واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: توسّل؛ توحید یا شرک؟!توسّل نه تنها شرک نیست ، بلکه عین توحید است ; زیرا در مسیر فرمانبرى الهى انجام مى گیرد و متوسّل به ولىّ خدا کاملا مى داند، آن بزرگان فقط واسطه فیض اند و مجراى رحمت الهى .
توسّل به رسول خدا (صلى الله علیه وآله) و اهل بیت نه تنها شرک نیست، بلکه عین توحید است; زیرا از ابعاد توحید، توحید در اطاعت و فرمانبرى خداوند است و کسى که به اولیاى الهى متوسّل مى شود چون فرمان خدا را اطاعت مى کند، در حقیقت از خدا فرمانبردارى کرده است . متوسّل مؤمن مى داند که هر چه در این عالم تحقّق مى آید و هر جنبشى به وجود مى آید ، با اذن الهى و تحت نظر اوست .این که مسلمان براى رفع تشنگى به سراغ آب و براى رفع گرسنگى به سراغ نان مى رود و براى درمان از دارو استفاده مى کند، ولى با این حال مى داند که اینها واسطه و عالم اسباب هستند و سیراب کننده واقعى، رافع گرسنگى و درمان گر حقیقى خداوند است ؛ « وَالَّذِى هُوَ یُطْعِمُنِى وَیَسْقِینِ * وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ »1 و اگر به سراغ این امور مى رود ، چون آفریده هاى الهى است و این آثار را خدا در آنها قرار داده است و همه این اشیا به اذن الهى تأثیر گذار است .توسّل به اولیاى الهى نیز از این قبیل است. ما به فرمان خدا براى بخشش گناهان به سراغ اولیاى الهى مى رویم و براى رفع گرفتارى ها از آنان مى خواهیم براى ما دعا کنند و یا مشکل ما را مرتفع سازند، امّا مى دانیم همه آنها واسطه فیض و مجراى الطاف الهى اند امّا آن کس که رفع مشکل مى کند خداست، همانگونه که سیراب کننده ما خداست .به بیان دیگر: گاهى خداوند شفاى ما را در داروى شفابخش قرار داده است و گاه در دعاى ولىّ خدا، امّا شفابخش واقعى خود اوست.آیا متوسّل به پیامبر و اولیای خدا مشرک است؟باورشیعه این است که چنین شخصى قابل احترام ، شایسته تجلیل ، موحّد واقعى و مؤمن حقیقى است . حتّى مى توان گفت: آن کس که به کار سازى رسول خدا اعتقادى ندارد ، به مدینه مى رود امّا رسول خد(صلى الله علیه وآله)را واسطه قرار نمى دهد و خیال مى کند از آن حضرت کارى ساخته نیست و به توصیه آیه سوره نساء عمل نمى کند ، او نافرمان است و باید از این اعتقاد دست بردارد و از این گناه استغفار کند .توسّل به رسول خدا (صلى الله علیه وآله) و اهل بیت نه تنها شرک نیست، بلکه عین توحید است; زیرا از ابعاد توحید، توحید در اطاعت و فرمانبرى خداوند است و کسى که به اولیاى الهى متوسّل مى شود چون فرمان خدا را اطاعت مى کند، در حقیقت از خدا فرمانبردارى کرده است فلسفه توسّل
گاهى پرسیده مى شود: مگر به درگاه خدا رفتن و از او حاجت خواستن نیازى به واسطه دارد؟ مگر خداوند در قرآن نمى فرماید : « وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ; هنگامى که بندگان من از تو درباره من سؤال کنند (بگو) من نزدیکم! دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم .» 2بنابراین ، مى توان به طور مستقیم با خدا سخن گفت، با او نجوا کرد، حاجات خود را از او خواست و مشکل خود را با او در میان گذاشت، دیگر چه حاجتى به واسطه است؟پاسخ این سؤال آن است که هر چند براى درخواست از خداوند ضرورتى به واسطه نیست ; حضرت حق صداى ما را به راحتى مى شنود و در صورتى که مصلحت بداند حاجات ما را برآورده مى سازد; ولى خود خداوند ، دستور داده و یا مجاز شمرده است که بنده او، صالحان و اولیاى او را واسطه قرار دهد، و از آنها بخواهد برایش دعا کنند و از خداوند بخواهند حاجاتش را برآورده سازد ؛ و این ترغیب الهى مى تواند ـ حداقلّ ـ به دو دلیل باشد :الف) راهى نزدیک تر براى اجابتپیامبران و اولیاى الهى ، نزد خداوند محبوبند، آنها با معرفت ژرف و اعمال خالص خویش نزد او آبرومندند .3طبیعى است که وساطت و شفاعت و دعاى آنان براى بندگان گرفتار، به اجابت نزدیکتر است ; از این رو، فرزندان یعقوب از پدرشان مى خواهند براى آنها از خداوند استغفار نماید و خداوند به مسلمانان گناهکار سفارش مى کند که ـ علاوه بر استغفار خود ـ از رسول خدا بخواهند، تا براى آنان از درگاه خداوند طلب مغفرت نماید . ب) قدردانى از تلاش هاى طاقت فرسابه یقین در زندگى خود و یا دیگران شاهد بوده ایم گاه افرادى کارهاى مهم ، حسّاس و تأثیر گذارى براى دیگرى انجام مى دهند ، مثلاً کسى مى بیند معلّمى تلاش هاى طاقت فرسا براى فرزندانش کشیده ، در تعلیم و تربیت آنان خالصانه و بیش از توان خود ، وقت گذاشته و گاه فرزند منحرف و ناسالم او را در مسیر درست قرار داده است و یا پزشکى حاذق با دقّت، مهارت و کمال دلسوزى فرزندش را از خطر مرگ نجات داده است ، و یا همسایه و دوستى ، زن و فرزندش را از دل آتش سوزان با فداکارى تمام ، بیرون کشیده است ; در این صورت، آن معلّم دلسوز، پزشک مهربان و دوست فداکار، چنان محبوبیتى پیدا مى کند که نامه او و یا سفارش و شفاعت او به راحتى مورد قبول واقع مى شود .اولیاى الهى به ویژه پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) با تلاش هاى فراوانى که براى گسترش توحید و مبارزه با شرک و کفر و بت پرستى انجام داده اند ، مستحق پاداش هاى عظیم الهى شدند که بخشى از این پاداش ها پذیرش استغفار آنان براى گناهکاران ، قبول شفاعت آنان و استجابت دعاى آن بزرگان در حق دیگران استاین توصیه پذیرى نشانه قدر دانى از زحمات تأثیرگذار او است .
به بیان دیگر: گاه پاره اى از فداکارى ها به گونه اى است که پاداش هاى معمول نمى تواند آن را جبران بکند ; لذا علاوه بر پاداش به خود او، شفاعت و سفارش آن شخص فداکار در حقّ دیگران نیز پذیرفته مى شود ; مى توان گفت ، از جمله پاداش ها، همین است که اعلام شود ، هر گاه فلان شخص براى خطاکاران و گرفتاران شفاعت کند ، من آن را مى پذیرم .اولیاى الهى به ویژه پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) با تلاش هاى فراوانى که براى گسترش توحید و مبارزه با شرک و کفر و بت پرستى انجام داده اند ، مستحق پاداش هاى عظیم الهى شدند که بخشى از این پاداش ها پذیرش استغفار آنان براى گناهکاران ، قبول شفاعت آنان و استجابت دعاى آن بزرگان در حق دیگران است .رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) در مسیر بندگى ، انسان سازى و گسترش نداى توحید ، رنج هاى فراوانى را تحمّل کرد; نه تنها خود عبد شایسته اى براى خدا بود، بلکه هزاران تن را به سوى بندگى خدا هدایت کرد و از ره آورد آن تلاش ها در طول تاریخ میلیاردها انسان نداى لا اله الاّ الله را در عالم سر دادند . او زندگى خود را وقف خدمت به بندگان خدا و مبارزه با کفر و شرک نمود و در مسیر مبارزه با دشمنان خدا از هیچ تلاشى فروگذار نکرد . خوشى هاى دنیوى را رها ساخت ، لذّات مادّى را کنار نهاد ، به پیشنهادهاى ثروتمندان قریش جهت دست کشیدن از آرمان توحیدى خود پاسخ منفى داد و رنج هاى اتّهام ، توهین ، تبعید و جنگ را به جان خرید، ولى دست از دعوت الهى خود نکشید . بسیار بجاست که خداوند براى قدردانى از تلاش هاى آن حضرت ، شفاعت او را براى گناهکاران و گرفتاران بپذیرد و به برکت دعاى او، قحطى و خشکسالى را رفع کند و آلام رنج دیده اى را التیام بخشد و مشکل گرفتارى را مرتفع سازد .پی نوشت ها :1- شعراء ، آیه 79 و 802- بقره ، آیه 1863- خداوند درباره عیسى(علیه السلام) مى فرماید: « وَجِیهاً فِی الدُّنْیَا وَالاْخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ; او در دنیا و آخرت آبرومند است و از مقرّبان الهى است . » (آل عمران ، آیه45)فرآوری : زهرا اجلال گروه دین تبیانمنابع : سایت حوزه/ سایت آیت الله مکارم شیرازی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 500]