واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دروازه ملكوت یا رصدخانه شیطان؟
هر عضوى كه خداوند در خلقت ما در نظر گرفته است داراى فواید و ویژگىهایى است، به كار گرفتن آن عضو در راستاى بهرهگیرى بهینه، هدف عالم آفرینش است كه از آن به شكر یاد مىشود و مصرف كردن آن عضو در غیر آنچه خدا و دین خدا در نظر گرفته است كفران و ناسپاسى آن نعمت بهشمار مىرود.چشم یكى از شریفترین، كارآمدترین و سودمندترین نعمتهاى الهى است كه اگر مورد استفاده درست و صحیح قرار گیرد دروازه ملكوت مىشود و اگر در مسیر نادرست و انحرافى مصرف شود دام شیطان و روزنه گناه و سرآغاز فتنه و لغزش خواهد شد.از اینرو در روایات اسلامى مىخوانیم كه:لَیْسَ فِى الْبَدَنِ شَىْءٌ أَقَلَّ شُكْرا مِنَ الْعَیْنِ فَلَا تُعْطُوهَا سُؤْلَهَا فَتَشْغَلَكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛(1) در مجموعه بدن شما، ناسپاستر از چشم عضوی نیست، پس هر آنچه مىخواهد پاسخش ندهید زیرا شما را از یاد خدا باز مىدارد.نتیجه چشمپاكى موسى(علیه السّلام) آن شد كه در نزد شعیب(علیه السّلام) منزلت یافت، با دختر شعیب(علیه السّلام) ازدواج كرد و پس از آن نیز به مقام رسالت و نبوّت رسید.دیده و دلبین دیده و دل، نگاه و قلب، رابطهاى تنگاتنگ وجود دارد. هرآنچه دیده بیند دل كند یاد اگر نگاهها مثبت باشد دل نورانى و باصفا و با آرامش خواهد شد و اگر نگاهها آلوده و آغشته به گناه باشد، دل ظلمتكده، آشفته و ناآرام مىشود.آنان كه دنبال دلى آرام و ضمیرى روشن و قلبى مطمئن هستند باید در گام اول چشمهاى خویش را كنترل نموده، از چشمچرانى و نگاههاى مسموم بپرهیزند.على(علیه السّلام) فرمود:الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ؛(2)قلب صحیفه نگاه است.اگر صحیفه نور مىخواهى، باید نگاههایت نورانى و حلال باشد. آنان كه چشمشان در اختیارشان نیست دل آنها كتاب ضلال است و نورانیت و صفایى در آن احساس نمىكنند. چشمچرانىمفهوم چشمچرانى گسترده است بهگونهاى كه هر نگاه و نظرى كه هواى نفس انسان را تحریك كند شامل مىشود. ممكن است كسى به خانه مجلل و باشكوهى خیرهخیره نگاه كند و در دل آرزوى داشتن آن منزل را داشته باشد و یا به ماشین آخرین مدل بنگرد و آن را آرزو كند و یا چهره زیبا و دلفریبى را ببیند و فریفته او شود. همه اینها نوعى چشمچرانى است كه باید از آن پرهیز كرد.ولى آنچه معمولاً از واژه چشمچرانى به ذهن مىآید همان نگاه گناهآلود است كه به گفته حافظ: منم كه شهره شهرم به عشق ورزیدن منم كه دیده نیالودهام به بد دیدننیالودن چشم به صحنههاى تحریك آمیز و گناهآلود یكى از ویژگىهاى مردان و زنان باایمان و باتقوا است كه قرآن از آن به واژه غضّ یاد كرده است:قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ...؛(3) به مردان باایمان و زنان باایمان بگو كه چشمهاى خود را فرو خوابانند.غضّ با غمض فرق مىكند، اولى نقصان و كم كردن از نگاه و به زیر افكندن آن است و دومى به معناى فروبستن و چشم بر هم نهادن. پیامدهاى چشمچرانىدر فرهنگ و منابع دینى به پیامدهاى منفى چشمچرانى و نگاههاى حرام اشارات لطیف و هشدار دهندهاى دیده مىشود كه در این مجال به برخى از آنها مىپردازیم: الف: هرزگى و غفلتانسانى كه كنترل چشم و نگاه خویش را از دست مىدهد دچار هرزگى و هواپرستى مىگردد و در نتیجه در باتلاق غفلت فرورفته، سرمایه عمر خویش را هدر مىدهد.پیامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:إِیَّاكُمْ وَ فُضُولَ النَّظَرِ فَإِنَّهُ یَبْذُرُ الْهَوَى وَ یُوَلِّدُ الْغَفْلَةَ؛(4) از چشمچرانى بپرهیزید، زیرا این كار هوى و هوس را تحریك و میوه غفلت از او زاده مىشود.در برخى از نسخهها یبذر آمده است. یعنى چشمچرانى بذر و تخم هوا و هوس در دل انسان مىپاشد و محصول آن جز فسق و فساد و فحشاء چیز دیگرى نخواهد بود.حضرت عیسى(علیه السّلام) به یارانش فرمود:إِیَّاكُمْ وَ النَّظِرَةَ فَإِنَّهَا تَزْرَعُ فِى الْقَلْبِ الشَّهْوَةَ وَ كَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً؛(5)از نگاه حرام دورى كنید، زیرا چنین نگاهى در زمین دل شما بذر شهوت مىپاشد و همین آغازى براى فرو افتادن در فتنه است.به همین جهت على(علیه السّلام) در كلامى كوتاه و گویا مىفرماید:الْعَیْنُ رَائِدُ (الْقَلْبِ) الْفِتَن؛(6) چشمچرانى آدمى را به سوى فتنهها مىكشاند. ب: دام شیطانشیطان بر سر راه آدمى همواره دامگسترى مىكند، دامهاى شیطان برخى محسوس و قابل رؤیت و برخى نامرئى و پنهان است. اضافه بر آن گاهى براى پنهان نگه داشتن دام، از دانه كمك مىگیرد، انسانهاى غافل و جاهل در حالى كه چشم خود را بر دانهها دوخته سرگرم برداشتن و خوردن آن هستند ناگهان گرفتار دامهاى پنهان شیطان مىشوند كه بیرون آمدن از آن كار آسانى نیست. چشمچرانى یكى از دامهاى شیطان به شمار آمده است.على(علیه السّلام) مىفرماید:الْعُیُونِ- مَصَائِدُ الشَّیْطَانِ؛(7)چشمها دامهاى شیطانند.یعنى از این راه انسانها را گرفتار گناه و آلودگى ساخته، آنان را در لب پرتگاه سقوط قرار مىدهد. در روایت دیگر از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده است كه: النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ مَنْ تَرَكَهَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا لِغَیْرِهِ أَعْقَبَهُ اللَّهُ إِیمَانا یَجِدُ طَعْمَه؛(8) نگاه حرام تیرى از تیرهاى مسموم شیطان است. هر كس از آن به خاطر خدا صرفنظر كند، طعم و مزه ایمان را خواهد چشید. ج: آه و حسرتیكى دیگر از پیامدهاى چشمچرانى آن است كه انسان چشمچران، به لحاظ اینكه همواره صحنهها و مناظرى مىبیند كه غالبا به آن دسترسى ندارد، در نتیجه از درون گرفتار آه و حسرت و آرزوهایى مىشود كه به خاطر دست نیافتن به آنها خود را مىآزارد و زندگى شیرین و بىدغدغه خود را گرفتار اضطراب، دلمشغولى و حسرتها و ایكاشهاى بیهوده مىسازد.امام على(علیه السّلام) فرمودند:مَنْ أَطْلَقَ طَرْفَهُ كَثُرَ أَسَفُهُ؛(9)آنكه كنترل چشم را از دست بدهد، حزن و اندوه او بسیار گردد.و نیز فرمود: كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ جَلَبَتْ حَسْرَةً؛(10)چه بسا یك نگاه، حسرتى را به دنبال خود بكشاند.و امام صادق(علیه السّلام) فرمود:كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَة؛(11) چهبسا یك نگاه گناهآلود، آرزو و حسرت طولانى را به جاى مىگذارد.مفهوم چشمچرانى گسترده است بهگونهاى كه هر نگاه و نظرى كه هواى نفس انسان را تحریك كند شامل مىشود. ممكن است كسى به خانه مجلل و باشكوهى خیرهخیره نگاه كند و در دل آرزوى داشتن آن منزل را داشته باشد و یا به ماشین آخرین مدل بنگرد و آن را آرزو كند و یا چهره زیبا و دلفریبى را ببیند و فریفته او شود. همه اینها نوعى چشمچرانى است كه باید از آن پرهیز كرد. داستان چشمپاكى و نتیجه آندر پایان به داستانى از قرآن درباره پسر و دخترانى جوان اشاره مىكنیم كه با عفّت چشم و رعایت نگاه و حریم گرفتن از نامحرم به رفعت و منزلت الهى و اجتماعى بزرگى دست یافت.موسى(علیه السّلام) جوانى پرانرژى و پرتوان، پس از درگیرى با فرعونیان، از مصر به سوى مدائن هجرت كرد. نزدیك مدائن - همان شهرى كه شعیب پیامبر(علیه السّلام) در آن مىزیست - به جایى رسید كه چوپانان براى گوسفندان خویش از آن آب برمى گرفتند. ناگهان دختران جوانى را دید كه در كنارى ایستادهاند و گوسفندانشان را حفاظت مىكنند. از آنان پرسید چه مىكنید؟ گفتند: منتظریم تا مردان از این چاه براى گوسفندان آب بیرون آورند و بعد كه خلوت شد ما براى گوسفندان خویش آب جستجو مىكنیم. موسى(علیه السّلام) آن جوان باغیرت و پرهمّت، براى گوسفندان آنان از چاه آب كشید و آن حیوانها سیراب شدند و دختران جوان هم به سوى خانه خویش رفتند. هنگامى كه آن دو دختر جوان پیش پدر پیر خود رفتند با یادآورى جریان آبرسانى آن جوان به گوسفندان خویش، از جوانمردى و مردانگى او سخن به میان آوردند. شعیب یكى از آنان را فرستاد كه آن جوان را به خانه دعوت كند. آن دختر پیش پدر این پیشنهاد را داد كه: یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الاْءَمِینُ؛(12) اى پدر! این جوان را به كار گیر زیرا او هم توانا و هم امین است.شعیب پیامبر(علیه السّلام) پرسید: به توانایى او از جریان برداشتن سنگ سنگین و سخت پى بردى اما امانت او را از كجا شناختى؟گفت: هنگامى كه من را فرستادى تا او را به خانه خویش دعوت كنم، چون موسى راه را نمىشناخت من جلو افتادم تا او راه را گم نكند، او به من گفت: تو به دنبال من حركت كن، هر كجا كه به بیراهه رفتم مرا آگاه كن، چون ما كسانى هستیم كه به دنبال زنان چشم نمىدوزیم و پشت سر آنان حركت نمىكنیم! من از این رفتار او فهمیدم كه جوانى پاكدامن و عفیف و امین است.(13)نتیجه چشمپاكى موسى(علیه السّلام) آن شد كه در نزد شعیب(علیه السّلام) منزلت یافت، با دختر شعیب(علیه السّلام) ازدواج كرد و پس از آن نیز به مقام رسالت و نبوّت رسید.پینوشتها1. بحارالانوار،ج 10، ص 106.2. نهجالبلاغة، ص 548، حكمت 409.3. سوره تور، آیات 29 و 30.4. بحارالانوار ج 69،ص 199.5. بحارالانوار ج 75، ص 283.6. تصنیف غرر الحكم و درر الكلم،ص 60.7. بحارالانوار،ج 74، ص 294.8. من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 18.9. بحارالانوار،ج 74،ص 288.10. بحارالانوار،ج 68، ص 293.11. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،ص 262.12. سوره قصص، آیه 26.13. میزانالحكمه، جلد 10، صفحه 75.برگرفته از : پاسدار اسلام : تیر 1387، شماره 319 تنظیم: شکوری_گروه دین و اندیشه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 465]