تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836615410




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ما 4کوتوله جهانگرد در جبهه!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ما 4کوتوله جهانگرد در جبهه!روایت شهادت یک برادر در آغوش برادر موضوع گفت ‌وگویمان با اسماعیل زمانی در مورد برادر شهیدش مهرداد بود. نوجوانی 17 ساله که ذکر «یا فاطمه الزهرا (س)» را به عنوان آخرین کلام قبل از شهادتش بر زبان جاری ساخت و در آغوش برادر به شهادت رسید. ساعت 4 بامداد روز بیست و دوم دی ماه سال 65 بود. روی خاک سرد جزیره بوارین، عملیات کربلای 5 : مقدر بود در آن ساعت، در گرگ و میش مبهم بوارین، ظهر عاشورا یک بار دیگر تکرار شود. باز برادری در آغوش برادر طعم شیرین شهادت را مزه کند و ندای «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» با فریاد ضعیف مهرداد روانه وجدان جریحه ‌دار تاریخ شود. اسماعیل ماند تا اکنون راوی کربلای جبهه‌های ایران باشد.آنچه می خوانید روایتی است از سخنان اسماعیل زمانی برای روزنامه جوان که از لحظات شهادت برادرش می گوید :آغاز یک روایت :
رزمندگان
 عکس تزئینی است .  «با مهرداد 9 ماه فاصله سنی داشتیم. من متولد 11/11/47 هستم و او 21/5/48، در خیابان تهران‌ نوی شهر تهران، ایستگاه قاسم‌آباد. مهرداد در کودکی بیمار شد و به واسطه تشنج ناشی از بیماری قسمتی از فک و دهانش انحراف پیدا کرد. این قضیه باعث شد تا وابستگی زیادی نسبت به من که برادر بزرگ‌ ترش بودم پیدا کند و رفته‌ رفته انس و الفت بین ما تبدیل به علاقه‌ای مافوق محبت برادرانه شد. چنانکه وقتی به کلاس اول دبستان رفتم...»وقتی که اسماعیل به اول دبستان می‌‌‌‌رود شهرام هنوز به سن مدرسه نرسیده بود، اما به هر بهانه‌ای پیش دبستانی را رها می‌کند تا با اجازه مرحوم خانم نیتی، معلم اسماعیل، در کلاس درس حضور یابد و کنار برادر روی یک نیمکت بنشیند. بعدها هم این دو برادر در تمامی مقاطع زندگی‌شان در کنار یکدیگر بودند، مخصوصاً وقتی که انقلاب شد و بلوغ سیاسی و اجتماعی زودتر از حد انتظار، فکر و ذهنشان را درگیر کرد: « انقلاب که شد، من 10 سالم بود و مهرداد 9 ساله. به خاطر آنکه خانواده‌ای مذهبی داشتیم، با ورود به فعالیت‌های انقلابی هر دو در انجمن اسلامی مدرسه عضو شدیم و مهرداد با صوت زیبایش در مسابقات قرآنی مدرسه مقام اول را کسب کرد. شروع جنگ، آغاز مرحله‌ای نو در زندگی هر دویمان بود.»مربع رفاقت :جنگ ،دو برادر را به عضویت در بسیج می‌‌‌‌کشاند تا به عنوان کوچک ‌ترین اعضای پایگاه بسیج روح‌الله شناخته شوند. در این زمان، اسماعیل و مهرداد دو دوست همسن و سال نیز یافته بودند که بعدها از این مربع رفاقت، تنها اسماعیل زنده ماند و سه نفر دیگر در عملیات‌های مختلف به شهادت رسیدند. روایت اسماعیل از رفقای شهیدش، حدیث غیرت چند نوجوان بود در آغاز راهی پر خطر:«شهید مجید مرادی‌ حقیقی، شهید قاسمی، برادر شهیدم مهرداد و من، چهار دوستی بودیم که تصمیم گرفتیم به هر نحو ممکن به جبهه برویم. اما هیچ کس حاضر نمی‌شد ما را که در آن موقع 12-11 ساله بودیم به منطقه اعزام کند. یادم می‌‌‌‌آید همان اوایل آغاز جنگ به یک پادگان آموزشی رفتیم و هر چه گریه و خواهش کردیم، ما را به داخل راه ندادند. از طرف دیگر برادر بزرگ‌ ترمان بهمن از آغاز جنگ در جبهه حضور داشت و با تعریفاتی که از منطقه می‌‌‌‌کرد بر آتش اشتیاق من و مهرداد می‌‌‌‌افزود. این روند ادامه داشت تا اینکه اواخر سال 62 ما را به قم نزد برخی از علما بردند تا با صحبت‌های ایشان دست از اصرار برداریم، اما از همان قم فرار کردیم و به سمت بروجرد رفتیم! میانه راه ما را به مقر لشکر قم برگرداندند و آنجا برای اولین بار شهید زین‌الدین را دیدم. وقتی ایشان از نیت ما خبردار شد، خندید و گفت که سه نفر شما به‌اندازه یک اسلحه کلاشینکف نمی‌شوید، چطور می‌‌‌‌خواهید به جبهه بروید؟ پاسخ ما هم مثل همیشه اتخاذ استراتژی گریه بود. به هر حال بعد از مدتی هر چهار نفرمان را در اوایل سال 63 به مجنون شمالی اعزام کردند.»به دلیل سن کم و قد کوتاه این چهار دوست، رزمندگان آنها را با نام چهار کوتوله جهانگرد می‌شناختند که در ابتدا به عنوان سقای سنگرهای نگهبانی عمل می‌‌‌‌کردند و رفته ‌رفته اسلحه به دست گرفتندچهار کوتوله جهانگرد :به دلیل سن کم و قد و قامت کوتاه این چهار دوست، رزمندگان آنها را با نام چهار کوتوله جهانگرد می‌شناختند که در ابتدا به عنوان سقای سنگرهای نگهبانی عمل می‌‌‌‌کردند و رفته ‌رفته اسلحه به دست گرفتند:«شرایط در مجنون شمالی واقعاً پیچیده بود. نزدیک‌ ترین خط ما در آنجا به دشمن تنها 60 متر فاصله داشت. نقطه‌ای که از فرط اصابت گلوله توپ و خمپاره، مثل یک کاسه فرو رفته و بچه‌ها اسم محراب برایش انتخاب کرده بودند. سنگرهای نزدیک محراب خیلی نگهبانان خود را میزبانی نمی‌کردند و هر کس به آنجا می‌رفت به سرعت زخمی یا شهید می‌‌‌‌شد. ما وظیفه داشتیم که هر از گاهی به نگهبانان این سنگرها آب برسانیم. هر چند این وضعیت خیلی پایدار نماند و کمی بعد در دو پاسگاه صفین و شریف که روی جاده خیبر (جزیره مجنون ) قرار داشتند به عنوان نیروی رزمی وارد عمل شدیم.» سال 64 که از راه می‌‌‌‌رسد، دیگر چهار کوتوله به عنوان نیروهای رزمی پذیرفته شده بودند. چنانچه در فراخوان عملیات والفجر8 دعوت می‌‌‌‌شوند و با گذراندن یک دوره آموزشی غواصی، جزو نیروهای آبی خاصی وارد عملیات می‌‌‌‌شوند. والفجر 8 دو ضلع مربع رفاقت را برای همیشه با خود می‌‌‌‌برد:«در والفجر 8 به واقع شیپور شناخت مرد از نامرد نواخته شد. اگر بگوییم ایران با دو عملیات خود را در جنگ بیمه کرد، اولی بیت‌ المقدس بود و دیگری والفجر 8، بچه‌های این عملیات همگی به حرف ولایت پای کار آمده بودند و با گذر از اروند حماسه بی‌ نظیری را در تاریخ جنگ‌های بشری به نمایش گذاشتند. هر چند در این عملیات شهدای زیادی اهدا شد که دو نفر از این شهدا رفقای من و مهرداد یعنی شهیدان مرادی‌ حقیقی و قاسمی بودند. در والفجر 8 برادر بزرگ ‌مان بهمن هم حضور داشت که من و او هر دو زخمی شدیم و تنها مهرداد سالم از مهلکه خارج شد.»روضه وداع :
شهید مهرداد زمانی
دوران نقاهت اسماعیل تنها دو ماه طول می‌‌‌‌کشد و با آغاز سال 65 دوباره هر دو برادر عازم منطقه می‌‌‌‌شوند. ابتدا عملیات کربلای یک و آزاد‌سازی مهران که در آن مهرداد زخمی می‌‌‌‌شود و به سرعت بهبودی خود را باز می‌‌‌‌یابد یا خودش را وادار به خوب شدن می‌‌‌‌کند تا کربلای5 را از دست ندهد! او نیز مثل هر شهید دیگری از بدو تولد عهدی با مولای خویش بسته بود که باید در زمان و مکان مقرر به آن عمل می‌‌‌‌کرد؛ ساعت 4 بامداد روز 22 دی ماه سال 65... عاشورای بوارین.«در کربلای5 من و مهرداد آن قدر تجربه کسب کرده بودیم که مسئولیت‌ هایی را برعهده بگیریم. عملیات روز 19 دی ماه آغاز شد و گردان ما ساعت 9 شب روز بیست و یکم از فرمانداری خرمشهر عازم شد. آن شب شب وداع و روضه ‌خوانی بود. مهرداد با صدای زیبایش روضه وداع خواند و او هم مثل خیلی‌های دیگر پارچه یادگاری مرا امضا کرد. این پارچه را از سال 64 برای جمع‌آوری امضای رزمندگان تهیه کرده بودم که جالب است بدانید از سی و چند نفری که آن را امضا کرده‌اند، حدود 30 نفر به شهادت رسیده‌اند. مهرداد هم در طول مدتی که پارچه را تهیه کرده بودم آن را امضا نکرده بود تا اینکه در شب وداع این کار را انجام داد. گویی به او الهام شده بود که آن لحظات آخرین روزهای عمرش هستند و با سوز و گداز خاصی روضه وداع را زمزمه کرد: «چه غمی دارم، خریدارم خداست / مشتری جنس بازارم خداست... می‌‌‌‌روم تا با خدا سودا کنم.»سودای سرخ مهرداد و شهدای گردان امام سجاد(ع) با خدای خودشان، آغاز شده بود.عاشورای بوارین :بوارین نام منطقه‌ای در شلمچه است که به دلیل احاطه فصلی اش با آب به آن جزیره بوارین نیز گفته می‌‌‌‌شود. این جزیره مکانی بود که باید مهرداد یکی از بکرترین تجربه‌ها را به آغوش برادرش هدیه می‌‌‌‌کرد. در ساعات اولیه شب بیست و یکم، اسماعیل از چند ناحیه زخمی می‌‌‌‌شود و مهرداد با شال و چفیه خودش جای زخم‌ها را می‌‌‌‌بندد. شال در هنگام مصاحبه دست اسماعیل بود و هیجان خاطره آن شب در نگاهش موج می‌‌‌‌زد:«زخمی که شدم، مهرداد سریع به دادم رسید و زخم‌هایم را با شالش بست. شهید عبدالله شهروی، فرمانده گردان، کنار ما بود و به کمک او و چند نفر از بچه‌ها از درون یک لوله بزرگ رد شدیم تا بتوانیم از آتش شدید دشمن در امان باشیم. لوله طول زیادی نداشت. مهرداد جلو می‌‌‌‌رفت و من پشت سرش، می‌‌‌‌رفتیم تا در آن سوی این دالان فلزی، مهرداد را با شهادت آشنا کنیم. به محض اینکه از لوله خارج شدیم برادرم ساکت و بی صدا به روی سینه ام افتاد...!»مهرداد می‌‌‌‌افتد. درست در آغوش برادرش. اسماعیل بهت ‌زده (همان حسی که هنگام تعریف این خاطره داشت) چند بار برادر را صدا می‌‌‌‌زند، اما گلوله درست به قلب مهرداد اصابت کرده و توان هر گونه واکنشی را از او گرفته بود. نه کلامی، نه وصیتی و نه حتی پلک زدنی. تنها عشقی در اعماق قلبش، همان جا که 17 سال محفوظش داشت تا در روز آزمون و امتحان آن را به نشانه سرسپردگی و هویتش بیان کند، مدد می‌‌‌‌رساند و قدرت گفتن یکی از زیباترین نام‌های جهان را به لب‌های او می‌‌‌‌دهد: «یا فاطمه الزهرا(س)»...آخرین کلام شهید مهرداد زمانی، نام کسی بود که به گفته اسماعیل هرگز جرأت نکرد روضه‌ا‌ش را بخواند و همیشه وقتی به روضه بی‌بی دو عالم زهرای اطهر می‌‌‌‌رسید، از برادر می‌‌‌‌خواست آن را بخواند تا خودش تنها شنونده باشد. عاشورا یک بار دیگر در بوارین تکرار شد تا اسماعیل زمانی به تأسی از مولای خود امام حسین(ع)، در آن هنگام که تن خونین ابوالفضل (ع) را بر دست می‌‌‌‌فشرد، برادر را در آغوشش شهید ببیند. تنظیم : رها آرامی – فرهنگ پایداری تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن