واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: سيماي رژيم اشغالگر قدس پس از ۶۰سال تجاوز و اشغال پسا صهيونيسم، آيينه ناكاميهاي صهيونيسم
سياسي. فلسطين. اشغال
جنبش پساصهيونيسم از محافل دانشگاهي آغاز شد وسپس ديگر عرصهها را در برگرفت و هماكنون در صحنه عمل سياسي در اسرائيل نمايان شده است. پسا صهيونيست بر كساني اطلاق ميشود كه در كارهاي علمي و تحقيقاتي خود اقدامات اسرائيل را از آغاز تاكنون مورد بررسي قرار داده و از آن انتقاد ميكنند.
واژه پساصهيونيسم يا پست صهيونيسم ( )post zionismاصطلاحي است كه براي اولين بار يوري رام جامعهشناس اسرائيلي به گروهي از نخبگان اسرائيل اطلاق كرد .
شيوه پژوهش پساصهيونيستها، عمدتا حول مباحث تاريخي و جامعه شناختي استوار است شايد به اين دليل كه نخستين پيشگامان اين گرايش، استادان تاريخ و علوم اجتماعي و سياسي دانشگاههاي رژيم صهيونيستي بودهاند.
به اين ترتيب پساصهيونيسم ديدگاهي تاريخي است كه پس از طي يك مسير مشخص سه مرحلهاي يعني پذيرش تفكر صهيونيسم، تجربه عملي رژيم صهيونيستي و سرانجام بازگشت از وفاداري به يكي از آن دو - تفكر صهيونيستي يا رژيم صهيونيستي- به انتقاد از آن ميپردازد.
رهيافت پساصهيونيستي را ميتوان به دو ديدگاه گذار و گسست تقسيم كرد كه وجه اشتراك هر دو ديدگاه آن است كه پساصهيونيسم پاسخي به مسائل جامعه اسرائيل خواهد بود.
؟ديدگاه گذار
................
پيروان اين ديدگاه ضمن پذيرش اصل صهيونيسم و وفاداري به آموزهها و عقايد آن، شيوههاي كنوني حكومت رژيم صهيونيستي را (خصوصا در نحوه برخورد با فلسطينيها) نميپسندند و ضمن نژادپرستانه و غيرصهيونيستي خواندن اين شيوهها، آنها را خلاف آرمانهاي صهيونيسم دانسته و خواهان انجام اصلاحات و بازگشت به ايده صهيونيسم (از نظر آنان) واقعي هستند. بنابراين، ديدگاه گذار از ديدگاهي خطي پيروي ميكند. پساصهيونيسم در اين ديدگاه مرحلهاي از مراحل تكاملي صهيونيسم است كه ضمن آن مسائل جديد، راه حلهاي جديدي را ميطلبد. از اين منظر، پساصهيونيسم مذهبي حكايتي است از توان به كارگيري قوانين و مقررات تورات و تطبيق آن با مسائل عصر جديد. پساصهيونيسم در ديدگاهگذاري آن در حالي كه شامل صهيونيسم ميشود و ادعاهاي آن را ميپذيرد از آن گذر ميكند و به صورت نوعي دكترين مديريت تحول ظاهر ميشود. ديدگاه گذاري از مقبوليت بيشتري نسبت به ديدگاه گسست حتي در بين گروههاي افراطي برخوردار است.
؟ديدگاه گسست
......................
پيروان اين ديدگاه با واكاوي در تاريخ شكلگيري دولت يهودي در فلسطين و تشكيل رژيم صهيونيستي ، آن را مملو از جنايات و شيوههاي غيرانساني يافتهاند، اما معتقدند اين شيوهها در واقع منطبق با آموزهها و ماهيت صهيونيسم است و به اين ترتيب با بازگشت از تفكر صهيونيستي، به تشكيك يا انكار ريشههاي انديشه صهيونيسم و به تبع آن، تشكيك يا انكار مشروعيت رژيم صهيونيستي ميپردازند. اين گروه خواهان تجديدنظر در تفكر صهيونيسم و تجديد حيات يهود در اسرائيل، خارج از چارچوب صهيونيسم، هستند. بنابراين، بر طبق اين ديدگاه، حل مسائل اجتماعي در اسرائيل در گرو بازنگري راه حلهاي موجود براي مشكلات است، راه حلهايي كه بايد به روش ديگري غير از صهيونيسم بدانها نگريسته شود.
*** در مجموع مباحث پساصهيونيستها، عمدتا حول دو نكته تمركز دارد:
اول : بهرهبرداري از يهوديان پراكنده و منفعل سراسر جهان به عنوان طعمهاي جهت پيشبرد اهداف استعماري در منطقه خاورميانه از طريق سوءاستفاده استعمار از انديشه بازگشت يهوديان به سرزمين موعود، بزرگ نمايي خطر يهودي ستيزي در جهان و لزوم برخورداري قوم يهود از وطن مستقل.
دوم : بازنگري وقايع تاريخي كه پس از مهاجرت يهوديان به فلسطين، در نهايت تا تشكيل دولت اسرائيل و سپس تا به امروز اتفاق افتاده است. در اين راستا، فراصهيونيستها به تحريفاتي كه دولت اسرائيل در تاريخ رسمي خود به عمل آورده است - نظير وقايع جنگهاي اعراب و اسرائيل خصوصا جنگ سال -۱۹۴۸ ، شيوه برخورد نژادپرستانه با اعراب فلسطيني و مسائلي نظير اخراج و آوارگي فلسطينيها اشاره ميكنند. آنان پس از دستيابي به اسناد طبقهبندي شده كه پس از گذشت سي سال از محرمانه بودن خارج شدهاند، متوجه شدند كه اين وقايع، برخلاف تبليغات رسمي سازمانهاي تبليغاتي و فرهنگي اسرائيل، و منطبق با روايت فلسطينيها از اين وقايع ميباشد و همچنين با ادعاهاي صهيونيستها مبني بر آنتيسميتيزم (يهودستيزي جهاني) و خطر انقراض و نابودي يهود قبل از جنگ سال ۱۹۴۸كاملا تعارض دارد. آنان همچنين دريافتند ترك وطن ميليونها فلسطيني نه تنها به صورت داوطلبانه، يا پس از فروش زمينهاي خود و يا به دعوت پادشاهان عرب براي مهاجرت به كشورهاي آنها نبوده، بلكه ماهيتي كاملا اجباري داشته است و اقدامات اسرائيل طي اين مدت برخلاف قطعنامههاي سازمان ملل و معاهدات بينالمللي بوده است. به هر حال، فراصهيونيسم فرمول و اساس فكر صهيونيسم يعني اسكان ملتي بدون سرزمين را در سرزميني بدون ملت به زير سوال برده و به چالش ميكشد.
؟روند شكلگيري جنبش پساصهيونيسم
................................................
روند شكلگيري اين جنبش به شكل تدريجي بوده است كه تقريبا پس از جنگ سال ۱۹۶۷اعراب و اسرائيل آغاز شده و تا امروز يك سير تكاملي را به صورت زير سپري كرده است:
-۱آغاز اين تفكر پس از جنگ سال ۱۹۶۷يعني زماني است كه صهيونيستها تقريبا به اهداف اوليه خود يعني تصرف بخش اعظم سرزمين فلسطين - و حتي فراتر از آن - يعني تصرف سرزمينهايي از مصر، اردن و سوريه - دست يافته و يك دولت يهودي فراگير به وجود آورده بودند. در هر حركت نوپا، شكلگيري مخالفتها زماني است كه آن حركت به اهداف اوليه خود دست يافته باشد و سپس برخي از عناصر از درون همان حركت، نقش آنتي تز را ايفا كنند.
-۲موج دوم تكامل فراصهيونيسم پس از تجاوز سال ۱۳۶۱ ) ۱۹۸۲ه. ش ) اسرائيل به لبنان و شكلگيري مقاومت لبنان عليه اشغالگري آغاز شد.
-۳موج سوم تكامل فراصهيونيسم، همزمان با شكلگيري انتفاضههاي اول و دوم فلسطينيها در سرزمينهاي اشغالي و متعاقبا عكسالعملهاي سركوبگرانه صهيونيستها در قبال آن بوده است.
اما در كنار همه اين عوامل بايد به تاثير پذيري اين جنبش از روند تكامل انديشه در غرب اشاره كرد.پس از شكلگيري جنبشهاي اثبات گرا در غرب چون روشنگري، عقلانيت، توسعه، مدرنيسم و نهايتا پست مدرنيسم، محافل روشنفكري اسرائيل كه عمدتا در حوزه انديشهاي غرب تعريف ميشوند، از اين تحولات بيتاثير نماندند و ظهور جنبش پساصهيونيسم را ميتوان متاثر از انديشههاي پست مدرن غرب تلقي كرد. ضمن آنكه فرو ريختن ديوارهاي آهنين بلوك شرق، در فرو ريختن ديوارهاي آهنيني كه صهيونيسم به دور انديشههاي خود كشيده بود، نقش داشته است و علاوه بر آن موجي كه امروزه در دنيا تحت عنوان جهاني شدن و نفي هرگونه مطلقنگري و صرفانگاري به راه افتاده، سبب شده است راه بر انديشههايي چون صهيونيسم كه مبتني بر نژاد برتر است بسته شود. به اين ترتيب، عوامل شكلگيري پسا صهيونيسم را ميتوان به عوامل داخلي (يعني تعارضات داخلي جامعه اسرائيل) و عوامل خارجي (همانند جهاني شدن و امثال آن) تقسيم كرد.
ظهور جنبش پسا صهيونيسم بيشتر از اين جهت اهميت دارد كه آن را ميتوان دليلي بر سير قهقرايي و نيز شكست طرح و ايدئولوژي صهيونيسم و عملكرد رژيم صهيونيستي دانست. داعيان پسا صهيونيسم مقولات صهيونيستي را مورد بازنگري و انتقاد قرار داده و تلاش كردهاند كه قداست را از بخش يا كل مقدسات صهيونيستي بردارند.
نطفه تفكر پسا صهيونيسم كه سه دهه پس از پيدايش اسرائيل در محافل آكادميك منعقد شد، با گذشت زمان به حوزه شعر، سينما، مطبوعات و تئاتر كشيده شد و هم اكنون به تدريج به صحنه عمل سياسي آمده است.
البته به علت جنايات سردمداران اسرائيل و گسترش بحران در منطقه، زمينه فعاليت پساصهيونيستها چندان فراهم نيست اما ممكن است آنان در آينده مخاطبان بيشتري را جذب كرده و مباني و روشهاي صهيونيسم سياسي را در عرصههاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و نظامي متزلزل كنند .
چهارشنبه 25 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]