تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه خداوند خير بنده اى را بخواهد، واعظى از درون او برايش قرار مى دهد كه او را به ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826103874




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حاشیه‌ها دست از سر گلزار برنمی‌دارند یا گلزار دست از سر حاشیه‌ها؟!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: گلزار در آن جلسه کمی ‌هراسان بود و حرف زدن برایش مشکل بود و سرانجام هم وقتی یخش آب شد و کمی‌ به این و آن تاخت، بعد از آنکه متن را خواند، ترسید که اجازه مصاحبه را بدهد. یک جا گفت که...   تک سوپراستار سینمای ایران! سیامک رحمانی حاشیه‌ها دست از سر گلزار برنمی‌دارند یا گلزار دست از سر حاشیه‌ها؟ کسانی که او را از نزدیک دیده‌اند، به این سوال‌ها جواب می‌دهند. نمی‌دانم این روایت چقدر موفق است اما چیزی است که بیشتر طرفداران فوتبال آن را شنیده اند؛ می‌گویند چند دهه قبل، یعنی زمانی که بکن‌بائر جوان تازه پا به توپ شده بود و استعدادش داشت رو می‌شد، آلمان‌ها که فهمیدند او ممکن است ستاره آینده فوتبال این کشور باشد، برایش چند جور معلم گرفتند تا تربیتش کنند. آنها می‌خواستند به جوان بی‌سر و پایی که قرار بود الگوی یک جامعه شود، یاد بدهند چطور در جمع صحبت کند، چطور مودبانه رفتار کند، چطور غذا بخورد، چطور بنشیند و چطور بلند شود. بکن‌بائر بعدها بزرگ شد و سال‌ها کاپیتان تیم ملی آلمان بود و بعدها سر مربی تیم ملی شد و در فیفا و یوفا یکی از آدم‌های درجه یک بود و حتی امروز هم که وسط گود نیست، کمتر کسی است که او را نشناسد. این روایت هم شاید اغراق باشد اما هر چه هست در آن حقیقتی نهفته که نمی‌شود ندیده‌اش گرفت؛ این که ستاره و الگو بودن خیلی مهم است و ستاره را نمی‌شود همین جور به امان خدا رها کرد.   امروز دوست داشته باشیم یا نه، محمدرضا گلزار ستاره سینمای این مملکت است و از کفر ابلیس مشهورتر؛ یعنی با همین چند سال حضور پر پرده و همین چند تا فیلمی ‌که بازی کرده، حتما ً در هر ده کوره ای او را می‌شناسند و لابد برایش سر و دست هم می‌شکنند اما این رضا گلزاری که این همه مشهور است و خیلی‌ها (بیشتر از همه هم خودش) اعتقاد دارند هر فیلمی‌ با حضور او پرفروش خواهد شد جز این که پول را به صنعت سینمای ایران سرازیر می‌کند چه فایده دیگری به حال جامعه دارد؟ حتما ً این اختلاف نظر میان کارشناسان را شنیده اید که عده‌ای معتقدند شخصیت هنرمند را باید از هنرش جدا کرد و در نقد هنر نباید شخصیت هنرمند را دخالت داد؛ چیزی که بسیاری هم با آن مخالفند. اما فکر نمی‌کنم حتی چنین تعابیری را بتوان به ستاره سینمای ایران تعمیم داد چرا که اولین سوالی که پیش می‌آید این است که کدام هنر؟! یعنی؛ اگر بپذیریم که اخلاق و منش استاد انتظامی ‌و رضا کیانیان و پرویز پرستویی و ... به خودشان مربوط است و ما فقط به آنچه روی پرده می‌آفرینند نظر داریم. این را می‌شود درباره رضا گلزار هم گفت؟ بالأخره بازیگری که هر جا مصاحبه می‌کند اصرار دارد برایش عنوان «تک سوپر استار سینمای ایران» را به کار ببرند تا مثلا ً بگوید از همه بالاتر است و هیچ کس در این سینما به گرد پایش هم نمی‌رسد و در عین حال، بازیگری که در تمام سابقه بازیگری‌اش حتی یک سکانس به یادماندنی هم ندارد، اگر قرار باشد از نظر اخلاقی همیشه زیر سوال باشد، چه بلایی به سر طرفدارانش می‌آورد؟   رضا گلزار البته حق دارد بگوید که زندگی شخصی‌اش به خودش مربوط است و به دیگران چه ربطی دارد که او چه می‌کند و چه مشکلاتی دارد اما چطوری می‌شود «تک سوپر استار سینمای ایران» بود و از همه انتظار داشت که نگاهشان را از زندگی آدم برگردانند و چشم بر همه چیز ببندند؟ به نظرم اگر کسی همان یک بار حضور گلزار در برنامه رضا رشیدپور را با دقت دیده باشد می‌تواند شخصیت او را بشناسد؛ بازیگری که در عین حال گمان می‌کند که یک فوق ستاره دست نیافتنی است و در عین حال از نشستن زیر نور در پروژکتور‌ها می‌ترسد و در برابر ژورنالیست‌ها اعتماد به نفسش را از دست می‌دهد. این همان چیزی است که من در مواجهه شخصی با گلزار هم دیدم بار اول وقتی بود که برای گفت و گو با گلزار (برای همین همشهری جوان) به خانه‌اش رفتیم. گلزار در آن جلسه کمی ‌هراسان بود و حرف زدن برایش مشکل بود و سرانجام هم وقتی یخش آب شد و کمی‌ به این و آن تاخت، بعد از آنکه متن را خواند، ترسید که اجازه مصاحبه را بدهد. یک جا گفت که اصلا ً مصاحبه نکرده است و یک جا گفت با خواهش و التماس مصاحبه کرده ایم و حرف‌هایی را که نزده می‌خواسته‌ایم از قول او چاپ کنیم و جای دگر مشتی حرف دیگر و بار دیگر که او را دیدیم، نه برای مصاحبه بود و برای همین با روحیه زیادی نشسته بود از خودش می‌گفت و آخر سر هم با این توهم که حرف‌هایش را به چیزی نمی‌گیریم و آمده ایم او را به سخره بگیریم، کار به مجادله کشید و ... بگذریم.   به نظرم گلزار باید خوشحال باشد که طرفداران او را از نزدیک ندیده اید و فکر می‌کنند همان آدم حساس و شوخ طبع و جذابی است که بیشتر می‌توان روی پرده دید. این اشتباهی است که همیشه طرفداران ستاره‌ها درباره چهره‌های محبوب‌شان مرتکب می‌شوند و گریزی هم نیست. شاید از کسی هم نتوان انتظار داشت چیزی جز آن باشد که هست اما این توقع که سوپر استارها با وجود همه شرایط زندگی‌شان و با وجود همه خصوصیات شخصی‌شان، به خاطر سلامت جامعه هم نه، به خاطر اعتبار و حرمتی که دارند، کمی ‌رعایت کنند و کمی‌ زندگی‌شان را جدی تر بگیرند. انتظار زیادی نیست؛ اگر چه، وقتی آدم تک سوپر استار سینمای یک مملکت باشد سخت است که به کسی و چیز دیگری اهمیت بدهد؛ بکن بائر که نیست!    گلزار همیشه گلزار وحید سعیدی محمدرضا گلزار دو وجه کاملا ً متضاد از یکدیگر دارد؛ یکی محمدرضا گلزار سوپراستار و دیگری محمدرضا گلزر معمولی؛ درست مثل علی دایی که دو وجه کاملا ً متضاد از یکدیگر دارد. اگر هر کسی به تنهایی با وجه سوپراستاری اینها برخورد داشته باشد، قطعا ً به سختی می‌تواند با آنها ارتباط برقرار کند اما زمانی که از پیله سوپر استاری خارج شوند، به تو اطمینان پیدا کنند و وجه دیگرشان را به تو نشان دهند. آن وقت درگیرشان می‌شوی و جزو آدم‌های محبوب و دوست‌داشتنی گنجینه ذهنت می‌شوند. گلزار طی این سال‌ها به خاطر همه حاشیه‌هایی که پیرامونش شکل گرفته و به آن دامن زده شده، نسبت به همه سوء ظن دارد و ترجیحش این است که با همان وجه سوپراستاری که قاعده‌های خاص خودش را دارد، با همه برخورد کند؛ رفتاری که حتی در رابطه با آدم‌هایی که قصد دارند به او نزدیک شوند هم حفظ می‌شود و سعی دارد تا آنجایی که می‌تواند وجه واقعی‌اش را به هر کسی نشان ندهد.   اتفاقا ً شاید به همین خاطر باشد که او دوستان کمتری در عالم مطبوعات دارد چون هیچ وقت نمی‌تواند سوء ظنش را نسبت به خبرنگاران از بین ببرد. البته در این بین افرادی بوده‌اند که با گلزار رفیق شده اند و توانسته اند وجه دیگری از او را ببینند اما در ادامه به خاطر همان سابقه ذهنی و این که گلزار گمان می‌کند از طرف کسانی که وارد حریم او شده اند مورد سوء استفاده قرار گرفته، همه چیز به هم ریخته و او با بیرون کردن آنها از حریمش، همان وجه همیشگی‌اش را برایشان عیان کرده و همه چیز به حالت اول برگشته و تمام.این جزء خصوصیات منحصر به فرد گلزار است؛ خصوصیاتی که موجب شده او همیشه تنها باشد با یک سری آدم‌های محدودی که دور و بر او هستند؛ آدم‌هایی که قطعا ً توانایی کنترل حاشیه‌های پیرامون او را ندارند و او باید به تنهایی به جنگ حاشیه‌ها برود. از پس حسادت همایون نصیری- سرپرست گروه دارکوب من مدتی سفر بودم و از اتفاقات اخیری که برای آقای گلزار افتاده، بی خبرم اما چیزی که خودم از نزدیک دیدم این بود که در تمام دوران همکاری‌مان در گروه دارکوب ما با هم مشکلی نداشتیم. رابطه‌مان هم یک رابطه کاملا ً دوستانه و خوب بود و محمدرضا گلزار در دوستی‌اش کم نمی‌گذاشت. وقتی هم همکاری‌مان با هم قطع شد، نه به خاطر اختلاف یا حاشیه بلکه فقط به خاطر مشغله کاری او بود. در تمام دوران همکاری‌مان در دارکوب هیچ وقت ندیدم محمدرضا دنبال حاشیه باشد. مطمئنا ً کسی از دردسر خوشش نمی‌آید و او هم تمام وقتش را با تمرین موسیقی و کارش در سینما و ورزش پر می‌کرد و سرش به کار خودش گرم بود. به نظر من حسادت دیگران روی محمدرضا زیاد بود؛ کسانی که چشم دیدن موقعیت و موفقیت او را نداشتند و به این موفقیت‌ها حسادت می‌کردند. همین حسادت‌ها باعث شده اطراف محمدرضا خبرهایی درست شود که صحت ندارد و برای او حاشیه سازی می‌کنند.سوپر استار سوء تفاهم 1. «تک سوپر استار سینمای ایران»؛ این تیتر، شرطی است که محمدرضا گلزار برای مصاحبه با تمام نشریات می‌گذارد؛ فرقی هم نمی‌کند؛ چه یک مجله جدول و چه پر تیراژترین مجله کشور. اما این تیتر از کجا می‌آید؟ این عقیده ای است که شاید غیر از خود گلزار و تعدادی از اطرافیانش، کسی چندان به آن اهمیتی نمی‌دهد. البته باید منصف بود. وقتی در خیابان مدام تینیجرهای 15 تا 20 ساله برایت جیغ می‌زنند و دنیایت هم معطوف به اطرافیانی است که دوره ات کرده‌اند و این محبوبیت را مدام به تو گوشزد می‌کنند، باید هم همین فکر را بکنی. بالأخره توهم، اولین سوغات حلقه دور و برت است که با تو مثل مراد برخورد می‌کنند و در نقش مرید، تا ته خط پیش می‌روند.   2. حرف من نیست؛ همه آدم‌هایی که با گلزار سر و کار داشته‌اند، اذعان دارند که او اطرافیان هوشمندی ندارد. اگر دور و بری‌های او آدم‌هایی کمی ‌باسوادتر بودند که او را به مطالعه و شناخت بیشتر فضای جامعه اش ترغیب می‌کردند، او حالا اوضاع بهتری داشت. با ذکر یک خاطره چطورید؟ 3. دوست مشترکی پیش از بازی آخر تیم ملی به او زنگ زده بود و به او پیشنهاد داده بود تا در تمرین تیم ملی حضور پیدا کند. این کار برای وجهه او خوب بود. گلزار قبول می‌کند اما این اول ماجراست. بعد از چند دقیقه (بخوانید و مشورت با همان حلقه اطرافیان)، با این دوست تماس می‌گیرد؛ «برای این که بیام سر تمرین تیم ملی، چقدر می‌دهند؟»!   4. گلزار فکر می‌کند که رابطه‌اش با رسانه‌ها یک رابطه یک سویه است و این اوست که تنها در جهت بالا رفتن تیتراژ مطبوعات و پر فروش شدن‌شان قدم بر می‌دارد. من دوباره می‌خواستم از عکس او برای مجله ام استفاده کنم اما وقتی این سوء تفاهم را از طرف او دیدم (با جمله‌هایی مثل شما می‌خواهید با عکس من پر فروش شوید)، عطای ماجرا را به لقایش بخشیدیم. 5. آدم‌ها برای محمدرضا گلزار به دو دسته عمده تقسیم می‌شوند؛ یکی «خیلی دوست» که شامل تینیجرها و اطرافیانی می‌شود که شیفته اش هستند؛ دیگری «خیلی دشمن» که همه کسانی را در می‌گیرد که با او برخوردی عادی و منصفانه دارند، کافی است یادم بیاید روزی را که خود او با تماس تلفنی از من خواست با خبرنگار و عکاس برای گزارش، سر تمرین گروه دارکوب بروم. خانم خبرنگار منتظر بود تا تمرین تمام شود اما گلزار به من گفت من با این دختر حرف نمی‌زنم! توقع او این بود که آن خانم مثل هوادارهایش اول جیغ بزند و ابراز علاقه کند و بعد، مصاحبه را شروع کند. این مصاحبه هیچ وقت انجام نشد چون گلزار، آن خانم را قبل از هر گونه مکالمه ای وتو کرد. 6. تجربه من و دوستان مشترکی که در این مدت زیاد با ستاره‌های حوزه‌های مختلف سر و کار داشته‌ایم، نشان می‌دهد که چهره و حتی بازی هنرپیشه، تنها بخش‌هایی از اجزای سوپر استار شدن هستند؛ مهم تر از همه اینها نوع برخورد اجتماعی با رسانه‌ها و به تبع آن با مردم، درک موقعیت اجتماعی و رعایت کردن هنجارهای جامعه ای است که در آن زندگی می‌کنی. شاید بزرگ‌ترین مشکل گلزار صورت زیبایش است؛ فاکتوری که باعث شده او بقیه عوامل سوپر استار بودن را فراموش کند.  رضا صائمی- سردبیر زندگی ایده‌آل  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 406]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن