واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جهانی سازی فرآیند غربی یا اسلامی؟
بخش اقتصاد- واژه جهانی شدن در سالهای اخیر یکی از پرکاربردترین واژههای عرصه سیاستگذاری اقتصادی،فرهنگی و سیاسی داخلی و بین المللی کشورها و نیز موضوع بحثهای آکادمیک و ژورنالیستی بوده است.برغم کاربرد گسترده ای که واژه جهانی شدن (Globalization)در بیش از یک دهه گذشته پیدا کرده،هنوز معنا و مفهوم آن همچنان مناقشه آمیز است و بسته به اینکه از چه زاویه و با چه نگرشی به آن نگریسته شود معنا و مفهوم متفاوت پیدا خواهد کرد که ظهور واژه های مختلفی همچون "جهانی شدن"،"جهانی سازی"،"جهانگرایی"،"غربی شدن" و "آمریکایی" شدن در بسیاری از جوامع از جمله ایران بیانگر این امر می باشد.سوالی که در این بین ایجاد می شود این است که آیا جهانی شدن یک طرح و برنامه از پیش تعیین شده برای تامین تعدادی هدف مشخص است و یا فرآیندی که این روزها به واسطه شرایط خاص دنیای امروز شاهد آن هستیم. به عبارتی بنا به روش مصطلح سوال این است که جهانی سازی پروژه است یا پروسه؟در پروسه، کسی یا چیزی کنترلی بر ایجاد، ابقا و نظارتی بر اوضاع یک پدیده ندارد و از سرانجام آن بی خبر است. در حقیقت، پروسه سیر طبیعی پدیده، با فراز و نشیبهای طبیعی است. در حالی که پروژه در دستِ سکان داری است که قصد دارد با بسیج منابع، آن را به مقصدی خاص هدایت نماید. به طور کلی، چند نظریه درباره پروژه یا پروسه بودن جهانی شدن وجود دارد:اول: به اعتقاد برخی، جهانی شدن یک پروژه است که پیشتر غرب ـ به ویژه امریکا ـ برای ادامه تسلط بر جهان طراحی کرده بود که در دهه های اخیر، روندی رو به رشد گرفته است. طرفداران پروژه بودن جهانی شدن، طیفهای مختلفی را در بر می گیرند:الف ـ جهانی شدن از آغاز به عنوان یک پروژه متولد شد و تمام آن، از پیش طراحی گردیده است؛ ب ـ جهانی شدن از درون واقعیتهای دیگر اجتماعی زاده شده، و در واقع بخشی از آن پیشتر طراحی شده است نه تمام آن.دوم: دسته ای دیگر، جهانی شدن را یک پروسه می بینند، و عقیده دارند که این تئوری، یک روند است و محتاج زمان. به اعتقاد این گروه، گرایشهای مختلف جهانی شدن، از قرنها پیش وجود داشته است و در این باره، حتی از جهانی شدن سرمایه در قرن شانزده و هفده سخن می گویند. در این دیدگاه، پروسه جهانی شدن، تداوم پروسه های کوچک تر قبلی است. در میان طرفداران این نظریه، عده ای بر این باورند که اگرچه هر پروسه، محصول پروسه قبل است، امّا یک پروسه جدید است که چندان نمی توان برای آن ریشه ها و بسترهای دور و دراز یافت. از این رو، آنها پروسه جهانی شدن را محصول ریشه های سیاسی ـ اجتماعی دو دهه گذشته می دانند.در نگاه گروه دوم که معتقدندجهانی شدن یک روند محتاج زمان است،در واقع جهانی شدن فرآیندی است بر پایه اقتصاد، باز شدن بازارها،جانشین شدن قوانین جهانی به جای داخلی.سوم:درست است که جهانی شدن یک پروسه است، ولی ممکن است بعدها به یک پروژه تبدیل شود. مثلاً، اروپا با رنسانس در آغاز راه توسعه قرار گرفت، با تغییر در افکار و راه اندازی اقتصادی، وضع داخلی اش را بهبود بخشید و به انباشت ثروت و سرمایه دست یافت، و پس از آن به فکر استعمار در کشورهای مختلف افتاد و دویست سال بدبختی و بیچارگی را برای کشورهای قاره های آسیا، افریقا و امریکای لاتین به بار آورد. نظریه دیگر در این باره آن است که جهانی شدن، در مرحله نخست پروژه است و بعد به پروسه تبدیل می شود.چهارم: نظریه دیگر آن است که جهانی شدن پروسه و در عین حال پروژه است. پیروان این نظریه معتقدند اگر جهانی شدن را به عنوان یک پروژه یا پروسه تحلیل کنیم، از مضرّات و منافعی که حول و حوش پروژه یا پروسه جهانی شدن وجود دارد، غافل خواهیم ماند. در این نظریه، از جهانی شدن پروژه ای، به جهان سازی؛ و جهانی شدن پروسه ای، به جهانی شدن تعبیر می شود.یعنی میان جهانی سازی و جهانی شدن تنها تفاوت لفظ و یا ترجمه نیست بلکه تفاوت اصلی تفاوتی معنایی و مفهومی است. بر این اساس می توان گفت که همان قدر که اسیر شدن در دام جهانی سازی و حرکت بر اساس مطامع قدرتهای بزرگ برای استقلال هر کشوری خطرناک و محدود کننده است. قرار گرفتن در مسیر جهانی شدن و حرکت رو به پیشرفت همزمان با سایر کشورهای دنیا اجتناب ناپذیر است.این اختلاف دیدگاهها در تعریف باعث شده تا در حالی که گروهی از جوامع و افراد با نگاه کاملا مثبت به پدیده جهانی شدن می نگرند و آن را یک فرایند می دانند که در بردارنده فرصت های زیادی برای جوامع است گروه دیگری از افراد و جوامع این پدیده را یک امر منفی تلقی می کنند و آن را پروژه ای می دانند که از سوی صاحبان قدرت در جهان در جهت منافعشان طراحی شده است که طرفداران این دیدگاه در مقابله با جهانی شدن از جنبش مخالفان جهانی شدن که طیف متنوعی از افراد و گروهها را در خود دارد حمایت می کنند.البته در بین این دو دیدگاه یک دیدگاه بینا بینی هم بر این باور است که جهانی شدن همچون هر پدید دیگری در ذات خود فرصت و چالش هایی دارد و کشورها و جوامع باید با شناخت دقیق آن از فرصت های آن به نفع خویش سود جویند و از چالش های احتمالی آن بدور مانند.صرف نظر از این اختلاف نظرها،پدیده جهانی شدن شامل طیف گسترده ای از روندهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است که در کاربرد عمومی خود بر معانی مختلفی همچون تعقیب سیاستهای لیبرالی کلاسیک (سیاست های بازار آزاد)در عرصه اقتصاد جهان(آزادسازی اقتصادی)، سیطره روزافزون اشکال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی غربی (و حتی آمریکایی) (غربی شدن یا آمریکایی شدن)، گسترش تکنولوژیهای جدید اطلاعاتی (انقلاب اینترنتی) و نیز این که بشریت در آستانه تحقق یک جامعه واحد متحد که در آن عوامل عمده منازعه اجتماعی از بین رفته اند (همبستگی جهانی) قرار گرفته، دلالت می کند.در خصوص این که چه عاملی باعث ایجاد وضعیتی که از آن به وضعیت جهانی شدن یاد می شود شده، بین نظریه پردازان اختلاف نظر است. همچنین این اختلاف نظر در مورد زمان آغاز فرآیند جهانی شدن نیز وجود دارد. این اختلاف نظرها در خصوص ماهیت جهانی شدن موجب شده تا بحث ها بیشتر بر آثار جهانی شدن همچون افزایش تجارت کالاها و خدمات، توسعه نقل و انتقال نیروی انسانی، گسترش جابه جایی سرمایه، تقویت نفوذ شرکت های چند ملیتی و سازمانهای بین المللی، تأثیر فزاینده تکنولوژی و در مجموع وابستگی متقابل بیشتر نظام بین المللی متمرکز شود تا جهانی شدن به مثابه یک نظریه.آنچه باعث شكست نظریه نظم نوین شد همین بود كه امریكاییها با این نظریه در پی تسلط اندیشه خود بر جهان و آقایی و سروری بر دنیا بودند در حالی كه هر منطقه بنابر شرایط گوناگونی كه بر آن حاكم استالبته می توان به شکل دیگری هم به مسئله نگاه کرد. و به جای اینکه غرب را منشا اصلی جهانی سازی دانست به دنبال اعتلا و جهانی سازی دین در جهان بود.از این منظر تعاریف می توانند کاملا متفاوت باشند.از منظر روانشناسی اجتماعی پذیرش نگاه جهانی شدن به منزله رفتاری است كه فرد در حالت انفعالی یا بیتفاوتی از خود نشان میدهد اما نگاه جهانیسازی بر مبنای رفتار فعال، پیشرو و سازنده بوده كه مطالبات آن متوجه چارچوب فكری فراگیر است.
در جهانی سازی(با نگاه بالا) نگاه به همه جهان مطرح است نه حاكمیت یك دیدگاه بشری لذا آنچه باعث شكست نظریه نظم نوین شد همین بود كه امریكاییها با این نظریه در پی تسلط اندیشه خود بر جهان و آقایی و سروری بر دنیا بودند در حالی كه هر منطقه بنابر شرایط گوناگونی كه بر آن حاكم است، دارای دیدگاه خاصی است و برای تعامل با آن منطقه فقط میتوان هنجارهای خود را عرضه داشت و این همان منطقی است كه در اسلام هم بر آن تأكید بسیاری شده و لذا در بخشهای گوناگونی از قرآن كریم به این نكته برمیخوریم كهای پیامبر، تو فقط مسئول ابلاغ و انذار هستی نه بیشتر!در جهانی سازی، مشاركت در مدیریت جهانی مطرح است نه حاكمیت یك دیدگاه بشری. زیرا از منظر انسان شناسی، كرامت و برتری انسان بر موجودات دیگر، كاملاً مشخص شده است (سوره مباركه اسراء آیه شریفه70 – سوریه مباركه تین، آیه شریفه4 – سوره مباركه مؤمنون آیه شریفه 14) اما همین انسان، صفاتی دارد كه او را ناتوان ساخته و ضعف، ستمكاری، نادانی و حرص و رذایل دیگر او را از اینكه بتواند برتری خود را بر دیگر موجودات ثابت كند، بازداشته است.البته انسانشناسان با طرح مبحث كرامت ذاتی و كرامت اكتسابی به این پارادوكس وضعیتی انسان پاسخ گفتهاند كه از حوصله این نوشتار خارج است اما آنچه در جهانیسازی اسلامی مبنای توجهات همگان است ترسیم دایرهای از كثرت انسانهای بومی در عین وحدت جهانی است. بر این مبنا هسته اصلی مشاركت در مدیریت جهانی، اصل جهانیسازی است زیرا همه ادیان، انسانها، جوامع، كشورها، قومیتها و زبانها بایستی برای حل معضلات اصلی بشر گام برداشته و در جهت استقرار عدالت جهانی تلاش كنند.نمونه این موضوع در احادیث معتبری است كه در آنها تأكید شده: حضرت عیسی(ع) و نیز مطابق برخی روایات، حضرت خضر، یوشع بن نون، مؤمن آل فرعون، اصحاب كهف و وصی حضرت موسی (علیهم السلام) كه نماینده ادیان گوناگون هستند از یاران حضرت مهدی عجلالله تعالی فرجه الشریف به شمار میآیند و در روایات دیگر آمده است:"هنگامی كه قائم ما قیام میكند، خداوند اهل مشرق و مغرب را در اطراف او گرد میآورد." زیرا جهانیسازی در اندیشه مهدویت، تکیه بر این نكته حضرت امام خمینی(ره) دارد كه اگر همه 124هزار پیامبر الهی یكجا جمع شوند با هم اختلافی نخواهند داشت چرا كه اندیشه جهانیسازی بر پایه عدالت جهانی است و این عدالت در منجی موعود تمام ادیان كه یكی است، تبلور مییابد.با تفاسیر بالا این نکته به ذهن میرسد که جامعه جوان و اسلامی ما راه زیادی برای تحقق اهداف جامعه مهدوی در پیش دارد. به ویژه اینکه در این جامعه رو به پیشرفت جهانی لحظه ای توقف به معنی عقب افتادن غیر قابل جبران است. چرا که توقف ما قطعا به معنی توقف سایر کشورها نیست. ریحانه حمیدی فرگروه جامعه و ارتباطات
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 543]