واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: تلاش او برای «مصرف کنترلشده و گهگاه» با شکست مواجه میشود و باوجود مشکلات مالی، قانونی، خانوادگی و... همچنان به این رفتار ادامه میدهد و... زمانی، اعتیاد تنها به الگویی اطلاق میشد که کسی مصرفکنندهی مواد مخدر باشد. امروزه، «سازمان جهانی بهداشت» در طبقهبندی بینالمللی بیماریها، بهجای اصطلاح «وابستگی به مواد»، واژهی «سندرم وابستگی» را قرار داده است؛ بنابراین هر رفتاری که ویژگیهای زیر را داشته باشد، «اعتیاد» محسوب میگردد: - پیشروی - اشتغال ذهنی - احساس عدمکنترل - ادامهیافتن باوجود اثرات منفی بهطور نمونه کسی که دچار وابستگی به تریاک است، قطعاً در طول زمان، مقدار و دفعات مصرف او افزایش یافته است، ذهن او درگیر تهیه و مصرف مواد است، تلاش او برای «مصرف کنترلشده و گهگاه» با شکست مواجه میشود و باوجود مشکلات مالی، قانونی، خانوادگی و... همچنان به این رفتار (مصرف تریاک) ادامه میدهد. همین الگو ممکن است نه در مصرف مواد، بلکه در امور دیگری نیز در بعضی افراد دیده شود؛ بهطور نمونه یک مدیر ظاهراً موفق که مدام ساعات کاری و حیطهی فعالیتاش را افزایش میدهد، هیچگاه -حتی درحین غذاخوردن یا در یک سفر تفریحی- از درگیری با کارش دست نمیکشد و باوجود بیماریهای جسمانی متعدد همچون فشارخون بالا و زخم گوارشی و کمردرد و پیشنهاد پزشکان مبنیبر کمکردن فشارِ کاری، همچنان به همان شدت درگیر کار است و بههیچوجه نمیتواند کنترلی بر این رفتارش داشته باشد، دچار «اعتیاد به کار» است. چه عواملی فرد را به سمت اعتیاد پیشمیبرد؟ امروزه در روانپزشکی، با الگویی کار میکنیم که آن را الگوی «زیستی- روانی- اجتماعی- معنوی» مینامیم. براساس این مدل، انسان موجودیست با 4بُعد: بُعد زیستشناختی ، بُعد روانشناختی ، بُعد جامعهشناختی و بُعد معناشناختی ؛ بنابراین هر پدیدهی مربوط به انسان را لازم است از این 4بُعد تحلیل کنیم؛ چه یک پدیدهی مربوط به سلامتی (مانند ازدواج یا کسب و کار) و چه یک پدیدهی مربوط به بیماری (مانند افسردگی، دیابت یا ایدز) بنابراین به این سؤال لازم است در 4بخش پاسخ دهیم: - عوامل زیستشناختی مستعدکنندهی اعتیاد - عوامل روانشناختی مستعدکنندهی اعتیاد - عوامل جامعهشناختی مستعدکنندهی اعتیاد - عوامل معناشناختی مستعدکنندهی اعتیاد از نقطهنظر «زیستشناختی»، برخی عوامل ژنتیکی، افراد را مستعد اعتیاد میسازند. گروهی از افراد از نظر ژنتیک، بسیار جسور و بیاحتیاط هستد، ساختمان شیمی مغز آنان بهگونهایست که نسبت به سایرین، از خطرات، کمتر پرهیز میکنند (خطرپرهیزی در آنان کم است.) این افراد نسبت به دیگران، بیشتر سراغ رفتارهای پرریسک و خطرناک میروند. این الگو در کودکی ممکناست بهصورت آتشبازی، کتککاریهای وحشیانه، پریدن از بلندیها و در نوجوانی بهصورت درگیری با معلمان و مسؤولان مدرسه، موتورسواری و رانندگی بیاحتیاط و... خود را نشاندهد. این افراد به همین لحاظ بارها دچار تصادفات رانندگی، سقوط، شکستگی استخوانها و درگیری با اولیای امور، پلیس و قانون میشوند و بهاصطلاح «پرحادثه» هستند. در پژوهشهای داوطلبانهی تحریک با شوک الکتریکی دردناک، دیده شده که افراد معمولی درحین این آزمایش، در فواصل شوکهای الکتریکی دچار «اضطراب انتظار» میشوند؛ یعنی هنگامی که یک شوک را دریافت کردهاند و احتمال میرود ظرف چند ثانیه یا چند دقیقهی آینده شوک بعدی را دریافت کنند، سطح اضطرابشان بالا میرود، درصورتی که افراد «حادثهساز»، در فواصل شوکها اضطرابشان بالا نمیرود؛ یعنی بهگونهای در مقابل محرکهای دردناک، کمترس و جسور هستند، درحالی که سطحِ ادراکِ دردشان با دیگران تفاوتی ندارد. طبعاً هشدارهایی که در موردِ خطرناکبودنِ مواد مخدر داده میشود، چندان این افراد را نمیترساند و آنان با وجود آگاهی از خطرناک بودنِ مواد، از این تجربه پرهیز نمیکنند. در بسیاری از رفتارهای غیرقانونی نیز چنین افرادی درگیر هستند. آنان با وجود اینکه احتمال بازداشت و زندانیشدنشان میرود، به رفتارهای غیرقانونی مبادرت میورزند و اضطراب چندانی را در این زمینه تجربه نمیکنند! باید دانست که گرچه یکی از زمینهسازهای اعتیاد، ساختار ژنتیک و مزاجیست اما کمتر از نیمی از معتادان، دچار این ساختار ژنتیکی هستند. در اغلب افرادِ دچار اعتیاد، جنبههای روانشناختی، اجتماعی و معنوی زندگی، آسیبزاست و ممکن است این افراد با توجه به «هزینهای» که اعتیاد برایشان ایجاد میکند، زمان مراجعه به درمانشان، متفاوت باشد. فشارهای فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی، شغلی و قانونی، جزو عواملی هستند که در بخش قابلتوجهی از معتادان، انگیزهساز درمان بودهاند؛ بنابراین چنین فرضیهای که اساسِ زیستشناختیِ اعتیاد، مسؤولیت فرد را در برابر بیماریاش منتفی میکند، فرضیهی درستی نیست. از سویی دیگر، هنوز پیشرفتهای طبی و روانشناختی نتوانستهاند به روش مؤثری برای کنترل رفتارِ افراد «حادثهساز» و بیشازحد جسور دستیابند؛ بنابراین موارد زیادی پیشمیآید که «جامعه» چارهای جز اقدامات پلیسی و محدودیتهای قانونی برای کنترل آسیبی که این افراد به خودشان و دیگران میزنند، ندارد. ادامه دارد...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 614]