تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815367506




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حقارت‌های خاکستری وینستون


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حقارت‌هاي خاکستري وينستون
داخل طوفان
درباره داخل طوفان ساخته تادس او ساليوان سينماي مرده و يا در حالت خيلي خوشبينانه؛ سينماي در حال احتضار انگلستان؛ سالهاست که به اين وضع اسفناک دچار شده استاکران‌هاي گسترده و وسيع فيلم‌هاي اروپايي و به ويژه آثار آمريکايي، علاقه‌مندي بي حد و حصر انگليسي‌ها به تلويزيون و مهم‌تر از همه نبود جانشين‌هايي در خور، براي غول‌هاي قديمي و ستون‌هاي سينماي انگلستان همگي از دلايل اين احتضار به شمار مي‌آيند. با اين همه‌؛ همانگونه که برخي بيماران محتضر جرقه‌هايي از اميد و شفا گاه به گاه ممکن است نشان دهند، سينماي انگلستان نيز در مواقعي، نمونه‌هاي در خور توجهي ارائه مي‌دهد. حتي اگر اين آثار فيلم‌هايي باشند که بصورت مشترک توليد شده باشند. در داخل طوفان (Into the storm ) يکي از اين آثار است.در داخل طوفان بيش از آنکه يک فيلم جنگي يا حتي شرح حال باشد، يک ملودرام اجتماعي محض است. يک داستان سر راست و خط کشي شده از زندگي مردي که هرگز در يک خط مستقيم حرکت نکرد و همين ويژگي او سرمنشا وجود حوادث بيشمار در زندگي فردي، اجتماعي، خانوادگي و سياسي‌اش شد. آدمي به اسم وينستون چرچيل.يک روايت واقعي از دو دوره کاري چرچيل و به تناسب آن دودوره مهم در تاريخ انگلستان و جهان را به تصوير مي‌کشد. يکي در سال 1940، زمانيکه قدرت ناگهان به چرچيل تفويض مي‌گردد و ديگري چهار سال بعد، زمانيکه جنگ جهاني روبه پايان است و چرچيل عملکرد ويژه‌اي در اين دوران از خود نشان داده.در داخل طوفان البته لحن تقريبا رو راستي دارد. به هرحال در روايت آثار تاريخي، بويژه فيلم‌هايي که در آن تاريخ معاصر روايت مي‌شود، از آنجائيکه هويت افراد محرز است و عمده تماشاگران کمابيش با آنها آشنا هستند؛ نمي‌توان آنچنان به تحريف پرداخت. در باره وينستون چرچيل نخست وزير بريتانيا در دو دوره ي 1940 تا 1945 و سپس 1951 تا 1955، اين روايت اما مي‌توانست پيچيده شود، چنانکه همواره در طي اين 60 سال دو چهره از از او براي مردم جهان و مردم بريتانيا قابل تصور بوده است.در داخل طوفان بيش از آنکه يک فيلم جنگي يا حتي شرح حال باشد، يک ملودرام اجتماعي محض است. يک داستان سر راست و خط کشي شده از زندگي مردي که هرگز در يک خط مستقيم حرکت نکرد و همين ويژگي او سرمنشا وجود حوادث بيشمار در زندگي فردي، اجتماعي، خانوادگي و سياسي‌اش شد. آدمي به اسم وينستون چرچيل.در داخل طوفان البته به نگاه مردم بريتانيا بيشتر پرداخته و اين مهم نيز قابل درک است اما در لابلاي فيلم، اين تضاد شخصيت چرچيل نيز به ظرافت بيان شده است. تضادي که گاهي ترسناک هم جلوه گري مي‌کند. اما در نهايت اين فيلم متعلق به يک اسطوره  سياسي و نظامي و حتي ادبي (چرچيل در سال 1953 موفق به کسب جايزه نوبل ادبيات شد) تاريخ معاصر انگستان است و قرار است اگر در داخل طوفان يک تجليل پروپيمان هم از او نباشد؛ ذکر تاريخ مردم آن ديار در دوران سخت جنگ جهاني دوم نام گيرد. از اينرو با ديدن اين فيلم نمي‌توان چرچيل را جاني قلمداد کرد.
داخل طوفان
 چنانچه برخي مي‌توانند وينستون چرچيل را جاني تمام دوران تاريخ بشري عنوان کنند و اين ادعا؛ دست برقضا هرگز پربيراه نيست. او در طي سال‌هايي که در ارتش بريتانيا خدمت مي‌کرد و هم چنين در زماني که بعنوان وزير مستعمرات در کابينه انگلستان عضويت داشت و مهم‌تر از در طي دوران اول نخست وزيري‌اش، کم آدم نکشت و کم ماموريت‌هاي گسترده آدم کشي ترتيب نداد. به گونه‌ايکه در برخي از اسناد عنوان مي‌کنند که چرچيل تنها در هندوستان بين 6 تا 7 ميليون نفر را طي سالهاي 1943 تا 1947 بواسطه سياست‌هاي تند روانه‌اش روانه گور کرده است. در خلال جنگ جهاني دوم نيز از همان روزي که جايگاه وزارت مستعمرات را ترک کرد تا بعنوان نخست وزير دوران جنگ انگستان؛ به دربار شاه جورج عزيمنت کند تا پايان جنگ دستانش به خون افراد زيادي اگرچه مستقيما آغشته نگشت اما، سربازان متفقين پيرو دستوراتي بودند که سرمنشا تمامي آنها از افکار جنگي و سياسي چرچيل تراوش کرده بود. اگر بخواهيد از طريق ديدن در داخل طوفان به چنين نتيجه‌اي برسيد ؛ به جواب دلخواه خود نمي‌رسيد.از آن سو برخي اورا مهم‌ترين و برترين سياستمدار تمام ادوار انگلستان و حتي جهان مي‌دانند. نوع کارکرد او؛ روش زندگي، برخوردش با مردم و ملتش و هم چنين اتخاذ سياست‌هايش در قبال شرکاي سياسي و تجاري کشورش و هم چنين مقابله با دشمنان ؛ از سوي طرفداران او عمدتا بي اشکال و حتي بعنوان يک رفرنس و مرجع جلوه گري مي‌کند.اما با دقت در روايت در داخل طوفان، مي‌توانيم به يک آيتم اساسي برسيم که ردخور ندارد. اگر در مورد جاني بودن چرچيل و هم چنين در مورد منجي بودنش در خلال سال‌هاي صدارتش، قضاوت را به کناري نهيم، تحقير شدن او از سوي ملتش در اين فيلم بيش از هر چيز ديگري جلوه گري دارد. دست برقضا شروع فيلم ، با آغاز و روند شکل‌گيري اين تحقير صورت مي‌گيرد. جنگ جهاني دوم روزهاي آخرش را طي مي‌کند و طبيعتا چرچيل سرمست غرور است و يا خوش بيني به انتخابات آينده کشورش و پيروزي حزب متبوعش فکر مي‌کند. در حالي که يک تشويش نهاني دمي او را آسوده نمي‌گذارد. ديالوگ‌هاي سکانس آغازين به خوبي اين تشويش و در مواقعي غرور را مي‌تواند نشان دهد. برندون گليسون در نقش وينستون چرچيل در جنوب فرانسه با فراغت مشغول شنا است و افکارش با پايان جنگ گره خورده است و انتخابات در پيش رو.لحظاتي بعد شاهد حضور او در کنار همسرش کلمي (با بازي درخشان جنت مک تر) در اقامتگاه پائيزي هستيم. ديالوگ‌ها برقرار است و خس و حال‌ها مطبوع اما آنچه از کاراکتر چرچيل بيش از هرچيز قابل مستفاد است؛ ترديد و شک اوست نسبت به انتخابات آينده. ترديدي که چرچيل حتي حاضر نيست آن را براي خود به زبان بياورد و اين کلمي است که با ظرافت به چرچيل يادآوري مي‌کند که اين شک مي‌تواند او را از پاي دربياورد . شکي که اگرچه خود صاحب آن تمام همتش را در پنهان کردن آن به کار مي‌برد اما اين شک نه تنها در خود خانواده بلکه در کابينه و مردم نيز نفوذ کرده است. روزنامه‌ها نيز مدام از اين شک حرف مي‌زنند. سکانس ورود کلمي به اقامتگاه را به ياد بياوريد. آنجايي که دخترش با صداي بلند دارد  تکه‌اي از تحليل انتخاباتي را از روي روزنامه مي‌خواند و کلمي به دخترش مي‌گويد: اگر پدرت اين مقاله را بخواند حتما ناخشنود خواهد شد؟خب پس داستان چيست؟ بر اساس آنچه در فيلم مي‌بينيم ؛ مگر براي بريتانيايي جماعت؛ وينستون چرچيل سمبل پيروزي نيست؟ و مگر دولت او نتوانسته طي 4 سال نفس گير هم اوضاع داخلي و هم جنگ بين المللي را کنترل کند؟ اگر اين‌گونه است پس اين سايه شک و ترديد براي پيروزي در انتخابات آينده از کجا مي‌آيد؟ يا اصلا ممکن است اين شک يک نگراني بيهوده باشد و بس؟داستان اينجا است که مردم انگستان پس از پايان جنگ خيلي راحت چرچيل را کنار گذاشتند و به او براي روزهاي صلح جهت ليدري اعتماد نکردند. براي آنها اقدامات چرچيل در زمان جنگ قابل احترام بود . همين مردم بلافاصله پس از جنگ او را به کناري نهادند. طرفه اينکه همين مردم در انتخابات بعدي يعني در سال 1951 دوباره حزب او و شخص وينسون چرچيل را به صدارت رسانيدند.
داخل طوفان
نکته اينجا است که اين عدم انتخاب، شديدترين تحقير براي وينستون چرچيل در سطح جامعه بريتانيا و در بعد کلانش؛ در سطح جهاني به شمار مي‌آمد. هيچ بحثي در اين نبود. در حالي که او در سخنراني‌ها و در تبليغات ابتدايي انتخابات از حزب رقيب پيش بود ؛ به ناگاه سقوط کرد. در داخل طوفان به اين سقوط با بهترين روايت ممکن ؛ قصه چرچيل را به سر رسانيده است. اصلا عمده روايت در داخل طوفان به اين سقوط اختصاص دارد. جايي که جامعه نقش منحصر بفردش را نيز در اين رابطه به عالي‌ترين وجه به تصوير مي‌کشد.از اينروست که در ابتداي نوشتار نيز ذکر کردم که در داخل طوفان، صرفنطر از يک روايت شرح حال يا يک فيلم تقريبا جنگي، در جا مي‌تواند يک ملودرام اجتماعي نيز باشد. دو سکانس پاياني فيلم را به ياد بياوريد. جايي که بيش از هر موقعي نقش و تنفس اجتماع در تحقير موقعيت سياسي و حتي موقعيت خانوادگي سر وينستون چرچيل، قابل عرضه است. در اين نماها به وفور چرچيل را در هنگام قرائت سخنراني‌هاي راديويي و در اجتماعات مي‌بينيم.آنچه چرچيل در اين سخنراني‌ها مي‌گويد در واقع بيانيه‌هاي انتخاباتي و اعلان برنامه‌هاي کاري او براي دولت بعدي‌اش است. مواردي که با شدت و حدت از سوي او عنوان مي‌گردد و نشان مي‌دهد که او بسيار به اين سياسيت‌ها پايبند است و به اجراي آنها ايمان دارد. آنچه او مي‌گويد البته تنها چيزي که ندارد، آيتم‌هايي است که مردم پس از تحمل سالها جنگ و سختي  انتظارش را دارند حتي در حرف‌هاي او نقش مردم در اين پيروزي کمرنگ عنوان مي‌شود. جداي از نقش مردم در جنگ، برقراري صلح واندکي آرامش و اندکي فراموشي از جنگ براي بيداري دوباره و ساختن ويرانه‌ها، ديگر مواردي است که چرچيل از آنها سخن نمي‌گويد. در واقع هر آنچه مردم شايق به شنيدنشان هستند را در کلام او نمي‌يابند.کلوزآپ‌هاي چهره مردم در خلال اين سخنراني‌ها که متعدد نيز در سکانس پاياني کار شده، همگي صورتي از جامعه را نشان مي‌دهد که ديگر از صحبت‌هاي غم افزا و نگران کننده عاصي‌اند و ديگر حاضر به شنيدنش نيستند. حتي اگر اين صحبت‌ها توسط اسطوره ي سياسي و جنگي آنها يعني وينستون چرچيل گفته شود. سردي، بهت، بي‌تفاوتي و مهم‌تر از همه خشم آشکار مهمترين واکنش‌هايي است که در اين کلوزآپ ها جلوه گري مي‌کند. در داخل طوفان به کامل‌ترين وجهي اين عدم اعتماد، اين احساس نارضايتي و اين کنار گذاشتن و سر انجام تحقير چرچيل را به تصوير مي‌کشد. روايتي که پيش از اين در هيچکدام از آثاري که در باره اين شخصيت ساخته شده بود ، وجود نداشت.در داخل طوفان (in to the storm) کارگردان: تادس او ساليوان /نويسنده : هيو وايت مور / بازيگران: برندون گليسون در نقش وينستون چرچيل ؛ جنت مک تر در نقش کلمي چرچيل؛ يان گلن در نقش شاه جورج و لن کاريو در نقش فرانکلين روزولت / محصول 2009 انگلستان و آمريکا / اکران: نوامبر 2009 / زمان: 105 دقيقه.مهدي تهراني / همشهري تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 279]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن