واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: روزنامهنگار يا فعال سياسي؟ محمدرضا نسبعبداللهي
روزنامه شرق - آيا ميتوان هم خبرنگار و روزنامهنگار بود و هم فعاليت سياسي كرد؟ آيا اين دو نقش با هم در تضاد هستند يا نه؟اينها پرسشهايي است كه در يك سال اخير، بيش از گذشته در ميان روزنامهنگاران و خبرنگاران ايراني چالشبرانگيز شده است.برخي ميگويند به دليل شرايط سياسي ايران، خبرنگاران ناچار هستند فعاليت سياسي داشته باشند اما در مقابل گروهي هم هستند كه اين دو نقش را در تضاد با يكديگر ميبينند.يكي از اصول مهم اخلاق روزنامهنگاري كه توسط انجمن روزنامهنگاران حرفهاي در امريكا (SPJ) منتشرشده، «رعايت استقلال» در روزنامهنگاري است.بر اساس اين اصل مهم، روزنامهنگاران بايد از «مداخله در سياست» و «تضاد منافع» دوري كنند. اين انجمن ميگويد روزنامهنگاران بايد از وابستگي به انجمنها، گروهها و قرار گرفتن نامشان در كنار افراد و فعاليتهايي كه اعتبار حرفهاي آنها را خدشهدار ميكند، خودداري كنند.در بسياري ديگر از رسانههاي حرفهاي دنيا نيز اين اصول اخلاقي مورد پذيرش قرار گرفته و هر رسانهاي با تدوين مرامنامهاي اخلاقي، به آنها پايبند است.اما در ايران برخي روزنامهنگاران هنگام معرفي خود، عنوانهايي مانند «فعال سياسي» نيز به همراه دارند. مگر ميشود «فعاليت سياسي» به سود جريان يا حزبي خاص داشت اما دچار «تضاد منافع» نشد؟عضويت يا وابستگي يك روزنامهنگار به جريان خاص سياسي، او را هنگام پوشش خبرهاي حزب و گروهي كه به آن وابسته است، دچار «تضاد منافع» (تضاد بين منافع حزب سياسي و اصول حرفهاي روزنامهنگاري و وفاداري به شهروندان) ميكند. چنين روزنامهنگاري با وابستگي سياسي به يك حزب، تنها يك سوي ماجرا را ميبيند و سوي مقابل را آنگونه كه در ايران رواج دارد، «باطل» ميپندارد.در رسانههاي متعلق به دو جريان سياسي اصولگرا و اصلاحطلب در ايران، خبرها و گزارشها عمدتاً يكطرفه نوشته ميشوند و طرف مقابل يا اصلاً ديده نميشود يا «سياه» جلوه داده ميشود. دليل عمده اين رفتار جانبدارانه، غلبه وابستگيهاي سياسي بر روزنامهنگاري است.مگر ميشود مثلاً به احزاب و گروههايي مانند موتلفه اسلامي، اعتمادملي، مردمسالاري و... وابستگي داشت اما ادعا كرد هنگام انجام وظيفه حرفهاي، استقلال روزنامهنگار خدشهدار نميشود؟استقلال حرفهاي روزنامهنگار به اين معنا نيست كه روزنامهنگار تمايل سياسي ندارد، بلكه به اين معناست كه روزنامهنگار بايد تلاش كند تا از عضويت يا وابستگي به احزاب و سوءاستفاده آنها و مراجع قدرت و گروهها و انجمنها دوري كند.مداخله در سياست، وظيفه سياسيون است نه روزنامهنگاران. نقشهاي عرصه سياست با نقشهايي كه يك روزنامهنگار بايد انجام دهد، تفاوت دارد. يك سياستمدار به حزبش وفادار است و به قدرت ميانديشد و بر پايه لابي و سازش تلاش ميكند اهداف حزب خود را پيش برد. اما روزنامهنگار به قدرت وفادار نيست، بلكه بايد به مردم و مخاطبان وفادار بماند و ناظر مستقل قدرت باشد.با اين حال در ايران هنوز رعايت اصول حرفهاي روزنامهنگاري جدي گرفته نشده و برخي روزنامهنگاران و خبرنگاران برخلاف اصول حرفهاي رفتار ميكنند. بعضي پايبندي به اين اصول را «ناممكن و شيك» ميدانند و جدايي اين دو را در ايران «ادعايي گزاف» ميخوانند و گروهي ديگر ميگويند اكنون هنگام مناسبي براي رعايت اصول اخلاقي و حرفهاي روزنامهنگاري در ايران نيست.هر كدام از اين دو استدلالها «توجيهي» است براي دور شدن از «اصول حرفهاي روزنامهنگاري». مگر ميتوان فوتباليست بود اما كرنر را با دست زد؟ قواعد بازي فوتبال در كشوري مانند بريتانيا با وجود باشگاههاي حرفهاي با قواعد بازي فوتبال در كشوري مانند ايران با وجود باشگاههاي غيرحرفهاي هيچ تفاوتي ندارد. تفاوت تنها در اين است كه در بريتانيا، فوتبال حرفهاي وجود دارد ولي در ايران هنوز فوتبال حرفهاي نشده است اما با اين وجود بازيكنان فوتبال در ايران و برخي باشگاهها تلاش ميكنند سطح فوتبال خود را براي رسيدن به فوتبال اروپا بهبود ببخشند، نه آنكه با فهرست كردن هزار و يك دليل، از حرفهاي شدن فاصله بگيرند و آن را توجيه كنند.روزنامهنگاري نيز حرفهاي است كه اصول خود را دارد و نميتوان نقض آنها را با هر بهانهاي توجيه كرد. با اين وجود نميتوان انكار كرد كه آنچه در روزنامهنگاري ايراني جريان دارد، كمترين نزديكي را با استانداردهاي بينالمللي اين حرفه دارد اما اين وضع هم نبايد سبب شود كه براي رسيدن به اين استانداردها تلاش نكرد.در سال 1989 ليندا گرينهاوس خبرنگار روزنامه نيويوركتايمز كه مسووليت پوشش خبرهاي مربوط به ديوان عالي امريكا را بر عهده داشت به علت مشاركت در تظاهرات «آزادي انتخاب» كه در حمايت از حق سقط جنين برپا شده بود، مورد سرزنش قرار گرفت. اين زن خبرنگار مشاركت خود در اين تظاهرات را «فعاليت سياسي گمنام» توصيف كرد و در دفاع از خود گفت توجه ديگران را به خود جلب نكرده است. وي گفت: من نيز همانند زنان ديگر و نه يك خبرنگار بدون آنكه توجه ديگران را به خود جلب كنم در اين تظاهرات شركت كردم. با اين حال مسوولان روزنامه نيويوركتايمز اعلام كردند راهپيمايي گرينهاوس حرفه خبرنگاري وي را به مخاطره انداخته است و به همين علت وي را توبيخ كردند. (عناصر روزنامهنگاري، بيل كوواچ و تام روزنستيل، صص 143و144)به تازگي نيز راديوي ملي عمومي امريكا (NPR) كاركنان و روزنامهنگاران خود را از شركت در تجمع بزرگ ليبرالها در واشنگتن در آستانه انتخابات مياندورهاي امريكا كه چند هفته پيش برگزار شد، منع كرد. اينها تنها نمونهاي از رفتار حرفهاي دو رسانه است اما در ايران هنگام انتخابات، بيشتر رسانهها و خبرنگارانشان برخلاف اصول حرفهاي، وارد فعاليت سياسي ميشوند و حتي به ستادهاي انتخاباتي ميپيوندند و در نقش «پروپاگاندا» ظاهر ميشوند.روزنامهنگار ميتواند مثلاً در يك گردهمايي سياسي يا يك تجمع حضور داشته باشد اما نه به عنوان يك طرف ماجرا بلكه به عنوان خبرنگاري كه قرار است روايتكننده رويداد براي مخاطب باشد.گروهي ميگويند چون احزاب قدرتمند سياسي در ايران وجود ندارد، رسانهها بايد نقش آنها را بازي كنند. هنگامي كه احزاب قدرتمند در ايران وجود ندارد چرا اين تلقي رواج داده ميشود كه روزنامهنگاران بايد جور آنها را بكشند؟ چرا براي پوشاندن يك ضعف و كاستي و مشكل، گروهي ديگر بايد تاوان بدهند؟ چرا فقدان احزاب قدرتمند سياسي بايد سبب شود كه برخي روزنامهنگاران چنان از آميختگي فعاليت سياسي و روزنامهنگاري دفاع كنند كه گويي روزنامهنگاري ايراني را بايد تافتهاي جدابافته از استانداردهاي حرفهاي اين شغل در نظر گرفت؟به بيراهه نبايد رفت. اين وظيفه روزنامهنگاران نيست كه جاي خالي احزاب را پر كنند. تلاش براي آميختگي فعاليت سياسي و روزنامهنگاري در ايران، هم به روزنامهنگاري در اين مملكت آسيبهاي جدي ميرساند و هم سيكل معيوب فعاليتهاي سياسي را پيچيدهتر ميكند.فعاليت سياسي در ايران جذابيتهاي خاص خود را دارد. برخي محبوب شدن نزد افكار عمومي از طريق فعاليت سياسي را به روزنامهنگار ماندن ترجيح ميدهند. اگر يك روزنامهنگار فضاي سياسي كنوني ايران را «توجيهي» براي نقض پيدرپي اصول حرفهاش قرار داده و به آن «افتخار» ميكند و عملش را سبب «محبوب ماندنش» ميداند، بهتر است با شهامت بپذيرد كه لباس «روزنامهنگاري» را به كناري نهاده و لباس «فعال سياسي» را بر تن كرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 642]