط جلوگيري کند . ضمناً فرضيه بايد به گونه اي طراحي و مرزبندي شود که تا حد امکان ، از ورود به قلمرو ساير فرضيات و درگيري با مسائل ديگر ، پرهيز کند . د) فرضيه بايد ساده و قابل فهم باشد و تا حد امکان، از اشتمال بر مفاهيم ، عبارت و کلمات مبهم ، طولاني ، چند پهلو ، کنايي ، مجاز ، و غريب -که عادتاً موجب بد فهمي مي شوند - عاري باشد . فرضيه همچنين نبايد در بيان واقعيات و توضيح و تبيين روابط عيني ، از مفاهيم ارزشي سوگيرانه استفاده کند . از اين رو ، در تدوين فرضيه ، جايز نيست که عباراتي همچون «بهتر است »، «مطلوب است » ، «بسيار خوب است »، «ناصواب است »، و «غير قابل قبول است » به کار گرفته شوند . پژوهشگر همچنين در صورت نياز به استفاده از مفاهيم و اصطلاحات تخصصي حوزه ي شناختي خاص ، بايد از متون و منابع مرجع استفاده و آن مفاهيم و اصطلاحات را به ويژه براي افراد ناآشنا تعريف کند .(34) هـ) فرضيه بايد عاري از همان گويي باشد يعني نبايد از سنخ قضاياي تحليلي شمرده شود که محول آنها از تحليل موضوع به دست مي آيد . براي مثال ، «قو » نبايد مرادف با «سياه نيست » باشد ؛ چه در اين صورت ، «قو سياه نيست » با «پرنده غير سياه، سياه نيست » خواهد بود . و) فرضيه بايد قابليت آزمون داشته باشد، يعني بايد بتوان مفاهيم و متغيرهاي طرح شده در فرضيه را به تعاريف عملياتي و کاربردي داراي معرّف ها و شاخص هاي قابل اندازه گيري و سنجش تبديل نمود ؛ در گام بعد نيز بايد آنها را در پرتو مشاهدات و رويارويي با حقايق ، مورد آزمون قرار داد .گفتني است که فرضيه بي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 561]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن