تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش نیز افزوده می ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828931082




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

افکار سیاسی ادیب پیشاوری (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
افکار سیاسی ادیب پیشاوری (2)
افکار سیاسی ادیب پیشاوری (2) نویسنده : عصمت کیخا وی هوادار سرسخت «مشروطه مشروعه» و نهضت عدالتخانه بود و از سوی دیگر مخالف مصمم مشروطه وارداتی سفارت پرورده، و معتقد بود که مشروطه وارداتی حاصل دیپلماسی لندن است که در ورای آن نقشه تباهی و نابودی ایران نهفته است. وی نقش انگلستان را در ایران عصر مشروطه، مشابه نقش انگلستان در جنگ جهانی اول علیه قدرت های رقیبش، یعنی آلمان، عثمانی و روسیه می دانست که با تشدید اختلاف در جبهه خصم و واردسازی ضربه از درون، به حیات کهنسال آنان پایان داده بود. گویی برای ایران عصر مشروطه نیز چنین سرنوشتی رقم خورده بود. انگلیس با اختلاف انداختن بین مشروطه خواهان به ویژه عالمان دینی توانست مشروطه را از مسیر اصلی آن منحرف سازد و مسیری را فرا روی آن قرار دهد که نفع و سلطه انگلیس را بیشتر سازد. ادیب با نهضت عدالتخانه و هر نهضتی که رهبری آن در دست افراد صالح قرار داشت و منجر به تعدیل خودکامگی و استبداد می شد، مخالفتی نداشت، بلکه مشوق آنان نیز بود. ابیات زیر که در پایان جنگ جهانی اول و ایام قرارداد 1919 وثوق الدوله سروده شده است، بازنمایی از نوع نگاه و تلقی خاص ادیب از مشروطه و رویدادهای متعاقب آن است:ز من بشنو ای دلفروزنده پور!که «ایرج» بسی دارد این دهر و «تور»[44]ز هر قوم، خوب و بدی خاستهکه گیتی به خوب و بد آراستهولیکن به انصاف کز انگلیسنیامد برون جز که بچه ی بِلیس[45]!...نه چون فتنه انگیز زن در نهانبه روباه بازی سپرد او جهانوگر بشمری آنچه این دیو کُشتبود این چو خروار و آن نیمه مُشتبه ایران درون شورشی خواست کردیکی «شوروی محبسی» راست کردبدین شورش اندر که او ره سپاردبه جادوگری نام «شَور»ش گذارد!در این فتنه شد کشته چندین هزارکه در گردنش خونشان ماند باردر این فتنه هر خون که شد ریختبه گردن درش هست آویختهرثای بلند و محکم ادیب در سوگ شیخ فضل الله نوری، گویای نظر منفی ادیب درباره مشروطه اروپایی و هواداران چنین مشروطه ای است. هم چنین می توان آن را بازنمایی از ارادت به شهید فضل الله نوری دانست. چنان که در این مرثیه از شجاعت، اخلاص و فداکاری او سخن گفته است. وی هم چنین در قصیده ای که به زبان عربی و در مذمت مشروطه کذایی سروده ، دل و دین باختگان غرب را آماج شدیدترین مذمت ها قرار داده است و کسانی را که پیکر شیخ را بر دار کردند و به خوشحالی و شادی پرداختند گروهی از فرزندان حَسَبی و روحانی مزدک می شمرد که برخی از آنها هواپرستانی تابع رای بابک خرّمدین و برخی دیگر را هواداران «آل لوقا»[46] و «پطرس»[47] می نامد و همه آنها را دشمنان دین خاتم و از احزاب شیطان وسوسه گر می داند.[48]بنابر آن چه از سروده های ادیب بر می آید ، وی از اقدام شاه قاجار در بر چیدن بساط مشروطه و انحلال انجمن های مشکوک و قارچ گونه دلتنگ نبود و حتی این عمل را در راستای «تجدید حیات دین» می دانست و شاه را به قاطعیت بیشتر در این راه فرا می خواند. شعر ادیب در مورد مشروطه حکایت گر عمق خطری است که وی از سوی مشروطه چیان پیرو غرب ، درباره اسلام و ایران احساس می کرد. وی هم چنین به جناح بندی ها و اختلافات حزبی و مسلکی ای که با عنوان دموکرات و غیره در ایران عصر مشروطه، رواج یافت ، توجه داشته است و آن را موجب گسست همدلی و اتحاد مردم ایران در برابر استعمار می دانست. لذا وی این اختلافات را تقبیح می کند و همه را به پرهیز از تفرقه، حول محور «اسلام» می خواند.ادیب، هم چنین در قیصرنامه، ابیاتی را درباره قرارداد 1907 و محو آن قرارداد در جنگ جهانی اول طی جنگ آلمان با متفقین سروده است:یکی از وزیران آمخته کاربه دربار لندن، به هنگام بارچنین گفت کاین دولت انگلیسکه دارد پر از زرّ و می، کاس و کیسبه گیتی درون ناتوان پرور استتو گفتی که سیمرغ زال زر است...دگرباره گفت آن وزیر کهنچو می راند با همنژادان سخنشنیدم چنین گفت آن شُهره مردکه این دولتِ بر تدابیر گردچنین دارد و داشت هزمان[49] به دلکه همواره ایران بود مستقلسرانجام را، شد هویدا چنینکه باشد غرض از استقلال اینکه نیمی ز ایران به روسی دهنددگر نیمه را بهره انگل نهند...[50]با آغاز جنگ جهانی اول در 1914 میلادی ندای قیام سر داد و با قصایدی شورانگیز که به زبان فارسی و عربی می سرود، تُرک و تاجیک و هند و افغان را به پیکار سخت در جبهه واحد، بر ضد استعمار فرا خواند. منظومه حماسی قیصرنامه او، مثنوی بلندی شامل چهارده هزار بیت در شرح جنگ های ارتش آلمان با متفقین در جنگ جهانی اول است. در این منظومه وی به نکوهش روسیه، فرانسه و آمریکا و افشای دسیسه های انگلستان در شرق و ایران، تحریک ایرانیان به بهره گیری از فرصت حساس جنگ جهانی برای پایان دادن به نفوذ سلطه استعمار و بالاخره ملامت شدید کسانی که با بیگانگان بیعت کرده بودند پرداخته است. او وقتی رزم تنگستانی ها را در جنوب ایران می شنود در ابیاتی بلند به مدح تنگستانی ها می پردازد.[51]از دیگر حوادث زمانه ادیب، قرارداد 1919 وثوق الدوله بود. ادیب در مجلسی که وثوق الدوله حاضر بود ، وی را عامل بیگانه و از قماش اجنبی پرستانی شمرد که سرزمین هند را به تاراج انگلیس دادند:منم پور ایران و بر مام خویشمرا غیرت آید ز اندازه بیشبه بیگانگان نفروشم این مام راکجا زشت و ننگین کنم نام را؟به آتش بسوزم تنی را که اوخلاف آورد اندر این گفتگو[52]دیوان ادیب و مثنوی قیصرنامه سرشار از قدح قرارداد 1919 و تحذیر شدید از مکر انگلیس و پرخاش تند به وثوق الدوله و دستیاران او در قرارداد 1919 است؛ به ویژه در قیصرنامه ضمن تفسیر سوره یوسف (علیه السلام) و تطبیق خیانت برادران وی به عاقدان ایرانی قرارداد 1919.[53]کودتای رضاخانی ، بلوای جمهوری خواهی و تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی و مسلط شدن هر چه بیشتر انگلستان بر ایران، تعطیلی جراید آزاد و قتل گردانندگان آنها، هم چون عشقی و فرّخی، تبدیل مجلس شورای ملی به محفلی فرمایشی، محو استقلال قوه قضائیه از طریق دستکاری در قوانین و گماردن عناصر ناصالح در راس آن، انزوا و حبس و تبعید و کشتار رجال مستقل و ضد استعمار ، چه از میان علمای دینی و چه رجال دولتی (نظیر: حاج آقا جمال الدین نجفی اصفهانی، حاج آقا نورالله اصفهانی ، سید حسن مدرس ، مستوفی الممالک ، کمال الملک غفاری و...)، برچیدن مظاهر شرعی ، خلع لباس روحانیت ، منع شعائر مذهبی ، کشف حجاب و... از حوادثی است که ادیب ناظر آنها بود.[54]نظر ادیب درباره رضاخان و رژیم دیکتاتوری او، به روشنی در تاریخ منعکس نشده است و اگر هم چیزی صراحتاً در این باب گفته یا سروده، در آن فضای اختناق از بین رفته است. گذشته از همه اینها از قیصرنامه که در طول رژیم پهلوی به صورت نسخه خطی باقی ماند، دیوان ادیب نیز تا چهار سال پس از مرگ وی امکان چاپ نیافت ، اما از ادیب ، قصیده بلندی با مطلع «بنهاد بر آی ورو، بنیاد جهان یزدان» به جا مانده که سرشار از قدح و ذم ظلم حکام جبار و وابسته است. از قرائن موجود در این قصیده بر می آید که ادیب در سرودن آن نظر به دیکتاتوری رضاخانی داشته است.[55]ادیب پیشاوری صبح دوشنبه 3 صفر 1349 هجری قمری برابر 9 تیر 1309 شمسی دعوت حق را لبیک گفت. در تشییع او چهار وزیر (تیمورتاش، اعتمادالدوله، قراگوزلو و مؤتمن الملک) چهار پایه تابوت او را به دوش کشیدند و در مجلس یادبود او در وزارت معارف و اوقاف، رئیس آن وزارتخانه، مرحوم یحیی اعتمادالدوله قراگوزلو چنین بیان کرد که «ما عزای فضیلت را گرفته ایم، این مجلس، تعزیت دانش و فرهنگ است و عالم علم و ادب شخصیتی را از دست داد که به وجود آمدن چون او مشکل و بلکه محال است.»[56]4. افکار سیاسی ادیب پیشاوریالف) مبانی افکار سیاسیادیب، شاعری بود که درون مایه شعرش را «رسیدن به کمال و تعالی» شکل داده بود. شاعری که دغدغه اش، گذشت از عالم خاکی، رسوخ به عالم غیبی بود. شعر او انسان را از ظواهر امور فراتر می برد و به تفکر در بطن وجود فرا می خواند. تفکّر در مسائل اساسی ای که تبیین درست آنها، نیاز هر انسان طالب کمال و رسیدن به قرب الی الله است. بنابراین وی انسان را «پدرانه» به نگریستن در اصل ذات خود می خواند و این نگریستن را سرچشمه شوق نیاز به کمال و تعالی می داند.سپس، برای رسیدن به کمال و تعالی، مسیر و مراحلی را بیان می کند که بدون طی این مراحل، رسیدن به تعالی ممکن نیست. وی نخستین مرحله کمال را «معرفت و ایمان به ذات باری تعالی» می داند که رسیدن به این معرفت، نیازمند سیر در دو عالم آفاقی و انفسی است.سیر در عالم آفاق، سیری معنوی است که به وسیله آن انسان، با تدبر و تأمل، در اجزای هستی می نگرد و در می یابد که تمامی جهان و هر آن چه در آن است صانعی دارد که دست تدبیر و رحمت او آفرینش گر همه زیبایی های عالم است، بنابراین باید با نگاه حکیمانه و عبرت بین به همه چیز نگریست.