واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد کلان - حسن بنیانیان وقتی بحث از الگوی پیشرفت یک کشور مطرح می شود، پردازش آن می بایست از جهات مختلفی صورت گیرد. از یک سو محور این الگو فرهنگ آن ملت و اهداف فرهنگی آن است و از سوی دیگر اقتضائات فرهنگی برآمده از ویژگی های جغرافیایی، تعاملات جهانی، معادلات بین المللی و همچنین سطح پیشرفت آن کشور است که باید مد نظر قرار گیرد. در ایران با توجه به آرمان های موجود، خاسته از اسلام و انقلاب، اهداف فرهنگی از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند و باید تمام طرح های اقتصادی، سیاسی و ... را در خدمت اهداف فرهنگی قرار دهیم. وقتی این طرح ها با دین نیز تطابق می یابد، الگویی اسلامی ایرانی پیش رویمان قرار می گیرد. در عین حال وقتی در جامعه ای دموکراسی به معنای واقعی آن جاری است، باید الگوی پیشرفت آن، به ترتیبی باشد که مردم، به عنوان رکن اصلی، اکثر تصمیمات خود را، که غالباً در جهت پاسخگویی به نیازهایشان است، همچنین در جهت اهداف کلی جامعه اتخاذ کنند و دیگر جایی برای تمهیداتی مانند لحاظ کردن تشویق های مادی باقی نماند. تدوین یک الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی مستلزم فرهنگ سازی مستمر است و مدیران نیز نقش برجسته ای در این خصوص دارند؛ بدین صورت که همه تصمیم گیری های خود را در این راستا و با مد نظر قرار دادن فرهنگ جامعه اتخاذ کنند. رشد با سرعت زمانی محقق می گردد که افراد در هر موقعیت اجتماعی که قرار دارند، در جهت توسعه جامعه قدم بردارند. در یک نگاه کلی محورهای یک الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی را اینگونه می توان تشریح کرد: - انطباق با دین و مذهب مردم - تطابق با ویژگی های ناشی از موقعیت جغرافیایی کشور - سوابق تاریخی ملت - سطح پیشرفت کشور در حوزه های مختلف - انقلاب اسلامی و انتظارات دنیا، چرا که مردم جهان انتظار یک حرف تازه از جایگاه دین را در این برنامه دارند. این الگو با پیوند سه گروه طراحی می شود؛ یک بخش خبرگان و نخبگان حوزه مطالعات اسلامی هستند، یک بخش اساتید عرصه بهره گیری از علوم بشری در سازندگی هستند که در حوزه های سیاست، اقتصاد و ... تجارب بشر را مورد ارزیابی و استفاده قرار می دهند و در نهایت برای ظهور و عملی شدن این نظریات، باید مدیرانی که در کشور دغدغه سازندگی دارند، شناسایی شده، در کنار بخش های مذکور یک حلقه ایجاد می گردد و زمینه مورد بحث واقع شدن این موضوع در تمام حوزه ها می گردد. اساتید اقتصاد، الگو را با ارائه نقطه نظراتشان توسعه داده، تکمیل سازند و همین منوال که اکثریت نخبگان دست به کار تدوین این الگو می شوند، باید پذیرش آن نیز در جامعه شکل بگیرد. چرا که یکی از مهمترین دلایلی که از اینگونه طرح ها نتیجه لازم گرفته نمی شود این است که به غیر از کارشناسان و اساتید که سالها طرف تدوین طرح می کنند، سایر آحاد جامعه آنگونه که باید درگیر آن نشده، مشارکت ندارند. بنابراین باید در همان مرحله تدوین و طراحی، کلیه آحاد جامعه در جریان امر قرار گرفته، دخیل باشند. رفت و برگشت سازمان یافته در همه پژوهشکده، سازمان ها و وزارتخانه ها بنا بر حوزه فعالیتشان شکل گرفته، در عین حال، یک همگرایی نیز به وجود آید. این همگرایی از ملزومات رسیدن به یک الگوی معتبر است چرا که برای مثال برنامه ریزان حوزه اقتصاد باید در جریان تحولات فرهنگی- اجتماعی نیز قرار گیرند و الا نظریات اقتصادی آنها نمی تواند در فرهنگ جایگاه لازم را بیابد و بالعکس؛ صاحب نظران فرهنگی و اجتماعی نیز باید در تعامل با اساتید سایر حوزه ها قرار گیرند و بخش ها مجزا از یکدیگر مسائل را تعریف نکنند. این خلأ ای است که در برنامه های پنج ساله توسعه نیز مشاهده می شود و مشاهده می شود که در بخش هایی عقب افتادگی و در بخش هایی رشد بیش از انتظار حاصل شده است. در حالیکه برنامه برای ایجاد هماهنگی در فعالیت هاست و بخش ها باید متناسب با یکدیگر رشد را تجربه کنند. مشاور سازمان تبلیغات اسلامی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]