واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: 4 کلمه از صحیفه شیث نبی
نام دیگر شیث بن آدم، هبة الله است. او فرزند و جانشین حضرت آدم بود. حضرت شیث سومین فرزند حضرت آدم بوده است. حضرت آدم فرزندان زیادی داشته است که هابیل و قابیل از اولین فرزندان این پیامبر بزرگوار بودهاند. در روایتی از امام محمد باقر علیه السلام آمده است: آدم علیه السلام بعد از کشته شدن هابیل، بسیار گریست و به درگاه خداوند شکوه کرد. خداوند به او وعده پسری داد تا جای هابیل را بگیرد. آن گاه به او فرزندی عطا کرد که آدم او را شیث نام گذاشت. خداوند به آدم وحی کرد که: «این پسر بخششی است از جانب پروردگارت، پس نام او را «هبة الله» بگذار.» و آدم علیه السلام نیز چنین کرد. آدم به هنگام وفات، مأمور شد شیث را جانشین و وصی خود معرفی نماید. او نیز تمامی فرزندان خود را جمع نمود و شیث را به جانشینی خود منصوب نمود. حضرت آدم(ع ) پس از حدود هزار سال از جهان برفت و شیث را وصی خود گردانید. قابیل که از این موضوع مطلع شد، نزد شیث آمده. او را تهدید کرد و گفت: سبب این که من برادرت هابیل را کشتم، همین بود که او مقام وصایت پدر را داشت و برای آن که فرزندان او به بچههای من در آینده فخرفروشی نکنند، من او را کشتم. اکنون تو نیز اگر جایی اظهار کنی که مقام وصایت پدر به تو رسیده، تو را نیز خواهم کشت. و همان گونه که ابن اثیر و طبری نقل کردهاند و در احادیث نیز آمده، خود آدم نیز به شیث سفارش کرد که علم خود و مقام وصایت را که پدر بدو داده بود از قابیل پنهان دارد مبادا همان گونه که او به هابیل حسد برد، به وی نیز حسد برده و در صدد قتل او برآید. به همین دلیل شیث پیوسته در حال ترس و تقیه به سر میبرد. خداوند تعالی شیث را به پیامبری برگزید و پنجاه صحیفه بر وی نازل کرد تا به وسیله آنها مردم زمان خود را که همگی از نوهها و نوادگان آدم ابوالبشر علیه السلام بودند به توحید و یگانگی خدا دعوت نماید. مسعودی گفته است که بیست و نه صحیفه بر شیث نازل شد که در آنها تهلیل و تسبیح بود. برخی گفتهاند: اولین کسی که بعد از رحلت آدم (ع ) به مقام شامخ پیامبری نائل آمد، شیث (هبة الله) بود. او وصی و جانشین آدم شد و امانتهای الهی و صحیفه هائی که از جانب خداوند نازل شده و جمعاً بیست و یک صحیفه بود، دریافت و جمع آوری و منظم نمود و سپس به نشر آن تعالیم و هدایت و راهنمائی فرزندان آدم که رفته رفته جمعت قابل ملاحظهای را تشکیل میدادند کمر بست. از میان آثار بجای مانده از آن صحیفهها، این صحیفه است که خداوند به آدم وحی فرستاد که؛ من تمام نیکیها و سعادتها را در چهار کلمه برای تو بیان میکنم. آدم پرسید: آن چهار کلمه کدامند؟ خطاب آمد: کلمه اول از آن من، کلمه دوم از آن تو، کلمه سوم میان من و تو و کلمه چهارم میان تو و مردم. آنکه از آن من است اینست که مرا بپرستی و شریکی برای من قرار ندهی. آنکه از آن تو است آنکه در برابر کارهائی که میکنی، آنچه را که بیش از هر چیز به آن نیازمندی، به تو پاداش دهم. آنکه میان من و تو است: از تو دعا کردن و خواستن و از من اجابت و پذیرفتن. و بالاخره آنکه میان تو و بندگان من است این است که: برای مردم دوست بداری آنچه برای خودت دوست داری. شیث متجاوز از هزار سال زندگی کرد و همواره با جبرئیل و فرشتگان الهی در ارتباط بود و وحی خداوندی را دریافت و به مردم ابلاغ میکرد. بر اساس سنت تغییر ناپذیر آفرینش، دوران زندگی شیث به سر آمد و به دستور خداوند، ادریس را که از بهترین نوادههای آدم بود، به جانشینی برگزید و ودائع نبوت را به او سپردآدم پس از گذرانیدن عمری طولانی، احساس کسالت و ناتوانی کرد. به فرزندش شیث گفت: پسرم، زمان مرگ من نزدیک شده و اینک من مریض و ناتوانم و خداوند به من دستور داده که تو را وصی خود قرار دهم و ودیعههای او را به امانت نزد تو بگذارم، اینک وصیت نامه من که شامل آثار علمی و نام بزرگ خداوند میباشد، زیر سر من است. وقتی من از دنیا رفتم آنرا بردار و کسی را نیز از آن مطلع مکن .در وصیت نامه من تمام مسائلی که به آن نیازمند شوی، چه در امور دینی و چه در مسائل دنیوی ثبت و ضبط شده است. پسرم، در این لحظات که بیماری و رنج بر من غلبه کرده، میل دارم از میوههای بهشتی، تناول کنم. از دامنه کوه بالا برو و هر یک از فرشتگان را دیدی سلام مرا به او برسان و بگو: پدرم مریض است و از شما میخواهد کمی از میوههای بهشتی برای او هدیه بفرستید.شیث به ارتفاع کوهستانی که در آن منطقه بود، بالا
رفت تا برای پدر، میوهای بدست آورد. در بین راه جبرئیل را با گروهی از فرشتگان دید، جبرئیل بر او سلام کرد و پرسید: کجا میروی؟ گفت: پدرم مریض شده و از من خواسته است مقداری از میوههای بهشتی، از فرشتگان به رسم هدیه بگیرم و اینک برای این منظور به کوه آمدهام. جبرئیل گفت: خداوند به تو صبر و اجر عنایت کند پدرت چشم از جهان پوشید و به عالم ابدی پیوست. آنگاه همگی کنار جسد آدم آمدند. فرشتگان به فرمان پروردگار بدن او را غسل داده و برای نماز آماده ساخته بودند. شیث جلو ایستاد و نمازی با پنج تکبیر، به همان شیوهای که خداوند در امت اسلامی مقرر فرموده و تا روز رستاخیز این شیوه ادامه خواهد یافت، بر جنازه آدم خواند. سپس جنازه او را طبق راهنمائی جبرئیل، با احترام و تجلیل فراوان به خاک سپردند و شیث در غم از دست دادن پدر بیتابی میکرد. جبرئیل او را دلداری داد و به ادامه زندگی و انجام وظیفه پیامبری تشویق نمود. میگویند حضرت شیث علیه السلام 912 سال زندگی کرد. محل تبلیغ وی مکه معظمه بود و مطالب صحیفهها را که دلایل خداشناسی، فرایض و احکام و سنن و حدود الهی بود برای فرزندان آدم میخواند. وی سرانجام در مکه درگذشت و در کوه ابوقبیس به خاک سپرده شد. برخی نیز گفتهاند: مزار حضرت شیث علیه السلام از فرزندان حضرت آدم علیه السلام در شهر بلخ میباشد. اوصیای پس از وی تا ادریسشیث متجاوز از هزار سال زندگی کرد و همواره با جبرئیل و فرشتگان الهی در ارتباط بود و وحی خداوندی را دریافت و به مردم ابلاغ میکرد. بر اساس سنت تغییر ناپذیر آفرینش، دوران زندگی شیث به سر آمد و به دستور خداوند، ادریس را که از بهترین نوادههای آدم بود، به جانشینی برگزید و ودائع نبوت را به او سپرد. همچنین گفته شده که پس از شیث، فرزندش انوش - که او را ریسان نیز نامیدهاند - وصی او گردید. بعد از وی پسرش قینان و پس از او مهلائیل یا حلیث و بعد فرزندش یارد - که بعضی یرد نیز ذکر کردهاند - یا غنمیشا به این مقام رسیدند و یارد پدر ادریس پیغمبر است. عمر هر یک از ایشان را به اختلاف بین هشتصد تا هزار سال نوشتهاند. چنان چه عمر انوش را 905 یا 965 سال ذکر کردهاند. در نامهای آنها نیز اختلاف است. فراوری: شکوریبخش دین تبیانمنابع:1- تاریخ انبیاء، نوشته رسولی محلاتی2- تاریخ طبرى، ج 1، ص 107- 1113- حیوه القلوب، علامه مجلسی، ج 1، ص 764- قصص الانبیاء جزایری، ص 545- تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 86- مروج الذهب، ج 1، ص 487- مدرسه نمونه دولتی شهید آوینی، مقاله قصص قرآن داستان حضرت شیث
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 422]