مطالعه و تفکر درباره آسمان و زمین و دیدن آیات خداوند در جهان که در اصطلاح آن را، سیر آفاقی می خوانند یکی از پایه های ایمان است؛ ایمان به اراده فعالِ قاهر و حکیمی که همه این ظرافت ها و صناعت های شگرف را خلق کرده و لحظه به لحظه به موجودات دوام و بقا یا ممات و فنا می بخشد و هر چه هست از اوست.سیر انفسی، یکی دیگر از پایه های معرفت و ایمان است. از نظر ادیب، تنها آفاق طبیعت و پهنه خاک و افلاک نیست که در بر دارنده نشانه های صنع خداست، بلکه در وجود آدمی نیز صد جلوه لطف و قهر خداوند، آشکار و محسوس است. در جسم و روح انسان، شگفتی هایی است که سیر انفسی اش می خوانند.ادیب، برای رهایی از سلطه نفس راه هایی ارائه می دهد که یکی از این راه ها «تحصیل علم و دانش اندوزی» است که به انسان کمک می کند تا از سلطه نفس خارج شود:... اگر پرّ دانش نبودی مراجهان همچو شاهین ربودی مرابزرگی به دانش همی خواستمروان را به دانش بیاراستمچو شد حکمت و فضل نخجیر منهمان گشت بر پای زنجیر من...[57]زدودن صفات رذیله از وجود خود یکی دیگر از راه های رهایی از سلطه نفس است. ادیب دنیا را «گنده پیر گوژ پشتی» می داند که برای فریفتن انسان ها، خود را آراسته و با هزاران دام بر سر راه انسان ها نشسته است تا آنها را به اسارت خود در آورد.ادیب، ضمن بیان بی اعتباری دنیا و ناپایداری ثروت های آن، به همه سفارش می کند که خود را از اسارت کالبد خاکی رها سازند چرا که جان سماوی شایسته اسارت جسم خاکی نیست.ب) ویژگی های حاکم سیاسیشعر ادیب، علاوه بر آن که در بردارنده مبانی افکار وی است بر اساس همین مبانی به بیان ویژگی های شایسته و ناشایسته حاکم سیاسی می پردازد و بر اساس این مبانی به نوعی بازسازی در عرصه سیاست دست می زند. وی با ذکر ویژگی های رفتاری نامطلوب یک حاکم سیاسی، زبان به اندرز و هشدار به حاکمان سیاسی گشوده است.1. ویژگی های ناشایست حاکم سیاسیاز جمله ویژگی های ناشایست حاکم سیاسی از نگاه ادیب، کبر و نخوت به زیردستان است. وی به حاکمان سیاسی توصیه می کند تا از نخوت و تکبر بپرهیزند؛ چرا که فردی که دچار نخوت و تکبر است جز با مرگ از آن خلاصی نمی یابد.وی، کبر و نخوت را صفت زشتی می داند که اگر حاکمان سیاسی آلوده آن گردند به صفات زشت دیگری نیز دچار می گردند. از جمله این صفات نکوهیده «پنهان شدن از چشم مردم و گماشتن حاجب و دربان و در بستن به روی خلق» است.از دیگر صفات زشتی که زاییده کبر و نخوت است، «وا داشتن مردم به تعظیم و رکوع خویش» است. سپس به حاکم سیاسی چنین هشدار می دهد:شه را چو یار گشت فرومایهحشمت به جا نَمانَد و جاه و فرّاز پای بست مُلک شود ویراندل داد شه چو با می و رامشگراز علم و عدل کار چو بر بندیمانا تویی چو کسری و اسکندر[58]گویی ادیب دانسته است که کبر و نخوت حاکم سیاسی موجب می گردد تا افراد شایسته از اطراف حاکم سیاسی پراکنده گردند و افراد تملق گو و آراسته به نیرنگ و دروغ و فرومایه، در عرصه سیاست وارد گردند.«حرص و آز، از دیگر صفات نامطلوبی است که ادیب برای حاکم سیاسی بر می شمرد، لذا حاکمان سیاسی را از آن بر حذر داشته است. سپس به حاکم سیاسی اندرز می دهد که:به دست و دل آزاده خو باش توشه و شاهزاده به خو باش تومه آسمان بر نیاید ز چاهجهان بنده را چون توان خواند شاه؟![59]قیصرنامه، سرشار از نکوهش حاکمان سیاسی آزمند است که وظیفه تأمین امنیت و آسایش مردم را به عهده دارند، ولی با افتادن در گرداب آزمندی، به زورگویی و ظلم به مردم می پردازند.از دیگر ویژگی های ناشایست حاکم سیاسی «خشم و غضب» است که از مهم ترین عوامل ظلم و بیداد است.بیداد و ظلم به رعیت از دیگر ویژگی های ناشایست حاکم سیاسی است که ادیب در شعرش از آن سخن گفته است.2. ویژگی های شایسته حاکم سیاسی«عدالت و دادگری» یکی از ویژگی های شایسته ای است که حاکم سیاسی باید به آن آراسته باشد؛ چرا که رفاه و آسایش مردم در گرو عدالت و اعتدال است و خداوند به عدالت و احسان فرمان داده و لذا اجرای عدالت شرط لازم حکومت حاکمان است. حاکم سیاسی، هم چنین باید دارای نفس پاک و مهذّب باشد؛ چرا که عدالت در شخصی پرورش می یابد که نفسی مهار شده داشته باشد و حکم به حجت شرعی براند:بی حجت یزدانی گیرنده باج و ساواهریمن و رهزن دان اندر همه ادیان[60]لذا حاکمان باید هوای نفس خود را به نیروی تهذیب تعدیل کنند و به تحصیل دانش و دین بپردازند.بنابراین حاکم سیاسی باید اهل علم و دانش و دین باشد، لذا ادیب بر «هنر و فرزانگی حاکم سیاسی» به منزله مهم ترین و ضروری ترین ویژگی حکام، تأکید می کند.ادیب، علت تسلط انگلستان بر هند را «بی دانشی و حکومت حاکمان نادان و غافل هند» می داند.ادیب، هم چنین در علت یابی سلطه استعمار انگلیس بر ایران، تحلیلی مشابه تاریخ هند دارد و علت سلطه انگلیس بر ایران را حکومت حاکمان کم اندیش می داند.انتخاب مشاوران و کارگزاران دانا، یکی از وظایف مهم حاکم سیاسی است. وی معتقد است، حاکم سیاسی باید با بینش و خرد خود، دشمن اصلی را از دشمن فرعی و جزئی تشخیص دهد و ابتدا خطر دشمن اصلی را از وطن دفع نماید:ز خون عدو جنگ الماس وارترا باد پیوسته آهاردار[61]گرت پیه باید بکش گاو دیهکه گنجشک را در شکم نیست پیهسپس به حاکمان سیاسی هشدار می دهد که اگر از مبارزه با دشمن فرار کنند دشمن بر آنان تسلط خواهد یافت.ادیب، در روزگاری می زیست که استعمار بر اکثر جوامع مسلمان دست اندازی کرده بود و در چنین زمانه ای، وی وجود یک حاکم شجاع و با صلابت را که جرئت ستیز با دشمن سلطه جوی را دارد از وجود یک حاکم عادل، اما ترسو، بهتر می داند.وی در شعرش سعی کرده تا چهره حاکم سیاسی مطلوب را به تصویر کشد بنابراین به ذکر اوصاف پیشوای مصلح و شایسته پرداخته است:نادری با آتشین جاروب روبنده ی خسانکه نگردد گِردِ عزمش وَهمِ دون را طایریبر میانش روز و شب بسته چو دو پیکر کمردر یمینش خنجری در چپ ز بدخواهان سریروح قدسش در دمیده جان عِلوی در بدنچون گرفت از اعتدال چار گوهر عنصریحافظ ارکان ملّت با سیاست های نیکخشم و کین را رافضیّ و عقل و دین را مؤثری...[62]ادیب، یکی از مهم ترین شیوه های اصلاح حکومت را اقدام خود مردم به اصلاح خویش می داند و لذا معتقد است که مردم نوعاً سزاوار حکومتی هستند که دارند و خداوند آن چه دهد به شایستگی می دهد.ج) فرمانروایان در تاریخادیب، از تاریخ گذشتگان اطلاعی شایان داشت. به دیده ادیب شاهان، کمتر سابقه ای خوب از خود به جای گذارده اند و در کارنامه شاهان و وزیران سیاهی و تعفن و تفرعن بیشتر است تا پاکی و طهارت و خدمت. وی حکومت بر خلق را موهبتی الهی می داند که شکر این نعمت، عدل و داد بر زیردستان است، اما در میان ارباب قدرت کمتر کسی یافت شده است که چنان که باید شکر این موهبت گذارد و سپاس این نعمت به جا گذارد.د) قضاوت و عدالتقضاوت در تأمین عدالت و یا بسط زمینه ظلم و ستم دارای نقشی حائز اهمیت هستند. ادیب معتقد است که قاضی پارسا، ستم را از بین می برد و از سوی دیگر، دستگاه قضائی فاسد، مایه جرئت جانیان و سلب امنیت از ضعیفان می گردد.وی معتقد است که قضات باید حب دنیا و حرص مال و منال را از دل پاک کنند در غیر این صورت از دیدن و گفتن حق باز خواهند ماند.دقت کافی و همت وافی در تعقیب جرم و تشخیص مجرم از دیگر ویژگی هایی است که قاضی باید به آن آراسته باشد. وی به قضات هشدار می دهد که حق تا ابد مخفی نخواهد ماند و اگر در کار داوری به خطا روند و مظلومان از این حکم نا به جا صدمه ببینند، خطای آنان روزی آشکار خواهد شد و نفرین خلق را آویز سینه شان خواهد کرد.هـ) روحانیت در نگاه ادیبادیب در اشعارش به صورت دین و دینداری به مثابه تنها راه نجات شرقیان از یوغ استعمار، تأکید کرده است. وی علت فائق آمدن دشمن بر جوامع مسلمین را سرپیچی مسلمانان از فرمان پیامبر(ص) می داند.ادیب پیشاوری، خود عالمی دینی و پرورده حوزه مشهد و سبزوار بود و نقش مؤثر این سلسله را در تبیین دین، تهذیب نفوس مردمان، اجرای احکام شرع، بسیج امت اسلام جهت دفع حملات رنگارنگ کفر و نفاق به کیان اعتقادی، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی مسلمین، نیکو می دانست.وی روحانیت را دارای مقام تعلیم و آموزگاری می دانست و لذا شرط نخست این مقام را در برخورداری کافی از علم و معرفت می دانست.زهد و تقوا و وارستگی از زر و زور از ویژگی هایی است که ادیب برای روحانیت بر می شمرد.در دفاع از دین غیرت و ستیز با دشمنان آیین از دیگر ویژگی های قشر روحانی است.پي نوشت :44. ایرج و تورج، فرزندان فریدون اند که داستان ستیزشان در شاهنامه آمده است.45. مخفف ابلیس.46. آل لوقا رفیق پولس رسول و مؤلف انجیل لوقا.47. از فرستادگان مسیح.48. علی ابوالحسنی، پیشین، ص 80ـ79.49. هر زمان.50. قیصرنامه، ص 278ـ275.51. علی ابوالحسنی، پیشین، ص 91.52. همان، ص 431.53. علی ابوالحسنی، پیشین، ص 99.54. همان، ص 105ـ100.55. همان، ص 105.56. همان، ص 112ـ109.57. قیصرنامه، ص 101.58. این ابیات قصیده ای است که قاعدتاً در دوران مظفرالدین شاه سروده شده است و در دیوان ادیب (طبع و تعلیق عبدالرسولی) نیامده است. لذا مأخذ نقل این قصیده، کلیات دیوان ادیب، خط عبرت نائینی، نسخه خطی 5573، ص 5ـ4 است.59. همان، ص 738.60. دیوان ادیب، ص 94.61. قیصرنامه، ص 86.62. دیوان ادیب، ص 150.منبع: مجله علوم سیاسی ، بهار 1386- شماره 37/ن





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1185]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن