واضح آرشیو وب فارسی:مهر: روشنفكري با هر تعريف از خود در ستيز است
خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: چندي است مجدداً بحث پيرامون تعريف و معناي روشنفكري در جامعه فكري ايران رواج يافته و عدهاي با ارائه تعريفهايي از اين مفهوم خواهان نشان دادن اين نكته هستند كه نسب روشنفكري با سنت و دين و فرهنگ چيست.
روشنفكر محصول و فرزند جهان جديد به حساب مي آيد. بدين روي عده زيادي بر اين نظرند كه بسياري از مؤلفههاي مدرنيته بيشتر و بهتر از هر جا و هركس در چهره روشنفكر عيان است. اگر بدانيم كه مدرنيته، فرهنگي سنت ستيز است و خواهان انقلابهاي شگرف در انديشه و پيشه آدمي است، بر استوانۀ نقد و عقل مدرن بنا شده و انسانمحور و زندگيمحور است مي توان بازخواني تعريف روشنفكر را با بازبيني مدرنيته و جهان جديد صورت داد.
به معناي ديگر قبل از جهان جديد، كمتر با اصطلاح روشنفكر رو به رو بوده ايم و هرچند مفاهيم و عناويني چون: حكيم، پير فرزانه و پژوهشگر را داشته ايم ، ذهن و زبانمان به مفهوم چندگانه و ذومعنايي روشنفكر برنخورده بود. با اين همه، نكتۀ مهمي را نمي توان ناديده گرفت؛ اينكه تاريخ بشر - و بخصوص تاريخ انديشه بشر - همچنان كه تاريخ گسستها و انقطاعهاست ، تاريخ تداومها و پيوستگي ها هم به شمار مي رود.
بسياري از تحولات مهم انديشه و زندگي آدمي چون مدرنيته گرچه انقطاعي از گذشته به حساب مي آيند فراوان از تحولات و تغييرات دنياي قبل از خود نسب مي برند. براي مثال اگر ما قرون وسطايي را در غرب مشاهده نمي كرديم به طور حتم ريشههاي مدرنيته شكل نگرفته و تحولي با اين عظمت حادث نشده بود. به مفهوم روشنفكري نيز بايد از اين دريچه نگريست.
شكي نيست كه تاريخ بشر پر است از انديشه ورزان مشفق و دلسوزي كه درد انسان آنها را به حركت و تلاش واداشته است و برنامه و طرحي را دنبال كرده اند. روشنفكران به طور قطع و يقين از اين سرچشمه آب نوشيده اند و ما ضمن نگاه به نقاط افتراق آنها با اين گروه "انديشه ورزان دردمند" به نكات اشتراك نيز بايد توجه كنيم.
پوشيده نيست كه ما شاهد جغرافياهاي فرهنگي گوناگوني در جهان هستيم؛ فرهنگهايي كه هريك مباني فكري - ارزشي خاص خود را دارند. اگر خواسته باشيم از مفهوم مهم موجود در فلسفۀ تاماس كوهن استفاده كنيم مي توانيم بگوييم كه ما در جهاني فرهنگي با سرمشقها و پارادايمهاي مختلف زيست مي كنيم . واضح است كه تآكيد بر افتراقات فرهنگي، ادامۀ تعريفي عام و جهانشمول از روشنفكر را دشوار مي نمايد. بالاخره هر تعريفي - و از جمله تعريفي كه از روشنفكر مي شود - از مشخصه هاي بومي و فرهنگي نسب مي برد و از آن تآثير مي گيرد.
با وجود اين دشواريها، ميتوان بر تعاريفي عام از روشنفكر دست گذاشت. روشنفكر انديشهورزي است كه اولاً به عقل مدرن مجهز و مسلح است، ثانياً موضوع انديشه خويش را جمع يا اجتماعاتي از انسانها قرار داده است و ثالثاً نسبت به بقاي جامعه خويش، حساسيت و دغدغه فراواني به خرج مي دهد. بنابراين انديشهورزي، انسانانديشي و دردمندي سه مشخصۀ بنيادين روشنفكري محسوب مي شوند؛ مشخصههاي لازمي كه البته لوازم كافي آنها را ضرورتهاي ديگر به وجود مي آورند.
با اين همه، وضعيت روشنفكري در كشورهاي جنوب و تعاريف و تعابير جانبي كه از آن وجود دارند در تفاوت با تعريف و وضعيت روشنفكر شمال است. هماكنون مقولاتي كه روشنفكران جنوب بدان مي پردازند - و يا بايد بپردازند - به مباحثي شبيه هستند كه روشنفكران انتهاي سدۀ نوزدهم و ابتداي سدۀ بيستم غربي بدانها توجه مي كردند. به تعبير يك روشنفكر، با تسامح ميتوان گفت كه اگر روشنفكران جنوب سعي خود را معطوف به اين نكته كرده اند كه تغيير از سنت به تجدد را با كمترين خطر ميسر كنند روشنفكران شمال بيشتر به اين مي انديشند كه حركت غرب از مدرنيته به پسا مدرن را ممكن سازند.
اينها همه نشاندهندۀ آن است كه دادن تعريفي عام از روشنفكر بسي سخت است و جغرافياهاي متفاوت فرهنگي را بايد در نظر گرفت. به تعبير ديگر مقولهاي قابل تعريف است كه ماهيتي داشته باشد اما در مقولاتي كه تاريخ دارند و ما با تجليات گوناگون آنها مواجهيم بايد ضمن دادن تعريفي تقريبي يا به قول قدماي خودمان رسمها ( نه حدها) ، تفاوتها و تمايزها را مدنظر داشت.
فيلسوفان وجودي به ما يادآوري كردهاند كه انسان موجودي است كه با هر تصوير از خود در ستيز است. به تعبيري ديگر انسان تنها موجودي است كه با هر تعريفي از وي كه ارائه مي شود مخالفت و ستيز مي كند. تاريخ بشري به يك معنا محصول تعاريف و تصاوير گوناگوني است كه از انسان شده است. اتفاقاً نقطۀ افتراق اديان هم اكثراً جايي است كه تعاريف مختلفي از انسان ارائه شده است. اينها همه نكتۀ مهمي را به ما گوشزد مي كند اينكه با تصويري خاص به سراغ تعريف و كارنامۀ هر گروه انساني - كه روشنفكران البته از جملۀ آنها هستند - نرويم. ما با زمانها و مكانهاي بس متنوع روبه روييم كه با توجه به هريك از آنها مي توان روشنفكري را به بررسي نشست و نه آنكه به راويتها و تعاريف كلان پناه برد. .
يکشنبه 29 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]