واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نامي چسبناک براي غزل!نگاهي به کتاب «چسبي به نام زخم» سروده سيد احمد حسيني
![نامي چسبناک براي غزل!](http://img.tebyan.net/big/1389/12/23811923631375023060292553742234269233.jpg)
معرفي کتاب از زبان صاحب اثر:حسيني درباره اين مجموعه شعر گفت: «چسبي به نام زخم» نخستين دفتر شعر من به حساب ميآيد و دربرگيرنده 35 غزل است که توسط موسسه انتشاراتي هنر و رسانه ارديبهشت منتشر شد.70 درصد غزلها پيرامون مضامين عاطفي و 30 درصد درباره موضوعات اجتماعي سروده شدهاند.اين غزلها طي سالهاي 1382 تا 1385 سروده شدهاند و تاکيد بيشتر من در اين شعرها بر فرم بوده، ميتوانم بگويم زبان غزلهاي اين مجموعه نيز کاملا امروزي است. چند نکته درباره اين کتاب1. در اين کتاب خبري از اوزان بلند- که معمولاً دوره اي اند و کم سابقه در گذشته ادبي ما- نيست. به عبارتي حسيني از اين امکان براي نوسرايي بهره گرفته است يا بهتر بگوييم نيازي به استفاده از آن را در شعر خود حس نکرده است. همين موضوع باعث مي شود شعر حسيني به اوزاني راه يابد که به گوش مخاطب عام و خاص آشناست؛ بنابراين شاعر در اين عرصه کاري سهل- به مراتب شديد تر – ممتنعي را پيش رو دارد. 2. حسيني شاعري متعهد به تغزل است. به اعتقاد بزرگان تغزل روح غزل است و بدون آن غزل، غزل نيست؛ قطعه اي است با قافيه اي اضافي! حسيني توانسته در اين روزگار غزل بسرايد و از اجتماع نيز دور نباشد. توضيح بيش تر اين که بسياري از استعدادهاي ژرف اين روزگار به بهانه ي تعهد اجتماعي غزل را از روح آن جدا کردند و تشويق آني حضار را به خلوت خواني خوانندگان فرداهاي پيش رو ترجيع دادند. اما حسيني سعي دارد غزل بگويد:پيش من بنشين من از ايل و تبار گريه امپيش من . . . که سالها در انتظار گريه امپيش من . . . شايد که چشم مست تو کاري کندسال ها در انتظارت من خمار گريه امفصل ها نا مهربان تو مهربان باش و بمانپيش من بنشين که من ابر بهار گريه اماين غزلها طي سالهاي 1382 تا 1385 سروده شدهاند و تاکيد بيشتر من در اين شعرها بر فرم بوده، ميتوانم بگويم زبان غزلهاي اين مجموعه نيز کاملا امروزي است.3. حسيني شاعر تداعي هاست . براي توضيح اين موضوع به ذکر حکايتي بسنده مي کنم. عزيزي تعريف مي کرد. در يکي از مناطق ترک نشين کشور، روزهاي عاشورا و تاسوعا وقتي مردم براي سوگواري گرد هم مي آيند، مداح يا واعظ براي اين که مجلس سوگ را اداره کند، نوحه يا ذکر مصيبت نمي خواند بلکه فقط يک کلمه از کلمات کليدي واقعه ي عاشورا را به زبان مي آورد او سکوت مي کند اما ناله عزاداران مجلس را در بر مي گيرد. همين که سوگواران کمي آرام شدند، وي کلمه اي ديگر را به زبان مي آورد و باز مجلس غرق ماتم مي شود. در واقع وي لزومي به ذکر مصيبت نمي بيند و همين کلمات منقطع آنچه را که بايد براي حضار تداعي مي کند.يکي از دلايل اقبال خوانندگان به شعر حسيني نيز همين تداعي هاست . اين تداعي ها کار شاعر را آسان مي کند.عرفان لايت مزه نعنا نمي دهدامروز روز گوش به فردا نمي دهديوسف ميان چاه اگر خود کشي کندخود را ولي به دست زليخا نمي دهداين روزها ببين که همه بي هوييتيمديگر کسي نداي خدايا نمي دهدشايد منتقد خوش قريحه – اين ترکيب پاراداکسيکال يا بهتر بگويم متناقض نماست!- بتواند براي هر کدام از اين مصرع ها، مصرع هاي ديگري را پيشنهاد دهد که از نظر روابط بين اجزا و ترکيبات منطقي تر از شکل فعلي باشد اما شکل فعلي شعر نيز آنچه را که بايد به ذهن مخاطب منتقل مي کند. 4. اجازه دهيد در اين مورد از عيوب احتمالي شعر حسيني مثال بزنم. حسيني شاعري خوش قريحه اما کم تجربه است و بي ترديد در شعرهاي آتي حسيني از اين موارد کم تر ديده خواهد شد. شاعر اين مجموعه گاه با سپردن مجال تأويل به خواننده او را دچار سردرگمي در مفهوم مي کند. به عبارت بهتر معنا را بيش از اندازه به تعويق مي اندازد.مستي چشمان تو اين روزه را باطل نکردبين ما حد و حدود "ربنا" معلوم شدالبته ناشر محترم به اشاره ي مولف کلمه ي ربنا را برجسته کرده است تا به خواننده در فهم شعر کمک کند اما باز هم ابهام در معنا باقي مي ماند.يا:مستحب يا واجب است اين که تو را سجده کنمپاسخ اين حرف ها با يک "چرا" معلوم شدبه راستي خواننده عام يا حتي خاص چگونه مي تواند از اين بيت به منظور شاعر دست يابد؟ديگر اين که گاهي حشو هاي ابيات قابل چشم پوشي نيستاين روزها از چشم هايت مي نويسمتنها براي تو برايت مي نويسمبين براي تو و برايت يکي را بايد برگزيد. البته اگر وزن اجازه مي داد و يکي از اين ها تکرار مي شد، به زيبايي شعر مي افزود: مثلا: تنها براي تو براي تو نوشتم!و حرف آخر:کتاب نام چسبناکي دارد اما اين نام به محتواي کتاب نيز مي چسبد؟! حسيني فعاليت در عرصه شعر را به صورت جدي از سال 1378 آغاز کرده است. پيشتر نيز در جشنوارههاي «عصر شعر موعود» و جشنواره شعر دانشجويي آثارش برگزيده شدهاند. فرآوري: مهسا رضاييبخش ادبيات تبيانمنابع: لوح- سيد اکبر مير جعفري، خبرگزاري کتاب ايران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 466]