واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > سلامت - 15 میلیون ایرانی با انواع اختلالات روانی درگیر هستند. الیزا ذوالقدر: اختلالات روانی از آن دسته بیماریهایی است که آمار دقیقی از آن وجود ندارد. اما بنا به گفته کارشناسان آمار تقریبی افراد مبتلا به انواع اختلالات روانی در کشور ما حدود 22 درصد است که این میزان تقریباً با نرم بینالمللی مطابقت دارد. به عبارت دیگر 15 میلیون ایرانی با انواع اختلالات روانی درگیر هستند. در بین انواع اختلالات نیز اضطراب و افسردگی بیشترین آمار را دارند و جمعیتی بین 10 تا 12درصد ایرانیها به آن مبتلا هستند. بیماریهای روانی هماکنون رتبه دوم بیماریها را در کشور ما دارد اما جالب اینجاست که کمتر خدمات مربوط به درمان این بیماریها تحت پوشش بیمه قرار دارند. پوشش بیمهای خدمات روانشناسی و روانپزشکی تنها محدود به برخی داروها و در بعضی موارد بستریهایی است که درصد کمی از بیماران دچار اختلال روان به آن نیاز دارند. در واقع بیمه خدمات مشاوره و روان درمانی در هیچ کجای قانون بیمهای کشور جایی ندارد و ایرانیان تنها زمانی میتوانند به دریافت بخشی از هزینه درمان اختلالات روانی خود از بیمهها امیدوار باشند که کارشان به مراحل حاد بیماری و درمان دارویی کشیده باشد. نگاه به بیماری روانی مانند نگاه به مسائل ماوراءالطبیعهرئیس انجمن روانپزشکان ایران بیماران روانی را جزو محرومترین اقشار جامعه میداند و میگوید: خدمات درمانی روانپزشکی به هیچ وجه خدمات لوکسی نیست زیرا افراد دچار اختلال روان جزو محرومترین اقشار جامعه هستند و هزینههای درمان برای آنها بسیار سنگین و کمرشکن است. دکتر سیداحمد جلیلی با بیان اینکه بیماری روانی هم یک بیماری کاملاً جسمی است و یک مسئله روحی نیست میافزاید: روان یعنی عملکرد مغز همانطور که دیدن عملکرد چشم است. آیا ما میتوانیم برای خدمات چشم پزشکی واژه لوکس را به کار بریم. وی ادامه میدهد: بیماریهای روانی از جمله بالاترین آمارها را در بین بیماریها در جهان و در جامعه ما دارند اما متأسفانه عدم شناخت این بیماریها باعث بیتوجهی مسئولان به خدمات درمانی مربوط به آنها شده است. دکتر جلیلی تحت پوشش بیمه قرار نگرفتن بسیاری از خدمات درمانی مشاوره، روانشناسی، روانپزشکی، داروها و بستری را محروم کردن دهکهای پایین جامعه از این نوع میداند و میگوید: با بیمه نشدن این خدمات مستضعفین جامعه را از دسترسی به امکانات و خدمات لازم محروم میکنیم و این مخالف عدالت اجتماعی و عدالت در سلامت است. وی معتقد است: محرومیت از دسترسی به خدمات روانپزشکی سبب پایین آمدن سطح بهداشت روانی جامعه و در نتیجه کاهش سطح بهداشت عمومی میشود که این با عدالت و توسعه پایدار مغایرت دارد. نماینده انجمن جهانی روانپزشکی در منطقه آسیای مرکزی و غربی به تلاشهای مختلفی اشاره میکند که تاکنون برای تحت پوشش بیمه قرار گرفتن خدمات روانپزشکی و روانشناسی شده و میگوید: سابقه این تلاشها به پیش از انقلاب باز میگردد اما مشکل در نوع نگاه مسئولان به بیماریهای روانی است. نگاه تصمیم گیران به بیماریهای روانی مانند نگاه به مسائل ماوراءالطبیعه است. وی ادامه میدهد: درصد کمی از افراد دچار اختلالات شدید روانی هستند اما همین درصد کم هم هزینههای زیادی به خود فرد و خانواده آنها تحمیل میکنند البته این هزینهها قابل مقایسه با هزینه یک عمل جراحی قلب یا چشم نیست اما با توجه به اینکه معمولاً این افراد جزؤ اقشار کم درآمد جامعه هستند اقتصاد خانواده آنها به هم میخورد و هزینههای درمان برای آنها کمرشکن است. دکتر جلیلی به وعده و وعیدها در خصوص بیمه بیماران روانی مزمن هم اشاره میکند و میگوید: تنها صحبت کافی نیست. بهزیستی نیت خیر دارد اما خود به تنهایی تصمیم گیر در این زمینه نیست. ما وقتی میتوانیم از بیمه شدن این افراد مطمئن شویم که آنها با دفترچههای درمانشان در درمانگاهها معاینه شوند و داروخانهها با دفترچه به آنها دارو بدهند. رئیس انجمن روانپزشکان به این موضوع اشاره میکند که اکثریت بیماران روانی برای نخستین بار با علائم جسمی به پزشک مراجعه میکنند و همین امر باعث انجام انواع و اقسام آزمایشهای گران قیمت و اتلاف وقت آنها میشود که طبعاً در نهایت نتیجه آن آزمایشها هم نکته مرضی در سایر دستگاههای بدن نشان نمیدهد. بیماریهای روانی میتوانند علائم تمامی بیماریها را تقلید کنند بنابراین از این جهت نیز هزینه اضافی به بیماران، بیمارستانها و بیمهها تحمیل میشود در حالی که اگر خدمات روانپزشکی و روانشناسی تحت پوشش بیمه بود چنین هزینههایی نیز به نظام سلامت کشور تحمیل نمیشد. وی ادامه میدهد: تصور کنید که یک روز بیمه بیماران گوارشی قطع شود چه فاجعهای رخ میدهد. هماکنون این فاجعه در مورد بیماران روانی اتفاق افتاده اما کسی به آن توجه نمیکند. این افراد در صورتی که درمان نشوند از چرخه تولید جامعه حذف و تبدیل به افرادی سربار و مصرفکننده میشوند که این خود بار مضاعفی به کشور تحمیل میکند. دکتر جلیلی همچنین به تعرفههای غیرواقعی خدمات روانپزشکی اشاره میکند که باعث سر باز زدن پزشکان و بیمارستانهای روانی از بستن قرارداد با بیمهها میشود و میگوید: همه متولیان بهداشت و درمان کشور اعم از وزارت بهداشت و نظام پزشکی به غیرواقعی بودن تعرفهها اذعان دارند بنابراین مسئولان نه تنها باید برای تحت پوشش قرار دادن بیماران روانی تلاش کنند بلکه لازم است قدم بزرگتری هم در سطح کلی پزشکی بردارند و آن واقعی کردن تعرفهها از یکسو و قطع رابطه مالی پزشک و بیمار از سوی دیگر است. حمایتهای بیمهای از خدمات روانپزشکی نیاز به بازنگری دارددکتر صابری زفرقندی رئیس اداره خانواده و بهداشت روان وزارت بهداشت نیز حمایتهای بیمهای از خدمات روانپزشکی را کافی و جامع نمیداند و میگوید: حمایتهای بیمهای از خدمات روانپزشکی وجود دارد اما به دلایل مختلف این حمایتها کافی نیست و نیاز به بازنگری دارد. وی با اشاره به اصلاح تعرفههای هتلینگ بیمارستانهای روانپزشکی در بودجه سال 88 میگوید: هزینهها و تعرفه در بخش روانپزشکی متناسب و واقعی نیست و نیاز به اصلاح دارد. رئیس اداره بهداشت روان وزارت بهداشت ادامه میدهد: ضوابط طول مدت بستری در بیمارستانهای روانی، تقسیمبندی بیماران روانی به دو گروه حاد و مزمن و عدم پرداخت بیمه برای هزینه بیماران روانی مزمن، عدم پرداخت بیمه به بیماران دچار اختلال روان که همزمان اعتیاد دارند و یا معتادانی که در بخش روانپزشکی بستری میشوند همه از جمله چالشهایی است که در بخش روانپزشکی با آن مواجه هستیم. وی به عدم پوشش بیمهای خدمات غیردارویی مانند مشاوره و روان درمانی نیز اشاره میکند و میگوید: در این بخش ابتدا باید ساماندهی مراکز روان درمانی و مشاوره در دستور کار قرار گیرد تا این مراکز تحت ضوابط علمی باشند و تولیت آنها مشخص شود سپس برای تحت پوشش بیمه قرار گرفتن آنها فکری بشود. دکتر صابری زفرقندی با اشاره به تلاشها برای بیمه کردن خدمات روانپزشکی میافزاید: رایزنیهایی در این خصوص صورت گرفته و اقدامات لازم در هر بخش دنبال میشود. اما ابتدا باید تعریف درستی از این خدمات و مسائل مربوط به آن داشته باشیم. ضمن اینکه کمیسیون بهداشت مجلس نیز در این باره حساس شده و رایزنیهایی با وزارت بهداشت در این زمینه داشته است. افزایش 60 درصدی افسردگی ایرانیانمعلوم نیست در این رایزنیها که همواره از آن صحبت میشود کسی به یاد میآورد که در سال 87 ایرانیها 60درصد بیشتر افسرده شدند. یا اگر کسی این را به یادآورد برای آن اهمیتی قائل است. شاید هم چون این آمارها دولتی نیست بنابراین اهمیتی ندارند شاید هم مسئولان ما هنوز فکر میکنند که فعلاً جسم را دریابیم روح و روان پیشکش.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 490]