تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 30 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ایمان هیچ کس کامل نمی شود مگر هر که را خدا دوست دارد دوست داشته باشد و آن که را خدا دشم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

کشتی تفریحی کیش

تور نوروز خارجی

خرید اسکرابر صنعتی

طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وب‌سایت

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

زومکشت

فرش آشپزخانه

خرید عسل

قرص بلک اسلیم پلاس

کاشت تخصصی ابرو در مشهد

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1860669599




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

2 فیلم جشنواره که باید حتما ببینیم!!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: هنگام تماشای «هیچ» احساس می‌کنی که تک تک اعضای این خانواده پایین شهری فقیر را بارها و بارها در اطرافت دیده ای. دختری که نمی‌تواند جهیزیه‌اش را بدهد و در دوران نامزدی طلاق می‌خواهد... یادداشتی بر 2 فیلم جشنواره فجرهیچ چیز نباید بوی کهنگی بگیردوقتی با سرویس‌های جشنواره به سمت برج میلاد می‌رفتیم، یکی از منتقدان با سوالش بقیه را ترساند و گفت: «اگه فیلم مهرجویی هم مثل بقیه فیلم‌های جشنواره ضعیف باشه چی؟» هیچ کس نمی‌توانست با قاطعیت، این هراس و تردید را از بین ببرد. چون همه می‌دانستند که در جشنواره بیست و هشتم، هر اتفاقی ممکن است رخ دهد. دقیقا چند ساعت بعد وقتی که آن خانه مخروبه و به هم ریخته، بازسازی شده و نونوار شده خودش را در قاب دوربین به رخ کشید، همه دوستداران سینمای «مهرجویی» یک نفس راحت کشیدند و از این که فیلم ساز محبوبشان هم چنان هوشمندانه و هنرمندانه فیلم می‌سازد، خوشحال شدند. سکانس پایانی اپیزود «طهران، روزهای آشنایی» یادآور نمای «سفره انداخته شده عفت خانم» در «مهمان مامان» است. آن جا هم آن قدر با شخصیت‌های درگیرکننده فیلم همذات پنداری که پهن شدن سفره، برایت یک اتفاق امیدبخش و پرهیجان محسوب می‌شود. مهرجویی در فیلم جدیدش مخاطب را همراه با شخصیت‌های داستان، به گشت و گذار در گوشه و کنار شهر «تهران» دعوت می‌کند. تماشاگر می‌تواند همچون آدم‌های آن خانه مخروبه ماجرای آوار شدن سقف را بی خیال شود و سعی کند از این سفر دو روزه نهایت لذت را ببرد. اتفاقا نکته اصلی داستان همین جاست. این که گره اصلی داستان (خراب شدن سقف خانه) همان لحظات اولیه شکل می‌گیرد و تا آخر داستان اعضای خانه برای حل مشکل شان هیچ تلاشی نمی‌کنند. آن‌ها در روزهای آغازین سال وظیفه مهم تری دارند و آن شادی کردن و جشن گرفتن عید باستانی نوروز است. دقت کنید به شادی سرخوشانه و کودکانه پدر خانواده و ببینید این شخصیت، در خلق لحظات کمیک فیلم نامه چه نقش مهمی ‌ایفا می‌کند. به همین خاطر جایی که پدر در نهایت خونسردی در یک دیالوگ ساده خطاب به خانواده اش می‌گوید: «ببینید چه جای خوبی آوردمتون» سالن سینما از خنده منفجر می‌شود. واکنش خیرخواهانه آدم‌های پولدار مبنی بر تعمیر و بازسازی خانه مخروبه در واقع پاداشی است که پدر در ازای شاد کردن خانواده اش دریافت می‌کند. پاداش خانواده‌های سالمند هم نجات یافتن جان پیرمرد از مرگ است. (به کمک آمپولی که پدر تزریق می‌کند) به این ترتیب همه آدم‌ها در یک بازی برنده- برنده شرکت می‌کنند و به نتیجه دلخواهشان می‌رسند. فیلم جدید مهرجویی، از این نکات ریز کم ندارد. در بین تمام شخصیت‌ها دو نفر اطلاعاتشان از همه بیشتر است. یکی کودک بازیگوشی که شماره آتش نشانی و خبر تور تهران گردی را می‌داند و دیگری پیرمرد خمیده‌ای که نام بازیکنان گل زن بازی فوتبال ایران- اسرائیل را به یاد می‌آورد. آدم‌های دهان بین با شنیدن این خبر که ممکن است کل ساختمان فرو بریزد دچار ترس و وحشت می‌شوند. شخصیت پیرزن سخت گیر و غرغرو نقطه مقابل مرد سرخوش و بی خیال (پدر) است. به عنوان مثال از بالا رفتن از آسانسور برج میلاد می‌ترسد و نمی‌تواند مثل دیگران از سفرش لذت ببرد. دقت کنید به این که اشیا (صندلی که ممکن است بشکند و دفترچه ای که برگ‌هایش پاره می‌شوند) چقدر می‌توانند همچون موجودات زنده جان بگیرند و به بامزه تر شدن اتفاقات کمک کنند. یکی از پیرزن‌ها به پادشاهان قاجار ایراد می‌گیرد که از صبح تا شب به فکر خوردن و خوابیدن بوده اند. اما خودش هم در عمل همین گونه رفتار می‌کند. بخشی از کاخ نیاوران به بهانه گم شدن بچه‌ها به تصویر کشیده می‌شود و... (دقت کردید که مهرجویی شادترین موسیقی متنش را، در این سکانس‌های به ظاهر نگران کننده استفاده کرد؟) «طهران، روزهای آشنایی» می‌توانست به راحتی به یک فیلم سفارشی و شعاری بدل شود. اما این اتفاق نمی‌افتد. چرا که مهرجویی در حین نشان دادن نماهای کارت پستالی از شهر تهران، حواسش به بدبختی‌ها و دردسرهای خانواده فرودست و فقیرش هم هست. در کنار نمایش آوازهای شاد پیرمرد و پیرزن‌های پولدار نگاه غمخوارانه اش را حفظ می‌کند و از پرداختن به رنج‌های یک خانواده بی پناه و سرگردان، غافل نمی‌شود. مهرجویی در «طهران، روزهای آشنایی» ضمن معرفی تاریخچه تصویری شهر تهران و نمایش معماری سنتی و مدرن شهر، وجوهی از آیین و رسوم اصیل ایرانی را به تصویر می‌کشد. «طهران، تهران» فیلمی ‌است که تاریخ مصرف ندارد و به عنوان سندی ارزشمند، برای آیندگان به یادگار می‌ماند. یادمان نرود که یکی از پیرزن‌ها با چه ذوق و شوقی، ساعت به خواب رفته کاخ گلستان را دستکاری می‌کند. همه چیز باید هم چون آن خانه فرسوده و آن ساعت قدیمی ‌به روز و نونوار شوند. هیچ چیز نباید بوی کهنگی و فرسودگی بگیرد. زندگی و دیگر هیچاین جمله کلیشه ای را که «من با نقش زندگی کردم»، تا به حال زیاد از دهان بازیگران شنیده ایم. این جمله تکراری تقریبا به یک ژست حرفه ای تبدیل شده و از طرف سیاهی لشگرهای فیلم‌های درجه دو و سه هم گفته می‌شود. در بین فیلم‌های امسال تا این جای کار، «هیچ» تنها فیلمی ‌است که بازیگرانش حق دارند از چنین اصطلاحی استفاده کنند. حس واقعی زندگی که در تمام لحظات «هیچ» جاری شده بی نظیر و جذاب از آب درآمده است. هنگام تماشای «هیچ» احساس می‌کنی که تک تک اعضای این خانواده پایین شهری فقیر را بارها و بارها در اطرافت دیده ای. دختری که نمی‌تواند جهیزیه‌اش را بدهد و در دوران نامزدی طلاق می‌خواهد (نگار جواهریان)، زنی که همسرش بیکار است و خودش با دلاکی پول درمی‌آورد (مرضیه برومند)، زنی که باردار است و خودکشی می‌کند (باران کوثری) و...در بین تمام این شخصیت‌ها جذاب ترین و نمایشی ترین شخصیت نادر (مهدی ‌هاشمی) است. «نادر» با تن پروری و پرخوری اش، نماینده آدم‌هایی است که به عنوان افراد سربار و انگل جامعه شناخته می‌شوند. در فیلم‌هایی شبیه «مهمان مامان» و «ماهی‌ها عاشق می‌شوند»، «غذا» عنصری است که به کمک جذابیت اثر می‌آید و ساختار فیلم را خوش آب و رنگ‌تر می‌کند. اما در «هیچ» عنصر «غذا» کارکردی متضاد دارد. نادر آن چنان پلشت و تهوع آور غذا می‌خورد که در نیمه اول فیلم، حس تنفر را بی کم و کاست به مخاطب منتقل می‌کند. هنرمندی فیلم ساز در این است که به تدریج وجوه دیگری از شخصیت نادر را برای تماشاگر نمایان می‌سازد و به او نشان می‌دهد که چنین آدم چرکی هم می‌تواند دوست داشتنی باشد. توقیف فیلم «هیچ» چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟ در این چند روز ایرادها و مشکلات فیلم کیفی (و نه نظارتی) ذکر شده است. در عین حال جالب است که از کارگردان خواسته شده است چندین سکانس این فیلم را حذف و پایانش را دوباره فیلم برداری کند. آیا نمی‌توان گفت شدت واقع گرایی اش در نمایش روابط و مناسبات جامعه فرودست و فقیر ایران منجر به توقیف فیلمش شده است؟ در کنار تمام نقاط قوت فیلم، نمی‌توان از کنار عنوان ساده اش به سادگی گذشت. هیچ همان شیپوری است که صابر ابر (نقش یکی از لیدرهای استادیوم آزادی) در آن می‌دمد و از آن «هیچ» صدایی بیرون نمی‌آید. هیچ روایت آدم‌هایی است که «هیچ» امیدی به آینده ندارند و شنیدن خبر چند کلیه داشتن نادر، می‌تواند تنها روزنه امیدشان به آینده باشد. آدم‌های «هیچ» بر سر هیچ و پوچ به جان هم می‌افتند. «هیچ» پدیده جشنواره امسال است. از آن فیلم‌هایی است که هرچه بگذرد ارزشش بیشتر معلوم می‌شود. تنها کاری که الان می‌توانیم بکنیم این است که برای اکران هرچه زودترش دعا کنیم. فقط خدا کند به سرنوشت «به رنگ ارغوان» دچار نشود! چون تحمل پنج سال صبر را نداریم.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 690]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن