واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خشونت زیر سایه بان عشق زن با صورتی کبود و چهره ای غمگین کنار مادرش ایستاده بود گاه پله های دادسرا را بالا می رفت و چند پله نرفته بر می گشت و می گفت: بچه ها چی می شن، آخه اونا گناهی ندارن، با لحنی لرزان و زیر لب می گفت دوستش دارم! ... مادر که انگار منتظر شنیدن این حرف باشه بلافاصله میگه: آبروریزی می شه، مردم چی میگن،... دختر برگرد زندگیتو بکن، بچسب به زندگیت صبر داشته باش، درست می شه، الان جوونه بعدا قدرتو می فهمه، اصلا مگه خود من نبودم با هر جور اخلاق پدرت ساختم اما تو... زن تو خودش بود و کنایه های مادر را می شنید که ناگهان مردی به سویش آمد و شروع به زدن زن کرد ودر مقابل اعتراض تماشاچیان، با نفرت می گفت: زن، فعل امر بزن است. زن را باید زد! و زن را به سمت ماشین هل داد.
خشونت، بدرفتاری، ضرب و شتم علیه زنان و همسر آزاری یک معضل مهم اجتماعی تلقی شده، که از درون نظام خانوادگی مردسالار بر می خیزد. در چنین نظام مردسالارانه مبتنی بر زور، قدرت و اقتدار شوهر بر زن، زمینه ایجاد برخی از مناسبات قدرت و آزار و اذیت زنان درزندگی زناشویی و جایگاهی فرودست برای همسر را پدید آورده است و حتی یکی از راه های اصلی«تسلط» بر زنان در جوامع مردسالار محسوب می شود. متاسفانه خشونت علیه زنان به دلیل نگاه سنتی به زن در اکثر جوامع با درجات مختلف وجود دارد و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و همه زنان از هر سن و سال یا طبقه اجتماعی را شامل می شود. در ایران همچون سایر جوامع، خشونت علیه زنان سابقه ای بسیار طولانی و قدیمی داشته و آمارها حاکی از درصد بالای خشونت علیه زنان جامعه است که این خود بر معضلات زنان افزوده و قابل اغماض نمی باشد. یکی از رایج ترین وهولناکترین نوع خشونت، آزار جسمانی علیه زن است؛ مثل کتک زدن، هل دادن، سیلی زدن، لگد زدن، پرتاب کردن، سوزاندن و... نزدیکی جنسی اجباری و سوء رفتار جنسی علیه زنان از جمله خشونت های جسمی رایج است. در مواردی نیز، مرد با خشونت های کلامی مثل فحاشی، گوشه و کنایه زدن، تحقیر کردن، ایراد گرفتن، توهین کردن، مقایسه کردن با دیگران، اعلام تنفر کردن و ... سوهان روح زن شده و بدین طریق وی را می آزارد؛ همچنین خشونت اقتصادی مثل در مضیقه مالی قرار دادن زن یا امتناع مرد از دادن نفقه و خشونت معنوی مثل دریغ محبت به زن از انواع دیگر خشونت هستند. تحقیقات به عمل آمده در ایران، بارزترین مصادیق خشونت علیه زنان را ابتدا ضرب و جرح فیزیکی و سپس روابط جنسی عنوان کرده اند. علاوه براین،اصرار مرد به کنترل فعالیت همسر (اجازه برای خارج شدن از خانه چه به دلیل خرید و چه دیدن اقوام در موارد حادتر حتی دیدن والدین، انتخاب پوشش، مشغول بودن خط تلفن، پخت و پز، بچه داری،...) از جمله خشونت های پنهانی است که زندگی را به کام بسیاری از زنان ایرانی تلخ کرده است. مردان کنترل کننده، شکاک، مظنون و متعصب در این خیال خام بسر میبرند که با محدود کردن، نه تنها همسرشان را ازآفتهای اجتماعی حفاظت کرده اند بلکه عشق، غیرت و مردانگی خود را نیز نشان داده، چرا که آنها فکر می کنند مسئولیت کنترل همسر بر عهده مرد است. هر نوع عمل فیزیکی، بصری، کلامی، یا جنسی که زن در زمان وقوع، یا بعدتر، آن را به صورت تهدید یا ارعاب حمله احساس کند، که اثرش ناراحتی یا تحقیر او باشد یا توانایی برقراری تماس نزدیک و صمیمانه را از او سلب کند خشونت علیه زنان تعریف کرده اند ریشه این مشکل را باید در تجارب فردی، خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی فرد همسرآزار جستجو کرد. سطح پایین تحصیلات اعضای خانواده، اختلافات مکررخانوادگی، ازهم پاشیدگی خانواده، وجود والدین منضبط و وسواسی، آسیبهای روحی روانی و حقارتهای دوران کودکی فرد همسرآزار و از سوی دیگر، ویژگی های شخصیتی و روانی این مردان که غالباً احساس نا امنی، نا امیدی و افسردگی است و گاها مشکلات جسمانی همچون اختلال غدد و اعتیاد آنان به مواد مخدر یا الکل و... از جمله عوامل منجر به خشونت هستند. همچنین وجود برخی از باورها، ارزش ها، آداب و رسوم و سنت های غلط این ذهنیت اشتباه را القا می کند که «زنان، خود مسبب رفتار خشونت آمیز همسرانشانند و در کتک خوردن مقصرند، مردی که زنش را کتک نزند، مرد نیست ویا زن اگر کتک نخورد، سرکش می شود ».
حقانیت این «خشم»، به گونه ای در اذهان جا افتاده است که به صورت بخشی از تربیت اجتماعی در آمده و تمام افراد جامعه و به طور تعجب آوری از طرف زنان هم پذیرفته شده است و حتی بعضاً خود زنان نیز به آن دامن می زنند ؛ کوتاهی و قصور زن در انجام وظایف مثلاً پاکیزه نبودن خانه، آماده نبودن به موقع غذا، و... ، وی را مستحق تنبیه می کند واین کاملا کار عادلانه ای است و اگرمرد غیر از این عمل کند، از نظر خانواده و جامعه، بی اقتدار و به اصطلاح زن ذلیل تلقی می گردد. این ذهنیت و باور در اقشار مختلف جامعه رسوخ کرده و متاسفانه پذیرفته شده است که این خود موجب افزایش میزان همسرآزاری خواهد شد. حال این سوال پیش می آید که چرا زنان چنین رابطه خشونت آمیزی را تحمل می کنند ؟ تحقیقات نشان داده است که زنان کتک خورده برای عدم متارکه و جدایی از همسرشان دلا یلی عاطفی، اجتماعی و عملی زیادی می آورند که عمدتا وابسته به فرهنگ و باورهای آنهاست از جمله این دلایل می توان به موارد زیر اشاره کرد: عدم امنیت و وابستگی اقتصادی به همسر، فشارهای خانوادگی یا فرهنگی برای جدایی (خویشاوندان زن به او بگویند که گناه وضعیتی پیش آمده به اشتباه خود اوست و باید با آن بسازد؛ از سوی دیگر، زنان طوری تربیت شده اند که طلاق گرفتن غلط است و آنها معتقدند که زندگی کامل را فقط در قالب یک همسر و مادر تجربه خواهند کرد) ، عدم پذیرش شکست زندگی زناشویی و حالات خود سرزنشگری زنان و پذیرفتن گفته های شوهر (حق با اوست، مقصر خودم هستم)، پایبندی به فرزندان، ترس از تنهایی، پایبندی به ازدواج، وابستگی عاطفی و علاقه به مرد، حفظ آبرو و احساس شرم نسبت به جدایی ، ترس از خشونت های بعدی، عدم آگاهی و دسترسی به کمک حقوقی- قانونی، و... اما با این اوصاف، گاهی آنچنان شرایط برای زن سخت و رنج آور می شود که بعد از سال ها تحمل رفتار خشن شوهر این احساس بر زن مستولی می شود که ماندن بی فایده است و این مرد هرگز تغییر نخواهد کرد و تا کی باید به او فرصت دهد؟ در هر صورت طبق آداب دینی و فرهنگی ما ، زنان یک جامعه باید بیشتر برای حفظ خانواده ی خود تلاش کنند اما این بدان منظور نیست که هرگونه تحقیر و آزاری را تحمل کنند. بهتراست بعد از امتحان راه های مختلف در جهت حفظ کیان خانواده در صورت ادامه دار شدن این مشکل از طریق مراجع قانونی اقدام شود. گروه خانواده و زندگی سایت تبیان - نسرین صفری خشونت علیه زنان پژوهش درباره خشونت علیه زنان مرگ عواطف،بین همسران اسلام طرف زن است یا مرد؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 424]