واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ما مسلسل ها را می جوییم سید عبدالحسین واحدی از پیشگامان تأسیس جمعیت فدائیان اسلام بود و از آغاز مبارزه این جمعیت با دستگاه جور تا زمان شهادت به عنوان مرد شماره 2 این تشکل شناخته میشد. او به همراه دیگر یاران فدائیان اسلام، مسیر تاریخ را در جهت منافع ملت مسلمان ایران تغییر داد.پس از آنكه هژیر به دست شهید سید حسین امامی از بین رفت، مبارزات آیت الله كاشانی و جبهه ملی علیه شركت نفت انگلیس به اوج خود رسید، شهید واحدی احساس كرد كه حضور او در تهران، ثمربخش تر خواهد بود، از این رو از قم عزیمت كرد و در كنار شهید نواب صفوی و سایر فدائیان اسلام، به مبارزه پرداخت.
شهید نواب به درایت، توانایی و قدرت استدلال شهید واحدی، ایمان وافر داشت و در كارها و تصمیمات بزرگ پیوسته با او مشورت می كرد. او حتی هنگام مصاحبه با خبرنگارهای خارجی و داخلی، از استعداد و اندیشه های واحدی بهره می برد و گاهی به دیگران می گفت كه پاسخ سئوالاتشان را از او بگیرند.وی روز یازدهم اسفند ماه 1329، فدائیان اسلام، گردهمایی سرنوشت ساز خود را اعلام و از مردم، ارتش، ژاندارمری و شهربانی برای شركت در این گردهمایی دعوت كردند. شهید عبدالحسین واحدی، در جلوی مسجد شاه و در برابر چشم های نگران و منتظر مردمی كه به شوق دستیابی به عدالت و كرامت جمع شده بودند، با لحنی متین و كلامی متقن، بیش از دو ساعت سخنرانی كرد و جنایت ها و خیانت های خاندان پهلوی را در ظرف سی سال حكومتشان برشمرد و دولت های انگلستان، شوروی و آمریكا را به خاطر مداخله در امور داخلی ایران محكوم كرد. او فریاد بر آورد كه نفت ایران متعلق به ملت ایران است و هیچ بیگانه ای حق تصرف در آن را ندارد. او با صدای رسا اعلام داشت كه نمایندگان مجلس شورای ملی، مسند نمایندگی را غصب كرده اند و نماینده حقیقی مردم ایران نیستند، دولت رزم آرا غاصب و فرمایشی است و آگاهی به احكام اسلام ندارد و قادر نیست قوانین الهی را به اجرا درآورد و نیازهای حقیقی مردم را برآورده سازد. همچنین در پایان سخنرانی با شهامت تمام اعلام كرد كه اگر رزم آرا تا سه روز دیگر استعفا ندهد، فدائیان اسلام، او را از صحنه روزگار محو خواهند كرد.این گردهمایی عظیم و سخنرانی شهید واحدی، مانند بمب در تهران صدا كرد و حالا دیگر همه منتظر دگرگونی های اساسی بودند. برخی احتمال می دادند كه رزم آرا استعفا بدهد، اما هیچ كس نمی دانست كه روزگار، آبستن چه حوادث عظیمی بود. حوادثی كه تاریخ معاصر ایران را به كلی دگرگون كرد و فصل جدیدی را در روند مبارزاتی آن گشود.«ما مسلسل ها را می جوییم و تفاله آن را بیرون می ریزیم. ما غلام حلقه به گوش كسانی هستیم كه احكام اسلام را اجرا می كنند.»در سال 1334 و در زمان نخست وزیری حسین علاء، پیمانی منطقه ای در خاورمیانه، به نام پیمان بغداد منعقد شد كه بعدها پیمان نظامی – اقتصادی سنتو نام گرفت. فدائیان اسلام و شخص شهید نواب به این نتیجه رسیدند كه با امضای این پیمان، منافع امت اسلام و كشورهای اسلامی به مخاطره می افتد، از همین رو تصمیم گرفتند حسین علاء را كه قرار بود از سوی ایران در این اجلاس شركت كند، ترور كنند. در آبان همان سال، مصطفی كاشانی، فرزند آیت الله كاشانی كه نماینده مجلس بود، درگذشت و دولت طی اعلامیه ای رسمی، در مسجد شاه، مجلس ختمی را برگزار كرد. حسن علاء هم قرار بود در این مجلس شركت كند. شهید نواب به مظفر علی ذوالقدر مأموریت داد او را به قتل برساند. ذوالقدر در مسجد شاه، او را هدف گلوله قرار داد، اما نخست وزیر، از این واقعه جان به در بُرد. ذوالقدر دستگیر شد و در اثر اعترافات او، اغلب اعضای برجسته و كادر رهبری فدائیان اسلام هم دستگیر شدند. شهید عبدالحسین واحدی به دنبال تكمیل مأموریت ذوالقدر به اهواز رفت، اما در آنجا شناسایی و دستگیر و به تهران اعزام شد. در تهران، شهید واحدی در دفتر بختیار و با كلت كمری سپهبد آزموده، توسط او به شهادت رسید. اما رژیم این گونه وانمود كرد كه او در هنگام انتقال از اهواز به تهران، قصد فرار داشته و به ایست مأموران توجه نكرده و به ضرب گلوله از پای درآمده است.شهید عبدالحسین واحدی، اسطوره مهربانی و شجاعت و عبادت بود. او كه در مصاف با خصم، لحظه ای تردید به خود راه نمی داد و شجاعانه بر مواضع اعتقادی خود پای می فشرد، به هنگام نماز سخت گریه می كرد و گاهی از هوش می رفت. او در شجاعت، یگانه بود و می گفت:«ما مسلسل ها را می جوییم و تفاله آن را بیرون می ریزیم. ما غلام حلقه به گوش كسانی هستیم كه احكام اسلام را اجرا می كنند.» منابع : مجله یاران و مرکز اسناد انقلابسیفی - فرهنگ پایداری تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3164]