واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اولین گام بر خاک آنجا«اردوهای راهیان نور دارد شروع میشود.»«اردوهای راهیان نور دارد شروع میشود.» این خبر را که میشنوی، اندکی درنگ کن!به یاد آن گامی باش که وقتی کاروان شما در منطقه متوقف میشود بر زمین میگذاریاش؛ آن اولین گام. بیندیش که بر کدامین خاک قدم میگذاری؟ نکند اینجا وادی مقدسی باشد و... امان از لحظه غفلت.این خبر را که میشنوی، اندکی درنگ کن!به یاد آن گامی باش که وقتی کاروان شما در منطقه متوقف میشود بر زمین میگذاریاش؛ آن اولین گام. بیندیش که بر کدامین خاک قدم میگذاری؟ نکند اینجا وادی مقدسی باشد و... امان از لحظه غفلت.****
به رنگ خاک خیره شو! گویی استخوان بدن انسان را پودر کرده و بر آن پاشیدهاند و راستی مگر نشنیدهای که بمب ها و خمپارهها و تانکها و آرپیجیهای سپاه خصم با بدن رزمندگان سپاه اسلام چه کرده است؟ اگر با چشم دل بنگری، شاید ذراتی از چشمان محمد ابراهیم همت را نیز بیابی. میگویند: او نیز بیسر، راهی محضر حضرت حق شد... یا حسین شهید!****کمی بیشتر خیره شو! آیا رنگ خاک را ...؟ شک نکن! درست دیدهای. سرخ است؛ همچون خون. مگر نشنیدهای که پیکر صدها شهید و جانباز، در این مناطق بر زمین افتادهاند؟ راستی آن خون ها کجاست؟ سرنوشت اولین قطرهاش مشخص است: همه گناهان شهید را پاک ساخته و او را شایسته نشستن بر بال ملائک میکند و راهی ملکوت اعلی و دار قرب الهی.****اینجا وادی عشق است. کمی به اطراف بنگر! آیا هنوز اثری از آن قبرها که رزمندگان خدا برای راز و نیاز شبانهشان و اتصالشان به حضرت حق کنده بودند، میبینی و زمین را نمناک؟ بهراستی آن اشکها بر کدامین خاک ریخته شدهاند؟****اینجا وادی عشق است. کمی به اطراف بنگر! آیا هنوز اثری از آن قبرها که رزمندگان خدا برای راز و نیاز شبانهشان و اتصالشان به حضرت حق کنده بودند، میبینی و زمین را نمناک؟ بهراستی آن اشکها بر کدامین خاک ریخته شدهاند؟اگر با چشم دل بنگری، این خاک، قطعهای از بهشت است بر روی زمین و اگر راستش را بخواهی، با پای دل باید در این وادی قدم زد... «فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی.» کفش دنیا بکن و از اسارتش بیرون رو که اینجا وادی مقدس عشق است و دنیا نیز به قدر کفش پینه شدهای نمیارزد.****چون فرود آمدی، اندیشه کن ... در حال مردانی که روزی شاید در همین جا که امروز تو قدم میزنی، گام برداشتهاند! مردانی ... «کزبر الحدید»، دلاورانی که ایمان محکم و گام های استوارشان لرزه بر قلدران جهان ترس و ظلمت میانداخت. آنانکه چون مرتضی آوینی جهاد را اینگونه میدیدند: «آیا میتوان جهان را در کف جهال و فساق و قدارهبندها رها کرد و دم بر نیاورد؟ اگر نه، همه ما در برابر اقامه عدل مسئول هستیم و کربلا زخمی بی التیام بر سینه همه بشریت است.»جز این است که آنان شب و روز در تلاشی خستگی ناپذیر، برای رضای خدا در مقابل دشمنان انقلاب و برای نیل به آرمان های جهانی اسلام مبارزه کردند و ... این مبارزه هنوز جاری است... کل ارض کربلا.****و این شاید سخن گویای تربتی باشد که طوطیای چشم ملکوتیان و عرشنشینان است: «کربلا هنوز جاری است.» بخش فرهنگ پایداری تبیان نویسنده : ناصر مشفق
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 384]