واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: تماشاگر امروزی طبعاً نقاشی را جالبترین و در عین حال ابهامانگیزترین نوع هنر در زمان قدرت امپراطوری روم مییابد- جالب از آن رو كه معرف تنها... امپراطوری روم جامعهای جهان دوست و فارغ از تعصب ملی بود، كه در آن خصوصیات هر قوم و كشوری به آسانی جذب میشد و به هم میآمیخت و به پیروی از اراده و سلیقه پایتخت، یعنی شهر رم، انگارهای همه رومی به وجود میآورد. به هر صورت اغلب شاهكارهای هنری روم امضایی ندارد و تا آنجایی كه میدانیم سازندگان آنها از كلیه نقاط مختلف قلمرو پهناور و پراكنده روم میآمدهاند. در چنین احوال میبایست چیزی شبیه معجزه روی دهد تا هنر رومی نیز بتواند مانند آنچه در تمدن مصر دیدیم، صاحب شیوهای مستقل و پایدار شود و یا چون هنر یونان با مسیری بارز و معین رو به تكامل رود. پیكر تراشی حتی اگر كل واردات هنری و كپیهسازیهای رومیان از آثار اصیل یونانی را نادیده بینگاریم، باز شهرت رومیان به تقلیدكاری مبتنی خواهد ماند بر مقادیر هنگفتی از آثار كه مسلماً- یا دست كم محتملاً- اقتباسات یا نسخه بدلهایی از سرمشقهایی یونانی در دورههای مختلف بوده است. در آن زمان تقاضای رومیان برای انواع پیكرهها به حد افراط رسیده بود، زیرا از یك طرف شوق به عتیقهشناسی و از طرف دیگر ذوق به فراهم آوردن تزئیناتی نفیس و باشكوه در داخل خانه رواج یافته بود. بدین ترتیب در سایه حمایت و تشویق رومیان انواع بسیار از پیكرهها ساخته شد كه در واقع چیزی نبود جز انعكاسی ضعیف و بیرمق از آفریدههای یونانی؛ یعنی آثاری كه مفهوم و ارزش اصلی خود را از دست داده و صرفاً به صورت كارهایی پرداخت شده درآمده بودند. گاهی همین روش شامل پیكرههای مصری نیز میشد، كه به دنبال آن بازار پیكرهسازی به شیوه "مصری دروغین" رونق مییافت. اما از جانب دیگر جای تردید نیست كه برخی از انواع پیكرهسازی در روم باستانی خاصیتی كاملاً جدی و ارزنده داشت. این نوع پیكرهسازی خاص رومیان شامل چهرهسازی و نقش برجسته توصیفی میشد. چنانچه از نوشتههای رومی برمیآید، از آغاز دوره جمهوری روم رسم شده بود كه برای تجلیل از مقام رهبران بزرگ سیاسی و نظامی پیكر آنان را در معرض تماشای عمومی قرار دهند. این رسم ظاهراً تا اخر دوره امپراطوری یعنی هزار سال بعد دوام یافت. به احتمال كلی میتوان گفت رسم مزبور تقلیدی بوده است از عادت یونانیان به قرار دادن پیكرههای نذری از پهلوانان پیروز و دیگر شخصیتهای مهم در محوطه مقابل معابدی چون دلفی و المپ. با این حال هنر دوران امپراطوری به تمثال سازی محدود نمیشد، امپراطوران همچنین شرح اقدامات بزرگ خویش را به یاری نقش برجستههای روایتی بر بدنه مذبحهای پر عظمت و طاقهای نصرت و ستونها جاودانه میساختند. برای نمونه میتوانیم به نقش برجستههای مذبح صلح، پارتنون، طاق نصرت تیتوس و ستون تراژان اشاره كنیم. مذبح صلح، طاق نصرت تیتوس و ستون تراژان آثاری با اهمیت خاصاند كه هنر امپراطوری روم را در اوج نیرومندی و عظمتش به ما عرضه میدارند. نقاشی تماشاگر امروزی طبعاً نقاشی را جالبترین و در عین حال ابهامانگیزترین نوع هنر در زمان قدرت امپراطوری روم مییابد- جالب از آن رو كه معرف تنها مجموعه وسیع از هنر تصویرسازی باستانی است كه پس از نقاشیهای دیواری اتروریا به وجود آمد و نیز بدان سبب كه چون به تازگی مكشوف شده است لطف چیزهای نایاب و نادیده را دارد و ابهام انگیز از آن جهت كه كه اطلاعات ما دربارهاش به مراتب كمتر از آن است كه در مورد هنرهای معماری و پیكرهسازی رومی به دست آوردهایم. دامنه آثار باقیمانده از هنر نقاشی رومی، به جز در پارهای موارد استثنائی، سخت محدود است و تقریباً مجموعه آن مشتمل است بر نقاشیهای دیواری كه از پمپئی و هركولانئوم و دیگر شهرهای مدفون در زیر آتشفشانی قله وزوو (سال 79 بم)، و نیز از مركز شهر رم و نواحی اطرافش به دست آمده است. تاریخ به وجود آمدن این آثار مدتی نزدیك به دو قرن را فرا میگیرد، یعنی از انتهای قرن اول قم تا اواخر قرن اول بم و آنچه پیشتر یا پس از آن دوره به وقوع پیوسته به طور عمده بر ما مبهم مانده است. نخستین مرحله تحول در نقاشی دیواری، كه از روی پارهای نمونههای متعلق به قرن دوم قم بر ما مكشوف شده است ارتباط خود را با دنیای هلنی به خوبی آشكار میسازد؛ به خصوص كه آثار معرف آن مرحله تحولی نیز در ناحیه مدیترانه شرقی یافت شده است. تهيه و تدوين: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ /culture اختصاصى سيمرغ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 369]