تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص): هرگاه سفره پهن مى‏شود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد مى‏آيند. چون بنده ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829171445




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عدالت و امنیت (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عدالت و امنیت (2)
عدالت و امنیت (2) نويسنده : علی عبدالله خانی پدیده‏شناسى عدالت‏ عدالت نیز مانند امنیت مفهومى پیچیده و از زمینه‏هاى مختلف قابل مطالعه است. با این وجود در این جا فقط به ضرورت وضع عدالت، کارکرد و مفهوم آن در حد نیاز خواهیم پرداخت. به نظر مى‏رسد این گزاره که عدالت، ترازو یا ملاک سنجش حق است.7 یک گزینه استراتژیک و اساسى در فهم کارکرد عدالت و جایگاه آن به شمار مى‏رود. از ناحیه این گزاره مى‏توان ورود بسیار خوبى در شناخت جنبه‏هاى مورد نیاز عدالت به منظور فهم نسبت آن با امنیت داشت. با این تعریف، عدالت نتیجه‏اى است که مى‏توان بر اساس آن براى تشخیص حق اقدام کرد. در این خصوص اولین چیزى که باید دانست؛ معیارهاى این نتیجه براى انجام محاسبه دقیق و تشخیص و تعریف مفهوم حق است. اساسى‏ترین معیارهاى عدالت براى سنجش حق آن طور که در منابع مختلف ذکر گردیده؛ برابرى، انصاف، اعتدال و آزادى است.8 اما حق عبارت از آن چیزى است که یک بازى‏گر بر اساس استحقاق باید از آن برخوردار شود. در این جا حق به مثابه امتیاز، مطالبه، اختیار و مصونیت قابل طرح است. حق به معناى خاص از مفاهیم ذات الاضافه است. در حق سه چیز مطرح است: کسى که حق با اوست، کسى که حق بر عهده او است و چیزى که حق بر آن تعلق یافته است. بنابراین مى‏توان حق و تکلیف را دو مفهوم ملازم با یک‏دیگر دانست، زیرا در این جا کسى که حق بر عهده او است ، مشمول حکم یا تکلیف است. نتیجه آن که، رابطه حق و تکلیف یک رابطه دو طرفه است. یعنى آن که « الف» بر « ب» حقى دارد و « ب» مکلف به انجام آن است، اما به همین دلیل « ب» نیز بر « الف» حقى دارد و « الف» مکلف به اعطاى آن است. بنابراین حق، تکلیف مى‏آورد و تکلیف نیز منجر به حق مى‏شود. قاعده یا معیار اعتدال و موزون بودن در مفهوم «وضع الشّى فى موضعه» قابل تشریح است. به بیان دیگر اعتدال و موزون بودن به معناى قرار دادن هر چیزى در جاى خود و مطابق با شرایط و شأن آن است.9 معیار برابرى به معناى نفى هر گونه تبعیض و رعایت استحقاق‏ها است. بنابراین به معناى تساوى مطلق نیست. چنان که تساوى مطلق خود نشان دهنده نابرابرى است، لذا در برابرى، استحقاق‏هاى مساوى مد نظر است. انصاف به منزله سومین معیار، جوهره عدالت است. انصاف وضعیتى است که در آن قدرت و ثروت به صورتى متناسب بین اعضا توزیع شده باشد. از سوى دیگر به معناى آن است که اعضا از دست‏آوردهاى جامعه به صورت منصفانه بهره‏مند شده باشند. آزادى به مثابه آخرین معیار و قاعده سنجش عدالت به معناى رفع محدودیت و آزادى عمل براى رسیدن به حق یا اداى تکلیف به شمار مى‏رود. با توجه به تعیین جنبه‏هاى اصلى عدالت متوجه مى‏شویم نقش عدالت ، یک نقش تعادل‏بخش است. در واقع معیارهاى عدالت نشان مى‏دهد که عدالت تلاش دارد میان حق و عدالت و رابطه متقابل آنان نوعى تعادل ایجاد کند و به نظر مى‏رسد چنین وضعیتى هدف نهایى عدالت باشد، چون تعادل آرام‏بخش است. نسبت عدالت با امنیت‏ وقتى گفته مى‏شود عدالت مرکز ثقل امنیت است. معنا و مفهوم آن این است که عدالت مرکز و محور تعادل امنیت به شمار مى‏رود. چنان چه این محور نباشد، امنیت همواره لرزان و سست‏پایه خواهد بود. کشف و یا فهم مرکز تعادل هر چیزى مى‏تواند در تسلط و مدیریت آن پدیده، اثر استراتژیک داشته باشد. حال باید دید آیا واقعاً چنین است. یعنى مرکز ثقل و محور امنیت، عدالت مى‏باشد؟ آن چه که در پدیده‏شناسى امنیت به آن رسیدیم ، آن بود که نقطه آغاز امنیت یا ناامنى ، رضایت‏مندى یا نارضایتى دیگران است. و از این جا پایه‏هاى امنیت و ناامنى گذارده مى‏شود. بنابراین شدت نارضایتى به علاوه و منهاى عوامل دیگر مانند به علاوه آسیب‏پذیرى‏ها، تهدیدات شدت یافته و منهاى قدرت مدافع مى‏تواند باعث صدمه دیدن اجزاى امنیت، مانند خدشه‏دار شدن نظام اجتماعى یا ثبات سیاسى گردد و سرانجام نیز در رویین‏ترین لایه امنیت و ناامنى منجر به برخى پدیده‏هاى امنیتى مانند جنگ، شورش، تظاهرات مسلحانه و موادى از این دست گردد. نابرابرى و محرومیت نسبى که سرانجام آن نارضایتى است، الزاماً منجر به ظهور حادثه امنیتى نخواهد شد. تجارب تاریخى مانند نظام‏هاى برده‏دارى، رژیم آپارتاید در آفریقاى جنوبى و نظام کاست در هندوستان نشان داد با وجود نابرابرى‏هاى فزاینده و محرومیت نسبى و سرانجام شدت داشتن نارضایتى‏ها مى‏توان تا مدت‏ها از وقوع حادثه امنیتى جلوگیرى کرد. آیا چنین برداشتى صحیح است؟ پاسخ ما آن است که تا حدودى صحیح است، اما باید دانست بالاخره چنین نظام‏هایى فرو پاشیدند. ضمن آن که در دوران حیات آنان نیز حادثه‏هاى امنیتى کوچک و نسبتاً بزرگ همواره وجود داشته است. از سوى دیگر مهم‏تر آن است که چنین نظام‏هایى براى حفظ خود ، هزینه‏هاى زیادى جهت جلوگیرى از حادثه امنیتى و ترغیب و فریب توده‏ها پرداخت کرده‏اند که خود مى‏تواند رقم‏هاى بالایى را شامل شود. ضمن آن که هیچ گاه نتوانسته‏اند خود را به محور امنیت‏سازى بر مبناى امنیت اطمینان‏بخش نزدیک نمایند. بلکه همواره ناامنى‏ها را مدیریت کرده و در فضاى ناامنى تنفس کرده‏اند. بنابراین مى‏توان نتیجه گرفت که رضایت‏مندى ، پایه و اساس امنیت‏سازى است. آیا احساس برابرى - نابرابرى یا برخوردارى - محرومیت نسبى صرفاً مختص ضعفاست یا این که اقویا نیز در یک رابطه دو طرفه ممکن است به چنین احساسى برسند؟ پاسخ آن است که چنین احساسى مى‏تواند مربوط به هر دو طرف باشد. یعنى یک طرفِ تعامل، احساس شدید نابرابرى نماید، اما طرف دیگر احساس استحقاق و شایستگى در برخوردارى بیشتر نماید و این وضعیت را مطابق با برابرى بداند. بنابراین برابرى - نابرابرى یا برخوردارى - محرومیت نسبى یک احساس دیجیتالى به شمار نمى‏رود، بلکه نگرش‏ها و عقاید طرفین چنین احساسى را تقویت مى‏نماید. آیا هر میزانى از نابرابرى و محرومیت موجب نارضایتى خواهد شد؟ پاسخ آن است که نارضایتى برآیند و جمع میان داشته‏ها و خواسته‏هاى حفظ شده و کسب شده در برابر چیزهاى از دست رفته و یا اعطا شده و یا نسبت به آن گذشت شده است. بنابراین حد یا میزانى از نابرابرى و محرومیت که در مقایسه با دیگر بازى‏گران پدید مى‏آید منجر به نارضایتى مى‏شود. با توجه به این سؤال‏ها و پاسخ‏هاى کوتاه مى‏توان گفت که نابرابرى و محرومیت درک شده توسط بازى‏گران الزاماً ناشى از استحقاق نیست. بلکه ممکن است ناشى از تصورات نادرست یا زیاده‏طلبى‏ها باشد. بر اساس توضیحات داده شده مى‏توان نتیجه گرفت که رضایت‏مندى به میزان تعادل و موزون بودن داشته‏ها و خواسته‏هاى بازى‏گران متعامل بستگى دارد. بنابراین میزان موزون بودن و متعادل بودن کد استراتژیک ، رضایت‏مندى و نارضایتى بازى‏گران متعامل است. در این جا موزون بودن به معناى کسب و حفظ هر آن چه استحقاق آن را داریم و یا هر آن چه طلب کرده‏ایم، نیست. تعیین نقطه ثقل رضایت‏مندى و نارضایتى ما را براى ورود به بررسى ارتباط عدالت با امنیت آماده مى‏کند. مهم‏ترین و اساسى‏ترین بحث عدالت حق است و انتخابِ کد استراتژیک حق به جاى خیر به منزله مبنا و کار پایه عدالت، جهت‏گیرى‏هاى ما را در ارتباط میان عدالت با امنیت مشخص خواهد کرد. از سوى دیگر معیارهایى ما را براى سنجش عدالت به مثابه رابطه میان حق و تکلیف، یعنى متعادل و متوازن بودن، برابرى، آزادى و انصاف، ما را به شدت به معیارهاى رضایت و نارضایتى و تعادل میان داشته‏ها و خواسته‏هاى بازى‏گران نزدیک مى‏کند. در این جا حق به منزله یک مفهوم ذات الاضافه شامل حق ، ذى حق و مکلف است. در این چهارچوب حق را مى‏توان به آن چه یک بازى‏گر محق رسیدن به آن است و یا محق است آن را حفظ کند، مانند حفظ بقا و یا کسب دانش هسته‏اى، تعریف کرد. ذى حق یکى از طرف‏هاى بازى و مکلف طرف دیگر است. با این وجود این یک رابطه دو طرفه است. یعنى رعایت حفظ بقاى بازى‏گر «الف» توسط بازى‏گر «ب» به منزله رابطه حق و تکلیف باعث ایجاد یک رابطه دیگر حق و تکلیف، یعنى حفظ بقاى بازى‏گر «ب» توسط بازى‏گر «الف» مى‏شود. مرکز تعادل میان داشته‏ها و خواسته‏هاى بازى‏گران متعامل به منزله عامل ایجاد رضایت‏مندى ، در عدالت نیز نهفته است ، با این تفاوت که در عدالت مرکز تعادل بر اساس یک مجموعه از معیارهاى ثابت مانند برابرى ، انصاف ، اعتدال و آزادى معین مى‏شود. در حالى که توازن و تعادل الزاماً بر این پایه تعیین نمى‏شود ، بلکه ممکن است تعادل یا توازن بر اساس میزانى از استحقاق یک طرف و میزانى از قدرت و اجبار از سوى دیگر برقرار شود و چنین وضعیتى به رضایت‏مندى ختم گردد. نتیجه آن که تعادل و توازن مبتنى بر عدالت از نوع طبیعى و مبتنى بر وضعیت دوم از نوع قراردادى است.10 دو نکته بسیار مهم دیگر این که در توازن و تعادل مبتنى بر عدالت هیچ چیز جزو معیارهاى همه شمولِ برابرى، اعتدال، آزادى و انصاف مبنا قرار نخواهد گرفت. مبنا قرار گرفتن این معیارها به علاوه توازن و تعادل با کار پایه حق و تکلیف چنان چه برقرار گردد، ناب و اصیل خواهد بود، زیرا مبناى آن ثابت و همه‏شمول است.11 نکته دوم، آن که توازن و تعادل میان خواسته‏ها و داشته‏هاى بازى‏گران با مبناى حق و تکلیف و معیارهاى عدالت، با بخشى از محرومیت نسبى به منزله یکى از علل نارضایتى هم‏خوانى ندارد. آن جا که به انتظارات فزاینده و رشد یابنده و غیر متناسب با شرایط محیط باز مى‏گردد، چنین انتظاراتى یا ناشى از ارزیابى نادرست توانمندى‏هاى مکلف است یا ناشى از زیاده‏خواهى بازى‏گر درخواست کننده. بنابراین برقرارى توازن و تعادل مبتنى بر عدالت در جوامع و یا رابطه‏هاى مبتنى بر انتظارات فزاینده مشکل‏تر و احتمالاً همراهى با برخى ناامنى‏ها تا زمان تکمیل شدن تعادل و توازن خواهد بود. نتیجه‏گیرى‏ از آن جا که عدالت، ایجاد توازن و تعادل میان دو یا تعداد بیشتر بازى‏گران بر مبناى حق و تکلیف و بر اساس معیارهاى از پیش تعیین شده و ثابت تعریف گردید. و هم‏چنین حق و تکالیف در واقع رابطه میان داشته‏ها (منافع) و خواسته‏هاى (اهدافِ) بازى‏گران معرفى شد و امنیت نیز ایجاد تعادل میان خواسته‏ها و داشته‏هاى بازى‏گران متعامل در یک مجموعه امنیتى تعریف گردید. به نظر مى‏رسد در وهله اول مى‏توان عدالت را مرکز ثقل امنیت تلقى کرد. در برداشتى عمیق‏تر ، به نظر مى‏رسد سطح برقرارى تعادل و توازن بر مبناى عدالت با سطح برقرارى توازن و تعادل بر مبناى امنیت متفاوت هستند. همان طور که توضیح داده شد، امنیت از رضایت‏مندى و نارضایتى بازى‏گران متعامل آغاز مى‏شود و دو مؤلفه اصلى نارضایتى و رضایت‏مندى نیز با نابرابرى - برابرى و محرومیت نسبى - برخوردارى تعریف گردید. در حالى که هر چند امنیت از رضایت‏مندى و نارضایتى آغاز مى‏شود، اما علل این موضوع و ریشه‏هاى اجتماعى یا سیاسى داشته و در سطوح پایین‏تر قرار دارند. در همان سطوحى که عدالت قرار گرفته است. بنابراین توازن و تعادل بر مبناى حق و تکلیف که مى‏تواند مبناى مناسبى براى ایجاد برابرى و حذف بخش قابل توجهى از احساس محرومیت‏ها باشد، مى‏تواند مرکز ثقل امنیت نیز تلقى گردد. زیرا چنان چه تعادل و توازن در این ناحیه میان خواسته‏ها و داشته‏هاى بازى‏گران برقرار نگردد، پى‏آمد آن نارضایتى خواهد بود و این یعنى آغاز امنیت. پي نوشت : 7. غرر الحکم، ج 1، ش 88، ص 222. 8. ر.ک: - بهرام اخوان کاظمى، مقدمه‏اى براى جایگاه عدالت در اندیشه‏هاى سیاسى اسلام، فصلنامه پژوهشى دانشگاه امام صادق(ع)، شماره 10. - جان رالز، عدالت، انصاف و تصمیم‏گیرى عقلایى، مترجم مصطفى ملکیان، کتاب نقد و نظر، شماره 10. 9. بهرام اخوان کاظمى، امام على(ع)، «عدالت و خشونت»، کتاب نقد و نظر، شماره 14 و 15. 10. از نظر اندیشمندان غربى تعادل و توازن مبتنى بر قرارداد، نیز عدالت مى‏باشد (رالز، جان، عدالت و انصاف و تصمیم‏گیرى عقلایى، ترجمه مصطفى ملکیان، نقد و نظر، شماره 10)، اما از نظر حضرت على(ع) صرفاً توازن و تعادل طبیعى حکایت از تحقق عدالت دارد. در این چهارچوب عدالت وضع کردنى نیست. بلکه عدالت گوهر و مبناى خلقت هستى و کائنات مى‏باشد و هستى خود را از جهان هستى گرفته است. زیرا تعادل و توازن در میان تمامى اجزاى خلقت به چشم مى‏خورد. «بالعدل قامت السماوات والارض»، سوره الرحمن، آیه 7. هم‏چنین خواجه نصیر الدین طوسى نیز عدالت را الهى و خصیصه ماهوى نظم کائنات و شرط و اساس آفرینش مى‏داند و آن را افضل فضائل مى‏شمارد و ضد آن یعنى ظلم را پست‏ترین رذائل معرفى مى‏کند. (اخوان کاظمى، بهرام، تئورى عدالت در فلسفه سیاسى خواجه نصیر الدین طوسى، فصلنامه علوم سیاسى، شماره 8). 11. حضرت على(علیه السلام) عدالت را رمز بقا و امنیت نظام سیاسى به منزله یکى از مهم‏ترین بازى‏گران مى‏داند و هم‏چنین معتقد هستند یأس از عدالت، نتیجه آن خشونت، نیرنگ، سوء استفاده، خلاف‏کارى، تضعیف اخلاقى عمومى و از هم پاشیدگى اجتماع خواهد شد. (شرح غرر الحکم و درر الحکم، جمال الدین محمد خوانسارى، به تصحیح سید جمال الدین اریویى، (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1360)، ج 5، ص 148، 175، 193، 243، 290، 296. حضرت على(علیه السلام) معتقد هستند هیچ چیزى مانند عدالت نمى‏تواند دولت‏ها را محافظت کند و عدل را سپر محکمى مى‏دانند که موجب تداوم قدرت و اقتدار نظام سیاسى است. ایشان تأکید دارند که عدالت مخالفت‏ها را از بین مى‏برد و دوستى ایجاد مى‏کند. فقدان عدالت منجر به ظلم و نتیجه آن خشونت خواهد بود. (عبدالکریم بن محمد یحیى قزوینى، بقا و زوال در کلمات سیاسى امیرالمؤمنان(علیه السلام) ، به کوشش رسول جعفریان، (قم: انتشارات کتابخانه آیةاللَّه مرعشى نجفى، 1371)، ص 100، 101، 193. بنابراین مطابق بیانات آن حضرت، عدالت منجر به تعادل و توازن پایدار و ناب مى‏گردد، زیرا افزایش دهنده محبت، اطمینان و آرامش است و از سوى دیگر مانع و رادع مناسب براى جلوگیرى از خشونت یا به تعبیر دیگر حادثه‏هاى امنیتى مى‏باشد. منبع:فصلنامه علوم سیاسی ، شماره 33/ن





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 386]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن