تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 29 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ آيينى، با نادانى رُشد نمى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

کشتی تفریحی کیش

تور نوروز خارجی

خرید اسکرابر صنعتی

طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وب‌سایت

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

زومکشت

فرش آشپزخانه

خرید عسل

قرص بلک اسلیم پلاس

کاشت تخصصی ابرو در مشهد

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1860600665




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ممیزی قبل از چاپ، روزنه استبداد است


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > ادبیات  - مهدی فیروزان مدیرعامل موسسه شهر کتاب اعتقاد دارد ممیزی قبل از چاپ روزنه ای برای استبداد است، در حالی که اگر این ممیزی بعد از چاپ انجام شود، اندیشه بایگانی نمی‌شود. مهدی صیافی:مهدی فیروزان به نظر بسیاری از اصحاب فرهنگ یکی از موفق‌ترین مدیران فرهنگی سه دهه اخیر است و شاهد این مدعا هم مدیریت موفق 13 ساله‌اش در مؤسسه سروش و مدیریت فعلی‌اش در مؤسسه شهر کتاب است. به شهر کتاب رفتیم و با او در مورد عوامل مؤثر در مدیریت موفق فرهنگی و مباحث مهم فرهنگی روز به گفت‌وگو نشستیم که حاصل آن در پی می‌آید: در ابتدا با شهر کتاب شروع کنیم. شهر کتاب یک مؤسسه غیرانتفاعی عام‌المنفعه است، هیأت مؤسس آن، محمدعلی ‌نجفی، محمود دعایی و ‌جواد اژه‌ای هستند که به همراه آقایان علی لاریجانی و اشعری هیأت امنا را تشکیل می‌دهند. هیأت‌مدیره شهرکتاب نیز مرکب از سیدصادق خرازی، سیدمحمد حسینی و جلال رفیع است. ‌مدیر عامل الان من هستم و قبل از من فخر‌الدین انوار این سمت را عهده دار بود. سرمایه اولیه شهرکتاب ازکجا تأمین شده بود؟ سرمایه اولیه را هیأت مؤسس گذاشتند و با کسانی که امکانات مالی داشتند وارد مذاکره شدند. مقداری هدیه جمع‌آوری کردند و مقداری هم از ارگانهای دولتی امکانات گرفتند. چطور شد سر از شهر کتاب درآوردید؟ ماه رمضان سال 82 بود. من آن زمان کاری نداشتم و‌ فقط ریاست شورای عالی ویرایش را بر عهده داشتم. در یکی از آن ایام سری به فروشگاه شهر کتاب نیاوران زده بودم، آنجا آقای انوار را دیدم. ایشان به من گفت که دارد از شهر کتاب می‌رود و گفت که دوست دارم جایگزین من کسی باشد که او را بشناسم و هیأت امنا هم می‌گویند شما فرد مناسبی هستید و برای این منظور دنبال شما بودیم. من هم قبول کردم. از شرایطم پرسیدند، گفتم من این کار را دوست دارم، بعد از ماه رمضان می‌آیم و شروع به کار کردیم.  هیأت امنا هم کسانی بودند که من قبلا‍ً با آنها کار کرده بودم و آنها را می‌شناختم. کار را شروع کردیم و انصافاً هم آنها به من اعتماد داشتند و هم من از این اعتماد حسن استفاده را کردم. تقریباً همه برنامه‌ریزی‌هایم را با همفکری آنها انجام می‌دهم. من بسیار از مشورت سود برده‌ام. واگر بشود فصلی یک بار جلسه می‌گذارم. مثلاً آقای لاریجانی با تمام گرفتاری‌هایش تا الان درهفت، هشت جلسه از جلسات هیأت امنا ما شرکت کرده‌اند. من برای کارهایی که فوریت دارد به دفاتر آنها مراجعه می‌کنم. مثلاً دفتر آقای اشعری، آقای نجفی، آقای دعایی، آقای اژه‌ای. می‌روم با آنها صحبت می‌کنم تا به یک جمع‌بندی برسم. از دوران مدیریت شما در سروش به عنوان بهترین دوران یاد می‌کنند، آنجا شما چه می‌کردید؟ این بحث مفصلی را می‌طلبد من حداقل از اول انقلاب در کار فرهنگی بودم، کار دیگر هم نکردم. طولانی‌ترین مدیرعامل سروش بودم، حدود 13 سال. بعد از تحصیل ناتمام در مشهد به تهران آمدم و مدیر عاملی سروش را در اردیبهشت سال 61 به عهده گرفتم. قبل از من آقای بیژن خرسند بود و بعد آقای زورق بود بعد آقای محمودی و بعد هم من، یعنی از سال 57 تا 61 که من آمدم چهار تا مدیر عامل عوض شد. من که آمدم تا سال 73 بودم. از سال 73 تا امروز 6 مدیرعامل در سروش تغییر کرده است. طبیعتاً سیاستگذاری‌هایی که آنجا می‌شد و دیگرانی که با ما کار می‌کردند این استقرار و ثبات در مدیریت و در تصمیم‌گیری را می‌دیدند. سال 73 هم خیلی دلم نمی‌خواست از سروش جدا شوم اما باید این اتفاق می‌افتاد. مدیریت جدید در صداوسیما آمده بود و باید تغییرات جدیدی را در صداوسیما ایجاد می‌کرد. البته آقای لاریجانی خیلی اصرار داشتند که من بمانم اما مجموعه معاونان صداوسیما نمی‌توانستد ما را تحمل کنند و نگاه بدی نسبت به ما داشتند. موفقیت سروش را در چه می‌دانید؟ من تمام موفقیت سروش را در چند عامل می‌بینم: اول در استقرار و ثبات مدیریت، دوم استفاده از تمام ظرفیتهای تخصصی و سوم هم اهمیت ویژه انسان در نگاه مدیریتی. قبل از همه چیز انسان برای من مهم است. قبل از هر تعلقی، صفتی، اندیشه‌ای، دینی، فرهنگی، انسان برایم مهم و محبوب است. به واقع به این آموزه و حکم فقهی و معرفتی امام موسی صدر اعتقاد دارم که می‌فرماید «ادیان در خدمت انسان‌اند». من معتقدم انسان به عنوان محبوب و معشوق خداوند، کسی که خداوند از چشم این موجود می‌خواهد خودش را نگاه کند، قطعاً اینقدر در ذات خودش پاک و فطری و الهی است.  اگر من بخواهم اخلاق الهی داشته باشم باید عین خداوند انسان را دوست داشته باشم. یکی دیگر از دلایل طلایی بودن دوره سروش این بود که آنجا یک شورای کتاب داشت که من خیلی از افراد را به آن جلسات دعوت کردم و نتیجه گرفتم و یک خلاف شرع هم اتفاق نیفتاد. چقدر این آقایان که به ظاهر فکر می‌کردیم دگراندیش هستند جلوی خطاهای من جوان را گرفتند، من آن زمان 24 سالم بود.  از دست ما در کار مطبوعات، مطالبی رد می‌شد و هیچ کس تقصیری نداشت. اما ناگهان یک کارگر چاپخانه نیمه شب زنگ می‌زد که در صفحه شما ایراد وجود دارد. به این‌صورت از بخشی خطاهای ما جلوگیری می‌شد. در طول زمانی که ما مجله هفتگی منتشر می‌کردیم 2 شکایت علیه سروش شد. هر دو آنها هم سیاسی بود. ممیزی کتاب از مباحثی است که درمورد آن زیاد صحبت شده و موافقان و مخالفان زیادی دارد شما در این زمینه چه نظری دارید؟ من یک طرح را در دوره اصلاحات دادم و در دوره اخیر هم آن را مطرح کردم که قوانینی که در وزارتخانه‌های ما وجود دارد، یا مربوط به بعد از انقلاب است یا قبل از انقلاب‌، بسیاری از این قوانین هم از قبل انقلاب مانده و در حوزه‌های مختلف وجود دارد. اگر قانون ممیزی کتاب در ارشاد در سال 64 تصویب شده به هیچ وجه صلاحیت و اعتبار اجرا برای سال 88 را ندارد. چون فضا عوض شده موضوع هم عوض شده. چرا در فقه می‌آییم و می‌گوییم، مکان و زمان و شرایط و موضوع که تغییر پیدا کند، حکم عوض می‌شود، چگونه با این تحول فرهنگی که روی‌داده اینترنت و ماهواره آمده، اما قوانین ممیزی ما عوض نشده؟ به نظر من حوزه فرهنگ عکس شیمی و فیزیک است. اگر علت را حذف کنیم معلول حذف نمی‌شود، معلول خودش تبدیل به علت‌های متعددی می‌شود که معلول‌ها و نتایج متعددی خواهد داشت. ما در حوزه فرهنگ نمی‌توانیم بگوییم که ما هشت سال پیش این قانون را اجرا کردیم و جواب داد، من اعتقاد دارم تمدن‌ها زمانی سقوط کردند که برای مشکلات امروز‌شان راه حل‌های موفق دیروز را تکرار کردند. حتی اگر مشکل امروز مانند مشکل دیروز باشد. پاسخ شما به این مشکل نمی‌تواند پاسخ موفق دیروز باشد. تمدن‌ها به میزانی که جواب‌هایی نو در مقابل موضوعات نو و مشابه گذشته خود گذاشته‌اند طول عمر پیدا کرد‌ه‌اند، آدم‌ها هم همین‌گونه هستند. متعلقات قوانین هم عوض می‌شود پس چگونه خود قوانین عوض نمی‌شود؟ بحث را به صورت ذاتی مطرح می‌کنم، قوانین ذاتاً باید تغییر پیدا کنند. معنایش این نیست که ثبات در تصمیم‌گیری نباشد. نه، اتفاقاً ثبات در تصمیم‌گیری باید وجود داشته باشد. ثبات در تصمیم‌گیری یعنی جوهر یک نظام می‌گوید من از ممیزی بیزارم، کاری هم به درست و غلط آن ندارم، و یک نظام هم می‌گوید ممیزی نمی‌گذارم. من می‌گویم آن نظامی که می‌گوید ممیزی نمی‌گذارم جوهر حرفش این است که به هر دلیلی این نظام تا سال‌ها نباید کاری کند که این جوهر تعطیل شود و آن نظامی هم که می‌گوید من ممیزی می‌گذارم نباید جوهر ممیزی‌اش عوض شود. می‌دانید چه اتفاقی می‌افتد، این اتفاق باعث می‌شود تا در شرایط کنونی ثبات وجود نداشته باشد. در ایران معتقد به ممیزی هستیم. شهید بهشتی طرحی داشتند که خیلی خوب بود و اگر اجرا می‌شد از مترقی‌ترین طرح‌های دنیا بود. شهید بهشتی نظرش این بود که ما ممیزی را از ارشاد حذف کنیم. کتاب منتشر شود. ده نسخه از آن منتشر شود بعد از چاپ ما ممیزی کنیم نه قبل از چاپ. با ممیزی قبل از چاپ ما روزنه گذاشته‌ایم برای استبداد، چون می‌گوییم هیچ کتابی چاپ نشود تا من اجازه‌اش را بدهم. اما بعد از چاپ بالاخره یک کتاب در ده نسخه منتشر می‌شود و در ده جای این کشور مانند کتابخانه ملی، کتابخانه مجلس و. . . می‌رود و می‌ماند. در این جا ما ایده را تعطیل نکرده‌ایم. اندیشه را حتی اگر هم غلط باشد و مورد قبول ما نباشد بایگانی نکردیم، اما جلوی اشاعه آن را گرفته‌ایم. حالا اگر بعدها شاید شهید بهشتی هم بود جلوی اشاعه آن را هم می‌گرفت ولی با دیدگاه اول انقلاب، اما گروهی مخالفت می‌کردند. درباره وضعیت یارانه کاغذ در صنعت نشر و وضعیت بازار کتاب نظرتان چیست؟ اگر وزارت ارشاد برای ساماندهی یارانه‌ها می‌خواهد تصمیم بگیرد باید متخصصین این حرفه و همه عواملشان را گرد هم آورد، از صدر تا ذیل، در چند جلسه به نتیجه برسند. آقای وزیر ارشاد، سوبسیدکاغذ الان 20 سال است که وجود دارد و کار غلطی است، کشتن فرهنگ است. می‌دانید چرا؟ چون تبعات آن این است که ناشرهایی پدید می‌آیند که کاغذ بگیرند و بفروشند، اسمشان به نام ناشر ثبت می‌شود، سالی چهار کتاب هم منتشر می‌کنند، اما کاغذشان در بازار فروخته می‌شود و زندگی‌شان تأمین می‌شود. بروید از ارشاد بپرسید از زمانی که یارانه کاغذ حذف شد، چند ناشر کارشان را تعطیل کردند. این به آن دلیل نبود که کتاب گران تمام می‌شد و اوضاع اقتصادی نشر بد بود، بلکه بخاطر این بود که آنها از راه فروش کاغذ ارتزاق می‌کردند. من بارها به ارشاد گفتم با این یارانه‌ای که شما برای چاپ کتاب می‌دهید، علیه تمام نوامیس علم اقتصاد عمل می‌کنید، چراکه علم اقتصاد می‌گوید عرضه باید تقاضا داشته باشد، یک خطای اقتصادی اینجا اتفاق می‌افتد، کسی که اولین حد را شکست بقیه حدود را هم می‌شکند.  کسی که یک بار کتاب خلاف چاپ کرد، بعداً بدترین کتاب‌ها را هم چاپ می‌کند. ما به ارشاد گفتیم این رابطه یا معادله عرضه در برابر تقاضا ناموس طبیعت است. پس اگر شما یارانه بدهید که عرضه را زیاد کنید، هیچ کمکی به نشر کتاب نکرده‌اید. ما این سال‌ها یارانه دادیم و عرضه را زیاد کردیم درحالی که باید یارانه می‌دادیم و تقاضا را زیاد می‌کردیم. چگونه باید تقاضا را زیاد کرد؟باید بر سر این موضوع بنشینیم و فکر کنیم. کار سختی است. من می‌خواهم بگویم شما اگر عاقل باشید، می‌نشینید و اینها را جمع می‌کنید و می‌گویید که می‌خواهیم کتاب خواندن رواج پیدا کند، نه اینکه کتاب رواج پیدا کند. به محض اینکه می‌گوییم کتاب رواج پیدا کند‌، داریم خطا می‌کنیم؛ چون باز گزارش می‌شود که آقا چند میلیون جلد کتاب چاپ شد. باید کتاب خواندن رواج پیدا کند، ‌ناشرها از کتاب خواندن پول درمی‌آورند. وزیر ارشاد می‌تواند همه اصحاب نشر را دعوت کند و موضوعات مهم نشر را با آنها مطرح کند و به نظرخواهی حضوری بگذارد و بگوید می‌خواهم یک کاری انجام بدهم که تقاضا برای خرید کتاب زیاد شود، ‌من می‌نشینم فکر می‌کنم و ایده می‌دهم، ‌اگر خطا شود خودشان کردند، طلبکار نمی‌شوند و خروجی آن قطعاً بهترین نتیجه است چون عقل جمعی همیشه درست‌ترین نتیجه است. من همیشه می‌گویم فرق روشنفکران این دوره با انبیا و اولیا در این است که روشنفکر وضع موجود را می‌بیند، اشتباه بعضی از مسئولان در این است که وضع موعود را می‌بینند. ‌ فرض را هم بر این بگذاریم که درست فکر کرده، به قدرت هاضمه و فاهمه مردم نگاه نمی‌کند. می‌خواهد به سرعت وضع موجود را به موعود برساند و برای همین است که شکست می‌خورد. اما انبیا پا به پای امت‌شان راه می‌آیند و براساس توان امت‌شان برای آنها تجویز می‌کنند ‌و ارشاد می‌کنند که بپذیرند. پیغمبران آمده‌اند برای اصلاح مردم. خداوند که نمی‌خواهد به خدای دیگر گزارش بدهد و در امر هدایت اسقاط تکلیف کند. می‌خواهد مردم هدایت بشوند. اگر پیغمبری براساس قوه هاضمه مردمش عمل نکند، ‌احکامش اجرا نمی‌شود. اگر شما بخواهید در چند خط یک دستورالعمل برای ممیزی بدهید همان دستورالعمل شهید بهشتی را می‌دهید؟ من این را جوهری می‌بینم. شهید بهشتی به آزادی اعتقاد داشت، بنابراین اگر در برابر اصل ممیزی هم قرار می‌گرفت، ‌جوهر ممیزی‌اش آزادی بود، هر ممیزی که محدود کننده آزادی باشد در جوهر، پیداست که آزادی‌گرا نیست، استبدادگراست. راه حل آقای بهشتی راه حل کسی بود که به آزادی اعتقاد داشت. شما اگر جزو مسئولین ارشد فرهنگی مثلاً وزیر بودید اولین کاری که می‌کردید چه بود؟ اگر من وزیر فرهنگ بودم، سریعاً اشخاص با سابقه را جمع می‌کردم، متدینین، متخصصین نشر کتاب را دعوت می‌کردم و‌ می‌گفتم می‌خواهم قانون ممیزی بنویسم، هر چه امکانات هم می‌خواهید در اختیارتان قرار می‌دهم چند ساعت وقت می‌خواهید؟ من در خدمتتان هستم. من به عنوان وزیر می‌نشینم، ‌معاونینم هم در خدمت شما هستند، ‌بعضی‌ها نمی‌آیند؟ خودم شخصاً می‌روم از آنها خواهش می‌کنم و دعوتشان می‌کنم. چون می‌خواهم کار اساسی انجام بدهم. آن وقت با عقل جمعی همه قوانین ممیزی را می‌نویسم. فکر می‌کنید این کار نتیجه می‌دهد؟ بله من بارها در شورای کتاب سروش نتیجه این کار را دیده‌ام، من اگر جای وزیر ارشاد باشم اهالی فرهنگ را جمع می‌کنم و می‌گویم من در حوزه نشر پنج تا موضوع دارم، اول: حمایت دولت از نشر، دوم: ممیزی در نشر، ‌سوم: آینده نشر که چه ‌کاری انجام بدهیم که این نشر موفق باشد. چهارم: سیاست‌های من به عنوان وزیر ارشاد. وقتی شما با آنها راه می‌آیید آنها هم با شما همکاری خواهند کرد. فکر نکنیم اگر عده‌ای آن طرف خط ایستاده‌اند دشمن هستند. نکته بعدی شیوه‌های تبلیغات مؤثر است. با هم سه روز همفکری می‌کنیم ومن هم به عنوان مدیر تا آخر کنار آنها می‌نشینم و نظراتشان را می‌شنوم. به شما قول می‌دهم بعد از سه روز پنج قانون نوشته می‌شود. به نظر من اگر طرحی ملی است، همه ملت باید در آن نقش داشته باشند، شما که نمی‌توانید بگویید که این طرح را برای یک ملت می‌نویسم ولی دیگران فقط 20 درصد در آن نقش داشته باشند. باور کنید با مشارکت همه، این طرح جواب می‌دهد. به نظر من در بحث فرهنگ به راحتی می‌توانید از مردم بخواهید. همان بحث مشورت که گفتم؛ اعتقاد به مشورت و مشارکت مردم باید جوهر وجودی شما باشد، نه ابزاری. این روش موفق خواهد بود. پس راه‌های انسانی جواب می‌دهد. اما راه‌های سیاسی در هیچ حوزه‌ای جواب نمی‌دهد. یعنی به نظر شما باید با مقوله فرهنگ، فرهنگی برخورد شود نه سیاسی؟ بله. روابط انسانی در حوزه فرهنگ خیلی جواب می‌دهد. من همیشه فکر می‌کنم مراکزی می‌توانند موفق باشند که مجموعه‌ای از عقلای جامعه در آن حضورداشته باشند، این اولاً به تعادل و اعتدال آن مؤسسه کمک می‌کند و در جریان‌های هیجانی جامعه امنیتش حفظ می‌شود و بعد هم برآیند کل جامعه است. مشکل ما در فرهنگ، ‌این است که مدیران فرهنگی ما اهل خط‌کشی و مرزبندی هستند. مثلاً یک وزیر ارشاد می‌آید و به گروهی از جامعه توجه می‌کند. وزیر ارشاد بعدی می‌آید به یک گروه دیگر، وزرای ما کمتر احساس می‌کنند یک چتر ملی‌اند که باید تمام قسمت‌های حوزه کاری خودشان را پوشش دهند. یعنی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر همه فرهنگ است و کل این کشور با نژادهای مختلف و پاره فرهنگ‌های مختلف زیرمجموعه حوزه فعالیت ایشان هستند، ‌گروه‌های مختلف هم باید باشند. به همین دلیل است که فرهنگ همواره در تناقض با خودش دارد فرسوده می‌شود، ‌یعنی دیدگاه‌های فرهنگی و نگرش‌های فرهنگی به دلیل اینکه دائم با همدیگر درگیر هستند، ‌امکاناتشان را دارند از دست می‌دهند، ‌هیچ‌کدام نمی‌توانند، ‌برنامه‌ریزی درازمدت داشته باشند. یک گروه می‌آیند، چهارسال فعالیت می‌کنند و بعد عوض می‌شوند و بعد یک گروه دیگر می‌آیند و می‌خواهند از اول شروع و بخشنامه صادر کنند. بسیاری از قوانین کتاب در این چند سال در وزارت ارشاد از اول شروع شده همان کارهایی که وزیر قبلی یا معاون قبلی کرده دومرتبه معاونی که در یک دوره‌ای و با یک دیدگاه دیگر آمده و شروع کرده، ‌بعد سه، چهار سال که مسائل به تعادلی رسیده، عوض شده و گروه بعدی آمده‌اند. پس به نوعی شمااعتقاد دارید که باید ساختار وزارتخانه‌های ما تغییر کند؟ دقیقاً. راه علاج ماجرارا در چه می‌بینید؟ برای حل آن روش قابل اجرایی را می‌شود ارائه کرد؟ من راه حل را در استقرار مسئولین و ثبات سیاست‌ها می‌بینم. در کشورهای دیگر هم این مشکلات وجود داشته، فکر کردند، تجربه کردند و راه حلی هم برای آن پیدا کردند. الان خیلی از نهادهای دولتی دنیا، یک مدیر اداری دارند‌ یا وزیر امور اداری. آن مدیر از جوانی که وارد وزارتخانه شده و با گذشت زمان در شغل‌های مختلف رشد کرده و با عوامل اداری رقابت داشته ‌و جابه‌جا نشده. افراد موجود در سازمان با این ویژگی‌ها پنج نفر هستند که از میان آنها یکی انتخاب می‌شود که به اصطلاح حافظه متحرک آن وزارتخانه است. سیاست‌های آن وزارتخانه و اینکه سیاستگذاری‌ها در درون وزارتخانه مانند یک نهاد مردمی که تغییر‌پذیر نیست، سیاستگذاری می‌کند و یک وزیر دولت هم وجود دارد که وقتی وارد وزارتخانه می‌شود سیاست‌های دولت را اجرا می‌کند و با آن مدیر و کارشناس که عقل جمعی آن وزارتخانه است به تعادل می‌رسد. وقتی که می‌خواهد در هیأت دولت صحبت کند نظر این وزیر اداری در تمام سیاستگذاری‌های هیأت دولت نقش پیدا می‌کند، ‌دقیقاً یک پلی می‌شود بین سیاست‌های کلان و ملی یک کشور در هماهنگی با بقیه وزارتخانه‌ها، ‌از آن طرف از نظر کارشناسی آن وزارتخانه که سال‌ها تجربه کرده آزموده، تصمیماتی را که گرفته دیگر تغییر نمی‌دهد. در آنجا ما تعدیل و تکمیل تصمیم‌گیری داریم، ‌تغییر در تصمیم‌گیری نداریم. برگردیم به شهر، کتاب پتانسیل‌های فرهنگی شهر کتاب را می‌توانید بیان بفرمایید؟ شهر کتاب مؤسسه غیر انتفاعی عام‌المنفعه است، که چهار تا شرکت دارد، نشر کتاب هرمس، نشر موسیقی هرمس، شرکت فروشگاه‌های زنجیره‌ای و شرکت صادرات و واردات کتاب و محصولات فرهنگی. یک شرکت دیگر هم داشت، محصولات بین‌المللی قرآن است که تعطیل شد. که دلیل آن عدم حمایت دولتی و مباحث سیاسی و جناحی، کار اساسی قرآنی شهر کتاب را به تعطیلی کشاند و اگر آقای قالیباف از ما حمایت نمی‌کردند همه سیصدمیلیونی که ما در این زمینه هزینه کرده بودیم روی دست ما مانده بود و ضرر وحشتناکی می‌کردیم که ایشان قسمتی از آن کالاها را خرید و ما را از 50 درصد ضرر نجات داد.  از اول این پنج شرکت بوده؟ نه، از اول دو شرکت بود، یعنی شرکت صادرات و واردات کتاب و نشر کتاب و موسیقی هرمس سه تای دیگر را شما وارد کردید؟ حوزه کالاهای قرآنی و شرکت فروشگاه‌های زنجیره‌ای، فروشگاه‌ها بودند ولی یک نظام و انتظام توسعه یابنده‌ای نداشت. یک حوزه‌ای شهر کتاب وجود دارد که آن حوزه تولید فکر است، ما مشکلمان در حوزه فرهنگ تولید فکر است. می‌توانیم ترجمه کنیم خیلی هم ضروری است، اما بالاخره باید تولید فکر هم داشته باشیم. ما در شهرکتاب، جلسات هفتگی نقد کتاب داریم. نه تعریف، توصیف یا دعوا کردن، نقد کتاب هفتگی ما پنج سال است که سه‌شنبه‌ها برگزار می‌شود و امروز به گونه‌ای است که مؤلفین عزیز ما با ما تماس می‌گیرند و کتابشان را جهت نقد به ما معرفی می‌کنند و می‌آیند تا کتابشان نقد ‌شود، حداقل می‌توانم بگویم با نرم‌های امروزی منصفانه است، نمی‌گویم نقد صددرصد است. دوم درس گفتارهایی است از حکمت، من معتقدم ما در حال فاصله گرفتن از قلل عرفانی و حکمی خودمان هستیم. من نمی‌دانم چقدر مردم با حکمت مولوی آشنا هستند. چقدر با حکمت شاهنامه آشنا هستند. من این فاصله را احساس می‌کنم. تقریباً نسل امروز بلد نیست درست شعر بخواند، وزن و قافیه را تشخیص نمی‌دهد در صورتی که نسل گذشته در خانه شب‌ها شعر می‌خواندند و بالاخره یاد می‌گرفتند. بنابراین این فاصله را می‌خواهیم پر کنیم. در بحث حکمت مولوی ما تمام کسانی را که بر روی آثار مولوی کار کرده بودند، یا کتاب مستقل داشتند، یا در رشته تخصصی‌شان مثلاً تغذیه تحقیق تاریخی بروی غذا کرده بودند آمدند و بحث غذا در مثنوی را در قالب سخنرانی ارائه کردند. در زمینه آثارسعدی امسال سال سوم از درس گفتارهای سعدی است. نشر هرمس در حوزه علوم انسانی فعالیت می‌کند و اکثر تولیداتش هم ترجمه است و مباحثی پیرامون فلسفه، ادب، شعر، هنر و و اخیراً علم مدیریت را به آن اضافه کرده‌ایم و یکی از کارهای مهم هرمس آثار کلاسیک است. شاهنامه و کل تاریخ ادبیات منتشر می‌شود در قطع خاصی که ما به آن می‌گوییم قطع هرمسی، چون این قطع سابقه نداشت. یک سری آثار رمان به عنوان کیمیا و رمان کارآگاه هم منتشر می‌کنیم. برنامه ما برای آینده هم انتخاب یک قطع جدید است که به ارزان‌ترین شکل ممکن آثار را بدست علاقمندان برسانیم. فعالیت‌های موسیقی هرمس چطور؟ ممکن است یک عده بگویند چر ا موسیقی سنتی کار نمی‌کنید. در بحث موسیقی و یا هر بحث دیگری فکر اگر آن حوزه‌ها متولی دارند، دیگر ما وارد آن حوزه‌ها نشویم. ما یک موسیقی را انتخاب کردیم که در بازار مردم اسمش را موسیقی هرمسی گذاشته‌اند. یکی از اساسی‌ترین بخش‌هایش آنجاست که ما رد پای موسیقی ایرانی را در طول تاریخ در دنیا رد‌گیری و انتخاب می‌کنیم. سپس با آن لحن، هردو را کنار هم قرار می‌دهیم و یک ارکستر با یک رهبری، در حدود 45 دقیقه آن را منتشر می‌کنیم. یک سری موسیقی مشترک با ارمنستان داریم که از آنجا استاد کاسپاروف و از اینجا هم استاد علیزاده را دعوت کردیم با همدیگر نشستند، قطعاًت مشترک ارمنی و ایرانی را نواختند. همانند آن کار را با فرانسوی‌ها داشتیم. ما در جنوب فرانسه قطعاًتی داریم که از لالایی کردی ما گرفته شده است. گروه موسیقی‌شان را دعوت کردیم و از ایران هم گروه کُردی‌مان را دعوت کردیم و آن را با مدیریت و رهبری جدید اجرا کردیم.   




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 511]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن