تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802672721




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حفظ حوزه های علمیه


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حفظ حوزه های علمیه(قسمت اول)
فاجعه مدرسه فیضیه
بسم الله الرحمن الرحیم[مقدمه]بایستگی حفظ حوزههای علمیه، به عنوان مهد تربیت و خاستگاه عالمان دینی و مجتهدان و برج دیده بانی جهان اسلام، بر کسی پوشیده نیست.حراست، گاه از کیان حوزه در برابر تهدیدهای بنیان برافکن داخلی و خارجی است و گاه از هویت صنفی و مکانت اجتماعی. این دو کار، بسیار اهمیت دارند، ولی حفظ هویت صنفی و مکانت اجتماعی، اهمیت فزون تری دارد؛ زیرا چه بسا حوزهای از لحاظ کمّی، مهم بنماید و شمار افراد مشغول به تحصیل بسیار و همگان دقیق در فراگیری و بحث و مناظره، ولی از جامعه و رسالتهای خویش به دور باشد.این گونه حوزهها، به آکادمیهای علمی مانند، نه به حوزههایی که رسالت پیامبران بر دوش دارند.کدام پیامبر سر در لاک خود داشته و تنها به فراگیری دانش می پرداخته است؟کدام پیامبر، در برابر ستمکاران زمان خود، ساکت بوده و محرومان و مظلومان در رنج و محرومیت و شکنجه؟ بی گمان، حوزهای که جایگاه پیامبرانه خویش را درک نکند، حوزهای مرده و غیرکارا است که باید دست به کار شد و در کالبد آن، نسیم حیات دمید. [تلاش تاریخی عالمان برای حفظ حوزه]در دوران پر از فراز و نشیب پس از غیبت کبری، تاکنون، عالمان بیدار، آگاه و دلسوز بسیار بودهاند که تلاش میورزیدهاند تا حوزهها از شاهراه رسالت پیامبرانه خود، دور نشوند و اگر با حوزهای رو به رو میشدند که رسالت خویش را پاس نمی داشتند، به تلاش برمی خاستند و جانهای خفته را بیدار می کردند و اگر مانعی در کار بود به برداشتن آن، همّت می گماردند.عالمان بیدار و زمان شناس، در دو جبهه در تکاپو بودند: هم در جبهه حفظ حوزه از گزند دشمنان و هم در جبهه حفظ جایگاه علمی و معنوی و رسالت بانی حوزه.با این حال، برخی از حوزهها ماندگار شدند و برخی از میان رفتند، یا حوزهای در دیاری رو به افول نهاد و در دیار دیگر، حوزهای به خاطر شرایط مساعد، سربرآورد. [آغاز حرکت استعمار علیه حوزه]این حرکتها، اوجها و فرودها، طلوعها و غروبها، ادامه داشت، تا این که استعمار پا در سرزمینهای اسلامی گذارد و شرایط به کلی دگرگون شد.حرکت استعمار و رویارویی آن با حوزهها، به گونه ای نبود که اگر حوزه دیاری برچیده میشود، در دیار دیگر پا بگیرد.حرکت علیه حوزهها، از درون خانه شروع شد. آنان که رو به غرب داشتند و فرهنگ و تفکر آن را پذیرفته بودند، در برنامه جدید، که هر چیز را با الگوگیری از غرب، سامان میدادند، جایی برای حوزهها نمی دیدند و به حوزهها به عنوان نهاد آموزشی کهنه که دوران آن به سر آمده مینگریستند و بدین تفکر پای میفشردند.اینان، در آغازین روزهای غربی سازی جامعه اسلامی، با مخالفت حوزهها رو به رو شدند و هر چه گام به گام به جلو مینهادند، بیشتر در باتلاق خودساخته فرو میرفتند، تا این که این مردمان به ظاهر آداب و فرهنگ و تمدن، ناگزیر شدند باطن خود را بنمایانند. دیکتاتورها را بر سر کار آوردند، تا با باز دارنده های پیشروی استعمار به مقابله برخیزند. این شد که در ایران اسلامی از رضاخان بهره بردند. [مبارزه رضا خان علیه حوزه]رضاخان، به دستور انگلیسیان، مبارزه همه جانبه ای را با حوزههای علمیه، به عنوان یکی از مهم ترین دشمن استعمار و پیشقراول حرکتهای ضداستعماری، آغاز کرد.او، به دستور استعمارگران، پس از برآورد تواناییهای مادی و معنوی حوزههای علمیه در سرتاسر ایران و شناسایی عالمان با نفوذ، در سال 1306 برای فروپاشیدن حوزهها، دست به کار شد و اهرمهای فشار را به کار گرفت و حیله ها و ترفندهای بسیار به کار بست، تا این نهاد مقدس را از بیخ و بن برکند و جاده را برای ورود غرب استعمارگر صاف کند، از جمله: از بین بردن قدرت سیاسی ـ اجتماعی حوزههای علمیه، کاستن از نفوذ روحانیان با نفوذ، تبلیغات بسیار علیه روحانیان، کهنه جلوه دادن برنامه های روحانیت، تبعید شخصیتهای بزرگ علمی، تلاش بسیار برای به دست گرفتن زمام حوزهها، برقرار کردن امتحان، کشاندن روحانیان به سوی کارهای دولتی، تلاش برای کاستن نقش مراجع و علمای بزرگ و... [عکس العمل حوزه و آیت الله العظمی حائری]در این برهه، حوزه علمیه قم، بیش از هر حوزهای در کانون توجه ها بود. کم کم داشت به مرکزی مهم تبدیل میشد.این بود که رضاخان، دست نشانده استعمار، در صدد بهانه ای برای رو در رویی با حوزه و ضربه زدن به کیان آن بود. آقای حائری، با آگاهی از این سیاست، برای حفظ حوزه قم، تدابیر ویژه ای به کار برد.قضیّه هجوم رضاخان به قم و ضرب و شتم برخی از روحانیان و دستگیری آقا باقفی، به بهانه بی احترامی به خانواده سلطنتی و چگونگی برخورد آقای حائری با این حادثه، نمونه ای از موضع گیری آگاهانه و مدبرانه اوست.آقای حائری، از آن جا که در کار ساختن حوزه بود و حوزه از نظر علمی و تشکیلاتی، بسیار ضعیف بود، مصلحت را چنان دید که به دشمن بنمایاند، بر آن نیست که علیه او کاری انجام دهد؛ از این روی، در برابر این رخداد ناگوار، سکوت کرد و اعلام کرد: «واکنش در برابر این حادثه، روا نیست» (1)وی در این سکوت، هدفدار بود. می دانست دشمن اگر در چنین شرایطی دست به کار شود، حوزه، چون نیروهای قوی و محوری ندارد که از جای دیگر سر برآورند و بنایی پی بریزند، از هم می گسلد؛ از این روی ساختن حوزهای قوی را تکلیف خود می دید، نه رویارویی آشکار علیه سیاستهای رضاخانی.این سیاست را، در آن برهه زمانی، بسیاری از بزرگان و صاحب نظران حوزوی و غیرحوزوی، که با شرایط آن روز ایران و تواناییهای حوزهها و سیاست استعمارگران آشنایی دارند، ستودهاند و آن را مایه بقای حوزههای علمیه دانستهاند. (2)آقای حائری، براساس این بینش، حتی هنگامی که قم، با حضور حاج آقا نوراللّه اصفهانی، به کانون مبارزه علیه رضاشاه تبدیل شده بود، بی پروایی نکرد و همان برنامه خود را ادامه داد.هرگاه به خاطر این سکوت و احتیاط مورد سؤال قرار می گرفت، در پاسخ می گفت: «من حفظ حوزهها را اهمّ می دانم.» (3)البته سخن بالا به این معنی نیست که آقای حائری، از حفظ رسالت و جایگاه حوزه، غفلت ورزیده باشد، بلکه او، با همه احتیاط و خودداری که در برابر رخدادهای تلخ و ماجراجوییهای رضاخان از خودنشان داده بود، در قضیّه کشف حجاب، از روی اعتراض و مخالفت با این برنامه ضد اسلامی، نماز جماعت و درسهای حوزه را تعطیل کرد و مردم را به ایستادگی در برابر برنامه های ضددینی رضاخان فراخواند و با تلگرافی به رضاخان، خشم خود را از این کار زشت، اعلام کرد. (4)بنابراین، آقای حائری نیز، همانند دیگر مبارزان، با سیاستهای استعماری رضاخانی، مخالف بود، ولی، به گونه ای دور اندیشانه رفتار می کرد که بهانه ای به دست رضاخان، برای حرکتهای نابخردانه ندهد و در این سیاست، به توفیقهایی هم دست یافت.