تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حقّ فرزند بر پدر ، آن است كه نام خوب بر او بگذارد و او را خوب تربيت كند و قرآن به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816430107




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

برگي از پرونده كشاورزي ايران عصر رضاخان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برگي از پرونده كشاورزي ايران عصر رضاخان
برگي از پرونده كشاورزي ايران عصر رضاخان كشاورزان عصر رضاخان پهلوي، سرنوشت دردناكي داشتند. گزارش زير كه از مجله خواندنيها نقل شده، برگي از پرونده كشاورزي ايران در عصر رضاخان است.در دفاتر املاك شاه سابق معمولاً بيش از دو ستون وجود نداشت، يكي ستون درآمد و ديگري ستون مخصوص اضافه عايدات!وقتي يكي از افسران كه مأمور سرپرستي قسمتي از املاك اختصاصي بود؛ براي خوش‌خدمتي ده درصد اضافه انبار مقرر كرد و بلافاصله امر صادر شد كه از كليه انباردارها صدي ده به عنوان اضافه انبار بگيرند؛ فوري همه را جمع كرده و در زندان انداختند و از هر يك بابت اضافه انبار چند ساله تصدي آنان مبلغي دريافت داشتند و از آن پس معمول شد كه علاوه بر ساير اضافه درآمدها ستون ديگري براي منظور داشتن اضافه انبار در دفاتر باز شود!بلوك «چرد اول» دهات حاصلخيزي داشت و بيشتر زراعت آن ديم بود؛ در يكي از دهات اين بلوك موسوم به «دهنو» انبار بزرگي ساخته و همه ساله قريب 250 خروار بهره مالكانه دهات اطراف را كه عموماً متعلق به شاه بودند در انبار مزبور مي‌ريختند، از سالي كه صدي ده اضافه انبار معمول شد مرتباً هر سال بر ميزان جنس ورودي به انبار «دهنون» مي‌افزودند. رعايا هم ناچار بودند كه در دهات ديگر كار كنند و اضافه انبار را تأمين نمايند. از طرف ديگر بر اثر فشار سرهنگ «دينبلي» متصدي املاك آن قسمت، در ظرف دو سال ميزان محصول حقيقي از 240 به 250 خروار ترقي كرد در حالي كه اضافه انبار به 940 خروار رسيده بود! دينبلي گذشته از دريافت اضافه انبار معمولاً خرواري 20 ريال هم از رعاياي بدبخت بعنوان «حق‌العمل» مي‌‌گرفت و آن بيچارگان كه چاره‌اي جز تحمل نداشتند فقط دعا مي‌كردند كه خداوند زودتر انبار دهنو را خراب كند و جان يك مشت رعيت فلكزده را نجات بخشد!آقاي فلاح‌زاده همين كه به رياست املاك غرب منصوب مي‌شود و وضع فلاكت‌بار و طاقت فرساي رعايا را مي‌بيند تصميم مي‌گيرد كه خود را به خطر انداخته و قضيه را به عرض شاه برساند.هنگامي كه شاه براي بازديد املاك غرب عازم آن حدود مي‌شود، فلاح‌زاده دستور مي‌دهد كه رعايا بي‌موقع مشغول شخم‌زدن اراضي باشند. شاه چون به انبار «دهنو» نزديك مي‌شود اتومبيل را نگاه داشته و يكي از رعايا را احضار مي‌كند تا علت شخم بي‌موقع را بپرسد فلاح‌زاده نيز از اتومبيل خود پائين جسته و در پانزده متري شاه به انتظار دستور مي‌ايستد شاه مي‌پرسد اين انبار دهنو است؟ جواب مي‌دهد بله قربان و داستان مضحك و تأثر‌‌آوري دارد! شاه در هم شده و مي‌گويد اينكه كوسه و ريش پهن است كه هم مضحك باشد و هم تأثر آور هم خنده‌دار است و هم ناراحت كننده!ميرزا قلمدان پيشتر بيا و راستش را بگو:فلاح‌زاده مي‌گويد قربان هوا گرم است و اجازه بفرمائيد بين راه عرض كنم شاه مي‌گويد بيا توي اتومبيل من كه وليعهد هم بشنود!فلاح زاده پهلوي شوفر مي‌نشيند و البته خيلي مراقب بوده است كه كوچكترين حركت زننده‌اي نكند و ضمناً داستان اضافه انبار را مبسوطاً به عرض مي‌رساند.شاه مي‌خندد و مي‌گويد «قصه خر شميراني است كه هم رفتن و هم برگشت كرايه مي‌گيرد ـ موجودي ساليانه را دو برابر مي‌كند و صدي ده اضافه انبار مي‌گيرند، حالا نظر تو چيست؟»عرض مي‌كند: اگر اجازه فرمائيد فقط عايدات زمين را بگيرم و كوشش كنيم كه محصول زيادتر شود و در مقابل زحمتي كه رعايا براي اين كار مي‌كشند اضافه انبار را تصدق فرمائيد.شاه با تعجب مي‌پرسيد: همه جا يا همين يك مورد؟ ‌مي‌گويد خير قربان همين يكي! مي‌پرسد چطور جبران مي‌كني؟عرض مي‌كند: قربان همانطور كه روز اول فرموديد گوشت را بايد به تدريج از پهلوي گاو بريد به طوري كه خود گاو از ميان نرود! مي‌پرسيد: پس چرا پارسال نكردي؟ عرض مي‌كند قربان مشغول حفر چاه براي آب هستيم و تاكنون 8 ذرع كنده‌ايم و هنوز به آب نرسيده ولي قطعاً امسال به آب مي رسد و محصول دو برابر مي‌شود. شاه ميگويد مانعي ندارد امسال عايدات و اضافات گرفته‌اي يانه؟ عرض مي‌كند بلي. مي‌گويد بسيار خوب كوشش كن كه سال اينده 450 خروار محصول املاك به 900 خروار برسد، اگر هم من يادم رفت وليعهد فراموش نمي‌كند حتماً بايد سال ديگر 900 خروار را بدهي.اما راجع به اضافه انبار فعلاً همان دستور سابق عمل كنيد تا بعد فكري بكنم و دستور بدهم!منبع:«خواندنيها» شنبه 29 مهر 1323/ن





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 380]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن