محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1855107352
تاريخ و باستان شناسي سيستان
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تاريخ و باستان شناسي سيستان نويسنده:مهرداد ملکزاده مقدمه ارزش و اهميت خطّه سيستان نزد ما ايرانيان، گذشته از تمام وجود و مسائلي كه در مورد آن مطرح است؛ مثلاً: موقعيت حساس جغرافيايي سياسي كه دارد و عمدتاً به دليل پيشرفتگي خاكِ آن در قلمرو دو كشور همجوار ايران- پاكستان و افغانستان- پيش آمده است؛ يا آنكه، از اين سرزمين به شرط مهرباني اقليم و طبيعت، و گشاده دستي هيرمند ميتوان غلهي بخش بزرگي از ايران را تأمين كرد؛ يا آنكه، سيستان حاوي ذخاير و معادن با ارزش چندي است كه با استخراج آنها فعاليتهاي معدني ايران رونق و غناي بيشتري مييابد؛ برتر و بالاتراز همه ي مواردي است كه بر شمرديم: اهميت اين سرزمين اسطورهاي، مربوط به غناي فرهنگي و تمدني گذشته ي آن است كه از ديدگاه مطالعات باستان شناسانه جايگاه بس ارجمندي دارد. اين سيستان عزيز دور افتاده، اين استان مرزي، سپر بلايا و مصائب، اين خطه ي به ظاهر دور مانده از مظاهر تمدني جديد كه هر چند وقت يك بار ناچار به دست و پنجه نرم كردن با عوامل قهر آميز طبيعت چون سيل و خشكسالي است، همان سرزميني است كه روزگاري يكي از مراكز مهم تمدنهاي باستاني ايران بوده و تمدنهاي برخاسته از آن چون نگيني بر تارك فرهنگي كهن بشري ميدرخشيده است و پلي استوار بوده تا ارتباط فرهنگهاي باستاني را با هم تضمين و پايدار نمايد. زمينهي جغرافيايي تاريخ سيستان بخشي از فلّات بزرگ ايران است كه در منتها اليه جنوب شرقي اين فلات واقع شده است؛ از لحاظ سياسي سيستان ميان افغانستان، پاكستان و ايران تقسيم شده است،بخش بزرگتر و پُرآب تر سيستان در خاک کشور افغانستان قرار دارد و بخش کوچکي از ان در خاك كشور پاكستان است، بخشي نيز در خاك كشور ايران كنوني واقع شده كه مساحتي برابر 36000 كيلومتر مربع دارد. دشت سيستان از نظر ويژگيهاي زمين شناسي مجموعهاي از دلتاهايي است كه طي هزارهها از تغيير بستر و مسير رود هيرمند به وجود آمده و از دو قسمت عمده ي شمالي و جنوبي تشكيل شده است. سيستان از شرق و شمال شرقي به رشتهكوهاي بابا و سليمان در افغانستان مركزي، از شمال به خراسان بزرگ، از جنوب به بلوچستان و كوههاي ملك سياه و از غرب به كوير لوت،كرمان و قسمتهايي از خراسان محدود ميشود و در مجموع از نظرجغرافيايي و اقليمي با جنوب خراسان بسيار مشابه است. پديدههاي جغرافيايي و طبيعي سيستان عبارت است از : 1- دشت و كوير 2- آبرفت (دلتاها و تراسها) 3- رود و درياچه 4- پوشش گياهي اندك و نيزار. مهمترين و پر آب ترين رود جنوب شرقي فلات ايران، به نام هيرمند، در سيستان جاري است كه طولش برابر 1200 كيلومتر است و از ارتفاعات افغانستان مركزي سرچشمه ميگيرد.از عوامل عمده ي زيست محيطي سيستان تغيير بستر و مسير هيرمند و تشكيل دلتاها در طول تاريخ اين منطقه است كه نقش بسيار تعيينكنندهاي در شكلگيري و ويژگيهاي تمدني و اقتصاد مبتني بر كشاورزي دشت سيستان داشته و دارد. از ديگر رودهاي سيستان بايد به فراهرود، هاروت رود، سنارود،شلارود و رودبيابان اشاره كرد؛ اين سه رود آخري خود شاخههايي از هيرمند هستند. رود هيرمند در بخش كوهك به سه شعبه ي اصلي تقسيم مي شود: 1.رود سيستان، 2.رود پريان،3.رود هيرمند.سه شعبه ي اصلي هيرمند هر كدام به درياچههايي ميريزند كه هامون نام دارد و زماني يك درياچه ي واحد و بزرگ را تشكيل ميداده و هم اينك به سه درياچه تقسيم شده است. درياچههاي سه گانه ي هامون عبارت است از: 1- هامون هيرمند در ايران، 2- هامون پريان در افغانستان 3- هامون صابري (يا صابوري، سابوري يعني شاپوري) كه در مرز ميان ايران و افغانستان كنوني واقع شده است. رود هيرمند هنگام ورود به خاك ايران كنوني ناگهان با يك زاويه ي تند 90 درجه مسير خود را تغيير ميدهد و به سمت شمال حركت ميكند. اين پديده از خصايص مسير رودها در بستر دشت است و شايد مسطح بودن و خالي بودن دشت سيستان از پستي و بلنديهاي طبيعي و احتمالاً ديگر عوامل جوي و اقليمي اين چنين پديدهاي را به وجود آورده باشد. از ديگر عوامل اقليمي سيستان بايد به بادهاي 120 روزه ي معروف اشاره كرد، كه از خرداد ماه تا مهر ماه با سرعتي معادل 90 كيلومتر در ساعت از شمال و شمال غرب به جنوب و جنوب شرق ميوزد. زمينهاي كشاورزي در سيستان بيشتر به زير كشت گندم و جو ميرود، در نقاطي نيز هندوانه و انگور به عمل ميآيد. در كنار فعاليتهاي كشاورزي، دامداري و حصير بافي هم رواج دارد و منبع درآمد اهالي اين خطه به حساب ميآيد. تنها بلندي قابل توجه و عارضه ي طبيعي كوهستاني دشت سيستان،كوه معروف به كوه خواجه است كه به مانند جزيرهاي در ميان هامون و به ارتفاع 609 متر از سطح دريا سربرافراشته است. كوه ذوزنقهاي شكل خواجه از دور به مانند ميزي سنگي به نظر ميرسد كه در ميان دشت نهاده شده باشد و زمينهاي مسطح و دشت هموار اطراف آن به اين كوه جلوه ي خاصي داده است. جنس بخش عمده و اصلي اين كوه از سنگ بازالت است كه احتمالاً منشاء آتشفشاني دارد، اما خود كوه يك كانون آتشفشاني به شمار نميرود. رشته ارتفاعات ملك سياه كوه كه به مرز طبيعي ميان سيستان و بلوچستان است از معادن سنگ به شمار ميآيد كه در گذشته و حال نيز از آن استخراج ميشده است. درسيستان معادن و منابع سنگ چخماق، سنگ مرمر، سنگ شيشه، مس، سرب و گوگرد وجود دارد، كه پارهاي از آنها حاوي ذخاير سرشاري هستند كه در گذشته هم استخراج ميشده است. گفته مي شود كه اقليم و آب و هواي سيستان در روزگاران گذشته اين چنين سخت نبوده و محتملاً از حدود 6 سده ي پيش بدين سو آب و هوا تغيير كرده و به خشكي ميل نموده است. از عوامل سازنده ي دشت سيستان بايد به آبرفتهاي معروف به تراس آن اشاره كرد.تراس در زمين شناسي عبارت است از بلندي حاصلخيزي كه از تغيير مسير و بستر رود به وجود ميآيد.سيستان داراي چهار تراس شناخته شده ي اصلي است كه حاصل رسوبات هيرمند است اين چهار تراس عبارتند از:چهار برجك، رم رود،نيم روز و جديدترين آنها يعني تراس زابل كه به ترتيب 520، 500، 490 و 480 متر ارتفاع دارند. گفتهاند كه رودخانهها در دنياي باستان مهمترين عامل پيدايش و گسترش تمدنها بوده است، آن چنانكه هرود توس، مصر را هديه نيل خوانده است و همچنين ديگر تمدنهاي بزرگ مشرق زمين عمدتاً در كنار رودها پديد آمدهاند. تمدنهاي كهن ميانرودان (بين النهرين) در فاصله ي ميان رودهاي دجله و فرات، تمدن باستاني هند در كنار رودهاي سند و پنجاب، و بالاخره مراكز تمدني خراسان بزرگ و فرارودان (ماوراالنهر) در فاصله ي ميان رودهاي سيحون و جيحون شكل گرفتهاند. بسياري از اين دست را ميتوان به عنوان مثال نام برد. تمدنهاي كهن سيستان نيز زائيدهي هيرمند -اين شط بسيط پر بركت- بودهاند كه در كرانههاي پر آب آن شكل گرفته و هر بار كه هيرمند از آن ها فاصله گرفت، براي هميشه افول كرده و پژمرده و منقرض شدهاند. تاريخ سيستان و جايگاه آن در تمدن و فرهنگ ايراني نقش تاريخي و فرهنگي سيستان در جهان ايراني، نقشي بسيار قابل توجه و مطالعه است. سيستان در گذشتههاي دور مركز تلافي و محل باليدن فرهنگها و تمدنهاي بزرگ چندي بوده است.سيستان همواره سرزميني ايراني بوده كه فرهنگ ايراني به تمام معنا در آن جريان داشته است. فرهنگها و تمدنهاي بومي و محلي سيستان هيچ گاه منفك و مستقل و مجزا از پيكره ي اصلي فرهنگ ايراني ديگر بخشهاي ايراني نبوده است و چه بسا سيستان خود در تاريخ و فرهنگ ايران هر يك چندي پرچمدار و پيشتاز بوده است، چه پيش از اسلام كه بخش اساسي اساطير ايراني و حماسه ي ملي ايران پيوسته و وابسته به سرزمين سيستان بوده است و چه پس از اسلام كه فرهنگ غني ايران دوران اسلامي نخست در سيستان زير لواي قدرت صفاريان به يك نوع استقلال فرهنگي و سياسي از سلطه ي خلفاي بغداد دست يافت،نام سيستان همچنان پر آواز بوده است. سيستان در تاريخ ايران نخست از آن نظر اهميت دارد كه مهد اساطير قومي و تاريخي ماست. رستم، ابر پهلوان اساطير ايراني، آن نمونه ي انسان آرماني و كامل در حماسه ي ملي ايران، خود سيستاني است. بخش عمده ي شاهنامه ي فردوسي شرح مردانگيها، پهلوانيها و قهرمانيهاي تهمتن رستم زابلي است كه بر ضد نيروهاي اهريمني مبارزه ميكند و مبشر خدا پرستي،راستي و درستي است. زادگاه رستم، سيستان جايگاه و مكان يك رشته از اساسيترين و حساسترين رويدادهاي شاهنامه است.سيستان و يل آن در بخش عمده ي حيات فرهنگي و معنوي ايرانيان همواره حضور دائمي داشته و دارند. فرهنگها و تمدنهاي كهن پيش از تاريخي سيستان نشان دهنده ي دست يابي ساكنان اين گوشه از فلات ايران در هزاران سال پيش به نوع متكاملي از زندگي شهر نشيني است،تا آنجايي كه كاوشهاي باستان شناسي تا كنون نشان داده است از سده هاي پاياني هزاره ي چهارم پيش از ميلاد شهرنشيني پيشرفتهاي در نزديكي شهر زابل امروزي شكل گرفته است. اين پايگاه تمدني را اكنون با نام شهر سوخته ميشناسيم. كهنترين لايه ي تمدن شهر سوخته يعني لايه 10 از دوره ي 4 مربوط به 3200 سال پيش از ميلاد مسيح است. اكنون در پرتو يافتههاي باستان شناسي ميتوانيم سابقه ي تاريخي و قدمت تمدني سيستان را تا هزاره ي چهارم پيش از ميلاد به عقب ببريم. سير تحول و تكامل فرهنگ و تمدن در سيستان را از آن زمان تا كنون ميتوان دنبال كرد. تمدن شهر سوخته تا سدههاي پاياني هزاره ي سوم پيش از ميلاد پايدار بود گويا در حوالي سالهاي 2100 تا 2000 پيش از ميلاد اين تمدن از رونق مي افتد و شهر سوخته متروك مي گردد. در ميانه ي هزاره ي دوم پيش ازميلاد و درحوالي سالهاي 1500 تا 1200 پيش ازميلاد بخشي از مهاجران آريايي ضمن عبور و گذر خود از آسياي ميانه به ايران و سرزمين هند در سيستان مسكن گزيدند. در آغاز دوران تاريخي ايران يعني در ميانه ي هزاره ي يكم پيش از ميلاد، سيستان بخشي از قلمرو هخامنشي بود.از آن زمان سيستان به نام درتگيان(Darangiyana) خوانده ميشد و يكي از ايالتهاي دولت هخامنشي به شمار ميآمد، بعدها نام درنگيان تبديل به ذرنگ (Zarang) شد كه در آغاز دوران اسلامي زَرَنج يا زَرَنگ (Zaragj/Zarang) نام گرفت. با زوال قدرت دولت هخامنشي، سيستان يك چند شاهد حضور اسكندر و سپاهيان يوناني و مقدوني اوست. بعدها يكي ازاعقاب اسكندر يعني سلوكوس يكم وارث بخشي از قلمرو او ميشود و دولت سلوكي را بنيان مينهد. در اين زمان سيستان محل برخورد منافع دولت سلوكي با شاهزادگان هندي ميشود و در اينجا نبردهايي ميان سلوكيان و هنديان اتفاق ميافتد. اندكي بعد پارتها درخراسان قد علم ميكنند و رفته رفته دست جانشينان سلوكوس را از ايران كوتاه ميسازند، دراين زمان سيستان نيز مانند بقيه ي قسمتهاي ايران تحت حكومت اشكانيان در ميآيد. احتمالاً از همين زمانهاست كه براي نخستين بار اين خط به نام سيستان نامگذاري ميشود. درباره ي ريشه لغوي كلمه ي سيستان نوشته اند كه اين كلمه در قرون نخستين اسلامي «سجستان» (sajestan) تلفظ ميشده كه ريشه ي آن در پهلوي ساساني «سگستان» (Sagestan) بوده است و اين سَگِستان خود مشتق است از لفظ «سکستان»(Sakaestan)مرکب از دو واژه ي «سگ» (Saka) و «استان» (estana) به معني جايگاه و ماندگاه قوم سكا. سكاهاي قومي از اقوام ايراني زبان آسياي ميانه بودند كه مقارن فروپاشي دولت هخامنشي از شمال خراسان بزرگ به مناطق جنوبي مهاجرت ميكنند و در سيستان مسكن ميگزينند و اين منطقه به همين مناسبت سكستان نام مي گيرد. در تمامي طول مدت حكومت اشكانيان – يعني از حدود سال 247 پيش از ميلاد تا سال 226 ميلادي- آن چنانكه رسم كشوري داري آنان بوده است، سيستان يا سكستان يك پادشاهي خود مختار در درون مرزهاي دولت اشكاني بود و شاخهاي از قوم پارت در اينجا حكومت ميكردند. با روي كار آمدن دولت پارسي ساسانيان حوالي سال 226 ميلادي و ايجاد مركزيت سياسي و نظامي به وسيله ايشان، سيستان نيز قسمتي از دولت مركزي شد، هر چند كه از نظر تقسيمات كشوري، واحدي مستقل به شمار ميرفت. نقش تاريخي و فرهنگي سيستان در دوران تاريخي پيش از اسلام ايران ميتواند مورد بررسي و تدقيق واقع شود. در اين دوران سيستان، به دليل موقعيت جغرافيايي خود يعني قرار گرفتن درمرزهاي شرقي قلمرو فرهنگ ايراني ميتوانسته محل تلاقي و برخورد فرهنگ ايراني با فرهنگهاي مجاور شرقي باشد.احتمالاً در طي اين دوران در سيستان ارتباط، امتزاج و اختلاطي ميان فرهنگ ايراني و فرهنگهاي چين، هند و شرق دور صورت ميگيرد.به نظر ميرسد كه سيستان در تمامي اين دوران نخستين محل تماس و تبادل فرهنگي ميان ايران و شرق دور بوده است،و فرهنگ ايراني در اين دوران نخستين آشناييهاي تاريخي را با عناصر فرهنگي شرق دور تجربه ميكند. بعدها در عصر زرين فرهنگ ايراني و پس ازبه بارنشستن فرهنگ ايران در دوره ي اسلامي آثاراين تماس و تبادل فرهنگي واضحتر ميشود ميبينيم كه در ادبيات و هنر سنتي ايراني به چه وسعت چين، و هند و شرق دور منشأ الهام و مطمح نظر هستند. با ظهور اسلام و پس از فتح ايران به دست مسلمانان، سيستان نيز مانند ديگر قسمتهاي فلات ايران دير يا زود دين اسلام را پذيرا شد. با ادامه ي فتوح و گسترش آن به سوي شرق و لشكركشيهاي مسلمانان به نواحي شمال غربي شبه قاره ي هند، سيستان نقش مهم و اساسي يافت و در واقع سيستان،جنوب خراسان يا قهستان و بلوچستان كنوني به عنوان مراكز استقرار سپاهيان مسلمانان براي دستيابي به شمال غربي شبه قاره ي هند مورد توجه قرار گرفتند. گويا جمعي از تازه مسلمانان بومي سيستان نيز در لشكر اسلام وارد شده بودند و در ترويج و تبلغ اين آيين نو تلاش و كوشش بسيار ميكردند.در قرون نخستين اسلامي، سيستان- به مانند ولايت شمالي همجوار خود خراسان- نقش اساسي در تجديد حيات فرهنگي و معنوي ايرانيان داشته است. شايد به بركت دور افتادگي نسبي و بعد مسافت آن نسبت به مقر خلافت، شرق ايران اين فرصت را يافت تا مركز تجديد حيات فرهنگي ايران باشد. فرهنگ پر بار ايران دوره ي اسلامي كه امروز وارث آن هستيم ماحصل تلاشها و مجاهدتهايي است كه ايرانيان مسلمان را درادوار مختلف براي استمرار و پويايي ان جانفشانيها كردند. سيستان در تمامي ادوار تاريخي دوره ي اسلامي ايران در ارتباط فرهنگي و تمدني تنگاتنگ با ديگر قسمتهاي فلات ايران بود و حركتهايي كه از آن نشأت ميگرفت در سرنوشت كل ايران و فرهنگ ايراني اثر گذار بود؛ تاريخ سيستان در اين دوره با تاريخ ايران گره خورد و همانا داستان برآمدن و بر افتادن سلسلههايي يكي پس از ديگري، از صفاريان تا صفويان است. صفاريان به عنوان نخستين سلاله ي مستقل ايراني كه با تكيه بر فرهنگ اسلامي- ايراني عليه جور و ستم عمال خليفه قد بر افراشتند، خود سيستاني بودند و به راستي كه فرهنگ ايراني براثر نبوغ سياسي و فرهنگي آنان جاني تازه يافت. سيستان پس از صفاريان نيز همچنان مركز ثقل و محل بالندگي فرهنگ اصيل اسلامي ايران بود.مقارن زماني كه به اصطلاح دوره ي پارسي تاريخ پس از اسلام ايران پايان مييابد و دوره ي سلطه ي اقوام مهاجر نو مسلمان ترك زبان آسياي مركزي در ايران آغاز ميگردد، سيستان زير لواي هسته ي سياسي و فرهنگي ملوك نيم روز- جانشينان صفاريان- به راه مستقل خويش ادامه ميدهد. هجوم و سرازير شدن پي در پي اقوام بيابانگرد غير ايراني آسياي مركزي به فلات ايران به ساختارهاي فرهنگي اقصي نقاط ايران لطماتي سخت وارد ساخت، ولي سيستان همانا به بركت دور افتادگي نسبي و پايمردي در حفظ و حراست از سنن ديرين، خود از اين جريان جدا و بركنار ماند و كمتر لطمه ي فرهنگي ديد. يورش مغول نيز به مانند تند بادي ازسرسيستان گذشت و كمترين تأثير فرهنگي باقي نگذاشت و تنها ساليان سال بعد بود كه امير تيمور گوركان سمرقندي يك چندي در اينجا كروفري كرد، ويرانيهايي به بار آورد ولي معنا كاري از پيش نبرد. با روي كار آمدن صفويان، تشكيل دولت و وحدت ملي ايران تحت لواي اين سلسله، سيستان نيز قسمتي از حكومت سراسري ايران صفوي شد، در طول مدت حكومت صفويان، سيستان زير فرمانروايي حاكمان محلي خود كه از اعقاب ملوك نيمروز محسوب ميشدند به نوعي همچنان استقلال و خود مختاري سياسي و فرهنگي خود را حفظ كرد. پس از فرو افتادن حكومت صفويان به دست افغانان و وقايع بعد از آن با ضعف دولت مركزي ايران سيستان يك چند استقلال يافت. با ظهورنادر مدتي دولت مركزي ايران اقتداري يافت ولي با كشته شدن او و فراهم آمدن مقدمات جدايي افغانستان از ايران، سيستان ميان دولتهاي ايران و افغانستان محمل نزاع و كشمكش شد. بعدها با استقلال كامل افغانستان سيستان بين دو واحد سياسي كنوني يعني ايران و افغانستان تقسيم شد، ولي فرهنگ اسلامي- ايراني همچنان در اين سرزمين به حيات خود ادامه داد و رسالت تاريخي خود را به صورت يك شبه جزيره ي فرهنگي محصور در ميان كشورهاي افغانستان و پاكستان به نحو احسن انجام داد و پرچم دار فرهنگ شيعي و ايراني در منطقه گرديد. پيشينه ي باستان شناسي سيستان سيستان در دانش باستان شناسي از جايگاه والايي برخوردار است، امروزه نيك ميدانيم كه سيستان در دورانهاي پيش از تاريخي و تاريخي به منزله ي پلي ميان تمدنهاي شرق و غرب فلات ايران عمل ميكرده است. اما تمدنها و فرهنگهاي باستاني مستقر در سيستان و هويت تاريخي آنها تا مدتها از چشم باستان شناسان پنهان مانده بود.دورافتادگي نسبي و صعوبت و دشواري اوضاع جغرافيايي، به ويژه سختي زيست محيطي امروز سيستان اين انديشه را قوت داده بود كه در عهد باستان نيز اوضاع چنين بوده و اينجا همواره سرزميني خشك و كم حاصل و مالاً به دور از مدنيت بوده است. پژوهشها و كاوشهاي باستان شناسي درست خلاف اين تصوير را ثابت كرد. اينك در پرتو و يافتههاي دانش باستان شناسي معلوم شده كه سيستان در ادوار باستاني يك مركز بزرگ و مهم تمدني در نيمه ي شرقي و جنوب شرقي فلات ايران بوده است. كه از يك سوي با تمدنهاي شمال شرقي فلات ايران و تمدنهاي شمال غربي شبه قاره ي هند و ازسوي ديگر با تمدنهاي مركزي فلات ايران و تمدنهاي ميانرودان باستاني درارتباط تنگاتنگ فرهنگي و بازرگاني بوده است. نخستين بررسيهاي باستان شناسي به معني دقيق آن تنها در آغاز سده ي بيستم ميلادي در سيستان شروع شد. محققان و باستان شناسان معروفي چون سرپرستي سايكس، جي، پي، تيت و اورل اشتين انگليسي و ارنست اميل هرتسفلد آلماني در سيستان گشت و گذار مطالعاتي انجام دادند. اورل اشتين درسالهاي 15- 1916 و هرتسفلد در ماه ژانويه سال 1925 ميلادي سيستان را مورد مطالعه جدي و دقيق قراردادند. اين بررسيها نمايان ساخت كه تا چه حد سيستان از نظر آثار باستاني و محوطههاي تاريخي و فرهنگي غني است.درجاي سيستان محققان باستان شناس آثار متعددي از تمدنها و فرهنگهاي باستاني را شناسايي كردند. اشتين براي نخستين بار در كوه خواجه آثار يك بناي بزرگ خشتي را مشاهده كرد و آن را بقاياي يك پرستشگاه بودايي دانست. بعدها هرتسفلد مطالعات دقيقتري درباره ي اين محوطه به عمل آورد و نشان داد كه اين آثار بقاياي يك مجموعه ي معماري پارتي متشكل از كاخ، آتشگاه و دژ است، او موفق به برداشت نقشه ي محوطه شد .و بعدها آثار بسيار زيبايي از نقاشيها و گچبريهاي پارتي اين كاخ را منتشر كرد. سالها بعد موسسه ي مطالعات خاورميانه و دور دانشگاه رُم در ايتاليا موسوم به ايزمئو، كه بررسيها و پژوهشها و كاوشهاي باستان شناسي خود را بيشتر در منطقه ي جنوب آسيا متمركز كرده است،علاقمند به مطالعات در سيستان شد. بررسيهاي باستان شناسي هيئت ايتاليايي در سيستان از 1960 تا 1978 ميلادي ادامه داشت. اين هيئت پس از شناسايي و بررسي مقدماتي در دو محوطه باستاني شروع به كاوش كرد. نخست در مجموعه ي با ارزش دهانه ي غلامان كه براي نخستين بارمعرفي ميشد و دوم در محوطه ي وسيع و كم نظير شهر سوخته كه پيشتر اشتين در مطالعات خود به اهميت آن اشاره داشت. باري تا پيش از انقلاب اسلامي ايران، هيئت باستان شناسي ايتاليايي به مدت دو دهه در سيستان سرگرم كاوشهاي علمي بود و حاصل مطالعات انجام شده ي خود را در كتابها و نشريات مختلف چاپ و منتشر ساخته است. پس از انقلاب اين پژوهشها بر اساس سياستهاي فرهنگي دولت جمهوري اسلامي ايران متوقف شد تا آنكه در سال 1363 از سرپرست هيئت ايتاليايي دکتر مارينسيو توزي دعوت شد که براي تحويل قرارگاه باستان شناسي زابل به ايران بيايند،در ان زمان سيد محمود موسوي نيز در رأس گروهي در معيت هيئت ايتاليايي به زابل امده و پرونده ان هيئت را سيستان بستند و اشياء و آثار فرهنگي موجود در قرارگاه زابل را تحويل گرفتند، بخشي را به زاهدان و بخشي ديگر را به موزه ي ايران باستان منتقل ساختند. در طول سالهاي جنگ تحميلي به علت عدم امكان پرداختن به امور زير بنايي و فرهنگي، روند مطالعات باستان شناسانه ي سيستان متوقف ماند اما خوشبختانه در سال جاري (1370) سازمان ميراث فرهنگي كشور با توجه به اهميت آثار باستاني سيستان و درك ضرورت تأسيس موزههاي استاني چون موزه ي زاهدان و زابل که به همت رضا زابلي خوشبخت- سرپرست وقت اداره ي ميراث فرهنگي استان سيستان و بلوچستان- در حال انجام و شكل گرفتن است؛ دو برنامه ي بررسي تحت عنوانهاي «شناسايي و بررسي حوزه ي اطراف درياچه ي هامون» و «شناسايي و بررسي منطقه ي بيبي دوست»، به سرپرستي حسن رضواني و يك برنامه ي كاوش تحت عنوان «فصل اول كاوش كوه خواجه» كه ادامه ي كاوشهاي هرتسفلد در كوه خواجه است، به سرپرستي سيد محمود موسوي را به مرحله ي اجرا در آورد. اين هيئتها نخستين هيئتهاي ايراني است كه از چندي قبل در سيستان سرگرم كار شده است. ضمناً گفتني است كه اين مطالعات را سازمان ميراث فرهنگي كشور با آموزش دروس علمي دانشجويان رشته ي باستان شناسي مركز آموزش عالي سازمان ميراث فرهنگي كشور توأم ساخت تا هم دانشجويان ضمن كار در اين منطقه ي سرشار و غني و نه چندان راحت توان و تجربه ي كار صحرايي را پيدا كنند و هم از نيروي جوان دانشجويي براي پيشرفت كار پژوهشي استفاده شود. آثار باستاني و بناهاي تاريخي سيستان پراكندگي آثار باستاني و بناهاي تاريخي در سيستان همانند بسياري از ديگر جايهاي فلات ايران چشمگير است در جاي جاي اين خطه ي عزيز و شريف آثار تمدن کهن گذشتگان ما و تداوم و استمرار فرهنگ و تمدن غني اسلامي- ايراني ما رخ مينماياند. در اينجا به معرفي برخي از آن ها كه البته در حوزه ي جغرافيايي سيستان ايران واقع هستند- ميپردازيم: 1- شهر سوخته: مجموعهاي از تپههاي باستاني كه در فاصله 65 كيلومتري زابل واقع شده است. يكي ازمراكز مهم تمدني جنوب شرقي فلات ايران بوده و يكي از مهمترين محوطههاي باستاني ايراني محسوب ميشود. مساحت مجموعه ي تمدني شهرسوخته به 151 هكتار ميرسد و بلندترين نقطه ي آن از نقطه ي صفر سطح دشت فعلي 18 متر ارتفاع دارد. اين محوطه از 3200 تا 2000 پيش از ميلاد مسكون بوده است. مهمترين و اساسيترين دوره ي تمدن آن مقارن سالهاي 2500 ق م بوده كه در آن زمان جمعيتي برابر 5000 نفر داشته و محدوده ي شهر بالغ بر 80 هكتاري شده است. در كهنترين لايه ي تمدني شهر سوخته يك لوحه به خط پيش عيلامي (Proto- Elamite) كشف شده كه البته تا كنون موفق به خواندن آن نشدهاند ولي احتمالاً متني بازرگاني است. شهر سوخته به عنوان يك پايگاه و مركز تجاري در عهد باستان عمل مي کرده، سنگ لاجورد معروف بدخشان در افغانستان امروزي به اينجا آورده ميشده و پس از كار كردن به روي آن به ميانرودان و مصر صادر ميگرديده است. برخي معتقدند ايالت باستاني و معرف اَرَت (Arrata) كه در متون سومري از آن نام برده شده همين شهر سوخته بايد باشد. 2- دهانه ي غلامان: بقاياي يك شهر معتبر دوران هخامنشي در فاصله ي 24 كيلومتري جنوب شرقي زابل در مجاورت روستاي قلعه نو قرار دارد. از سال 1962 هيئت ايتاليايي به سرپرستي اومبرتور شراتو در اينجا دست به كاوش زد و آثار يك مقر حكومت محلي مقاررن نوران هخامنشي را در اينجا كشف كرد. مجموعه ي بناهاي خشتي دهانه ي غلامان شامل كاخ ها و معبد، گويا مركز ايالت سيستان يعني زرنگ عهد هخامنشي بوده است. 3- كوه خواجه: همان گونه كه بيشتر اشاره شد تنها عارضه ي كوهستاني دشت سيستان كوه خواجه است. در اطراف و بر روي اين كوه آثار باستاني و بناهاي تاريخي چندي ديده ميشود كه عبارتند از: قلعه كافران/ كه همانا محوطه ي اصلي و مجموعه ي معماري پارتي متشكل از كاخ، آتشگاه و دژ است،مصالح اصلي آن خشت است و به ندرت از آجر و سنگ لاشه نيز در بناهاي آن استفاده شده است. هرتسفلد در اينجا آثار نقاشيهاي زيبايي كشف كرد كه تعدادي از آنها در موزه ي برلين و بقيه در انبار موزه ي ايران باستان محفوط است. نيز آثار گچ بريهاي تزئيني هنرمندانهاي در اينجا كشف گرديده است. قلعة كوك كهزاد/ كه عبارت است از مجموعهاي از بناهاي جسيم و ستبر خشتي بالاتر از قلعه كافران روي ستيغ كوه خواجه كه آثار دو بناي بزرگ كه پوشش گنبدي داشته اند قابل مشاهده است اين مجموعه در ارتباط تنگاتنگ با مجموعه ي قلعه كافران است. كوشك چهل دختر/ كه در تداول محلي «كوچك چل گنجه» ناميده مي شود. قلعهاي است در قسمت جنوبي كوه كه گويا در كنار مجموعه ي بناهاي پارتي قلعه كافران و كوك كهزاد نقش پادگاني را ايفا ميكرده و كاملاً بر اطراف اشراف داشته است. زيارت خواجه غلتان/ اين ساختمان در بخش شمال غربي كوه واقع شده است و عبارت است از يك تكه بناي اسلامي كه در نزد مردم از تقدس خاصي برخوردار است. زيارت پير گندم بريان/ در نزديكي خواجه غلتان كه به مانند آن بنايي از دوره ي اسلامي است. 4-شهر قديم زرنج: ويرانههاي پايتخت باستاني سيستان كه با استناد متون بر دست تيمور لنگ منهدم شد و در نزديكي هامون واقع است. 5-قلعه سام: بنايي از عصر اشكاني كه در 25 كيلومتري جاده ي زابل -زاهدان قرار دارد. 6-قلعه رستم: مجموعهاي شهري است كه در 60 كيلومتري زابل و متعلق به قرون ميانه ي اسلامي. 7-آتشكدة كركوي: از اين بنا تنها نامي باقي مانده چرا كه در نزديكي زابل امروزي در دهي به نام كركو تپهاي واقع است كه كاملاً به زير مساكن روستايي رفته و چيزي از آن جز چند ديوار مخروبه ديده نميشود. برخي ديگر از آثار باستاني سيستان كه به دليل خودداري از اطاله ي كلام فقط به ذكر نامي از آنها بسنده ميكنيم، عبارتند از: ميل قاسم آبد، قلعه تيمور، زاهدان كهنه، تپه و قلعه ي پارت- ساساني شهرستان (رام شهرستان)، بقايا و ويرانههاي شهر منهدم شده ي اسلامي به نام بيبي دوست و تك بناي موسوم به برج افغان در بخش شمالي آن. تپههاي تاسوكي، تپه اسك، تپه كندر، تپه لشكران 1 و 2، تپه كفتارك، تپههاي روباه بزرگ و كوچك، تپه خواجه احمد، رنده، قلعه نمرود، قلعه سكوهه، قلعه كافي، قلعه كوهك، قلعه مچي و بسياري ديگر. منبع: فصلنامه آثار- ش 2 سال 1380
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 517]
صفحات پیشنهادی
تاريخ و باستان شناسي سيستان
تاريخ و باستان شناسي سيستان نويسنده:مهرداد ملکزاده مقدمه ارزش و اهميت خطّه سيستان نزد ما ايرانيان، گذشته از تمام وجود و مسائلي كه در مورد آن مطرح است؛ مثلاً: موقعيت ...
تاريخ و باستان شناسي سيستان نويسنده:مهرداد ملکزاده مقدمه ارزش و اهميت خطّه سيستان نزد ما ايرانيان، گذشته از تمام وجود و مسائلي كه در مورد آن مطرح است؛ مثلاً: موقعيت ...
10 اتفاق برتر باستان شناسي جهان
10 اتفاق برتر باستان شناسي جهان در سال گذشته وقتي تاريخ عوض ميشود هر روزه اتفاقات مختلفي در حوزه باستان شناسي رخ ميدهد كه باعث ميشود ... در اين زمان سيستان محل برخورد منافع دولت سلوكي با شاهزادگان هندي ميشود و در اينجا نبردهايي ميان ...
10 اتفاق برتر باستان شناسي جهان در سال گذشته وقتي تاريخ عوض ميشود هر روزه اتفاقات مختلفي در حوزه باستان شناسي رخ ميدهد كه باعث ميشود ... در اين زمان سيستان محل برخورد منافع دولت سلوكي با شاهزادگان هندي ميشود و در اينجا نبردهايي ميان ...
فصل دوم كاوش هاي باستان شناسي درتپه يلداي سيستان آغاز شد
فصل دوم كاوش هاي باستان شناسي درتپه يلداي سيستان آغاز شد شيراز- روابط عمومي ... هاي باستان شناسي در محوطه پيش از تاريخ تپه يلدا( طالب خان 2) سيستان آغاز شد.
فصل دوم كاوش هاي باستان شناسي درتپه يلداي سيستان آغاز شد شيراز- روابط عمومي ... هاي باستان شناسي در محوطه پيش از تاريخ تپه يلدا( طالب خان 2) سيستان آغاز شد.
فصل دوم كاوش هاي باستان شناسي درتپه يلداي سيستان آغاز ...
1 ژانويه 2012 – فصل دوم كاوش هاي باستان شناسي درتپه يلداي سيستان آغاز ... كاوش هاي باستان شناسي در محوطه پيش از تاريخ تپه يلدا( طالب خان 2) سيستان آغاز شد.
1 ژانويه 2012 – فصل دوم كاوش هاي باستان شناسي درتپه يلداي سيستان آغاز ... كاوش هاي باستان شناسي در محوطه پيش از تاريخ تپه يلدا( طالب خان 2) سيستان آغاز شد.
انتشار 16 جلد كتاب درباره باستانشناسي سيستان
انتشار 16 جلد كتاب درباره باستانشناسي سيستان سرويس شهرستانها: گردآوري ... از ميان محوطههاي شناسايي شده در دشت سيستان، تراكم آثار دوران پيش از تاريخ، حائز ...
انتشار 16 جلد كتاب درباره باستانشناسي سيستان سرويس شهرستانها: گردآوري ... از ميان محوطههاي شناسايي شده در دشت سيستان، تراكم آثار دوران پيش از تاريخ، حائز ...
براي نخستين بار كتاب پيش از تاريخ سيستان چاپ شد
5 نوامبر 2008 – براي نخستين بار كتاب پيش از تاريخ سيستان چاپ شد داخلي. ... وي هدف از چاپ اين كتاب را آگاهي از پيشينه مطالعات باستان شناسي سيستان و اطلاع ...
5 نوامبر 2008 – براي نخستين بار كتاب پيش از تاريخ سيستان چاپ شد داخلي. ... وي هدف از چاپ اين كتاب را آگاهي از پيشينه مطالعات باستان شناسي سيستان و اطلاع ...
دكتر احمد قنبري:دانشگاه زابل از واگذاري شهر سوخته به مجامع ...
وي اظهار داشت: اين دانشگاه در چند سال گذشته با حفاري تپه طالب خان سيستان توانسته بسياري از ابهامات تاريخي و باستان شناسي اين حوزه فرهنگي را روشن نمايد و از ...
وي اظهار داشت: اين دانشگاه در چند سال گذشته با حفاري تپه طالب خان سيستان توانسته بسياري از ابهامات تاريخي و باستان شناسي اين حوزه فرهنگي را روشن نمايد و از ...
موزه تاریخ طبیعی بغداد
تاريخ و باستان شناسي سيستان. ... آمده است؛ يا آنكه، از اين سرزمين به شرط مهرباني اقليم و طبيعت، و گشاده دستي هيرمند ميتوان غلهي .... استقلال فرهنگي و سياسي از ...
تاريخ و باستان شناسي سيستان. ... آمده است؛ يا آنكه، از اين سرزمين به شرط مهرباني اقليم و طبيعت، و گشاده دستي هيرمند ميتوان غلهي .... استقلال فرهنگي و سياسي از ...
دانشگاه زابل از واگذاري شهر سوخته به مجامع دانشگاهي استقبال ...
وي اظهار داشت: اين دانشگاه در چند سال گذشته با حفاري تپه "طالب خان" سيستان توانسته بسياري از ابهامات تاريخي و باستان شناسي اين موزه فرهنگي را روشن سازد و از ...
وي اظهار داشت: اين دانشگاه در چند سال گذشته با حفاري تپه "طالب خان" سيستان توانسته بسياري از ابهامات تاريخي و باستان شناسي اين موزه فرهنگي را روشن سازد و از ...
كشف سومين تپه مهم تاريخ باستان
12 نوامبر 2008 – ... تاريخ باستان جام جم آنلاين: رئـيس اداره باستانشناسي ميراث فرهنگي، ... گردشگري استان اصفهان گفت: يك تپه مهم متعلق به دوره پيش از تاريخ در ...
12 نوامبر 2008 – ... تاريخ باستان جام جم آنلاين: رئـيس اداره باستانشناسي ميراث فرهنگي، ... گردشگري استان اصفهان گفت: يك تپه مهم متعلق به دوره پيش از تاريخ در ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها