واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ما امروز به شدت فرمزدهایم حساسیت اصلی من در وهله اول روی محتوای داستانی بود. فرم برای من اهمیت خیلی زیادی ندارد مگر اینکه با محتوا جفت و جور شده باشد. به زبان دیگر من فرمزده نیستم و نمیخواهم اشکال گوناگون روایت داستانی را در یک مجموعه بیاورم.
محسن سلیمانی متولد سال 1338 و فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات انگلیسی است. وی داستاننویس، مترجم و پژوهشگر ادبی فعال کشورمان است که کارهایش همواره مورد توجه بوده است. سلیمانی علاوه بر سال ها قلم زدن در بخش های ادبی مطبوعات ، تاکنون در زمینه نقد ادبی، ادبیات داستانی و نیز اصول داستاننویسی حدود 70 اثر ترجمه و تالیف کرده است که از جمله آنها میتوان به ترجمه و نگارش «تاملی دیگر در باب داستان» ، «رمان چیست ؟ » ، چشم در چشم آینه ، درس هایی درباره داستان نویسی ، چگونه زندگینامه بنویسیم ؟ و .... اشاره کرد. او از جهان ترجمه هایش، فرم گرایی و فرم زدگی و ... سخن می گوید: انتخاب هایم برای ترجمه من از سالها پیش خیلی علاقهمند بودم که مجموعه داستانهای گوناگونی را که در طول سفرهایم تهیه میکردم پس از مطالعه ترجمه کنم. به ویژه که یادم هست در آن سالها در ایران پیدا کردن مجموعه داستانهای کوتاه خارجی و کلا تهیه کتاب های خارجی بسیار دشوار بود اما من به ضرورت شغلم سفرهای زیادی به خارج داشتم و همیشه یکی از کارهایم خرید مجموعه داستانهای کوتاه به زبان انگلیسی در خارج بود. من اعتقاد داشتم برای شنیدن صداهای مختلف بهتر است مجموعه گلچینی از داستانهای کوتاه از نویسندگان مختلف دنیا را (از نویسندگان عرب و بنگلادشی گرفته تا کانادایی و آمریکایی و انگلیسی)جمعآوری و در یک مجموعه در کنار هم منتشر کنم و این دو مجموعه و سه مجموعه داستان کوتاه دیگری که بعدا ترجمه و منتشر کردم (عشق و نان، عمویت شاعر بود و خانه ای برای فرزندانم ) با همین دید انجام شد. ذوق شخصی مترجم گاهی بر اجتماع منطبق است. گاهی هم البته نه و این به میزان شناخت مترجم از جامعه و سلیقه او بستگی دارد ذوق شخصی مترجم گاهی بر اجتماع منطبق است. گاهی هم البته نه و این به میزان شناخت مترجم از جامعه و سلیقه او بستگی دارد. برخی برای کسی ترجمه نمیکنند و علاقهای ندارند که به میزان اقبال عمومی داستانهایی که ترجمه میکنند پی ببرند و حتی به قولی برای سایه خودشان مینویسند و ترجمه می کنند که البته این بهمعنی عدم استقبال از آثار آنها نیست. حساسیت اصلی من در وهله اول روی محتوای داستانی بود. فرم برای من اهمیت خیلی زیادی ندارد مگر اینکه با محتوا جفت و جور شده باشد. به زبان دیگر من فرمزده نیستم و نمیخواهم اشکال گوناگون روایت داستانی را در یک مجموعه بیاورم. جذابیت محتوایی برایم اهمیت بیشتری دارد. تکیه اصلی من هم روی حرف و محتوای نویسندههاست. ولی خوب الان فرمگرایی در ایران بهنظرم در حال اوج گرفتن است حتی اگر داستانی بی معنی باشد. البته این فرم زدگیها دغدغه گروه خاصی از تحصیلکرده ها و کسانی است که اهل این جور بحثهای ادبی هستند.
فرمگرایی و فرمزدگی در ترجمه داستان در ادبیات امروز نوگرایی است فرم گرایی، بدعت نیست اما نوگرایی و گاهی نوآوری هست.گو اینکه به نظر من نوآوری فقط یکی، دو توجیه دارد زمانی که قالب بیانی برای بیان شما دیگر مناسب نباشد و شما نتوانید محتوایتان را با ظرف اشکال گذشته ارائه بدهید. در واقع فرمگرایی در ادبیات ترجمه ای در انگلیسی به آن اندازه که ما امروز به آن اهمیت میدهیم اهمیت ندارد.ولی توجه و برداشت ناصحیح ما از آن باعث شده است که امروزه ما حتی وقتی می خواهیم داستانهای فارسی خودمان را به زبان انگلیسی ترجمه کنیم، تنها داستانهایی را انتخاب کنیم که فرم در آنها اهمیت محوری دارد اما متاسفانه در آمریکا و انگلستان بههمین دلیل از ادبیات فارسی ترجمهشده استقبال نمیشود. البته ناگفته نماند در ادبیات آمریکا، الان بعضا نویسندههایی که دو فرهنگه هستند گل کردهاند مثل نویسندگان هندی آمریکایی ، یا ایرانی آمریکایی یا افغانی آمریکایی.چون هم فرهنگ غربی را می فهمند و طرز بیان برای آنها را می دانند و هم محتوا دارند. ما امروز به شدت فرمزدهایم. خیلی از استعدادهای ما به دلیل همین مشکل بدون آنکه متن آنها غنای لازم را داشته باشد تنها به شکل روایت توجه میکنند و سعی در رنگ و لعاب دادن ظاهری به داستانهای خود دارند. برخی از مترجمان جدی ما هم دائم با ذره بین دنبال کشف فرمهای جدید در ادبیات غرب و ترجمه آثار نویسندگان فرم گرا در غرب هستند. جریان ادبی طنزگونه طنز در حقیقت مقولهای است که از خشونت بشر کم میکند. طنز میتواند روابط میان آدمها را نرم کند و تاثیر هر فکر و احساسی را چندبرابر کند.اهمیت اجتماعی و فرهنگی آن نیز به دلیل همین کارکرد است. از سوی دیگر، طنز میزان نبوغ ، نوع دردها یا دلمشغولی های هر گروه ، جامعه و فرهنگی را نشان میدهد و باز طنز بیشتر از تراژدی و آثار غمانگیز ، میتواند آدم ها را به زنده ماندن و لذت بردن از زندگی تشویق کند و امید به زندگی را در دل آدم ها بکارد. ما امروز به شدت فرمزدهایم. خیلی از استعدادهای ما به دلیل همین مشکل بدون آنکه متن آنها غنای لازم را داشته باشد تنها به شکل روایت توجه میکنند و سعی در رنگ و لعاب دادن ظاهری به داستانهای خود دارند. بهنظر من طنز نویسی یک فعالیت هنری است. در کار هنر ما معتقدیم یک اثر هنری فراگیرتر، غیرمستقیمتر و کاراتر است و بالطبع طنز نیز به عقیده من این کارکرد را دارد. طنز میتواند در هر قالب ادبی جای بگیرد ضمن اینکه میتوان به هر قالب جدی گرد شیرینی از طنز را هم اضافه کرد. اما ما در ادبیات در برخی از این قالبهای هنری بسیار کم کار کردهایم. بهعنوان مثال ما اساسا چیزی قوی بهنام رمان طنز نداریم یا خیلی کم داریم. آثار مهم چگونه هستند؟ آثار مهم معمولا تاثیرگذاری فکری و فرهنگی دارند. اما وقتی به ادبیات ما وارد میشود باعث توجه عمومی میشود. یعنی هم بهلحاظ فرم و هم به لحاظ بیان محتوا همه را شگفتزده میکند. البته عناصر این امر هم مشخص است گاهی یک اثر برای مخاطبان محدود دانشگاهی منتشر میشود. فرآوری: مهسا رضایی بخش ادبیات تبیان منبع: تهران امروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 726]