واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: آنچه اكنون زنگ هاي خطر را براي تحولات درپيش روي جهان عرب عليه استبداد غربگرا به صدا درآورده، احتمال به تاراج رفتن نتايج آن است. گزارش منابع غربي حاكي است كه بروز اين تحولات در كشورهاي عربي- آفريقايي از مدت ها قبل توسط برخي از دستگاه هاي سياسي و اطلاعاتي وحتي رسانه هاي آمريكايي پيش بيني و هشدار داده شده بود. به همين دليل عدم برنامه ريزي براي براي استفاده و يا مصادره به مطلوب جريان اعتراضات مردمي دراين منطقه بعيد به نظر مي رسد. اين نكته را نيز بايد درنظر گرفت كه در شرايطي كه مردم برخي كشورهاي عربي تلاش مي كنند از زير سلطه استبداد حاكميت هاي نظامي طرفدار غرب بيرون آيند، مواضع غرب به رهبري آمريكا در مورد چرخش كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا متناقض بوده است. به عنوان مثال پي جي كرولي، سخنگوي وزارت خارجه آمريكا، دولت مصر را دولتي تعادل بخش در منطقه عنوان كرده است. مقامات آمريكايي مستقيما و يا دراطلاعيه هاي مختلف در حالي كه بر ضرورت اجراي اصلاحات در مصر تاكيد دارند، درعين حال دولت مصر را همچنان متحد واشنگتن مطرح مي كنند. ازخاور ميانه بزرگ تا خاورميانه جديد -------------------------------------------------- برخي صاحبنظران علوم سياسي معقتدند: اصطلاح خاورميانه اساسا ريشه اي استعماري دارد و به دوران استعمار قرن نوزده انگليس بر مي گردد كه جغرافياي آسيا را به خاورسه گانه نزديك، ميانه و دور تقسيم كرد. توجه به برنامه هاي آمريكا براي تحقق خاورميانه بزرگ و سپس خاورميانه جديد از زمان دولت بوش سرعت ويژه اي گرفت. منابع رسانه اي مهمترين ويژگي خاورميانه بزرگ مورد نظر دولت بوش را كه در سال 2004 معرفي شد، مسلمان بودن اين كشورها عنوان كردند. سازمان تحقيقاتي موقوفه كارنگي براي صلح خاورميانه در مطلبي در 29 مارس 2004 دراين زمينه نوشت: قرار است طرح خاورميانه بزرگ بوش، آمريكا، اروپا و خاورميانه را به منظور ايجاد تغييرات سياسي و اقتصادي آماده كند، اما اين ابتكار عمل، دموكراتيزه كردن كشورهاي عربي را مورد خطاب قرار نداده است. پروژه خاورميانه بزرگ اولين بار در نشست گروه هشت در سال 2004 از سوي دولت بوش به عنوان بخشي از طرح آمريكا براي ايجاد تغيير در روش غرب در ارتباط با خاورميانه مطرح شد. موسسه كارنگي يك اتاق فكري آمريكايي است كه از سال 1910در حوزه روابط بين الملل به تحقيق مي پردازد و درچند شهر جهان مانند مسكو، بيروت، واشنتگن، پكن و بروكسل نمايندگي هاي منطقه اي نيز دارد. مركز مطالعاتي گلوبال ريسرچ نيز در مطلبي به نقل از برژينسكي مشاور امنيت ملي اسبق آمريكا، خاورميانه جديد را اهرم كنترل منطقه اي كه خود آنرا بالكان هاي اوراسيا مي نامد، دانست. بالكان هاي اوراسيا شامل قفقاز ( گرجستان، جمهوري آذربايجان، ارمنستان)، آسياي ميانه (قزاقستان، ازبكستان، قرقيزستان، تركمنستان، افغانستان و تاجيكستان) و همچنين تركيه است. گلوبال ريسرچ، در پاسخ به اين سوال كه خاورميانه به اين بزرگي كه در پروژِه آمريكا مطرح است چه وجه مشتركي را دارد و نحوه تعامل كشورهاي آن چگونه است؟ نوشت: ويژگي مهم مشترك مردم اين منطقه مسلمان بودن بودن آنهاست وگرنه هيچ وجه مشترك ديگري براي مردمان اين منطقه در اقصي نقاط آن نمي توان يافت. طرح خاورميانه جديد 2006 رايس- اولمرت؛ هرج و مرج سازنده --------------------------------------------------------------------- مهدي داريوش ناظم الرعايا، كارشناس خاورميانه و آسياي ميانه مركز تحقيقاتي گلوبال ريسرچ يا مركز تحقيقات جهاني سازي در تحليلي با عنوان طرح هايي براي ترسيم دوباره خاورميانه؛ پروژه اي براي خاورميانه جديد در 18 نوامبر 2006 نوشت: اصطلاح خاورميانه جديد در ژوئن 2006 در تل آويو توسط كاندوليزا رايس به جاي اصطلاح كهنه تر خاورميانه بزرگ مطرح شد. در روزهاي اوج حمله تل آويو به جنوب لبنان كه با حمايت آنگلوساكسون ها ( آمريكا و انگليس) همراه بود، ايهود اولمرت نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي و كاندوليزا رايس وزير خارجه آمريكا رسانه هاي جهان را از اين موضوع آگاه كردند كه اجراي پروژه خاورميانه جديد از لبنان آغاز شده است. براساس اين گزارش؛ اعلاميه مشترك رايس و اولمرت درباره شكل گيري خاورميانه جديد در حقيقت تاكيد بر نقشه راه نظامي آنگلوساكسون-اسرائيل براي خاورميانه بود. اين پروژه كه از سال ها پيش در حال طراحي بوده شامل ايجاد ناآرامي، شورش و خشونت در خاورميانه مي شود كه ناآرامي ها بايد از لبنان، فلسطين، سوريه، عراق، خليج فارس تا مرزهاي افغانستان تحت حاكميت ناتو كشيده شود. در اين پروژه، برخي كشورها نقطه فشار براي ايجاد ترتيبات جديد در خاورميانه خواهند بود كه اين امر با رهاسازي هرج و مرج سازنده constructive choas محقق خواهد شد. داريوش ناظم الرعايا در اين مقاله ويژگي مهم طرح آمريكا براي خاورميانه بزرگ را ايجاد تخريب سازنده دانست و گفت: اين هرج و مرج هاي سازنده كه مولد خشونت و جنگ در منطقه است ،زمينه را به شكلي كه آمريكا، انگليس و اسرائيل بتوانند نقشه خاورميانه را طبق نيازهاي ژئواستراتژيك و اهدافشان طراحي كنند، فراهم مي كند. بنا به آنچه مارك لوينMark Levine روزنامه نگار يهودي آمريكايي مقيم واشنگتن مطرح كرده ، در بحث جهاني سازيهاي نئوليبرال و نئومحافظه كاران قراربراين بود كه دولت بوش به هرج و مرج سازنده به عنوان روشي براي توصيف فرآيندي كه اميدوارند از طريق آن بتوانند نقظم نوين جهاني را رقم بزنند متوسل شود. ايجاد تخريب سازنده از واژگان كليدي مايكل لوين مشاور نئو محافظه كار بوش بود. او اين واژه را هم معناي يك نيروي انقلابي وحشت آور براي ايجاد تخريبي سازنده دانست. ناظم الرعايا به جنگ عراق و افغانستان نيز اشاره كرده و نوشته است: آنگلوآمريكايي ها عراق، بويژه كردستان عراق را اشغال كردند كه به نظر مي رسد نوعي زمينه سازي براي بالكانيزه كردن (جدايي سازي) خاورميانه باشد...براين اساس كشورهاي كوچك ديگر توان به چالش كشيدن قدرت هاي بزرگ راندارند، مثلا تايوان نمي تواند چين را به چالش بكشد و يا فنلاند شورويي سابق را... اين برنامه براي گسترش نفوذ آمريكا در خاورميانه مورد پيگيري است. كلينتون و نجات خاورميانه از غرق شدن در شن ------------------------------------------------------ اظهارات هيلاري كلينتون وزيرخارجه باراك اوباما يك روز پيش از شروع رخدادهاي تونس كه خود آغازگر تحولات زنجيره اي در كشورهاي عربي بود، نيز جاي تامل دارد: روزنامه لس آنجلس تايمز روز 14 ژانويه - همزمان با فرار بن علي از تونس-از دوحه گزارش داد: كلينتون در 13 ژانويه 2011، خيلي شفاف و صريح ، رهبران خاورميانه را درباره بازكردن نظام سياسي و اقتصادي به چالش كشيد و هشدار داد كه بنيادهاي منطقه در حال غرق شدن در شن هستند. كلينتون كه در نشستي بين المللي در قطر به عنوان يكي از كشورهاي حاشيه خليج سخن مي گفت، اعلام كرد كه دولت هاي منطقه به تقسيم قدرت با گروه هاي مدني و داوطلب براي غلبه بر مشكلاتشان در ارتباط با انفجار جمعيت، اقتصادهاي راكد و منابع طبيعي رو به كاهش، نياز دارند. وي با اشاره به نرخ بيكاري 20 درصد به بالا در ميان جوانان اين منطقه گفت: مردم از موسسات فاسد و نظم سياسي راكد خسته شده اند و خواهان اصلاحات هستند. تعداد كمي از دولت هاي خاورميانه طرح هاي بلندمدت براي از بين بردن تهديدات دارند. براساس اين گزارش محورهاي ديگر اظهارات وزير خارجه آمريكا بدين شرح است: مردم در بسياري از ملت ها آگاه شده اند و ديگر مثل گذشته نيستند و مي دانند كه بيشترين ثروت در اغلب كشورها در اختيار يك گروه كوچك نخبه قرار داد. كشورهاي منطقه مي توانند اقتصادشان را بوسيله ارائه آزادي هاي بيشتر به اقليت ها و زنان تقويت كنند. بعضي كشورهاي شمال آفريقا و خاورميانه از آموزش هاي جهاني برخوردار نيستند... كشورهاي زيادي در مقابل رشد جامعه مدني و گروه هاي داوطلب مقاومت مي كنند و به آن نه به عنوان يك همكار بلكه به عنوان يك تهديد يا دشمن نگاه مي كنند. اگرچه اظهارات كلينتون كه همزمان با اعتراضات گسترده تونس و تظاهرات خياباني درالجزاير طرح شد، ظاهرا نگاه معمول دولت آمريكا را در اين گونه موارد بيان مي كند، اما درواقع موضع گيري ديگر مسوولان آمريكايي دراين زمينه ، تامل براين موضوع را دو چندان مي سازد. دستياران كلينتون بلافاصله پس از اظهارات وي، مدعي شدند كه وزير خارجه آمريكا به دليل نگراني از اين كه نتوانسته مسائل را در نشست هاي متعدد با رهبران منطقه در ميان بگذارد، چنين سخنراني پرجوش و خروشي را ايراد كرده است. روزنامه نيويورك تايمز نيز در تازه ترين گزارش خود به نقل از تحليلگران آمريكايي گفت كه زمان شكستن نظم كهنه كشورهاي عربي فرا رسيده است. اين روزنامه آمريكايي كه در دو قرن گذشته در اختيار يك خانواده يهودي به نام سولزبرگر است، نوشت: هفته هاي گذشته، نظم كهنه عربي روزهاي بدي را تجربه كرد. مصر، سال نو ميلادي را با انفجار كليسايي در اسكندريه تجربه كرد. اين در حالي است كه سال ها ركود سياسي در اين كشور، جدايي بيشتر مسيحيان و مسلمانان اين منطقه را دامن زده است... جدايي جنوب آفريقايي نشين سودان از شمال عرب نشين هم بيانگر همين موضوع است. از ديگر نشانه هاي شكستن نظم كهنه عربي هم مي توان فراري دادن ديكتاتور تونس ...نام برد. در لبنان هم اين كشور با تكرار بحران شش ساله درباره حاكميت روبروست. اين گزارش با پيش بيني برخي تحليلگران آمريكايي اينگونه به پايان رسيده است كه؛هنوز قضاوت درباره وضعيت جهان عرب زود است، اما 2011 مي تواند سال بي ثباتي و جدايي براي خاورميانه باشد. پژوهش** 9191**1599
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 873]