آقای بهبهانی درباره ایشان می گوید: «اگر آیت اللّه حائری نبودند، این عمّامه به سرها نبودند.» (5)عظمت کار آقای حائری در جهت پاسداری از حوزه قم، آن گاه شناخته میشود که شناختی از حوزه قم در آن زمان داشته باشیم.وقتی ایشان به حوزه قم وارد شد، حوزه قم، حوزه از هم گسسته و بی برنامه و بی رونق بود. مدارس مهم قم، رو به ویرانی نهاده بودند و برخی از طالبان علم، ترک این حوزه کرده بودند و از درس و بحث جدّی خبری نبود. این مرد بزرگ، وقتی چنین دید، آستین همت بالا زد و به بازسازی و تعمیر مدارس پرداخت و افراد بسیاری را جذب حوزه کرد و برای درسها نظم و ترتیب خاصی برقرار ساخت و مقرراتی وضع کرد و برنامه آموزشی ریخت و با برنامه امتحانی ویژه، تحصیل طلاب را به کنترل دقیق خود در آورد. (6)تا پیش از ورود آقای حائری به قم و رونق آن حوزه، نجف مرکز حوزههای علمیه شیعه به شمار می آمد و علاقه مندان به تحصیل دانشهای دینی، ترجیح میدادند که مراحل تحصیلی خود را در حوزه نجف بگذرانند، ولی با تلاشهای پی گیر ایشان، در مدت کوتاهی، برخلاف مخالفتهای رژیم پهلوی با حوزه قم، این پایگاه مقدس محور حوزههای ایران شد. صدها مجتهد، محقق، اسلام شناس که هر کدام نقش اساسی در رهبری جامعه و حوزههای علمیه داشته اند، از تربیت شدگان حوزه درسی آن بزرگمرد اند. (7) [ادامه حرکت توسط آیت الله العظمی بروجردی]این حرکت، پس از آقای حائری، با همه تنگناهایی که دربار به وجود آورده بود، با فراز و نشیبهایی ادامه یافت و در برههای که آقای بروجردی به دعوت بزرگان حوزه، به قم، شرفیاب شد، به اوج خود رسید و از همه سو، دگرگونیهایی رخ داد و حوزه قم، بیش از پیش درخشید و برفراز قرار گرفت.پس از آقای بروجردی، شب پرستان، به انکار خورشید نشستند و بر آن شدند که این کانون پرخروش را به بوته فراموشی نهند و بیاعتنای به حوزه، دست به کار شوند و هر کاری را که از بیم آقای بروجردی، ناتمام گذارده بودند، تمام کنند؛ امّا غافل از این که حوزه بر پایه هایی استوار بود که در هم کوفتن آنها به آسانی ممکن نبود. [دوران زعامت امام(ره) بر حوزه]امام، بیدار بود و بر برج دیده بانی، همه چیز و همه کس را زیر نظر داشت و کوچک ترین حرکت را ردیابی میکرد و هدف و برنامه دشمن را به مردم و اهل حوزه گزارش میداد.در یکی از این گزارشهای افشاگرانه می گوید:«هدف اجانب، قرآن و روحانیت است. دستهای ناپاک اجانب، با دست این قبیل دولته، قصد دارد قرآن را از میان بردارد، روحانیت را پایمال کند… آنها، اسلام و روحانیت را برای اجرای مقاصد خود، مضر و مانع می دانند. این سدّ، باید به دست دولتهای مستبد شکسته شود، موجودیت دستگاه، رهین شکستن این سدّ است.» (8)دربار، چاره را در آن دید که این کانون شعله ور را خاموش سازد، تا بتواند بر خاکستر آن، تمدن بزرگ! بنا کند.برای رسیدن به این هدف، به مدرسه فیضیه حمله ور شدند، به ضرب و شتم و کشتار طلاب پرداختند، جوّ رعب و وحشت ایجاد کردند، طلاب را به سربازی بردند، هیاهوی تبلیغاتی علیه روحانیت به راه انداختند و… به این هم، اکتفا نکردند، شماری روحانی نم، وارد جامعه کردند، تا رهزن مردم شوند و مردمان را از سرچشمه ها دور کنند و به سوی سراب بکشانند.امام خمینی، در برابر همه این حرکتهای استعماری، موضع گرفت، موضعی روشن و از دیگر بزرگان خواست که برای حفظ حوزه اسلام، دست به کار شوند و مردم را از عمق این توطئه ها آگاه سازند. آن بزرگوار، پس از حمله مسلحانه عوامل رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه، گفت:«کوبیدن حوزههای علمیه و حمله مسلحانه به مدرسه فیضیه و صحن مطهر و کشتار دسته جمعی پانزده خرداد، جز خدمت به صاحبان دلار، چه اسمی دارد.» (9)امام، پس از واقعه پانزده خرداد، در سخنانی شورانگیز، با اشاره به واقعه کربل، از مردم و روحانیون خواست که بر جوّ ترس غلبه کنند و با الگوگیری از امام حسین (علیه السلام) و دیگر بزرگان، در راه پاسداری از اسلام و مسلمانان، برای تحمل سختیها آماده شوند، تا خائنان نتوانند به هدفهای شوم و شیطانی خود دست بیابند. (10)فاجعه فیضیّه، آزار و اذیّت و تبعید عالمان و طلاب، ایجاد اختناق شدید، حوزه قم را در آستانه فروپاشی و از هم گسستگی قرار داده بود که امام، با افشاگریهای خود و سخنان کوبنده علیه رژیم وابسته پهلوی، طلسم قدرت را شکست و ابهت شاهی را فرو ریخت و بر جوّ اختناق سیاه غالب آمد؛ از این روی، در حوزهها شور و هیجانی برانگیخته شد و طلاب امیدوار به آینده و با اعتماد به نفس و افتخار از راهی که در پیش گرفته اند، حوزه را پررونق نگهداشتند و حتی کسانی که از ترس لباس روحانیت از تن به درآورده بودند، دوباره آن را بر تن کردند. (11)طلاب جوان پیرو امام، با امکانات محدودی که داشتند، اعلامیههای امام را در سطح گستردهای پخش می کردند و مردم را از حرکتهای ضداسلامی رژیم آگاه می کردند و امام و هدفهای وی را به آنان می شناساندند.امام خمینی در این برهه حساس، حوزه نجف را به دفاع از حرکت حوزه قم فرا خواند. (12)بزرگان نجف، با اعلامیههایی، با حوزه قم، اعلام همدردی کردند و در داخل کشور نیز، حرکتهایی انجام شد و اعلامیههایی نشر یافت. (13)حضرت امام، در برابر توطئه دیگر رژیم شاه علیه روحانیت و برای براندازی حوزههای علمیه، شجاعانه به افشاگری پرداخت.«این دانشگاه اسلامی که می خواهند درست کنند، نه این که خیال کنند با اسلام آشتی کرده اند، بلکه قضیّه قرآنی است که در مقابل امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر سر نیزه می کردند...مگر میشود با دانشگاه اسلامی، اسلام را شکست داد؟مگر ما می گذاریم که شما دانشگاه اسلامی درست کنید.ما آن کسی را که در این دانشگاه وارد شود، تفسیق می کنیم و میان ملت از بین خواهد رفت. مگر می توانند اسلام و علمای اسلام را تحت نظر وزارت فرهنگ قرار بدهند؟ غلط می کند، آن وزارت فرهنگی که در امر دیانت و اسلام دخالت می کند.مگر ما می گذاریم که این مطلب بشود؟» (14)با روشنگری امام، رژیم ناچار شد که از این نیرنگ دست بردارد و در اندیشه جایگزینی برای آن باشد.موسسه دارالتبلیغ قم، در همین راستا شکل گرفت؛ از این روی امام با آن مخالف بود. (15) هر چند برخی از عناصر وابسته به دارالتبلیغ، کوشیدند که موضع گیری امام را، به مخالفت ایشان با نظم و اصلاحات در حوزه حمل کنند، امّا خود آن بزرگوار در اعلامیه تاریخی خود علیه کاپیتولاسیون، به این اتّهام نیز پاسخ گفت. (16)رژیم پهلوی، با حرکت توفنده و کوبنده امام، خود را در پرتگاه سقوط دید، از این روی برای خاموش کردن این فریاد مقدس به تبعید امام پرداخت. به گفته اهل نظر، با تبعید ایشان ضربه های جبران ناپذیری بر حوزه قم وارد شد. صدها نفر از عالمانی که در حوزه درسی ایشان شرکت می کردند و از دریای دانش ایشان بهره می بردند، از این سرچشمه فیض محروم شدند.آیت الله حسین نوری که در آن زمان کفایه تدریس می کرد، در حوزه درسی خود، ضمن ابراز تاسف و تاثر عمیق از تبعید آن بزرگوار می گوید:«با تبعید آیت اللّه خمینی و با مصائبی که در این چند سال اخیر به اسلام و جامعه روحانیت و خصوصاً به حوزه قم وارد آمد، دیگر جای هیچ گونه عید و شادی برای ما باقی نماند و اکنون حوزه ما، مانند گلزاری می ماند که از طرفی آب به آن نمی رسد و از طرف دیگر بادهای گرم و سوزان از هر سو مرتب بر آن می وزد و گلها و غنچه های شاداب آن را پژمرده می سازد...اکنون بیش از سیصد نفر از فضلا و علمایی که خود را مستغنی از تحصیل نمی دانند و در این حوزه زیست می کنند. پس از تبعید حضرت آیت اللّه خمینی، کسی نیست که بتوانند از محضر او استفاده کنند.» (17)در نامه ها و اعلامیه هایی که از سوی اساتید و فضلای قم و شهرستانها صادر شده بر حقیقت فوق تکیه شده است. (18)تنها انگیزه ای که شاگردان امام را واداشته بود که در قم بمانند، احساس لزوم حفظ حوزههای علمیه، بویژه حوزه قم در برابر توطئههای استعماری رژیم شاه بود. وقتی که امام از ترکیه به نجف منتقل شد، بسیاری از شاگردان ایشان در صدد برآمدند که به نجف رخ کشند، ولی آن بزرگوار، با ژرف نگری و دوراندیشی، بههنگام زنگ خطر را به صدا در آوردند و با تکیه بر موقعیت حساس حوزه قم و توطئه های دراز مدّت استعمارگران و دست نشاندگان آنان برای از بین بردن و فروپاشاندن آن، از مهاجرت شاگردان خود به نجف، جلو گرفتند و اعلام داشتند، در نخستین فرصتی که اجازه ورود به ایران را داشته باشم، به خواست خداوند، در میان شما خواهم بود. (19)ادامه دارد... پی نوشت ها:1 . (تاریخ بیست ساله)، حسین مکی، ج287/4، نشر ناشر.2 . (همان مدرک).3 . (آیة اللّه مؤسس) کریمی جهرمی 62/; (آثار الحجه)،محمد شریف رازی 29/، دارالکتاب للطباعة والنشر، قم.4 . (فقهای نامدار شیعه) 438/، انتشارات کتابخانه آیة اللّه مرعشی; (آثار الحجه)، محمد شریف رازی، ج50/1.5 . (آثار الحجه)، ج16/1; روزنامه (جمهوری اسلامی)، 69/12/13، به نقل از مجلّه (آیین اسلام).6 . طبقات اعلام الشیعه)، شیخ آقا بزرگ تهرانی، با تعلیقات سید عزیز طباطبایی، ج1158/3، دار المرتضی للنشر، مشهد.7 . (آثار الحجه)، ج16/1.8 . (صحیفه نور)، رهنمودهای امام خمینی، ج279/1، وزارت ارشاد.9 . (همان مدرک)134/.10 . (نهضت امام خمینی)، حمید روحانی، ج358/1.11 . (همان مدرک) 378/.12 . (همان مدرک) 381/.13 . (همان مدرک).14 . (همان مدرک) 672/.15 . (همان مدرک) 596/، 702.16 . (همان مدرک) 703/.17 . (همان مدرک) 51/.18 . (همان مدرک) 51/ ـ 52.19 . (همان مدرک) 53/. نویسنده: محمّد صادق مزینانیمنبع: مجله حوزه، شماره 73 و74 تنظیم: گروه حوزه علمیه تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن